مقتدی صدر با چه شعاری توانست جوانان عراقی را جذب کند؟
قاسم محبعلی، دیپلمات سابق وزارت خارجه گفت: مقتدی صدر با شعارهای ضد فساد و شعارهای ملیگرایی و قومگرایی باعث جذب جوانترهایی بود که احساسات قومگرایانه و عربگرایانه بیشتری نسبت به کسانی که بهطور سنتی فکر میکردند دارند شد.
به گزارش خبرآنلاین انتخابات عراق معادلات داخلی و منطقه ای را به هم ریخته است. شخصی که در عراق به پیروزی رسیده به نوعی به قدرتهای منطقه ای، نه به ایران و نه به امریکا روی خوشی نشان نمیدهد و ادبیات و رفتارهای جدیدی دارد. او با کمپین ضد فساد و قول برکندن فساد توانست بسیاری را دور خود جمع کند و حالا به مرد اول عراق تبدیل شده است. مقتدی صدر در گذشته نیز منحصر به فرد ظاهر شده و سعی کرده بود در سپهر سیاسی عراق متفاوت از دیگران ظاهر شود. اما او حالا این حق را دارد که با ائتلاف سازی به انتخاب نخست وزیر جدید عراق دست بزند. چه روندی پیش روی عراق است؟ این روند می تواند بدون تنش و با آرامش به نتیجه برسد؟ در این باره با قاسم محبعلی، دیپلمات سابق وزارت خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
انتخابات عراق و نتیجه نهایی آن شگفتی جدید در تحولات سیاسی عراق محسوب می شود. این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
فضای انتخابات و نتایج آن غیرمنتظره بود، اول اینکه حجم شرکتکنندهها و حضور مردم در انتخابات طبق انتظارات پیش نرفت و دیگر اینکه فهرستی که بالا آمد و برنده انتخابات شد، طبق انتظارات هیچ کدام از طرفهای خارجی نبود. با توجه به اینکه هیچ کدام از فهرستها هم بدون ائتلاف با فهرستهایی که یا نزدیک به خودشان هستند و یا حتی تفکرات به نسبت دورتری از خودشان دارند، نمیتوانند دولت تشکیل دهند، از این رو در حال حاضر می توان گفت اوضاع عراق حداقل چند ماهی در کش و قوس قرار میگیرد و فضای آینده در این فعل و انفعال خواهد بود و نتیجه ائتلافها و خط کشی ها در آن مشخص خواهد شد، لذا این باعث می شود شرایط در حالت فعلی به صورت موقت با ابهام پیش برود.
به نظرتان پس از خروج داعش انتظار می رفت مشارکت بالایی شکل گیرد؟
بله، اما در مناطق شیعهنشین و سنینشین درصد شرکت کنندگان پایینتر از انتظار بوده است و پیش بینی می شد بالاتر از این حد باشد.
چه شد مقتدا صدر به مرد اول عراق تبدیل شد؟ ایشان چه تمهیداتی اندیشید، چه شعارهایی داد و چه فضایی را پیش برد؟
رقبای دیگر مقتدی صدر در این 15-10 سالی که بعد از سقوط صدام در دولتهای شکل گرفته حضور داشته و سابقه داشته اند، طبیعتا با اتهاماتی مثل فساد، خویشاوندگرایی و به قول معروف ارتباط با دولت خارجی متهم بودند و دیگر اینکه شعارهای جریان صدر جذابیت بیشتری برای مردم داشت. شعارهای ضد فساد و شعارهای ملیگرایی و قومگرایی که آن هم طبیعتا باعث جذب جوانترهایی بود که احساسات قومگرایانه و عربگرایانه بیشتری نسبت به کسانی که بهطور سنتی فکر میکردند دارند و همچنین این موضوع وجود دارد که جریانات سنتی دیگر در بین مردم اقبالشان کمتر شده است.
