سیری در ماهیت نزول قرآن در شب قدر
محمد پارسائیان، دانشآموخته دکتری علوم قرآن و حدیث، در یادداشتی با عنوان «سیری در ماهیت نزول قرآن در شب قدر» در سایت ایکنا نوشت:
كيفيت نزول و تجلي قرآن كريم از مسائل مهم در علوم قرآنی است که از همان ابتدای نزول قرآن مورد پرسش مسلمانان و یهودیان قرار گرفته و آیاتی از قرآن کریم برای تبیین این مسئله نازل شده است. اما در این بین ظاهر برخی از آیات قرآن اثباتکننده نوعی نزول دفعی برای آن در شب قدر است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
یکی از مباحث مهمی که در مورد نزول قرآن مطرح است و سابقه ای نسبتاً طولانی دارد، کیفیت نزول و تجلی قرآن کریم است. خداوند متعال در سوره مبارکه بقره میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن»(بقره/۱۸۵)؛ یعنی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده است. در سوره مبارکه دخان نیز میفرماید: «حم، وَ الْکِتَابِ الْمُبِینِ، إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِین»(دخان/۱ تا ۳) که دلالت بر نزول قرآن در یک شب با برکت دارد. از سوی دیگر در آیه اول سوره مبارکه قدر میخوانیم: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَیْلَةِ الْقَدْر» (قدر/۱) که روشن میشود زمانی نزول قرآن شب قدر است. از مجموع این سه آیه به دست میآید که در ماه مبارک رمضان شب با برکتی به نام قدر وجود دارد که قرآن مجید در آن نازل شده است.
این در حالی است که تاریخ مسلم و شأن نزول آیات، نشانگر نزول قرآن طی ۲۳ به صورت تدریجی بر رسول اکرم (ص) است و در کنار این مسئله، مفاد بسیاری از آیات به طور صریح یا ضمنی به آن اشاره دارد. در آیات ۲۳ فرقان و ۱۰۶ اسراء به صراحت از تدریجی بودن نزول آیات، سخن به میان آمده است و آیات روم ۲-۴، آل عمران ۱۲۳، انفال ۶۰۶ به طور ضمنی به نزول تدریجی اشاره دارد؛ بنابر این ظاهر آیات قرآن در مسئله کیفیت نزول قرآن متفاوت است؛ اما این معنا مسلم است که هرگز اختلاف و تعارضی بین آیات کریمه قرآن وجود ندارد و میتوان برای هر کدام از دو دسته آیات یاد شده محلی یاد کرد که با محل دیگر هماهنگ است.
مفسران در باب جمع بین این دو مجموعه آیات، آرای متعدد و مختلفی را ارائه کردهاند که در ادامه به طور اجمالی به بررسی آنان میپردازیم.
آغاز نزول قرآن در شب قدر
اکثریت اهل سنت و برخی از علمای شیعه مانند شیخ مفید، سیدمرتضی و ابنشهر آشوب بر این باورند که منظور از نزول قرآن، تمام قرآن نیست، بلکه منظور آغاز نزول قرآن است که در ماه رمضان بوده است؛ زیرا شروع کارهای مهم و متدرج، مبدأ تحقق آن به حساب میآید، پس به لحاظ مبدأ نزول گفته شده که قرآن در شب قدر نازل شده است.
نزول بخشی از آیات در شب قدر
این گروه معتقدند آیات دال بر نزول دفعی، ناظر به بخشی از آیات قرآن است؛ برخی با توجه به مخدوش بودن نظر اول گفته اند که واژه «قرآن» جنس است و منظور از قرآن مقداری از قرآن است. برخی از این گروه خصوص سوره حمد و برخی بیشترین آیات را مدّ نظر قرار داده اند. این دیدگاه، خلاف ظاهر آیات قرآنی است. به ویژه آیه ۱۸۵ بقره که ظهور در نزول کل قرآن دارد و نه بخشی از آن. همچنین روایات نیز با این قول سازگار نیست.
نزول یکساله برخی آیات
در شب قدر هر سال، آن اندازه از آیات که نیاز سال بوده است یکجا بر پیامبر(ص) نازل میشد، سپس همان آیات تدریجاً در ضمن سال، برحسب مناسبتها و پیش آمدها نازل میگردید. منظور از ماه رمضان و لیله قدر، ماه رمضان و شب قدر هر سال است و نه تنها یک سال. این نظر با ظاهر تعبیر قرآن که یکبار نزول قرآن انجام شده و نه نزول یکباره برخی از آیات قرآن، منافات دارد.
نزول دفعی حقیقتی در کنار نزول تدریجی
قرآن دو نزول دفعی و تدریجی داشته است؛ بر اساس این دیدگاه، قرآن در شب قدر یکجا بر پیامبر (ص) نازل شده و سپس در طول مدت نبوت دوباره بهتدریج نزول بافته است. هم ظاهر آیات بر این مطلب دلالت دارد و هم روایات متعدد آن را تأیید میکند. بر این نظر تأویلات دیگری هم وجود دارد که برخی صرفاً جنبه تأویل و توجیه حدیث است و برخی دیگر با استناد به شواهد قرآنی و روایی سعی در اثبات آن نمودند. نزول قرآن بر بیتالمعمور، تأویل بیتالمعمور به قلب مطهر پیامبر(ص)، نزول جنبههای کلی قرآن و مرحله حقایق عالیه و مجرده از جمله این تاویلات است.
