خرید تور تابستان

تحلیل سردار رشید از حوادث عراق: تا 2 سال از تجزبه خبری نیست

داستان این روزهای عراق، داستان جنگ، خشونت و خونریزی است و مردمی که رنج سیاست هایی بین المللی و داخلی را به دوش می کشند. در تداوم بحران پیش آمده و تصرف تعدادی از شهرهای این کشور توسط گروه مهاجم «داعش» که از همکاری دستان پشت صحنه نیز بی بهره نبوده است، عراق در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت. پرسش های فراوانی در رابطه با چگونگی تداوم این جریان، امکان فروپاشی عراق، احتمال سرایت این خشونت به کشورهای همسایه و بسیاری دیگر وجود دارد. شفقنا در گفت وگو با سردار محسن رشید، نویسنده و پژوهشگر معاصر به بررسی پرسش هایی پیرامون وضعیت عراق پرداخته است. او با اعلام مخالفت خود با این تئوری که تجاوز های داعش در عراق، به معنای اجرای برنامه های آمریکاست، می گوید که آمریکایی ها می خواهند با بهره برداری از تهاجمات داعش، سهم ایران را در عراق کاهش دهند و از نفوذ ایران در عراق بکاهند. سردار رشید، مخالفت ایران با تجزیه عراق و همینطور دموکرات های آمریکا با این موضوع را به یاد می آورد و تاکید می کند که حداقل در دو سال آینده، تجزیه عراق جایی نخواهد داشت.
به گزارش انصاف نیوز، متن گفتگو با سردار رشید در پی می آید:
*داعش با تصرف سریع تعدادی از شهرهای عراق و مسلط شدن بر آنها، بسیاری را شگفت زده کرد. با توجه به تحرکاتی که در سامرا و بخش هایی از جنوب عراق مشاهده شد، آیا احتمال گسترش پیشروی های داعش در عراق وجود دارد؟
رشید: آنچه امروز در عراق تحت عنوان پرچم داعش در حال وقوع است و فاجعه می آفریند، به تنهایی توسط داعش صورت نگرفته است بلکه شخصیت های حزب بعث، ارتشی های رژیم زمان صدام و بعضی گروه های دیگر تکفیری در این مجموعه دیده می شوند. در حقیقت داعش، پرچمدار این قصه است و چه بسا کسانی که دو طرف صحنه هستند، نخواهند به غیر از داعش، نامی از دیگر همدستان داعش ببرند زیرا بردن نام حزب بعث و شخصیت های آن در این وضعیت، شاید بر بعضی مسایل دامن بزند. علاوه بر آن می تواند به این جهت باشد که داعش، داعیه های بزرگ تری از سایر تکفیری ها دارد و چه بسا آنها را مطرح نمی کنند تا نهایت افق دید این جریان ناشناخته بماند. در این گفت وگو از یک زاویه باید راجع به این عَلَم و آن علمداران صحبت کرد، و از زاویه دیگر ممکن است در مورد سایر ابعاد این مجموعه نیز صحبت شود. داعش به تنهایی این توانایی را نداشت که دست به عملیاتی با این وسعت بزند؛ اگر عواملی که در کنار داعش قرار گرفته اند، تجزیه شوند، میزان موفقیت داعش کاهش می یابد بنابراین به ویژه برای افراد تصمیم ساز لازم است که نگرش جامعی به ابعاد ماجرای رخ داده داشته باشند.
*طبق نظرات مطرح شده در حال حاضر سه جریان «جماعات الصحوه»، بازماندگان نیروهای بعثی در بخش های امنیتی و نظامی و گروه داعش از میان جهادی های تکفیری، مبارزان اصلی با دولت را در داخل عراق تشکیل می دهند که با وجود تفاوت دیدگاه ها به دلیل هم پوشانی منافع در کنار هم قرار گرفته اند. از این موضوع گذشته، برخی تحلیل گران، داعش را بیماری ذاتی خاورمیانه و برخی دیگر دست نشانده غرب می دانند، نظر شما در این مورد چیست؟ داعش را جریانی برون زا می دانید یا شکل گرفته از درون خاورمیانه؟
رشید: در مورد داعش یک جمع بندی ارائه می دهم که شاید جای ارزیابی داشته باشد اما از نظر خود من جمع بندی ارزشمندی است؛ ممکن است به چالش هم کشیده شود اما این چالش ها می تواند مفید نیز باشد. در صورتی که وجه اشتراک داعش را با سایر گروه های مشابه آن در نظر بگیریم و نه همه وجوه آن را؛ داعش گروهی تکفیری است و تکفیری بودن، بسیاری از این گروه ها را به یکدیگر پیوند می دهد. اگر تکفیری ها نیز بر مبنای وهابیت در نظر گرفته شوند، می توان گفت وهابیت با ظهور داعش، وارد مرحله چهارم شده است.
*یعنی داعش را نسل چهارم وهابیت می دانید؟
رشید: خیر! بحث نسلی نیست. منظور، دوره چهارم کاربردی شدن وهابیت است. وهابیت در دوره ای توسط امپراتوری بریتانیا تشکیل شد و ابزاری برای پیشبردهای منطقه ای بود. این پیشبرد منطقه ای به نتیجه مورد نظر موسسان پشت پرده رسید و عملا سلاح وهابیت زمین آمد؛ اصل بیزاری و انزجار از دیگران در ایدئولوژی وهابیت تا حدی شدت داشت که مجوز وحشی گری را صادر می کرد، به طوری که در دو سده اخیر و تاریخ معاصر، غارت، وحشی گری و کشتار بسیاری رقم زد اما می بینیم که جریان وهابیت پس از تامین هدف های منطقه ای امپراتوری بریتانیا، این گروه مسلح شورشگر تبدیل به یک گروه ایدئولوژیک غیرمسلح شد.
*حدودا چه زمانی این تبدیل اتفاق افتاد؟
رشید: حدود 200 سال پیش و از زمانی که سیر نزولی امپراتوری عثمانی آغاز شده بود. انگلیسی ها با ایدئولوژی وهابیت به مقاصد منطقه ای خود دست یافتند و مرحله اول بهره برداری مسلحانه از ایدئولوژی وهابیت به پایان رسید. سلاح را زمین گذاشت اما اندیشه و ایدئولوژی شان در حوزه های فقهی و فرهنگی به حیات خود ادامه داد.
