گفتگوی مجلهی «ساینس» با کاوه مدنی
کاوه مدنی میگوید: تندروها در همه جای دنیا به یک شکل هستند. بعضی سوالاتی که در بازجوییهای من در ایران پرسیده میشد همانهایی بود که در غرب هم از من میپرسیدند. من فکر میکنم یک تهدید بودم چراکه مرزها را شکستم و سعی کردم مسائل با یک روش علمی حل کنم. تندروها در نبردشان با من پیروز شدند، اما آنها در نبرد اصلیشان با مردم ایران شکست خوردند. مردم میتوانند بگویند چه کسی مقصر و چه کسی نگران کشور است.
نیو صدر در خبرآنلاین نوشت: چند ماه پیش وقتی کاوه مدنی بهعنوان معاون سازمان حفاظت از محیطزیست به ایران برگشت، استقبال چندانی از او نکردند؛ بهمحض رسیدن او به تهران، این کارشناس مدیریت آب بازداشت و بازجویی شد و عکسها و ایمیلهای چند سالهاش مصادره شد.
درنهایت، همه چیز آرام شد و مدنی متخصص کاهش منابع ایران شروع به رشد تصویر عمومی خود در ایران کرد. قبل از بازگشتش به خانه، او استاد دانشگاه امپریال کالج لندن بود و برای ۱۴ سال خارج از کشور زندگی کرد.
اما در دی ماه امسال شرایط دوباره تغییر کرد، مسئولان امنیتی ۷ نفر از فعالان زیستمحیطی ایران را بازداشت کردند و دادستان ایران آنها را به جاسوسی برنامه موشک بالستیک کشور با دوربینهای مخصوص یوزپلنگان محکوم کرد. چند وقت بعد کاووس سیدامامی یکی از بازداشت شدگان در زندان جان خود را از دست داد، مسئولان میگویند او خودکشی کرده است.
مدنی هم در صف این بازداشتشدهها قرار داشت. در ماه فوریه بعد از مرگ سیدامامی مدنی هم برای مدت کوتاهی بازداشت شد و بارها گفتند که او جاسوس انگلیس، اسرايیل و آمریکا است. بااینوجود او از طریق کار خود در سازمان محیطزیست و فضای مجازی مقابل این مسائل ایستادگی کرد.
اما فشارها بیشتر شد و حدود ۳ ماه پیش عکسهای مدنی در هنگام رقصیدن در مراسمی در سال ۲۰۱۳ پخش شد.
درحالیکه تهدیدها علیه مدنی افزایش مییافت، او یک ماه پیش درراه بازگشت از سفر کاری از بانکوک به تهران از سمت خود استعفا داد. از آن زمان او در خارج از ایران زندگی میکند.
او در رابطه با این مسائل با مجله ساینس منتشر کرد که به شرح زیر است:
چرا به ایران برگشتید؟
اینکه بخواهم در بالاترین قسمتی که یک دانشمند میتواند در آن خدمت کند کار کنم، فرصتی بود که فقط یک بار در زندگی به وجود میآید. فکر میکردم اگر موفق بشوم اعتماد به نفس بیشتری نسبت به دانشمندان و هم نسلیهای من به وجود میآید، همچنین فکر میکردم اینکار باعث میشوند کسانی که از ایران رفتهاند برگردند و به کشور کمک کنند. من به امید، ساختن امید بازگشتم.
در دی ماه حدس میزدید که ممکن است چنین اتفاقی رخ بدهد؟
فراموش نکنید، من بعدازاینکه وارد تهران شدم مورد بازجویی فکر قرار گرفتم، البته قبل از آن فکر نمیکردم تندروها درباره فعالیت زیستمحیطی مثل نجات یوزپلنگ نگران شوند.
بااینوجود، تا مدتی بعد از بازجویی احساس میکردید که این فشار قابل مدیریت است؟
بسیاری از مردم فکر میکنند که بهعنوان یک دانشمند از خارج در هدایت یک سیستم بوروکراتیک به مشکل میخورم، اما ما در سازمان محیطزیست خیلی خوب کار کردیم. من به فرهنگ کار گروهی که در بخش خودم به وجود آوردم افتخار میکنم. ما توانستیم در قالب یک کمپین ملی توجه مردم به زبالهها جمع کنیم.
