فرجی دانا و سد دوبارهی افراط
هادی یاسمنی، بخش تحلیلی انصاف نیوز: یکی از نجیب ترین وزرای دولت اعتدال (اگر نگوییم نجیب ترین آن)، اولین وزیر معزول دولت یازدهم قرار گرفت. عزلی که قطعا نه یک نقطهی منفی در کارنامه که یکی از افتخارات زندگی و باقیات الصالحاتی گرانقدر برای وی محسوب خواهد شد؛ چرا که تفکری افراطی، به بازخواستش برخواسته بود. افتخاری که سابقهی آن، یک بار دیگر در سابقهی فرجی دانا دیده می شود؛ آن زمان که رادیکالهایی از آن طرف ماجرا و در مجلس ششم برای همین وزارت به وی رای عدم اعتماد دادند. تجربهی این رویداد، نشانها داد که نمونههایی در پی میآید:
1- ضرورت مقابله با افراطیون: ماحصل استیضاح نشان داد که تا چه اندازه، میدان دادن به افراط به ضرر کشور تمام میشود. عزل مدیری که در دوران مسوولیتش و پس از سالیان، جامعهی دانشگاهی طعم آرامش را چشیده و هراسها و فشارهای متحجران در مراکز آموزش عالی، جای خود را به طمانینه و حمایت خردمندان داده بود، خود بهترین گواه ماجرا است. جای شکرش باقی است که یکی از ناامید کنندهترین مجالس تاریخ انقلاب، عمری رو به پایان دارد و میتوان امید داشت که معتدلین جناحین، با یاری هم، قویترین و موفقترین مجلس شورای اسلامی را در دهمین دوره، تشکیل دهند. رمز این کامیابی نیز فهمی ورای قبیلهگرایی است که افراط از هر سو باشد، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، هر کدام به نحوی مانع بهبود حقیقی شرایط است (هرچند که ایدهآلهای یک طرف، عمدتا مطلوب است اما چون شرایط مهیا نیست، اصرار بر دستیابی سریع به آنها خود سبب ساز مشکلات فراوان و نشان از بیتدبیری است اما ایدهآلهای طرف مقابل، عموما خودِ آن است که باید برابرش ایستاد).
افراطیون هیاهو دارند و اگر میدان یک طرفه باشد، دست بالا را می گیرند. در مجلس اصلاحات، عموما رادیکالها بر معتدلین آن که نمادشان حجت الاسلام کروبی بود غلبه پیدا میکردند و در طی و بعد از دوران آنان، شد آنچه شد و در مجلس اصولگرا، پایداریهای افراطی حرف خود را به کرسی مینشانند و لاریجانیِ رییس هم هرچه توصیه کند، ثمری نخواهد داد. راه شکست افراطیون، اتحاد معتدلین است؛ چرا که اکنون جنس اولیتهای اصلی نیازهای کشور به گونهای است که رفع آن را معتدلین، فارغ از تعلق جناحیشان، می توانند به پیش برند. هرچند که بعد از مجلس ششم، فیلتر شورای نگهبان، مانعی بزرگ برای بازگشت اصلاحطلبان رادیکال است که متاسفانه مانع حضور بسیاری از دلسوزان معتدل و شایستگان برحق نیز هست و عملا چارهساز سهم بیشتر جناح دهدرصدیِ محافظهکاران شده است اما در هر صورت، خطر اصلی فعلی برای کشور و نظام، افراطیون اصولگرا از جمله پایداریها هستند.
2- ترکیببندی جدید اصولگرایان: ما وقع استیضاح، تحکیم آرایش جدید اصولگرایان را با حضور جناح رقیب در قوه ای دیگر نشان داد. پایداری ها و رهپویان و ایثارگران، دست هم را در تقابل با “همگراییِ طیف عقلای اصولگرا به سردستگی لاریجانی و دولت اعتدال روحانی” گرفته اند. تجربهی عدم همراهی افراطیون با طیف لاریجانی و خوشحالی کودکوار آنان پس از عدم تاثیر توصیهی وحدتآفرین رییس مجلس، نشان داد که در این شرایط، تصمیم عاقلانه برای اصولگرایان معتدل، ترجیح همراهی با دولت اعتدال روحانی در وهله ی اول و بعد از آن، سایر معتدلین در جناح اصلاحات بر تلاش برای همگرایی با افراطیون همجناحی است. عملی شدن این ترجیح است که در بلند مدت نیز نفع کشور و نظام را در برابر سم افراط به همراه خواهد داشت.