علامه طباطبائی با استفاده از آیات دیگر دو نزول دفعی و تدریجی را توضیح میدهد؛ یک مرحله، مرحله مفاهیم و حقائق است که در آنجا لفظ، آیه و سوره وجود ندارد و از هر گونه تفصیل و تجزیه عاری است. در واقع یک وحدت حقیقی به هم پیوسته و مستحکمی که در جایگاه بلند خود استوار و از دسترس همگان به دور است. این مرحله، مرحله احکام است و مرحله دیگر مقام تفصیل است که فصل فصل و قطعه قطعه است که همان نزول به صورت الفاظ، آیه و سوره است. استدلال دیگر علامه چنین است: «قرآن فراتر از آنچه ما با فهم عادى خود درک میکنیم، داراى حقیقتى بسیط، بدون اجزا و فصول است که هیچ تغییرى در آن راه ندارد. مقام ارجمند آن برتر از آن است که افکار و اندیشههاى هوسآلود بدان دست یابد، و قرآنى که در قالب الفاظ به تدریج بر پیامبر(ص) نازل شده است، متّکى بر آن حقیقت یاد شده و همچون لباسى براى آن و مثالى از آن است».
آیتالله جوادی آملی برای قرآن سه مرتبه عالی، متوسط و نازل برمیشمرد؛ «مرتبه عالی» قرآن همان «ام الکتاب» (زخرف/۴) و «کتاب مکنونی» (واقعه/۷۸) است که در مقام لدن و نزد ذات اقدس اله میباشد. مرحله متوسط قرآن همان است که در دست فرشتگان مقرب و کرام برره است و مرتبه نازل آن هم عین قرآنی است که لازمهاش الفاظ و مفاهیم است و به صورت تفصیلی و در طی سالیان نازل شده است. به نظر ایشان رسول اکرم(ص) در مرتبه عالمیه قرآن را با مرتبه عالمیه قلب دریافت کردهاند و در مرتبه نازله، قرآن را با سمع و بصر قلب گرفتهاند و در شب قدر، با مرحله متوسط قلب.
در ادامه به بررسی ماهیت نزول تدریجی از منظر برخی آیات میپردازیم:
قرآن، تجلی ذات اقدس الهی
خداوند متعال، در بیان تمثیلی عظمت قرآن چنین میفرماید: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» (حشر/۲۱)؛ یعنی اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، کوه با همه استحکامش از هراس کوینده این کلام متلاشی میشد. این که کوه استوار، توان تحمل قرآن را ندارد، برای آن است که قرآن کریم، تجلّی ذات اقدس خداوند است.
در جریان میعاد موسای کلیم، آنگاه که موسی (ع) رؤیت خدا را از او تقاضا کرد، خداوند به او فرمود: تو هرگز مرا نمیبینی، به کوه بنگر اگر بر جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا» (اعراف/۱۴۳)؛ امیرالمؤمنین (ع) هم در این زمینه در نهجالبلاغه فرمودند: «فتجلّى لهم سبحانه فى کتابه من غیر ان یکونوا رأوه بما اراهم من قدرته» (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷)؛ یعنی خداوند در کتابش برای مردم تجلی کرده است، بدون آنکه او را ببینند. شیخ بهایی نیز در تفسیر سوره مبارکه حمد از امام صادق (ع) روایت میکند: «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لا یبصرون». (مجلسی، ۸۹/۱۰۲)
امری از جنس عالم امر
با توجه به سیر تاریخی نزول قرآن، نزول مجرّد قرآن یا از ابتدای نزول آیات وجود داشته و یا پس از آن به وقوع پیوسته است. با تأمل در اولین آیه نازل شده در مبعث پیامبر اکرم(ص): «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق» (علق/۱) متوجه میشویم که در همان نخستین کلمه نازل بر پیامبر(ص)، ایشان به امر خداوند خوانا میشود. برخی بر این باور هستند که متعلق امر «اقرء» خواندن لوحی است که در دستان جبرائیل وجود داشته است. خداوند در سوره یس امر خود را چنین توصیف میکند: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»(یس، /۸۲) در این بیان، امر الهی در واقع همچون «کن» وجودی است که به اشیاء گفته میشود و وجود آنان محقق میشود. قلب پیامبر (ص) ـ. بدون توجه به خواست ایشان ـ. به امر الهی خوانا میشود و محتوای ملکوتی قرآن بر دل ایشان جای میگیرد.
جعل به عربی مبین
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ». (زخرف/ ۳ و ۴) واژه جعل معانی متعددی دارد؛ از جمله (خلق کردن، چیزی را پیوسته از حالی به حال دیگر گرداندن، قرار دادن صفتی برای چیزی …). باید توجه داشت که واژه جعل به معنای خلق و ایجاد یک مفعولی و برای صیر مدت و دگرگونی دو مفعولی است. راغب اصفهانی نیز پس از بیان پنج وجه از معانی جعل، برای این آیه معنای (تصیر الشیء علی حاله دون حاله) را برگزیده است. بنابر این، معنای آیه مذکور چنین است که قرآن را از مرحله ام الکتاب به مرحله عربی مبین در آوردیم و در این کالبد آشکار کردیم تا شما (بعد از آشنایی با ادبیات عربی) از آن بهره ببرید و در آن تعقل کنید. اما این کتاب با حفظ عنوان قرآن بودن جایگاه رفیع دارد و مطالب بلندش تا امالکتاب حضور دارد و در نزد خداوند به وصف علوّ و حکمت موصوف بوده است.
انتهای پیام