«تمومه ماجرا»
«حمیدرضا جلاییپور»، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تمومه ماجرا» نوشت:
در کانال جناب محدثی یک پست تلگرامی بقلم جناب دکتر میری تحت عنوان «تاملی در باب شعار اعتراضات دی ماه: اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» به اشتراک گذاشته شده است. در نوشته ایشان ارزیابیها و جملات غیر مستندی هست که به آن اشاره میکنم و با یک ارزیابی از بعضی از پستهای ایشان این نوشته را به پایان میبرم.
۱-در نوشته مذکور جناب میری به یک شعار کمتر از صد نفر، آنهم در یک روز در جلوی درب دانشگاه تهران، در اعتراضات دیماه ۹۶، اشاره کرده و فرمودهاند:
«یکی از شعارهای کلیدی [اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا] در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ شعار نفی دو رویکرد کلان در سپهر سیاست نظام یعنی اصلاح طلبی و اصولگرایی بود.»
ظریف اینکه نویسندگان جریان «تقابلگرای» درون حکومتی و جریان «تقابلگرا» و سرنگونیطلب در خارج از کشور شبیه همین ارزیابی را از شعار «..تمومه ماجرا» دارند. البته اینجا حرف من این نیست که چون تقابلگرایان چنین تحلیلی دارند پس هیچ محققی نباید چنین ارزیابی داشته باشد. نه، تحلیل آزاد است. اگر آن تحلیل و ارزیابی منسجم و مبتنی بر شواهد قابل رجوع باشد به رغم نظر تقابلگرایان آن ارزیابی را میتوان پذیرفت. ولی اشکال این است که نظر جناب میری پذیرفتنی نیست. زیرا نظر سنجیها ریزش پایگاه رای اصلاحطلبان را نشان میدهد و کسی آن را انکار نمیکند. اصلاحطلبان حدود هفت در صد نسبت به سال ۹۳ کاهش محبوبیت داشتهاند. ولی این کاهش رای سه عامل مهم داشته است:
یکی اینکه حسن روحانی پس از پیروزیاش در انتخابات دوم در تصمیمگیریهایش کوتاه آمد و رابطه دولتش را با پایگاه رایش کم کرد. و مردم هم به درستی ناراحت شدند بهویژه از اصلاحطلبان که حامی روحانی بودند.
دوم اینکه در اعتراضات دیماه اصلاحطلبان حق اعتراض مردم را به رسمیت شناختند ولی محکم جریان خشونت را در این اعتراضات محکوم کردند. لذا ماهوارهها و کانالهای سرنگونیطلب شیطان بزرگشان اصلاحطلبان شد – آنها دنبال جشن پیروزی انقلاب ملی بودند! و دشمنشان را اصلاحطلبان معرفی کردند.
سوم اینکه ما در دوره آزادی چند طرفه در فضای تلگرام هستیم و مردم ما هم حق دارند در این فضای آزاد ابراز وجود کنند و یکی از راههای ابراز وجود نقد بی هزینه اصلاحطلبان است. لذا به نظر من این کاهش رای اصلاحطلبان زیاد غیر منتظره نیست و در آینده قابل جبران است. مهم این است که اصلاحطلبان رسالت ملی خود را انجام دادند و در دیماه در کنار اقشار اصلی شهرها جلوی ناامن شدن ایران گرفتند و به شعارهای مردمانگیز متوسل نشدند. [به نظر من جبهه اصلاحات در ۱۳۹۶ مسولانه عمل کرد].
در اینجا مایلم توجهات را به نظر دکتر محمد شریف، وکیل آزاده و شریف و عضو اخراجی هیات علمی دانشگاه علامه جلب کنم: «برخی از جریانهای سیاسی ِدارای ماهیت مشخص، با انگیزه نومید کردن مردم ایران از راهحلهای داخلی برای توسعه سیاسی و به دلیل اهدافی که با پیشینة سیاسی شان مِن جمله دریوزگی از مثلث ضد ایرانیِ امریکا-اسرائیل-عربستان برای اقدام نظامی علیه ایران انطباق دارد، ایده ترادف و اینهمانی اصلاح طلبی و اصلاح طلبان را ترویج میکنند تا زمینه مناسب جهت سوق دادن مردم به راهحلهای مطلوب حامیان مالی و تبلیغاتی شان را فراهم آورند. راهحلهایی که در لیبی، عراق، سوریه، یمن، افغانستان، و… تجربه شده و به خاک سیاه نشاندن مردم این کشورها را موجب شده است”.