3- پیروزی دولت اعتدال: برنده حقیقی غائلهی استیضاح وزیر علوم، دولت حسن روحانی بود که تا این مدت نشان داده که در برابر زیادهخواهی افراطیون ناماندگار، کوتاه نخواهد آمد و بر مطالبات هوادارانش تا آنجا که در توان دارد و مصلحت ایجاب کند، میایستد که یک نمونه، خواستههای صنف دانشگاهی بود که وزیر دولت در مدت کوتاهی، توفیق فراوان در عملی شدن آنها داشت و بعد از رایآوری استیضاح نیز جناب رییس جمهور، شخصی را برای سرپرستی این وزارتخانه انتخاب کرد که آخرینی که به همراه داشته باشد، رضایت افراطیون است! و اندکی بر زخم وارد، با ایستادگی بیشتر بر رویهی سابق، التیام بخشید.
4- افاضات اصولگرایان: مواردی را قبل، حین و بعد استیضاح، برخی از اصولگرایان بیان داشتند که ورای نیتخوانی، دست کم حیرتانگیز بود. برای مثال جناب توکلی قبل از استیضاح نسبت به اعتراضات به آن واکنش نشان داده و آن را خلاف دموکراسی دانسته بود! کاش مشفقانی به ایشان اطلاع دهند که کسی منکر “اصل استیضاح” نبوده و نیست؛ همانطور که رییس جمهور منتخبِ معترضان استیضاح هم بر احترام به مجلس و حق استیضاح آن تاکید کرد؛ اما این چه تضادی دارد با اعتراض و انتقاد به استیضاح موردی به ویژه به نیت عاملان آن؟! به یقین اعتراض و انتقاد، خلاف دموکراسی نیست! به ویژه آنجا که سبب اعتراض، اعمال کسانی باشد که آنچنان و در نبود رقیب به مجلس راه یافتهاند. کافی است جناب توکلی، کوتاه نظری کند به هم جناحیهایشان که غالب مجلس فعلی هم هستند که عموما چه میزان از آرای واجدین شرایط حوزهی انتخابیه را بدست آورده اند؟! نسبت آرای جناح محافظه کار، تطبیق خوبی با نسبت انتخاباتی نظیر مجلس ششم دارد که شکست سنگینی از جناح رقیب خوردند. این نشان میدهد که اصولگرایان در قریب به اتفاق موارد، محبوبیتی ده درصدی داشته و دارند. حال اگر جناح ده درصدی، به عنوان منتخب معرفی می شود، پر واضح است که دست های دیگر مدد رسانش بوده اند و شاکی شدن از اعتراض به اعمال آنان تحت لوای دغدغهی دموکراسی، چندان معنایی نخواهد داشت!
یا اینکه جناب نوباوهی پایداری در نطق موافقت خود با استیضاح، نسبت به فرار مغزها از وزیر معزول، مطالبهی اعتراضی داشت. این بزرگوار نیز خوب است که به تعبیر رهبر انقلاب، اندکی شرم و حیا را برای خود وظیفه بداند. مبرهن است که عامل اصلی فرار مغزها، تنگناهای موجود در کشور است که ریشه در قدرت داشتن بزرگوارنی نظیر ایشان و بالفعل شدن تفکرات افراطی و متحجرانه است. هر زمان که این قدرت بیشتر بوده، میل به مهاجرت در نخبگان نیز افزایش و هر زمان که اعتدال و بهبودخواهی توانسته قدری افسار افراط را نگه دارد، میزان آن کاهش یافته است. حال چه خصلتی در یک فرد مسوول باعث می شود که معترض به این مساله، آن هم درست در زمان افسارگیری شود، جواب های روشنی برای آگاهان دارد.
