برجام در ترازو یا آی.سی.یو؟!
نصرتالله تاجیک، دیپلمات سابق در روزنامهی مستقل نوشت:
«تلقی از وضعیت کنونی برجام مانند بیماری در آی سی یو کمی کج سلیقگی است! اینکه با وقوع یک تصادف در حالیکه هنوز مجروح در آمبولانس است صحبت از ای سی یو، حداقل یک اقدام انحرافی است ازتلاش برای نجات بیمار و پرداختن به حواشی آن! برجام رویکرد حکومت و دولت ایران بود تا علاقه خود را برای تعامل سازنده با جامعه جهانی نشان دهد و فرو کاستن آن به انفعال در مقابل ترامپ راهبرد درستی حتی برای امتیاز گیری از موافقین برجام و یا انداختن آنها به جان امریکا نیست. این قابل درک است که مجریان توافق نامه برجام بعد از خروج ترامپ از برجام در شرایط حساسی در کشور قرار گیرند اما نیاز به خود زنی ، خودکشی از ترس مرگ و یا حداقل آن، روش غضنفری نیست.
چندی پیش نیز مطلبی در رسانه ها به نقل از وزیر امور خارجه کشورمان منتشر شده و بازتابهایی را به همراه داشت. اما باید گفت آنچه که از وی توسط یکی از نمایندگان نقل قول شده است، حق مطلب را ادا نکرده ، زیرا به زمینه (Context) آن بحث توجه نشده است. زیرا ایشان نگفته بودند که برجام بیماری در حال مرگ است بلکه اروپاییان تمایل داشتند مواردی را در برجام بگنجانند اما وی اذعان داشته که ابتدا باید برجام را به حالت مستقردر بیاوریم و از منافع آن بهره بریم و بعد از کسب فوایدی از آن شاید بتوان در موارد دیگر هم صحبت کرد. و اصولا” اگر برجام در حال احتضار است، دیگر با این مشکلاتی که اروپا با ترامپ دارد چه زمینه ائی برای تلاش عملیات احیاء توسط اروپا وجود دارد؟
فعالیتهای اخیر دیپلماتیک کشور و سفر مقامات ایرانی به نقاط مختلف دنیا به نظر میرسد نشانگر یک اراده نسبی سیاسی در داخل کشور برای ادامه برجام در کشورهای 5 به علاوه یک ، یعنی 5 قدرت جهانی و ایران وجود دارد که ساز وکاری جدید تعبیه شود تا همکاریهای اقتصادی دنبال گردد و تا حدی بتواند تبعات خروج آمریکا از برجام را تعدیل کند. در طی انجام این رویکرد مهمترین نکته متوجه مسائل داخلی است، مسائلی از قبیل انسجام ملی، نظام بوروکراتیک کشور، فساد و مسائلی است که اقتصاد بتواند از اراده نسبی بوجود آمده نهایت بهره را ببرد.
هم مشکل ترامپ تنها با ما نیست و هم مشکل ترامپ صرفا” برجام نیست. بلکه ترامپ در صدد است با خروچ از برجام بر سیاست خارجی و اقتصاد ایران اثر بگذارد و پروژه تغییر رژیم و یا حداقل تغییر رفتار در ایران را مدیریت کند. لذا خروج آمریکا از برجام به انتخاب ایران صورت نگرفت و با خروج این کشور از برجام و باتوجه به دشواریهایی که پیش آمده است فعلا” زمینه تفاهم و مذاکره با ترامپ فراهم نیست و باید از روشهای تکمیلی بهره جست. زیرا اصل اختلافات تهران و واشنگتن صرفا” مسائل هسته ای نیست و موضوع خاورمیانه و سیاست خارجی ایران و منافعش در منطقه، بیش از مسائل هسته ائی مد نظر ترامپ است. البته اضافه کردن دو نکته نیز ضروری است: 1- نکات مذکور علاوه بر نفرتی است که ترامپ بدلیل تحولات بین ایران و آمریکا از ایران دارد و 2- شیر سعودی آنقدر چرب است که با هر میزان از ابی که ترامپ با آن مخلوط و به خورد مردم امریکا بدهد، ایران نمی تواند با هر اقدامی حتی پذیرش صد در صدی نظرات ترامپ و تیمش که بعضی محال و غیر عملی مینمایاند حتی بخشی از آن چربی را جبران کند! زیرا اهداف آمریکا شفاف نیست و ایران هم اهدافی در منطقه دارد که قابل چشم پوشی نیست. در توافق برجام که متمرکز بر یک موضوع هسته ای بود، 12 سال طول کشید تا ایران و جامعه بین الملل بتوانند با هم به یک تفاهم نسبی دست یابند. وقتی آمریکا 12 شرط غیرقابل اجرا که حداقل بیانگر درخواست تغییر حکومت ایران است را مطرح میکند میتوان نتیجه گرفت این قصه سر دراز دارد و سالها حل این مسائل طول خواهد کشید. به عقیده من رویکرد ایران نسبت به برجام تا به امروز منطقی و دنیا پسند بوده است و افکار عمومی چه در داخل و چه درخارج رویکرد ما را که حاکی از همکاری با اروپا،روسیه و چین، یعنی عناصر قوی باقی مانده در برجام است و عدم انفعال و برخوردهای خارج از نرم دیپلماتیک را مثبت و صحیح ارزیابی کرده اند. لذا ایران به طور نسبی میتواند از این رویکرد یعنی یارگیری بین المللی نتیجه بهتری بگیرد تا مایوس شدن از آن و رفتن به دور باطل و افزایش تنشها با امریکا!»
انتهای پیام