*دوره دوم  چگونه آغاز شد؟
رشید: دوره دوم با حوادث افغانستان آغاز شد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ظهور ابعاد استکبارستیزی، شهادت طلبی و صهیونیسم ستیزی انقلاب اسلامی ایران، در گام اول، وهابیت را زاویه نشین کرد.
تنها ایدئولوژی بین اهل سنت که مبارزه را تجویز می کرد و داعیه ایدئولوژی مبارز داشت، وهابیت بود که با نوع برخورد انقلاب اسلامی ایران علیه اسراییل و سقوط رژیم پهلوی که از حامیان اسراییل بود، ناگهان و به گونه ای جدید این پرچم، نه تنها دست ایران بلکه به دست پرچمداران تشیع علوی افتاد. با تحقق انقلاب اسلامی در ایران، ابتدا وهابیت در لاک خود رفت. لیکن تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان که مبارزه علیه اشغالگری آن از طرف شیعه و نیز سنی تجویز می شد، موقعیتی را ایجاد کرد که ترکیبی از اهل سنت و تشیع افغانستان در صحنه مبارزه وارد شوند. از سوی دیگر بلوک غرب و آمریکا که خواهان شکست ارتش سرخ در افغانستان بودند، پیوند نا نوشته ای را بین ایران انقلابی، عربستان مرتجع و آمریکای تمامیت خواه برسر مساله افغانستان موجب شد و وحدت هدف گرایشات متناقض را در صحنه افغانستان پدید آورد. ارتش سرخ شکست خورد اما، بستری برای نضج دوباره ایدئولوژی وهابیت شکل گرفت که ابتدا تحت عنوان «القاعده» و از دل آن جریان به «طالبان» ظهور کرد. ارتش سرخ پس از مدتی فروپاشید، طالبان در افغانستان حاکم شد و حرکتی معکوس برای منافع آمریکا رقم خورد.
به دست گرفتن قدرت و تشکیل دولت توسط طالبان در افغانستان نقطه امیدی برای مبارزه جویان اهل سنت و نسخه برداری از جریان طالبانیسم شد و منافع آمریکا را به چالش طلبید. در مقابل، آمریکایی ها هم که پس از فروپاشی ابرقدرت بلوک شرق؛ شوروی، خود را قدرت بلامنازع جهان می دیدند، درپی تغییر نقشه خاورمیانه برآمدند تا در پوشش تشکیل خاورمیانه جدید، ضمن کاهش خطر قدرت گرفتن طالبانیسم به راهبردهای جدید خود دست یابند، اما شکست اسراییل در جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان و جنگ 22 روزه اسراییل با حماس (که نقش ایران در هر دو شکست اسراییل کاملا آشکار بود) نسخه تغییر نقشه خاورمیانه را خنثی کرد. جمهوری خواهان آمریکا صحنه مدیریت کشورشان را به دموکرات ها باختند و دموکرات ها با رویکرد نهضت بهار عربی (که تکفیری ها در آن نقش خط شکن را داشتند) برای تغییر دولت های عربی خاورمیانه دست به کار شدند و بدین ترتیب وهابیت وارد دوره سوم فعالیت خود شد.
*دوره سوم چگونه رقم خورد؟
رشید: در خاورمیانه جدیدی که جمهوری خواهان طرح مساله کرده بودند، وهابیت نقشی نداشت و قرار نبود با فرهنگ اسلامی و وهابیت- که البته تنها نام آن اسلام است- خاورمیانه جدید را راه اندازی کنند بلکه قرار بود آمریکا با بکارگیری ناتو، وضعیت خاورمیانه را تغییر دهد. این طرح موفق نشد و به همین دلیل پس از آن، بهار عربی را مطرح کردند. بهار عربی همان تغییر خاورمیانه بود، شاید با حفظ مرزها. در تغییر خاورمیانه، تغییر مرزها هم لحاظ بود اما شکست خورد و بهار عربی جای آن را گرفت. مادر بهار عربی مصر و نقطه تولد بهار عربی در مصر بود. آمریکایی ها به دنبال این بودند که اسلام جدیدی از جنس اسلام اخوان المسلمین ترکیه را در خاورمیانه به قدرت برسانند و ضمن ایجاد بازارهای جدیدی برای اقتصاد خود و کاهش شدید عطش تکفیری ها برای به دست گیری حاکمیت، با ایدئولوژی تکفیری ها و تحریک آنان علیه ایران، تحت عنوان «هلال شیعی» موقعیت ایران را تضعیف کنند اما اسلام اخوانی تا آن اندازه در منطقه توسعه نداشت. علاوه بر آن اخوانی ها برای این تغییر نظام کشورهای خود فاقد ایدئولوژی فراگیر برای مبارزه با حکومت های وقت بودند. اما ایدئولوژی تکفیری ها و انرژی مبازه جویی آنان، این جریان را به نیروهای خط شکنی تبدیل می کرد که بیش از دیگر جریانات قدرت بسیج نیروهای جوان را داشت. می خواستند این خط شکنی را با پرچم اسلام و با شهادت طلبی تکفیری ها انجام دهند. این مساله از تونس آغاز شد در مصر آنطور که آمریکایی ها می پسندیدند به نتیجه رسید و دامنه آن به لیبی، یمن و سوریه کشیده شد.
بعد از پیروزی انقلاب در مصر، سفیر آمریکا در عراق، به یکی از شخصیت های مشهور عراقی گفته بود بعد از مصر، نوبت لیبی، و یمن و سوریه است. همان طور هم شد، منتهی قبل از این که در سوریه موفق به فروپاشی حکومت بشار اسد شوند، طرح آمریکایی بهارعربی شکست خورد و زمینه دوره چهارم بهره برداری کاربردی از وهابیت رقم خورد.