۲- جناب میری فرمودند « “تمومه ماجرا” به معنای پایان سیاستورزی در قالب دوگانه اصلاح طلب-اصولگرا و انحصار بی بدیل آنها بر ارکان حیات اجتماعی ایرانیان است.»! ولی جناب میری توضیح نمیدهند چگونه اصلاحطلبان بر ارکان حیات اجتماعی ایران سیاستورزی میکردند و میکنند در حالیکه هشت سال است شخصیتهای با نفوذ اصلاحطلبان در حصر یا تنگنا یا زیر تیغ نظارت استصوابی اند و فعالان آنها دهها سال زندانی را تحمل کردهاند و اکثرشان زیر منگه «پرونده اند».
۳- بعد جناب میری فرمودند «از قضا این یکی از هوشمندانه ترین شعارهای ملت ایران در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ بوده است که نه تنها اصلاح طلبان و اصولگرایان سعی در خفه کردن آن دارند بل جامعه شناسان ایرانی نیز آن را مورد عنایت جدی قرار ندادند.» و بعد فرمودهاند جلاییپور با «استفاده ابزاری» از جامعهشناسی تجربی نقدهای محققان دیگر را به حاشیه میراند. اینجا بد نیست جناب میری به نکات زیر توجه کنند:
اول اینکه من از اعتراضات دیماه و در ربط با آن از نقاط ضعف اصلاحطلبان در پنج نوشته ارزیابیهای خودم را ارائه داده و در کانالم موجود است. آخرین این ارزیابیها نوشته «انواع اصلاحطلبی و چرا همچنان اصلاحطلبی» بود و در طول این مدت نه کسی را از نقد اعتراضات دیماه بازداشتهام و نه نقد کسی را به حاشیه راندهام.
دوم اینکه انصافا بر خلاف نظر جناب میری من نه یک اندیشمند که یک علاقمند به رشته جامعهشناسی و یک عضو معمولی هیات علمی دانشگاه هستم. در ضمن «جامعهشناسی تجربی» برای من همان «جریان اصلی جامعهشناسی» است که توامان هم نظری و هم تجربی است. جامعهشناسی تجربی برای من یعنی سخن سنجشگرانه و قابل نقد راجع به پدیدههای اجتماعی گفتن و با «معجزه گفتار» درباره هر موضوعی سخن نگفتن.
سوم اینکه من یک تحلیلگر معمولی هستم ولی جناب میری ظاهرا یک جامعهشناس «استثنایی» هستند. زیرا طبق بیان خودشان ایشان تقریبا اغلب آکادمیهای معتبر دنیا را از نزدیک دیدهاند، با تسلط بر چند زبان از بیش از صد کشور بازدید داشتهاند و در فضای آنلاین با چند کلام هابرماس و گیدنز را سرجایشان نشاندهاند. لذا سوال من از ایشان این است که از کجا و بر اساس چه شواهدی فهمیدهاند من برای به حاشیه راندن نقدها از جامعهشناسی تجربی استفاده «ابزاری» میکنم!
چهارم اینکه در دیماه ۱۳۹۶ اعتراضات مردمی در هشتاد شهر اتفاق افتاده هر محققی نظر خود را داده و اتفاقا از زمین و آسمان اصلاحطلبان به درستی (یا به غلط) نقد شده اند و میشوند. خوشبختانه اگر در فضای واقعی محدودیتی باشد در فضای آن لاین آزادی مناسبی برای نقد هست. بهویژه نقد اصلاحطلبان واقعا بی هزینه است و گفتم پرستیژ هم دارد. در ضمن خود اصلاحطلبان نیز طالب شنیدن نقد اصلاحطلبان هستند برای مثال به نقدها علیه اصلاحطلبان در کانال تاجزاده مراجعه کنید، و هم تقابلگرایان حکومتی و هم تقابلگرایان سرنگونیطلب در ماهوارهها تشنه شنیدن نقد اصلاحطلبان هستند. از این رو در کنار هزاران نفر تحلیلگر منهم حرفی که به نظرم درباره اعتراضات رسیده مطرح کردهام ایشان از کجا فهمیدند من «نقدهای دیگران» را به حاشیه راندهام! این ارزیابی جناب میری غیر مستند و از منبع «شعبده با گفتار» تغذیه میکند.