مثال بعدی نیز بیان شاذ جناب نادران در نطق موافقت با استیضاح بود. ایشان “به انکار” پرسید که چه کسی از دانشجوی ستارهدار صحبت کرده که معترضان استیضاح آن را مطرح می کنند؟! اگر آدم به جایی برسد که اینطور واضح مطلبی را خلاف حقیقت، آن هم از تریبون مجلس طرح کند، زیاد نیازی به تبیین ایراد نخواهد داشت! به کرات افراطیون استیضاح کننده، یکی از اشکالات وزیر وقت علوم را بازگرداندن دانشجویان ستاره دار دانسته بودند که در نطقهای روز استیضاح نیز مجدد بیان شد. این افراد با بی شرمی تمام به جای اعتراض به اصل غیرقانونی ستاره دار کردن، نسبت به امحای احکام اختناق آور سابق معترض شدند. حال جناب نادران این طور آشکار به انکار حقیقت پرداختند و در نطقشان با استفهامات انکاری این چنینی، حق استیضاح مذکور را تبیین کردند!
5- لزوم تحکم در پاسخ افراطیون: حداقل آنچه در جلسه ی استیضاح روی داد، نشان داد که نجابت بیش از حد در برابر غوغاگران افراطی نه تنها ثمری ندارد که بانیِ لطمه نیز خواهد بود. از جهاتی شایستهی افراطیون، همان لمپنیسم سابق است اما از آنجا که خلاف شان اعتدال و بهبودخواهی است، حداقل باید نجابت بیش از حد را در برابر آنان به کنار گذاشت و با تحکم بالا به همراه حفظ ادبی که قطعا شایستهی ایشان نیست که شایستهی مرام اعتدال است با افراطیون مغرض، روبرو شد.
6- بی ثمری تحریم انتخابات: بی شک مقصر اصلی واقعهی استیضاح و همچنین برخی رای عدم اعتمادها در زمان معرفی کابینهی یازدهم و مواردی ازین دست، رادیکالهایی هستند که قبل از انتخابات مجلس نهم با بیتدبیری و خودخواهیِ به ویژه بزرگانشان (چون سهمی مستقیم نمیبردند) بر طبل تحریم انتخابات کوبیدند تا ثمرش قدرت و هیاهوی موثر بیشتر افراطیون اصولگرا در مجلس باشد، هرچند که در موفقیت آنان در تاثیر بر روند انتخابات مجلس نهم، شرایط آن زمان به ویژه بعد از 88 نیز دخیل بود. جالب که همانان که مخالفان تحریم را مینواختند، اکنون به تعبیرات توهین آمیز در اعتراض به عملکرد مجلس روآوردهاند. امید که زدودن بخش مهمی از آن شرایط، بعد از انتخابات 92 و تجربهی اعمال مجلس نهم تا مدتها کشور را در برابر رویکرد بی حاصل و پرضرر تحریم انتخابات که میل معاندان آب و خاک را نیز به همراه دارد، مصون کرده؛ و بهبودخواهی حقیقی، راه خود را از صندوقهای رای ادامه دهد و نمود این توفیق در انتخابات مجلس دهم و بعد از آن دیده شود.
7- رد بیتوجهی رئیس جمهور: مجددا رویدادهایی ازین دست، خوراک تحلیلهای مغرضانه را فراهم کرد که نمونههایی در برخی رسانههای بیگانه و توپخانهای داخلی دیده شد. در یک مورد، عدم حضور رییس دولت در جلسهی استیضاح به بی توجهی و مایه نگذاشتن وی برای وزیر علوم تعبیر شد و تحلیلی در بیبیسی فارسی اضافه کرد که این به دلیل تمرکز رییس دولت بر حل پروندهی هستهای و تحریمهاست! این ظن در حالی میتوانست مورد توجه باشد که در قریب به اتفاق استیضاحها، حضور رییس جمهور مرسوم میبود. این در حالی است که در اکثر استیضاحهای قبلیِ بعد از انقلاب، تنها در موارد معدودی، رییس جمهور حاضر بودهاست. ضمن آنکه جناب روحانی قبل و حین و بعد از استیضاح به کرات و قدرت از فرجی دانا دفاع کرد و انتخاب سرپرست بعد از او نیز نشان داد که به نظر، رییس جمهور بر پیمودن راه سابق و توجه کافی به خواست هوادارانش تا آنجا که امکان داشته باشد مستحکم است.
انتهای پیام