*چرا بهارعربی شکست خورد؟
رشید: در طرح بهار عربی، آمریکایی ها، سهمی را که برای تکفیری ها قائل بودند صرفا مشارکت در فروپاشی بود. هرچند که از تعدیل آنان از سطح ایدوئولوژیک به سطح دیپلماتیک استقبال می کردند. اما در برنامه شان به واگذاری سکّان کشور به اخوانی ها می اندیشیدند. گمان می کردند امکان نسخه برداری از جنس حکومت ترکیه برای کشورهای عربی اطراف اسراییل امری شدنی است. اما فرهنگ 70-80 ساله لاییک حاکم بر جامعه ترکیه، آن نوع اخوان را تربیت کرده بود که در مصر مصداق نداشت و در نتیجه این موضوع در مصری که «الازهر» را به عنوان مهمترین مرکز علوم اسلامی اهل سنت و مهم ترین عقبه فکری اهل سنت در خود جای داده است، شدنی نبود. مرسی که خود، پرورش یافته دانشگاه های آمریکا بود، نتوانست مرزبندی مطلوب آمریکایی ها را با وهابیت مصر برقرارکند و جریان تکفیری را حاشیه نشین کند یا به تغییر خط مشی وادارد؛ در نتیجه صورت مساله تغییر کرد. با ناتوانی اخوان مصر برای گوشه گیر کردن تکفیری ها، طرح بهار عربی در عمل شکست خورد. با این شکست، تحقق هدف های اولیه آمریکا در جنگ سوریه هم غیر ممکن شد. به عبارت دیگر حمایت های ایران و نقش شوروی و چین در حمایت از بشار اسد که سبب طولانی شدن جنگ سوریه با تکفیری ها شد، این فرصت را به آمریکایی ها داد تا بازخورد تلاش خورد را در مصر به چشم ببینند و پس از ناکامی در مصر و شکست طرح بهار عرابی از هزینه بیشتر در نبرد سوریه خودداری کنند.
*دوره سوم در اینجا تمام شد؟
رشید: بله! پس دوره اول بهره برداری کاربرد از وهابیت، با تشکیل حکومت وابسته سعودی در شبه جزیره عربستان در ظلّ قدرت امپراتوری بریتانیا، دوره دوم برای مقابله با ارتش سرخ شورروی و دوره سوم با ایفای نقش فروپاشی در بهار عربی به پایان رسید؛ اما دوره چهارم با دوره های اول، دوم و سوم تفاوت بسیاری دارد. بهره بردار در دوره اول، امپراتوری بریتانیا و در دوره دوم، ارتجاع منطقه به سردمداری عربستان و آمریکا به عنوان سردمدار بلوک غرب بودند، ایران نیز در صحنه عمل تعارضی با آنان نداشت. وحدت هدف آن دوره ایران و عربستان و آمریکا بستر مناسبی برای وهابی های آن دوره بود، البته وحدت آنها تنها از جهت هدف بود و  نه روش، انگیزه، برنامه یا مدیریت. در دوره سوم یعنی دوره بهارعربی، نه تنها ایران تسامحی با تکفیری ها نداشت بلکه به عنوان پرچمدار «هلال شیعی» در مقابل تکفیری ها قرار داشت و در جبهه سوریه با آن درگیر بود، اما در دوره چهارم آمریکایی ها نیز از جبهه حامیان تکفیری ها فاصله گرفتند. این نکته بسیار مهمی است که امروز به دلیل حفظ پرستیژ ضد آمریکایی، رسانه های ما حاضر به مطرح کردنش نیستند. اگر متد تبلیغاتی ایجاب می کند که امروز، داعش را آمریکا بدانند، یک موضوع است که ما با آن کاری نداریم. هرچند برخی براین باورند که تجاوز های داعش در عراق، یعنی اجرای برنامه های آمریکا؛ من با این نظر مخالفم. درست است که آمریکایی ها در تاسیس داعش موثر بودند. نطفه داعش در سوریه بسته شد و آمریکایی ها در آن نقش مهمی داشتند که تردیدی در آن نیست؛ اما باور من این است که شکست مرسی، شکست بهار عربی است. شکست بهار عربی نیز به معنای عدم کارایی سلاحی به نام تکفیری ها برای هدف های منطقه ای آمریکا در وضعیت فعلی. توجه داشته باشیم که در نشست های ژنو در مورد بحران سوریه، مواضع عربستان و آمریکا همخوانی گذشته را نداشت. همچنانکه ترکها به تبع آمریکا از شدت مواضع شان علیه بشار اسد کاسته شده است. این ناهمخوانی دال بر این است که نگاه آمریکا و ترکیه نسبت به تکفیری ها با نگاه عربستان متفاوت شده است؛ پیش از این نیز تفاوت داشت اما اشتراک هدف داشته اند ولی امروز از آن اشتراک هدف خبری نیست. همانطور که گفته شد در دوره دوم، ایران به عنوان شاخص کشورهای انقلابی، عربستان به عنوان شاخص کشورهای مرتجع و آمریکا هم به عنوان شاخص اردوی غرب، هر سه حامی جریانی بودند که بعدها نام «طالبان» به خود گرفت. هرچند که در آن زمان، طالبان و القاعده نبود و بعدها القاعده و طالبان زاییده شدند. در دوره سوم، ایران بیرون‌‌‌ از صحنه است و عربستان و آمریکا حامی تکفیری ها هستند اما در دوره چهارم آمریکا نیز از صحنه خارج شده و تنها عربستان سعودی در پشت صحنه قرار دارد.
*در تولید یا همراهی؟
رشید: تولید به چه معنی؟ تقویت؟
*خیر! اصلا ایجاد و تولد چنین گروهی، هر چند شعبه ای از گروهی بزرگتر.
رشید: نقطه انسجام و بسته شدن نطفه اینها مربوط به حدود 200 سال پیش است.
*اگر مبنا نگاه تاریخی باشد، تفکر تکفیر در گذشته های دورتر، زمان عباسی ها، صفویه و حتی در صدر اسلام نیز وجود داشته است. در حال حاضر نیز داعش، داعیه احیای خلافت عباسی دارد و شیعیان را «روافض صفویه» می نامد، بنابراین پیشینه تاریخی این موضوع فراتر از 200 سال گذشته است…
رشید: سابقه تاریخی بسیار دوری وجود دارد که شیعه را «رافضی» می دانند؛ در آن زمان اهل سنت، شیعه را رافضی می دانسته است اما بیرون آمدن مولودی به نام وهابیت از دل اهل سنت، متعلق به بیش از دو سده قبل نیست. این نطفه ای که با دست انگلستان بسته شده است، از نظر ایدئولوژیک، ماندگاری و پیوستگی دارد هرچند که از نظر روش و کاربردی بودن آن متفاوت شده است.