در رابطه با بحران آب چطور، آیا هنوز این مشکل در ایران وجود دارد؟
ما این مرحله را رد کردهایم و اکنون در وضعیت ورشکستگی آبی قرار داریم. میزان تقاضا و مصرف ما بسیار فراتر از آب موجود است.
من برنامهریزی کرده بودم که در تابستان روی حوزه آب تمرکز کنیم. در این میان اقدامات زیادی هم انجام دادیم، من معاون مجمع عمومی سازمان ملل شدم و ما کمک کردیم تا برنامه خلاقانه جدیدی در رابطه با طوفانهای گردوخاک به وجود آورده شود.
میتوان گفت بازداشت فعالان محیطزیست، همان زمانی بود که بعد از آن مسائل تغییر کردند.
این موضوعی بود که اتفاق افتاد؛ ما ۸۵۰ «ان جی او» ثبت شده در ایران داریم، اما اینها چه تأثیری دارند؟ هیچکسی نمیداند. مسائل زیادی وجود دارد که دولت میتواند آنها را رد کند. ولی آلودگی هوای تهران، طوفانهای گردوخاک تهران و یا خشک شدن دریاچه ارومیه رد شدنی نیست. پس بهتر است اجازه بدهید مردم درباره این مسائل صحبت کنند، این دقیقاً اتفاقی است که افتاده و صحبت کردن درباره محیطزیست به مکانی امن تبدیل شده.
من فقط امیدوارم چه فعالان چه دانشمندان حوزه مسائل زیستمحیطی وقت بیشتری را صرف افزایش آگاهی مردم کنند، وقتی همه ما به یک درجه از درک و فهم میرسیم دیگر فروش نظریههای توطئه سخت میشود. روایت تندروها درباره من این بود که من میخواستم با ارائه تصویری تاریک از منابع آبی ایران بسته شدن بخش کشاورزی را توجیه کنم. به همین دلیل آنها من را یک بیوتروریست صدا میکردند. من خطاب به آنها میگفتم: «شما حقایق علمی را اشتباه تفسیر کردید.» من علم خودم را میدانستم و از علم بهعنوان سلاحم استفاده میکردم.
همچنین برخی دوستانم و دانشمندان برجسته را به علت ساکت ماندن درزمینهٔ مشکلات زیستمحیطی ایران سرزنش میکنم.
اما تصمیم برای استعفا سخت نبود؟
من برای ۶ ماه تحت فشار بودم و برخی میخواستند اثبات کنند که من جاسوسم. آنها کپی فیسبوک و ایمیل من را داشتند، درحالیکه من هیچوقت ادعا نکردم که آدم متفاوتی باشم، من فقط ظاهر و طرز حرف زدن متفاوتی داشتم. اما من میدانستم جاسوس نیستم و اینکه خلاص شدن و بیاعتبار کردن من هدف اصلی آنها بود.
اما با بیاعتبار کردن شما چه پیامی میخواستند بفرستند؟
ببینید، تندروها در همه جای دنیا به یک شکل هستند. زمانی که در دانشگاه فلوریدا مرکزی بودم یک مسئول آمریکایی به من گفت که من نمیتوانم نویسنده مقالهای با همکاران ایرانی باشم. بعضی سوالاتی که در بازجوییهای من در ایران پرسیده میشد همانهایی بود که در غرب هم از من میپرسیدند. من فکر میکنم یک تهدید بودم چراکه مرزها را شکستم و سعی کردم مسائل با یک روش علمی حل کنم.
اگر تندروها شما را تبدیل به یک نمونه کردند، میتوانند دیگران را هم به یک نمونه تبدیل کنند.
قبول دارم، تندروها در نبردشان با من پیروز شدند، اما آنها در نبرد اصلیشان با مردم ایران شکست خوردند، حداقل آنها من را معروفتر کردند. مردم میتوانند بگویند چه کسی مقصر و چه کسی نگران کشور است. من برخی از مرزها را تحت فشار قرار دادم و فضای بیشتری را برای کسی که بعد از من میآیند ساختم و امیدوارم دولت در حفظ آنها به دقت فکر کند.
تجربه من در تهران بهنوعی بهترین فرصت مطالعاتی بود که یک فرد آکادمیک میتوانست آرزویش را داشته باشد، این یک تجربه یادگیری شگفتانگیز بود.
انتهای پیام