زنان، رأی دهندگان سر به راه روز رأی گیری | یادداشت
«نرگس اسلام دوست» در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی لزوم حضور زنان در سطوح بالای مدیریتی نوشت نوشت:
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از معیارهای سنجش دموکراسی (لازم و نه کافی) است که میزان توسعه یافتگی سیاسی جوامع، در سطوح مختلف را نشان میدهد. رفع همهی نابرابریها از جمله نابرابری جنسیتی، چه در سطح انتخاب کنندگان و چه در سطح اتتخاب شوندگان یکی از نمودهای توسعهی سیاسی است.
مبارزات زنان در جوامع مردم سالار موجب ایجاد نوعی برابری درمیان انتخاب کنندگان شده است لکن در مورد انتخاب شوندگان در سطح جوامع مختلف همچنان اشکالی از تبعیض مشاهده میشود.
نقش زنان به منزله نیمی از اعضای جامعه و همچنین از جمله نیروهای محوری، مطرح میشود: بانوانی که اشتغال و فعالیت آنان دوشادوش مردان، به منزله بخشی از جمعیت فعال جامعه، تأثیر فراوانی در توسعه و سازندگی جامعه دارد. مشارکت بانوان به ویژه در سطح انتخاب شوندگان یکی از شاخصههای توسعه و نوسازی سیاسی است و زمینه ساز رشد و توسعه و ثبات و عدالت در جامعه خواهد شد.
در ایران با اینکه زنان نقش مهم و اثر گذاری به عنوان انتخاب کننده دارند لکن سهم آنان به ویژه در فعالیتهای اقتصادی و تصمیم گیریهای سیاسی اندک است و به سختی میتوان بیان کرد که جامعه ایران طی محدوده تاریخی، پذیرای فعالیت و حضور گسترده زنان در عرصه جامعه و سیاست بوده است. حمایت از بانوان برای مشارکت و حضور در صحنه سیاست، عمدتاً مبتنی بر لفاظی بوده و کمتر صورتی واقعی به خود گرفته و چه بسا این حضور را همواره به چالش کشیده و این مساله همچنان حل نشده باقی است.
این در حالی است که از منظر اسلام، یکی از تکالیف زنان همچون مردان، اصلاح جامعه است و برای بانوان حقوق قائل شده است. پذیرش بیعت از جانب زنان جامعه، بزرگترین مشارکت سیاسی بانوان مسلمان بود که آزاد و مصمم با رسول خدا «ص»، بالاترین پیمانها را بستند. مشارکت بانوانی چون خدیجه «س» و انسیه و اسماء…
همچنین زنان، نقش فعال و سازندهای در گامهای گوناگون پدیداری، شکل گیری و نهادینه شدن روند انقلاب اسلامی داشتهاند و به دنبال آن رهبر انقلاب بر حضور بانوان در جامعه تاکید کردند. پس از انقلاب اسلامی نیز، زنان ایرانی برای کسب حقوق خود در دو سطح تودهای و نخبگانی حضور پیدا کردند.
اما قسمت اعظم بانوان به لحاظ کیفیت یا سطح مشارکت سیاسی، در گروه تماشاگران یا مشارکت تودهای قرار دارند و در مقابل درصد بسیار کمی مشارکت پرتلاش یا نخبگانی دارند. این در حالی است که، هنگامی که از جایگاه زنان در فرایند مشارکت _رأی دهندگان سر به راهی که قرار اسـت فقـط روز رأی گیری پای صندوقها باشند_ تلقی میشود، این امر، سبب ساز یک بحران یـا آسیب اجتماعی در جامعه و نوعی عقب ماندگی سیاسی خواهد شد، در حالی که در کشورهای عربی و در حال توسعه، بانوان نقش پررنگتری را در عرصههای سیاست و مدیریت دستگاههای دولتی دارند.
لازم است جهت فعال کردن هر چه بیشتر زنان در سطوح بالاتر سیاسی و کاهش آسیبهای اجتماعی، از توانایی این قشر جامعه در جهت سرعت بخشیدن به روند توسعه سود جست. در این زمینه، پیشنهاد میشود از بانوان در سطوح بالای مدیریت سیاسی به منظور ارتقای سطح کیفی مشارکت سیاسی و همچنین مشارکت بانوان جهت کاهش احساس بی قدرتی سیاسی و افزایش احساس اثر بخشی بهرهمند شد، چرا که احساس بی قدرتی سیاسی سبب کاهش مشارکت بانوان در کشور خواهد شد.
آشنایی بانوان با بنیان آغازین حقوق و علاوه بر آن آگاهی سیاسی که به معنی اطلاعات افراد به امور عمومی و سیاست جامعه است نیز، یکی دیگر از راه کارهای مشارکت است.
یکی دیگر از انواع مشارکت سیاسی بانوان، عضویت فرد در گروهها و احزاب و… است چرا که در این نوع فعالیتها فرد مسوولیتپذیر شده و میآموزد که باید در تصمیم گیریهای مؤثر بر سرنوشت خود و دیگران حضور داشته باشد.
در این بین البته نباید این نکته را فراموش کرد که زنان در نقش انتخاب کننده میبایست اهتمام بیشتری در سپردن امور به همجنسان خود داشته باشند و در مواردی مانند انتخاباتهای مجلس و شوراهای اسلامی در آن فراهم است با رأی دادن به بانوان شایسته زمینهی تقویت نقش خود را فراهم آورند.
امید است تا با راهکار و توجه بیشتر به بانوان، سیاست را که عمدتاً یک هویت مذکر داشته و گویی مردان را از نوعی رانت موقعیت برخوردار کرده، خارج کرده و زمینهی توسعه بیشتر کشور محیا شود.
انتهای پیام