*تولد خود داعش در سال 2003 از درون القاعده اتفاق افتاد. بعد از حدود سه سال جدا شدن از القاعده را به تدریج آغاز کرد و مدتی است که این جدایی از القاعده به صورت رسمی صورت گرفته است. یکی از دلایل اصلی آن نیز این بود که داعش، هدف اصلی مبارزه خود را تشیع قرار داد، در حالی که القاعده با وجود داشتن گرایش ضد شیعی، هدف اولیه اش مبارزه با غرب بود. در صورت تولیدی غرب دانستن داعشی که از جریانی رقیب غرب متولد شده است، تناقضی ایجاد می شود که باید به آن پاسخ داد…
رشید: نه این که غرب باعث ایجاد داعش شده است. غرب موج سواری کرده است…
*پس این جریان، خود وجود داشت و هم پوشانی منافع آنها موجب شده است به طور مقطعی یک مسیر را انتخاب کنند؟
رشید: وهابیت پس از اتمام دوره اول، تحت سلطه آل سعود قرار گرفت. به طور مثال اگر حکومت حجاز به دو بخش ایدئولوژی و مدیریت تفکیک شود، به طور طبیعی بخش مدیریت به بخش ایدئولوژیک امتیاز می دهد اما در حقیقت آن را مدیریت می کند. با پدیدار شدن انقلاب اسلامی ایران، آل سعود که به عنوان خادم بین الحرمین شناخته می شدند و خود را تبلور بلامنازع دینی می دیدند، با بروز انقلاب اسلامی در هیبت شخصیتی مبارز به نام امام خمینی، یال و کوپال خیالی شان فرو ریخت. سرشکستگی عربستان در قبال ترقی جهان تشیع، آن هم با پرچم غیر عرب، برای سعودی های متعصبی که اعراب را مالک اسلام و غیر عرب را مسلمان درجه دوم به شمار می روند، فوق العاده برای عربستان سنگین بود. مدت ها مبهوت شکوه این انقلاب شیعی- عجمی بودند. طول کشید تا از این سرگیجگی خارج شوند، این سرگیجگی موجب شد عربستان تنفسی نداشته باشد و این ارتش سرخ شوروی بود که با حمله به افغانستان حیات دوباره به آنها بخشید.
* آیا نقش قطر در حمایت از داعش را نادیده می گیرید؟
رشید: اگرچه ترکیه و قطر طی چند سال گذشته کمک فراوانی به تکفیری ها کردند، اما کمک هایشان جنبه ایدئولوژیک نداشت. بلکه در هماهنگی با راهبرد آمریکایی ها مواضع خود را به روز می کنند. سعودی ها هم همواره همین گونه عمل می کرده اند، اما به نظر می رسد که تاریخ ورق خورده و سعودی ها ضمن نیازمندی به هماهنگی با آمریکا، تصور می کنند که ایران و تشیع هویت آنان را به سراشیبی سقوط برده بنابراین به نظر می رسد که به حداقل هماهنگی با آمریکا نیز راضی باشند ضمن اینکه به هر صورت آمریکایی ها هم مجبورند حداقل خواسته های هم پیمان قدیمی شان را رعایت کنند.
* یعنی نقش عربستان در پیدایش تکفیری ها و فعالیت شان منحصر به فرد است؟
رشید: همین طور است. ناگفته نماند که در آغاز پیروزی انقلاب، یعنی قبل از اینکه سعودی ها به خود آیند و درپی انطباق با وضعیت جدید باشند، رگه هایی از اهل سنت بودند که کاملا از حاکمیت آل سعود فاصله داشتند و بعضا از انقلاب ما نسخه برداری کردند؛ اما نسخه نویسی شان غلط بود. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که یکی از شخصیت های مبارز اهل سنت در پاریس از امام خمینی(ره) خواست که از منظر خلیفه وقت مسلمین با وی بیعت کند، یا در قضیه ترور انور سادات، رییس جمهور وقت مصر توسط گروه «جهاد اسلامی مصر» اگرچه ظاهرا اقدامی انقلابی صورت گرفته بود و خیانتکاری که برای اولین بار حرمت مذاکره با اسراییل را در جهان عرب و دنیای اسلام شکسته و در «کمپ دیوید» با اسراییل پیمان صلح امضا کرده است، ترور شده بود و اگرچه افکار عمومی مردم ایران از این واقعه خشنود بود و حتی در تهران خیابانی را به نام خالد اسلامبولی؛ ترور کننده انورسادات نامگذاری کردند، اما این نسخه غلطی بود که تصور می شد مورد تایید امام خمینی نیز هست. حادثه ای نیز حدود سال 1359 در مسجد الحرام رخ داد که گروهی از انقلابی ها عربستان علیه سعودی ها قیام کردند؛ درگیری آنان با نظامیان آل سعود به بیت الله الحرام نیز کشانده شد. اتفاق اشاره شده در مصر و عربستان، هر دو نسخه برداری نادرستی از انقلاب اسلامی ایران بود. در حقیقت نسخه برداری غلط از انقلاب ایران، یکی از ابعاد احیای مجدد تکفیری هاست. گفتن این مساله دشوار است اما حقیقتی است که نباید از نظر دور بماند. انقلاب ما و همینطور هر پدیده مثبت دیگری نیز می تواند نسخه غلط  و برداشت معکوس هم داشته باشد.
*از خود قرآن هم برداشت های مختلفی صورت می گیرد…
رشید:بله همین طور است، بنابراین جای تعجب نیست اگر نطفه احیای تکفیری ها در دوره دوم حیات آنان با نسخه برداری از انقلاب اسلامی ایران (البته نسخه های غلط) بسته شده باشد، در نتیجه از آنجایی که یکی از شاخصه های مهم انقلاب اسلامی مبارزه با غرب بوده است، طبیعی است که گروه های تکفیری نسخه بردار، در ابتدای تولد، پرچم مبازه با غرب را در دست داشته باشند.
*می تواند الگوبرداری مورد نظر شما از روی مدل انقلاب اسلامی ایران باشد نه هدف و نگرش آن.
