انتخاب با روحانی است …/ محمد شمس
محمد شمس در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
اگر فضای یک جامعه به گونه ای باشد که مردم نسبت به دولتمردان شک کنند، و باور خود را نسبت به برنامه ها و سیاست های دولت از دست بدهند، اگر ساز و کارهای سیاسی را فرمایشی بدانند، اگر مسوولین به آنها دروغ بگویند و اگرهای دیگر، بی تردید مردم هیچ انگیزه ای برای مشارکت سیاسی نخواهند داشت و اعتماد، که رکن اول هر نوع مشارکتی است اساسا شکل نخواهد گرفت.
از طرفی، مشارکت سیاسی در صورتی رقم می خورد که مردم با تمام وجود احساس کنند در تعیین سرنوشت خویش دخیلند و مجاری تبدیل مطالبات آنها به تصمیم گیری ها باز است. در چنین وضعی مردم به خود و آینده ی جامعه ی خود امیدوار می شوند و اطمینان به نفس پیدا می کنند. چنین مردمی هم به خود اعتماد دارند و هم به دولت.
اما و اگر در جامعه ای مردم به توانایی های خود باور داشتند و زمینه ی مشارکت سیاسی در آنها وجود داشت، ولی مجاری های حصول و دستیابی به آن (مشارکت سیاسی) مسدود باشد، رفتار سیاسی مردم خصلتی جنبشی پیدا می کند و شاید حتی جامه ی یک حرکت قهر آمیز به خود بپوشد. چراکه آنها در چنین وضعیتی انفعال را مساوی نابودی خود می دانند.
به علاوه اگر درجامعه ای مردم به توانایی های خود باور نداشته باشند و خود را مرید بالایی ها بدانند و به نحوی مقلدانه اوامر آنها را اجرا کنند، جامعه به سمت نوعی تقدس کاذب پیش رود. شاید خطرناکترین رفتاری که مردم یک جامعه می توانند داشته باشند همین است. در جامعه ای که مشارکت سیاسی جای خود را به قدیس پروری سیاسی داده است رنگ و نشانی از مدنیت وجود ندارد.
بدتر از همه بی اعتمادی دو طرفه ی مردم و دولت است. از یک طرف کسی که فعالیت سیاسی می کند از نظر بخش هایی از مردم پسندیده است و از سوی دیگر دولت که می بیند نمی تواند اعتماد مردم را جلب کند، تلاش می کند فضای خفقان را به وجود آورد و اعتراض را به انفعال بدل کند.
مصداق هر کدام از این رفتارها را بارها و بارها به ویژه در یک دهه ی گذشته مشاهده کرده ایم. اما پس از 24 خرداد 1392، و به دنبال آن، انتخاب حسن روحانی، شرایطی در کشور فراهم شد که نوید مشارکت فعال و گسترده ی مردم در پهنه ی سیاست را می دهد.
نکته ای که در اینجا می خواهم بر آن انگشت تاکید بگذارم “خطر بازگشت به گذشته” است که به هیچ وجه نباید آن را دست کم گرفت. به همین دلیل امروز پس از گذشت بیش 1 سال از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، آقای روحانی برای بازنگشتن به آن وضعیت های مطرود، دو انتخاب مهم می تواند داشته باشد:
نخست اینکه به شیوه ی اقتدارگرایان عمل کند. اقتدارگرایان وقتی می دیدند که توانایی آن را ندارند که مردم را به اطاعت محض وادارند به گونه ای اقدام کردند که اعتماد به نفس را از مردم سلب کردند و مردم را نسبت به امور سیاسی منفعل کردند و نوعی امنیت کاذب برای خود خلق کردند. آقای روحانی می تواند چنین شیوه ای را پیش بگیرد. البته این اقدام چندان کم هزینه هم نیست و به دنبال آن مردم ممکن است از دادن رای خود به ایشان نادم شوند و امید در دل آنها به یاس تبدیل شود، که با توجه به آنچه تاکنون از آقای روحانی دیده ایم بعید است چنین اقدامی کنند.
انتخاب دیگر، به سوی مشارکت هرچه بیشتر مردم است. در این راه باید آمادگی مردم تقویت شود، حقوق شهروندی تثبیت شود، مجاری قانونی مشارکت از سوی دولت باز شود، دولت باید ظرفیت های معطل مانده قانون اساسی (به خصوص آنهایی که به حقوق اساسی ملت باز می گردد) را فعال کند، موانع توسعه ی سیاسی را بردارد، در جهت تحقق کامل جامعه ی مدنی گام بردارد، گفتگو را میان مردم و مسوولین نهادینه کند و … .
انتهای پیام