۴- من هم به همراه خیلی از اهالی علوم اجتماعی (با مضامین مدنی) از مدافعان «تمامیت ایران» هستم. بدین معنا که در قالب ناسیونالیسم مدنی و مبتنی بر «دولت-ملت شهروندی» (و نه ناسیونالیسم عظمتطلب و شوینیستی) از کلیت ایران دفاع میکنم و به زبان ساده مدافع اصل «ایران برای همه ایرانیان» هستم. به رغم گرایش مزبور من وقتی در فضای آن لاین با پستهای «واگرایانه» جناب میری روبرو میشدم معمولا قصد چالش با مطالب و نظرات ایشان را نداشتم. ولی اینک که جناب میری نوشتههای من را بدون شواهد مستند متهم به «استفاده ابزاری» از جامعه شناسی (برای به حاشیه راندن نقدهای دیگران) میکند، فرصتی به دست میدهد که من هم ارزیابی خودم را از ویژگیهای اصلی که بر مضامین پستهای تلگرامی ایشان در دوسال گذشته (در فضای آن لاین) دریافت کردهام، خدمت ایشان عرض کنم. توجه داشته باشید من اینجا بر داشتم را بر مبنای پستهای ایشان در فضای آن لاین مطرح میکنم. (اگر وقت داشتم میتوانستم آنرا مستند و غیر شخصی ارائه دهم. لذا این برداشت من فعلا آزمایشی و شخصی است.)
-من متاسفانه از متنهای جناب میری الگو و سبک معرفتی (و سبک نقد منقحی) را درنیافتم. لذا مضامین متنهای ایشان (مثل همین متنی که در کانال جناب محدثی به اشتراک گذاشته شده) در تحلیل موضوعات میتواند از آسیب «شعبدهبازی با گفتار» رنج ببرد.
-متنهای جناب میری درباره ناسیونالیسم در ایران دو ویژگی دارد و گویی در یک نمایشگاه دو نبش ارائه میشود:
اول اینکه حکایتگر یک هویتطلبی قومی-ترکی اما «خفی» است. ولی جناب میری اینقدر زیرک هستند که میدانند دفاع از هویتطلبی قومی-ترکی در حوزه عمومی و آکادمیک مقبولیتی ندارد لذا برای جبران موضوع ایشان میروند در پشت آرای شریعتی و مطهری و حتیگفتمان اسلام سیاسی سنگر میگیرند.
دوم اینکه جناب میری با مفهوم ایران تاریخی و بعد هویت ایرانی مشکل دارند ولی صاف و روشن این مطلب را بیان نمیکنند.
-در تحلیلهای جناب میری نقش هستهاصلی قدرت و نیروی تقابلگرایان یا استثناانگاران صامت است. در مقابل هر فرصتی که پا بدهد اصلاحطلبان را (و روشنفکران اصلاحجو را ) مینوازند. بدان سان که گویی این کشور با اراده اصلاحطلبان اداره میشود و تقابلگرایان (و استثناانگاران) در دولت موازی به تعطیلات تاریخ رفتهاند.
خلاصه و فرضیهوار عرض کنم متنهای جناب میری: هم تقابلگرایان در بالا را و هم هویتطلبان ترکی (فقط هویت طلبان ترک را نه حتی هویتطلبان کرد را) در پایین را شاد میکند و به این خاطر از استعاره نمایشگاه دو نبش استفاده کردم.
انتهای پیام
اعتبار یک گفته به تعداد گویندگان آن نیست ، واقعیت این است که این شعار به دل اکثر کسانی که آن را شنیده اند نشسته است جناب جامعه شناس !
جلایی پور همان […] نبود که مردم را کرکس خوانده بود. آره خودشه. پس بهش بگید […]
دیشب داشتم مصاحبه حسین دهباشی با احمد زید ابادی رو میدیدم که چند نکته حسابی در اون مطرح شد ” یکی اینکه اقای خاتمی اهل تاوان دادن برای هیچ کسی نیست اما دست به تشویق کردنش برای جلو فرستادن دیگران حرف نداره ” اینقدر محافظه کاره که حتی از گرفتن یک عکس با کسی مثل زید ابادی پرهیز میکنه” نکته دیگه اینکه اگه ما در دو انتخابات قبل شرکت نمیکردیم این برجام باز هم پا میگرفت چون تصمیم اون از قبل گرفته شده بود و مجری رئیس جمهور بعد از احمدی اگر از قبیله خودشون رو کار اومده بود این کولی بازیهارو دیگه سر برجام در نمی اوردند و مردم از مزایای اون شاید بهره مند میشدند زیرا این جزو اصول اصولگرایانه که طیف مقابل اونا باید در هر شرایطی سرکوب بشه اگر حتی مجری تصمیمات هم باشه! اقای جلائی پور میگه کمتر از صد نفر این شعار رو دادند که مسئله ای نیست ” منهم میگم بخاطر اینکه جریان تظاهرات دیماه فقط قشر دانشجو که نبود ” فقط یه صحنه از دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران اون صد نفر رو نشون داد اگر باقی روزها هم تظاهرات منحصر به دانشجویان بود میدیدی که این شعار باز هم تکرار میشد و اگه حرف منو قبول نداری صبر کن تا انتخابات بعدی اونوقت قشنگ قبول میکنی!