رشید: البته در یک نگاه سطحی ممکن است به نظر برسد که الگوهای رفتاری شان را از انقلاب اسلامی ما گرفته باشند اما چنین نیست. اساسا مومن و شیعیان «نرم دل» و رئوفند. این خشونتی که از تکفیری ها مشاهده می کنیم، هیچ همسانی با دین و ایمان ندارد.
خیر! اصلا شناخت آنها راجع به موضوع نادرست بوده است. اگر این گروه ها می خواستند شهادت طلبان دنیای اسلام در حیطه اهل سنت را جمع آوری کنند، حتما باید این پرچم ضد امپریالیستی و ضد اسراییلی را بلند می کردند؛ اما مشاهده می شود به جای حمایت از جبهه مقابل اسراییل، اولویت شماره یک آنها کشتار مردم مسلمان است. شاید هم سن های شما مجاهدین خلق را که بعدها به نام سازمان منافقین معروف شدند را نشناسند، اما مجاهدین خلق کسانی بودند که قبل از انقلاب چند آمریکایی را ترور کرده بودند. اما دیدیم که نتیجه کارشان به کجا انجامید.
*اینکه هر تفکری در طول زمان، ظرفیت انحراف پیدا کردن را دارد…
رشید: امکان دارد از کنار هر تفکر صحیحی، تفکری انحرافی به وجود آید؛ نه اینکه هر تفکر سالمی منحرف می شود. القاعده شعار ضد غربی می داد اما چرا هیچ وقت با اسراییل نجنگید؟ بنابراین پرچمی است که مجبور به برداشتن آن شده است و مجبور بود از این گذرگاه عبور کند را از این مسیر آمده بودند و باید این پرچم را هم به دست می گرفتند تا بتوانند جاذبه های خود را داشته باشند اما بعد از عبور از آن گذرگاه جاذبه های شهادت طلبی را علیه جهان شیعه هدایت کردند.
آنها پس از خروج ارتش سرخ شوروی از افغانستان برای به دست گرفتن حکومت افغانستان بسیاری از مردم را کشتند و آواره کردند. سپس برای حفظ حاکمیت شان با غربی ها هم جنگیدند اما مبارزه شان با غرب ادامه نیافت و پس از فطرت و خلاء زمانی بعد از دوره دوم، با شروع مرحله سوم در راستای منافع غرب حرکت کردند و آب به آسیاب آنها ریختند.
*گروه داعش در این مدت توانسته است، یکی از قوی ترین شهرهای عراق را تحت تسلط خود درآورد و سرزمینی متشکل از بخش هایی از سوریه، مناطقی از عراق و بخش کمی از ترکیه را تحت پوشش خود قرار دهد؛ دولتی رسمی با قوانینی خاص نیز در آنجا اعلام کرده اند. این وضعیت تا کی دوام دارد؟ آیا می تواند به این شکل ثبات پیدا کند؟
رشید: به نظر می رسد باید دو مثلث ترسیم شود و وضعیت را در این دو مثلث بررسی کرد. یک مثلث خارجی و یک مثلث داخلی؛ مثلث خارجی شامل ایران، آمریکا و عربستان است. مثلث داخلی نیز مرجعیت، حاکمیت و جریان مقابل را در بر می گیرد. در مثلث خارجی، امروز برای چندمین بار ایران و آمریکا اشتراک هدف پیدا کرده اند. البته بنا بر مصالحی، هیچ کدام از این دو نمی توانند با دیگری صمیمی باشند یا به یکدیگر اعتماد کنند. هر چند که آمریکایی ها از عملیات داعش بی بهره هم نخواهند بود؛ بدین ترتیب که آمریکایی ها می خواهند با بهره برداری از تهاجمات داعش، سهم ایران را در عراق کاهش دهند و از نفوذ ایران در عراق بکاهند.
*قرابت معنوی و مذهبی میان دو کشور وجود دارد.
رشید: قرابت تاریخی، نسلی و … بسیاری وجود دارد اما آمریکا از این افزایش سهم ایران نگران است و بدش نمی آید که از شرایط ایجاد شده، در جهت کاهش سهم ایران بهره برداری کند. تلاش آنها برای تغییر دولت در عراق را باید از این زاویه نیز نگاه کرد. سخن این نیست که دولت موجود در عراق بدون اشکال است، خیر! اما زاویه نگاه فعلی ما این است که یکی از ابعاد این تلاش آمریکا، تمایل او به کاهش سهم ایران از نفوذ در عراق است. به عبارتی دیگر در عین این که هدف ایران با آمریکا کاملا منطبق نیست اما کلان آن با هم تطبیق دارد. تجزیه عراق برای آمریکا، به معنای  شکست اوباماست. اگر عراق تجزیه شود، دموکرات هایی که علی رغم مخالفت جمهوری خواه ها، ارتش آمریکا را از عراق خارج کردند، شکست می خورند. فروپاشی نظام موجود عراق، شکست آمریکاست بنابراین حتما اوباما و دموکرات ها این را نمی خواهند؛ البته دعواهایی در آنجا بین خود آنها وجود دارد که جمهوری خواه ها به دنبال شکست دموکرات ها هستند اما دولت فعلی آمریکا تجزیه عراق را نمی خواهد، پس هزینه ای که می شود، باید محدود و تنها برای گرفتن امتیاز باشد. مواضع صریح اوباما دالّ بر آن است که این داعشی ها نباید به اماکن مذهبی هجوم برند و  نباید حاکمیت را در دست بگیرند؛ او این حرفها را به چه کسانی گفت؟ به داعش و نه مبارزان دیگر در کنار داعش. آن سوی قصه، خانم کلینتون آمد و گفت که دولت عراق نباید ارتشی هایی که ما آموزش داده ایم، کنار بگذارد یعنی سعی می کنند سهم خود را در ارتش حفظ کنند.
