مدیر بومی کیست؟ /کاوه بهلولی
کاوه بهلولی قشقایی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
پس از تغییر دولت ها و رسیدن موج تغییرات سیاسی به شهرستان ها،”مدیر یا مسئول بومی” تنها واژه ای است که بیش از هر چیزی به گوش میرسد. به عبارتی در تغییر و تحولات اداری، بخشی از شهروندان، خواهان انتصاب مدیران بومی در ادارات و مناصب شهرستان می باشند. بدیهی است مدیران بومی متخصص و البته دلسوز، به دلیل آشنایی به منطقه و زادگاه خود شناخت نسبتا خوبی از توانمندی ها و موقیعت اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی و همچنین مشکلات و نیازها دارند و نسبت به زادگاهشان دلسوزتر هستند و چه بسا حاضرند علاوه بر انجام وظیفه اصلی، به خاطر زادگاهشان گذشت و ایثار هم بکنند.
به همین جهت این مدیران در مقایسه با مدیران غیربومی که شناخت کافی و چندان قابل توجهی از موقیعت و مشکلات شهرستان ندارند و بعضا نگاه دلسوزانه ای هم ندارند، بهتر می توانند در خصوص ضرورت ها و رفع نیازها و مشکلات این شهرستان تصمیم گیری کنند .
اما، تاًکید بیش از حد بر مدیران بومی، ممکن است تخصص گرایی را تحت الشعاع قرار دهد .هر چند مدیران بومی دلسوزتر و فعال تر نسبت به زادگاه خویش خواهند بود اما گاهی این تاًکید موجب می شود که افرادی ناکارآمد و غیر متخصص در راًس یک دستگاه قرار بگیرند. تاکید مردم عادی به مدیر بومی، دو دلیل عمده و اساسی دارد.
دلیل اول، بی اعتمادی نسبت به مدیران غیر بومی است. در بیان علل این بی اعتمادی باید گفت این طبیعی است که هر مسئله اجتماعی میتواند علتها و عاملهای متعددی داشته باشد. از دیدگاه جامعهشناسان ، اعتماد مهمترین عامل اجتماعی و به اصطلاح سرمایه اجتماعی پیوند دهنده است؛ و باعث میشود که سرمایهگذاری طبیعی، سرمایهگذاری تکنولوژیک و سرمایهگذاری انسانی به نتیجه برسد. اگر این اعتماد نباشد این سه سرمایه عمده به هدر میرود؛ چنانکه تاکنون نیز در جوامع جهان سوم به هدر رفته است.
خلف وعده مسئولان پیشین، عامل این کاهش اعتماد است. مسئولان ناکارآمد سابق به آنچه که قول داده اند عمل نکره اند و پس از اتمام مسئولیت به دیار خود رفته و جایی را برای گله گذاری و انتقاد باقی نگذاشته اند؛ و نگاه آنها، صرفاً نگاه دوران کارآموزی بوده و شهرستان محل خدمت را بهترین سکو برای پرواز دیدهاند و بعد ازتوانمندی و کسب تجربه، به دیار خود رفتهاند؛ البته به عنوان مدیر کاربلد و با تجربه! همین امر تاریخی باعث شده است که نوعی نگاه بدبینانه نسبت به تمام مدیران غیر بومی حاکم شود هرچند اگر مدیر غیر بومی ,کارامد بوده باشد!
دلیل دوم اینکه، مردم عادی جهت رفع مشکلات روزمره خود مدیر بومی را مناسب تر می دانند زیرا دسترسی به ایشان و همچنین آشنایی قبلی و یا ایجاد کانال ارتباطی با مسئول می تواند خواسته های آنها را زودتر برآورده کند. به محض انتصاب یک مدیر، تنها چیزی که مردم عامی مایل به شنیدنش نیستند، توانمندی های مدیریتی، سواد، کارآمدی و شایستگی مدیر تازه وارد است. ولی آنچه برای اغلب مردم پس از انتصاب یک مدیر مهم و جالب توجه است موضوعاتی همچون، طایفه فرد، محل زاد گاهش، وابسته بودن به کدام نماینده (فارغ از نگاه سیاسی)… است. هرچه مدیر منصوب به قوم، گروه، طایفه و منطقه افراد مذکور نزدیک تر باشد مقبول تر است!
این نوع نگاه به انتصابات، نشان از نهادینه شدن رابطه سالاری بجای قانونمداری در میان یک جماعت است و باعث ایجاد جو منفی روانی در سطح جامعه می شود و اتفاقا یکی از دلایلی که نمایندگان مجلس بجای پرداختن به موضوعات کلان دچار بحث انتصابات می شوند همین نگاه مردم به انتصابات بوده و اطرافیان نماینده آنقدر نماینده را تحت فشار می گذارند تا در موضوع انتصاب افراد نقش فعال داشته باشد و اگر نماینده در جایی احساس کند که فرد دیگری بیش از گزینه خودش توان مدیریتی دارد و بخواهد به موضوع تن دهد این خود مردم هستند که به شدیدترین وجه به نماینده حمله ور می شوند و نماینده هم از ترس از دست دادن پایگاه اجتماعی و به تبع آن از دست دادن شانس رای آوری به خواسته مردم تمکین کرده و فرد مورد نظر آنها را حمایت میکند.
براستی بومی کیست؟
مدیر بومی چه کسی است؟ افراد تا چه مسافتی بومی محسوب میشوند؟ هم محله ای، هم شهری، هم استانی هایمان مدیر بومی است؟
آیا هم وطنانمان(همه ایرانیان) مدیر بومی نیستند؟ پس واژه ملیت چه میشود؟ شایسته سالاری چه میشود؟ تخصص کجا قرار میگیرد؟ آیا یک شیرازی می تواند در خوزستان بومی محسوب شود؟ اگر قرار بر این است که فقط افراد بومی (به زعم عوام) از مواهب یک بوم استفاده کنند خدای ناکرده برای آن بوم، مشکلی پیش آمد چه کسانی باید پیش قدم شوند؟ فقط افراد بومی؟ در تهاجم عراق به خوزستان و ایلام و کردستان، فقط بومی ها دفاع کردند؟ در زلزله شمال چطور؟ زلزله بم؟
یادمان رفته که 240 هزار جوان رعنا(شهدای جنگ)، همگی بومی خوزستان و ایلام و کردستان نبودند؟
گاهی فراموش میکنیم که ما ملت هستیم…
در این گفتار ایرادی به مردم عامی و عادی نمیتوان گرفت اما گله اینجا است که گاهی افراد تحصیل کرده هم بر این خواسته دامن میزنند و با فشار و تهدید موجب نصب مدیری بومی اما ناکارآمد می شوند!
اگر چه در اکثر مشاغل و مناصب، افراد بومی توان مدیریت یک اداره و حتی اداره کل را نیز دارند ولی واقعیتها نشان می دهد که در تعداد معدودی از مناصب، علیرغم نبود فردی متخصص، فردی بومی و غیر متخصص را نصب کرده اند و اینگونه انتصابها می تواند تبعات منفی زیادی را متوجه تمام مجموعه و سیستم کند و موجب هدر رفت بودجه عمومی شود.
بنابراین با تکیه بر اصل که “هر نفر را بهر کاری ساختند” می توان گفت که ایرادی ندارد اگر در شهرستا نها، بدلیل نبود افراد متخصص در امری از مدیران سایر مناطق جهت اداره و تصدی مناصب استفاده کرد زیرا سایر ایرانیان نیز هم وطنان ما هستند و ما ایرانیها در اینگونه موارد اعتقادمان بر این است که “همه جای ایران سرای من است”
انتهای پیام