نسل تتلو
«محسن جلال پور» رییس پیشین اتاق بازرگانی ایران در یادداشتی تلگرامی با عنوان «نسل تتلو» نوشت:
از میان شاعران ایرانی، حضرت سعدي را بسيار دوست دارم. شاید به این دلیل که از ابتدای تولد، زیر سایهاش زندگی کردهام شاید هم به این دلیل که در تمام سالهای عمرم، فکرش چراغ راهم بوده.
هرچه هست در خیابانش به دنیا آمدم، کودکیهایم را گذراندم، درس خواندم و یک عمر در وادیاش زندگی کردم.
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
آنروزها اینگونه نبود که پیامهای اخلاقی را با شعر «توی ده شلمرود» و «حسنی نگو بلا بگو» منتقل کنند. زحمت آموزش نسل ما را حتی از خردسالی، مَثَلها میکشیدند و چارپارهها و ابیات پراکنده سعدی و فردوسی. مادرها به واسطه روح لطیفی که داشتند، مثل نقل و نبات حافظ و خیام وبابا طاهر میخواندند و پدرها که منبع عقلانیت بودند، برای آموزش فرزندان، دست به دامان حکایت ها و تمثیلهای فردوسی و سعدی میشدند.
در خانه ما، سعدی سلطان سخن بود و جملهای نبود که پدرم بگویند و مرصع به سخنان ایشان نباشد. نصایح شیخ شیرازی از همان کودکی با ما بود. چه نصایحی که ما را دعوت به آدم بودن میکرد و چه آنها که سعادت و را کار و تلاش بیشتر میدانست.
یادم نمیرود؛ به کرات از پدرم میشنیدم که هر کس بیشتر تلاش کند، منزلت بیشتری دارد و هرکس بدون کار به نان و نوایی رسد،خائن و شرمسار است. چنان که سعدی بزرگوار گفته:
یکی را که سعی قدم پیشتر
به درگاه حق، منزلت بیشتر
یکی باز پس خاین و شرمسار
نیابد همی مزد ناکرده کار
میگویند شعر پارسی در طول تاریخ بیشتر ابزار مدیحه سرایی حاکمان و لالایی دل عاشقان بوده تا ابزاری برای بازتاباندن دغدغه های اجتماعی. میگویند شاعران ما بیشتر درباره بزم و یار و گلنرگس سخن گفتهاند تا درباره فضیلت کار و تلاش. میگویند شعر شاعران ما نه تنها تکریم کننده کسب و کار نبوده که کاهلی و دم غنیمت شمردن را تبلیغ کرده است.
درستی یا نادرستی این ادعا را به اهالی فن میگذارم اما به عنوان یک فعال اقتصادی نمیتوانم اثر شعر سعدی را حداقل بر روحیه خودم و خانوادهام نادیده بگیرم.
چشم که باز کردم، این شعر را مدام از مرحوم پدرم میشنیدم:
به پایان رسد کیسه سیم وزر
نگردد تهی کیسه پیشه ور
چو بر پیشهاش باشدش دسترس
کجا دست حاجت برد پیش کس
به عقیده ایشان سرمایه هر انسانی نه سیم وزر بلکه حرفه و و صنعتی است که در آن مهارت دارد. سعدی از جمله شاعرانی است که به کرات تنبلی وبیکاری را نکوهش کرده و درمذمت آن، زیاد سروده است.
توجه ایشان به بهرهوری هم قابل توجه است. هرجا سخن از«کار درست» به میان آمده، سرودههای سعدی سرآمد است. به عقیده ایشان اگر در کار خویش چنان صحیح و درست و تمام کار کنیم و نقصی در کار ما نباشد، بد اندیشان و بی خردان نمیتوانند زبان به طعن و کنایه ما بگشایند :
پس کار خویش آنکه عاقل نشست
زبان بداندیش بر خود ببست
تو نیکو روش باش تا بدسگال
نیابد به نقص تو گفتن مجال
قطعا نوشتن درباره عقلانیت شعر سعدی ساعتها زمان میخواهد که آن هم از توان و تخصص من خارج است اما همین قدر میدانم که پدران و پدربزرگان ما بخش مهمی از حس وطن دوستی و انسانیت خود را به بزرگان شعر و ادب ایران از جمله به سعدی بزرگوار مدیونند.
آنها بسیار حرمت اهل قلم و اندیشه را داشتند و از آموزههای آنها در آموزش نسلهای پس از خود بهره بردند. ما هم نسلی بودیم که کما بیش از شعر و ادب پارسی آموختیم و در حد فهممان آن را انتقال دادیم. اما نمیدانم جه شد که این قدر سریع، سعدی و حافظ و فردوسی و … از حافظه فرزندانمان پاک شد.
راستش به این فکر میکنم حالا که نه پدران ما توانستند کشور را بسازند و نه ما توانستیم، آیا نسل «تتلو» و «متین دوحنجره» میتواند؟
انتهای پیام