*سیاست یا برنامه تجزیه عراق به نفع کدامیک از کشورهای خارجی ذینفع در عراق می شود؟
رشید: اگر استراتژی کلان را تجزیه عراق یا حفظ تمامیت ارضی در نظر بگیریم، در اینجا آمریکا و ایران هر دو روی تمامیت ارضی عراق متفق القول هستند؛ در حالی که مواضع عربستان این گونه نیست. به نظر می رسد عربستان روی تجزیه عراق سرمایه گذاری کرده است. از سوی دیگر آمریکا با عربستان روابط گسترده ای دارد و نمی خواهد عربستان را برنجاند، عربستان نیز نمی خواهد بدون حمایت آمریکا بماند. در زمان رژیم گذشته ایران، شاه در انتخابات آمریکا، روی جمهوری خواه ها سرمایه گذاری می کرد تا آنها پیروز شوند چون جمهوری خواهان جنگ طلب، برای فروش سلاح به رژیم پهلوی مانع تراشی نمی کردند اما دموکرات ها با ابزار حقوق بشر، گاهی حاکمیت پهلوی را به چالش می کشیدند. عربستان نیز همچون آن زمان ایران و روندی که در مناطق دیگر نیز مرسوم است، دلارهای خود را خرج می کند تا جمهوری خواه ها به قدرت برسند. به دلایل گفته شده، سعی می کند این پروسه دو ساله را طی کند تا دموکرات ها شکست بخورند. پس بسیار مهم است که چه اتفاقی در این مثلث رخ می دهد. به نظر می رسد حکم اعدام «شیخ نمر» در عربستان که به تازگی منتشر شد، بی ارتباط با حادثه عراق نیست و مقصود عربستان از صدور حکم اعدام «شیخ نمر» تحت فشار قراردادن ایران است. عربستان با تصور اینکه ایران از شیعیان عربستان حمایت می کند به ایران فشار می آورد تا اقدامات ایران علیه داعش بکاهد و می خواهد به ایران تفهیم کند که فشار به داعش بدون واکنش نخواهد بود. در این مثلث، ایران که با عربستان رابطه ای تلخ و بسیار سرد دارد، رابطه ایران با آمریکا نیز سرد است اما تلخ نیست بلکه در ماجرای هسته ای و در موضوع عراق می تواند شیرین باشد. باید دید چه اتفاقاتی در روابط درون این مثلث بروز می کند.
*طی توضیحات شما، پیچیدگی های بسیاری در روابط موجود در مثلث خارجی ایجاد شد. از تجمیع رویکردهای مختلف در این مثلث، نتیجه، ماندن داعش و تجزیه عراق خواهد بود؟ تجزیه احتمالی عراق چه آثاری بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟
رشید: حوزه فعالیت داعش به خارج از مناطق عربی سرایت نمی کند. این پروژه متکی بر یک ایدئولوژی است که آن ایدئولوژی از ناسیونالیسم عربی جدا نیست. هر چند کسانی که از مناطق دیگری آمده اند، پاکستانی، مراکشی، انگلیسی و… بعضا غیر عرب هستند اما در هر صورت فرهنگ های دیگر، ظرفیت پذیرش این ایدئولوژی را ندارند؛ ظرفیت پذیرش این ایدئولوژی، مختص عرب هاست پس به ایران سرایت نمی کند.
*چه طور آثاری نخواهد داشت؟ یک همسایه بد هم، آزار فراوانی می تواند برساند، چه رسد به …
رشید: به همسایگی ایران نمی رسد. منطقه اگر تجزیه شود، بخشی از آن کردستان عراق است، بخشی شیعیان و بخشی دیگر سنی…
*بر فرض در صورت تجزیه عراق، سه بخش کردنشین، سنی نشین و شیعه نشین تشکیل می شود. در این صورت احتمال تحرکاتی در مناطق کردنشین همسایه وجود دارد، با توجه به منافع ایران و ترکیه در این موضوع –به عنوان دو قدرت مهم منطقه- احتمال ایجاد کشوری جدید در منطقه یا ایجاد ناآرامی در مرزهای این دو قدرت منطقه یی وجود دارد؟
رشید: اگر در ایران می خواست جدایی کردها رخ دهد، در اول انقلاب که کردستان ما بحرانی بود، باید اتفاق می افتاد. ترکیه یکی از پایگاه های ناتوست، منافغ ترکیه هم با این قصه پیوند دارد، به همین دلیل حداقل به خاطر منافع ترکیه، کردستان بزرگ تشکیل نخواهد شد. اما موضوع تجزیه عراق داستانی متفاوت دارد. مثلث یاد شده در این موضوع، بسیار مهم است؛ ایران که صد در صد با تجزیه مخالف است، آمریکا هم حداقل تا زمان حضور دموکرات ها در قدرت، با تجزیه عراق مخالفند بنابراین حداقل در دو سال آینده، تجزیه جایی نخواهد داشت.
*پس قدرت های تاثیرگذارتر در شرایط فعلی عراق که ایران و آمریکا هستند، با تجزیه مخالفند و در دوسال آینده تجزیه عراق را نخواهیم داشت؟
رشید: عربستان پای قصه تجزیه ایستاده و به دنبال یارکشی است. سفر عربستان به مصر و دیدار با السیسی، دال بر یک دیدار اضطراری است؛ به این دلیل که آنها دچار نگرانی هستند. به عبارت دیگر عربستان دست تنها مانده اما سیسی، یار ضعیفی است و نهایت هنر او این است که تلاش کند که بحران مصر را کنترل کند.
*در مثلث مورد اشاره شما به خوبی مشهود است که برخی دولت های خارجی  از برخی نیروهای داخلی حمایت می کنند. به طور مثال مورد حمایت بودن داعش از طرف عربستان یا کمک های مقطعی ترکیه و قطر و… نشان می دهد، داعش به گونه ای در حال دولتی شدن است. به نظر برخی تحلیل گران، این دولتی شدن موجب افزوده شدن بعد زئوپلیتیکی به ماجراست که می تواند جنگی ژئوپلیتیکی را دامن زند. این مساله چه آثاری بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟
رشید: ترکیه حتما با جنگ ژئوپلیتیکی مخالفت خواهد کرد چون مرزهای این کشور را نیز آسیب می زند. به خود عربستان نیز آسیب می زند؛ در حال حاضر شیعیان عراق، حایل بین شمال و جنوب هستند و فعلا به پایین سرایت نمی کند. این نکته قابل توجه است که حمایت ترکیه و قطر از جنس حمایت عربستان و حمایت ایدئولوژیک نیست بلکه به تبع سیاست آمریکاست. مرکز رشد وهابیت، داعیه پرچمداری اسلام و خادم الحرمین برای عربستان بسیار مهم است و در حال حاضر حیثیتشان مخدوش شده و بیشترین نقش را عربستان دارد و بقیه چندان مهم نیستند.