مناسبات آقای صدر با ایران را چگونه میبینید؟ ایشان بزرگشده مکتب قم است، ولی در اواخر و نزدیک به انتخابات به نظر میرسید تمایل زیادی به عربستان دارد؛ با ملک سلمان دیدار کرد. امروز هم ظاهرا یک سخنگوی ایشان حرفهای ضدایرانی زد و گفت ما باید یک ائتلافی تشکیل دهیم که بتوانیم پای ایران را کوتاه کنیم…
تصمیمگیری نسبت به این قضیه یک مقدار زود است، ولی به نظر میرسد که حتی در همان اقدامات اخیر، این روند شروع شده بود که عراق به سمت یک نوع استقلال و همان گرایش و متعادلسازی روابطش با همسایگان که عبارت از کشورهایی مثل ایران، عربستان سعودی، ترکیه، اردن و کویت و سوریه هستند، پیش برود، طبیعتا در آن سالها بعد از خود صدام، رابطه عراق بیشتر با ایران و تا اندازهای با ترکیه و این اواخر بعد از داعش با سوریه و ایران بیشتر نزدیک شده بود، ولی در حال حاضر احساس می شود که آنها تلاش می کنند این بالانس را باید برقرار کنند، یک تعادلی بین روابط با ایران و کشورهای همکاری خلیج فارس ایجاد کنند. با این حال در میان همین کشمکشها، رقابتها، تناقضاتی که در این کشور وجود دارد تلاش می شود به سمت تعادل حرکت کند. این هم جزو همین مسائل است، همان قومگرایی است. بالاخره قومگرایی عرب نوعی دوری از ایران، استقلال و عراق مستقلتر را پیش میکشد.
در دوره گذشته با اینکه در موضوع سقوط داعش به نظر میرسید که مدیریت العبادی موثر بود و احساس میشد که رای اول را در بین مردم داشته باشد، ولی اینطوری نشد. به نظرتان دلیلش چه بود؟
یکی از دلایلش شاید همان بخش فساد و سهیم شدن افراد در دولت العبادی بود که این سابقه بد را داشتند. حتی اگر در خاطرتان باشد در اوایل دولت العبادی، خیلی از شخصیتهایی مثل مالکی که متهم به فساد بودند، تحت همان زد و بندهایی که وجود داشت، دوباره به داخل دولت برگشتند و جایگاه خودشان را حفظ کردند. دلسردی مردم از این بود که شخصیتهای سنتی عراق اکثرا خانوادگی هستند و یک حزب و مفهوم سیاسی که به روال حزب و برنامه سیاسی باشند، شکل نگرفته است. در عراق حزبی بهعنوان حزب ملی که سراسر عراق را بپوشاند، فارغ از مذهب و قومیت و خانواده و… وجود ندارد، از همین مسئله هم آقای صدر استفاده کرد و احساسات جوانها و آن بخشهایی که طبقات پایینتر شهری بودند برانگیخت است. به میدان آمدن این طبقه شهری که با شرکت سهامی درستکردن قدرت و منابع مخالف هستند و نفعی در اینها ندارند، شانس آقای العبادی را کاهش داد.
چشمانداز ائتلاف را چگونه میبینید؟ به نظرتان چه کسی میتواند نخست وزیر باشد؟
با توجه به خردشدن آراء و توزیع آراء بین جریانات مختلف، باید چندین لیست با همدیگر ائتلاف کنند تا بتوانند دولت تشکیل دهند. البته این هم امر سادهای نیست. هم در داخل و هم اینکه بالاخره عراق نمیتواند بدون رضایت حداقل آمریکا، ایران و کمابیش عربستان این ائتلاف را شکل دهد، این روند سخت به نظر می رسد؛ همانطور که در انتخابات قبلی اتفاق افتاد و با اینکه لیست قانون آقای مالکی برنده انتخابات بود، اما نتوانست دولت را تشکیل دهد و آقای عبادی تحت فشار آمریکا و شاید تفاهم با ایران باعث شد که دولت تشکیل دهد. الان هم یک چنین مسئلهای است و به نظر میرسد گروههای نزدیک به آقای صدر، آقای العبادی و لیست آقای حکیم قرار بگیرد و لیست مالکی و عامری کنار بروند و بتوانند دولت تشکیل دهند. ولی شانس آقای مالکی و آقای عامری پایین است؛ با توجه به نفوذی که آمریکا دارد. از سویی بالاخره جامعه عراق علاقمند است که با جهان عرب رابطهاش را بهبود ببخشد.
اگر آقای عامری موفق شود با جریان صدر ائتلاف کند، به نظر می رسد که نتواند دولت باثباتی تشکیل دهد، چون هم آمریکاییها و کشورهای خلیج فارس و جهان عرب و اهل سنت و حتی کردها خیلی به آن رضایت نخواهند داد و با توجه به اینکه درگیریهایی که کردها در کرکوک داشته اند، طبیعتا اینکه بتواند با اینها توافق کند، غیرممکن نیست، ولی طبیعتا سختتر از آقای عبادی یا شخصیتی مثل آقای عبادی میشود.
انتهای پیام