*در مورد روابط مثلث داخلی که اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید.
رشید: در زمان حمله داعش به سامرا، من کربلا بودم؛ البته به جهت این که زبان عربی مسلط نیستم، گفت وگویی نداشتم اما حسم این بود که یک نوع رعب در جامعه حاکم شده بود.
*نسبت به؟
رشید: نسبت به اقدامات داعش. اما فتوای آقای سیستانی این رعب را شکست. من برای این بخش از صحبت، سندی ندارم و تنها حس من در آن فضا این بود و به نظر می رسید که فتوای آقای سیستانی، نه تنها رعب را شکسته بلکه پشت دولت و ارتش را برای مقابله با داعش بسیار تقویت کرد. به عبارت دیگر فتوای آقای سیستانی، پیوند «مردم و دولت» و «مردم و ارتش» را متجلی و تقویت کرد و حتما در حوزه مخالف نیز اثر خود را داشته است. بعضی نیز از آقای سیستانی انتقاد می کردند که چرا این فتوا را داده است. از ابتدای سقوط صدام به این سو بلکه حتی از زمان حمله آمریکایی ها، نقش آیت الله سیستانی در عراق، بسیار مهم و تاثیرگذار بوده است. اگر آقای سیستانی را سمبل روحانیت مبارز عراق بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم و کاملا درست است. من در زمان حضور در عراق، تظاهرات مردم را بعد از فتوای ایشان دیدم، با شعار «تاج تاج علی الرأس سید علی سیستانی» به معنا اینکه تاج سر منی ای آقای سیستانی. این شعار با آن شور و حالی که آن جمعیت داشت، نشان می دهد که نقش روحانیت در انجا بسیار مهم است، آن هم روحانیتی در رتبه مرجعیت و تقریبا موقعیت جهانی دارد و  مرجعیت ایشان از هند تا آن سوی اروپا را در بر می گیرد. در صحبت هایم در مورد مثلث داخلی عراق، به جای مردم یا روحانیت، فقط آقای سیستانی را نام می برم.  یک پای این مثلث، آقای سیستانی است که هم مردم را نمایندگی می کند و هم روحانیت را، پای دیگر دولت موجود و پای سوم نیز نیروهای مقابل هستند. نیروهای مقابل را اگر به دو دسته بومی و فرابومی تقسیم کنیم. نیروهای فرابومی، تکفیری ها هستند که امکان سازش با آنها وجود ندارد اما امکان ایجاد انفکاک میان تکفیری ها و گروه های غیر ایدئولوژیک دیگر وجود دارد. در این مثلث، نقش آقای سیستانی بسیار مهم است. جامعه ایران از نظر نگاه سیاسی، نسبت به عرب ها رشد بسیاری داشته اند و تا حدی دین زدگی در جامعه ما رواج یافته است؛ در حالی که در جامعه شیعه عراق، دین زدگی و خلل های موجود در اینجا وجود ندارد بنابراین پیوند مردم با مرجعیت در عراق، بسیار قوی تر از ایران است. تضعیف یا تقویت این نقش، در هر دو سوی قصه موثر است.
*در نتیجه ای که می خواهد حاصل شود؟
رشید: بله! در هر حادثه ای. حالا هدف گذاری حضرت آیت الله سیستانی چیست؟ هدف گذاری ایشان، «حفظ تمامیت ارضی عراق» است.
* ایشان بعد از فتوای دفاع از عراق، موضع گیری دیگری هم داشتند، با این مضمون که دولتی تشکیل شود که مشکلات سابق را نداشته باشد. می توان این موضع گیری را در جهت همان حفظ تمامیت ارضی تفسیر کرد؟
رشید: این نشان می دهد که آقای سیستانی به تمامیت ارضی نگاه می کند یعنی شیعه گرایی مبنای ایشان نیست و ملیت برای او مهم است. این نقش و این هدف گذاری بسیار مهم است. اگر این شخصیت که این هدفگذاری را کرده است، شکسته شود یا حمایت نشود، طبیعتا این هدفگذاری هم آسیب می بیند. آمریکایی ها نیز ظاهرا همین هدفگذاری را کرده اند که آقای سیستانی بر حفظ تمامیت ارضی عراق سرمایه گذاری کرده اند. انتقادات آمریکا از دولت فعلی عراق هم با همین بهانه است.
* در نتیجه مرجعیت در عراق، حمایت بیرونی را خواهد داشت؟
رشید: آیت الله سیستانی حمایت بیرونی را دارد، فتوای ایشان علیه داعش نیز موجب موضع گیری آمریکایی ها علیه طرفداران ایشان نمی تواند باشد، یعنی ایشان نبرد را در یک جبهه متمرکز کرده و مانع از پراکندگی جبهه نبرد شده است. این یک پای مثلث است. ایشان نکته دیگری فرموده اند که «این دولت، توانایی اقدام فراگیر را ندارد» در حالی که مواضع ایران در مدت اخیر دال بر حمایت از نوری المالکی است که می تواند متاثر از تعاملات دو کشور باشد اما اگر این مساله به تضعیف موقعیت مرجعیت شیعی منجر شود، یک شکست محسوب می شود.
*شما فکر می کنید شرایط به چه سمتی پیش رود؟
رشید: اگر قرار باشد نوری مالکی برای ماندن پافشاری کند، حمایت آقای سیستانی را از دست می دهد و دولتی که حمایت آقای سیستانی را از دست دهد، در عراق بسیار تضعیف شده است. اینکه دولتی که حمایت آقای سیستانی را از دست دهد، مورد حمایت ایران نیز باشد، منجر به نتایجی می شود و از شکاف بین ایران و آقای سیستانی دلالت می کند که اصلا مصلحت نیست و چنین واقعه ای به حل مساله کمک نخواهد کرد.
* گفته می شود یکی از دلایل اصلی سقوط سریع موصل و تصرف شهرهای دیگر عراق، ضعف ارتش عراق و در کنار آن، عدم تصفیه عناصر بعثی بود؟
رشید: ارتش عراق، ارتش مطمئنی نیست بلکه تنها برای حفظ امنیت داخلی خوب است که متاسفانه داخل آن هم به جهت همین اختلافات، ناپایدار است. این پایه، ضعیف است ولی هم آمریکایی ها و هم ایرانی ها می توانند برای تقویت ارتش اقدام کنند. البته ایرانی ها به مراتب بیش از آمریکایی ها در تقویت نیروهای مسلح عراق می کوشند؛ این سیصد نفری که آمریکا گفت به عراق می فرستد، به طور عمده مشاور اطلاعاتی هستند و می توانند کمک های ماهواره ای، اطلاعاتی و جاسوسی داشته باشند و اگر اطلاعات صحیحی دراختیار عراقی ها قراردهند تاثیرات فراوانی در صحنه نبرد خواهد داشت. در حالی که ایرانی ها می توانند مشاوران نظامی بهتری باشند و در اجرای عملیات، سازماندهی و فرماندهی راهنمای قوای مسلح عراقی باشند.
*ریشه بحث تجزیه عراق به کجا برمی گردد و آیا قدرت ها بر سر منافع خود این پروژه را دنبال می کنند؟
رشید: گرایش به تجزیه عراق تنها از بیرون از عراق هدایت نمی شود و احساس می کنم که میان اهل سنت و شاید بین شیعیان نیز طرفداران اندکی هم داشته باشد. از روزی که جمهوری عراق تشکیل شد و عبدالکریم قاسم و دیگران آمدند، حکومت در اختیار اهل سنت بود. در صورتی که جمعیت عرب سنی مذهب نسبت به عرب شیعی مذهب در اقلیت بودند اما اهل سنت همواره حاکمیت را در اختیار داشتند. حال این حاکمیت چندین ساله، به دست اکثریت شیعه مذهب رسیده است بنابراین در اقلیت یاد شده گرایشاتی وجود دارد که بی توجه به حقوق اکثریت درپی اعاده وضعیت غیرمنصفانه گذشته است.
به همین دلیل در تحلیل وضعیت پیش آمده باید این مسایل تاریخی را نیز در نظر گرفت یعنی علاوه بر ابعاد اساسی که باعث بروز وضعیت امروزی شده، نکته فوق نیز اثرگذار بوده است. هرچند از درجه اهمیت کمتری برخوردار باشد اما تاثیرگذار است؛ به ویژه در عراق که بافت اصلی اش را قومیت ها و عشایر تشکیل می دهند و  انگیزه های قومی دارای اهمیت فراوان است.
*با توجه به حساسیت مساله قومیت ها و فرقه های مختلف موجود در عراق، آیا مانور گروه های شبه نظامی شیعه از جمله طرفداران مقتدی صدر ممکن است موجب تشدید اختلافات فرقه یی در این کشور شود؟
رشید: ایران در عراق، قدرت بسیاری دارد. نگرانی چندان در این زمینه وجود ندارد، حتی به نظر نمی رسد اشتباهاتی که در یکی دو دهه قبل بین نظامی های طرفدار صدر با دیگران اتفاق افتاد، رخ دهد زیرا هم خود صدر پخته تر شده و هم روابط تعریف شده تر هستند.
*چه راهکاری وجود دارد که عراق به آرامش و ثبات برسد و این فضای جنگ، کشتار و خشونت موجود که هر روز در حال تشدید است،  از بین رود؟ حاکمیت عراق چگونه می تواند جلوی فروپاشی خود یا تجزیه کشور را بگیرد؟
رشید: نمی توان حرف قطعی زد اما همانطور که گفته شد، این بحران در دو مثلث حل می شود. در مثلث خارجی، رابطه «ایران و آمریکا» و «آمریکا و عربستان» دارای اهمیت بیشتری است و به نظر می رسد در شرایط فعلی رابطه ایران و عربستان چندان امیدوار کننده نیست.
*یعنی مثلث داخلی، خود به تنهایی نمی تواند مساله را حل کند؟
رشید:خیر! نمی تواند. حل مساله تنها درصورتی میسر است که عربستان از پشت صحنه خارج شده باشد. یعنی تنها با یک دیپلماسی پرقدرت و توام با برخورداری از برتری آشکار نظامی می تواند به دست کشیدن عربستان از فاجعه آفرینی منجر شود. در حالی که هنوز تا دست یابی به آن مرحله فاصله زیادی هست. درحال حاضر کف امتیازهایی که عربستان می خواهد این است که شاخه طرفدار عربستان که جزیی از اهل سنت به قدرت بازگردند.
*این انتقادی است که به حاکمیت فعلی عراق هم وارد است.
رشید: عربستان کسانی را می خواهد به قدرت برگرداند که دست شان به انفجارات رخ داده آلوده است. در انفجارهای عراق، اهل سنت حساب خود را از گروه های دیگر جدا نکرد. دعوا اگر سیاسی بود، قابل هضم بود اما این فقط سیاسی نیست و از اهرم های سرکوب، ارعاب و کشتار جمعی استفاده می کنند و بسیار هم بد استفاده می کنند. پشت همه اینها نیز عربستان قرار دارد. عربستان به سادگی به این قصه تن نمی دهد.
*پس راهکاری کلی هم نمی توان ارائه داد؟
رشید: پیچیدگی، بسیار است؛ به ویژه در مورد داعش که مساله ای ایدئولوژیک است. مسایل ایدئولوژیک پایان پذیر نیست، از حجم آن کاسته می شود، هم پیمانان آن دور می شوند و ممکن است احساس ناکارآمدی کند یا مایوس شود اما تمام نمی شود. فرهنگ داعشی ها، فرهنگ سفیانی است. نمی گویم سفیانی هستند و این ساده اندیشی را نمی کنیم اما این فرهنگ، آن فرهنگ است. این فرهنگ اگر بگوییم تازه شروع شده است، تازه هم باید رو به گسترش باشد. ولی هرقدر بتوان بین داعشی های ایدئولوژیک و دیگر مخالفین که مطالبات سیاسی دارند فاصله ایجاد کرد، امیدواری به بهبود وضعیت بیشتر خواهد شد.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا