ضرورت تعالی و تعمیقِ تفکر و اندیشههای دینی
حجت الاسلام هادی سروش مدرس حوزه در یادداشتی با عنوان «ضرورت تعالی و تعمیقِ تفکر و اندیشههای دینی» نوشت:
💠 مرکز اندیشه و تفکر ، باید با جریان خون تازه زنده و شاداب باشد.
خون تازه در تفکر و اندیشه در این است که با توجه به نیازها و مقتضیات جدید ، اندیشه و تفکر انسان به روز باشد .
مگر میشود در جهانی که همه چیز در حال نو شدن است و حتی دین خدا هم در عین خاتمیت ، زمینه نو به نو شدن را فراهم آورده ، بر همان اندیشه های گذشته اصرار ورزید؟!
خدا میداند “جمود و تحجر” بر باورهای گذشته چه پدری از دین و دنیای آدمیان که پای بند اعتقادات گذشته خود بوده اند، در آورده؟!
صدها مساله شرعی در گذر زمان تفاوت کرده ، چرا امروز در برابر تفاوت های جدید ، برخی استقامت میکنند؟
دیروز گذشته ؛ برای “تعیین” پدر برای فرزندی که دو مرد ادعای پدر بودنش را داشتند ، متوسل به “قرعه” میشدند ، ولی امروز با آزمایش “دی ان ا ” پدر بودن شخص را ، “تشخیص” میدهند و نه اینکه “تعیین” کنند.
امروز از اعماق زمین تا اوج آسمان و کهکشان ، نیاز به بهترین ره آورهای نو فکری، که از یک فقه کارمد سرچشمه گرفته باشد، داریم .
بزرگان اجازه به مانند من کوچکی دهند که دو سوال کنم ؛
آیا اجتهادی که در مدرسه فقاهت امام صادق(ع) کلید زده شد و همه فقیهان عصر خود را جذب مدنیه و مدرسه امام صادق(ع) کرد ، محدود به تبدیل کردن فتوای از “احوط” ، به “اقوی” و یا بالعکس، بوده؟
و سوال دوم ؛ آیا رویه شیخ الطائفه شیخ طوسی ؛ در بسط فقه ، از یک جلد به ده جلد کتاب شریف “المبسوط” در طول این هزار سال ادامه یافته؟
ناله ها و غصه های استادشهید مطهری هنوز که هنوز است درمان نشده که ؛ متاثر بود ، چرا در فقاهت فقیهان دو منبع بزرگ و بی نهایت پرفائده بنام ؛ “قرآن” و “عقل” ، جایگاه شایسته خود را ندارد.
خدا ، استاد عزیز ما حضرت آیت الله جوادی آملی را حفظ کند که مستقیم به صاحب این قلم فرمودند: آیا فقیه نباید گاهی سر از کتاب بلند کند و جامعه را هم ببیند ، تا آنچه در صفحات کتاب دیده را با جامعه منطبق سازد و بعد فتوا دهد؟
برای جامعه ونسل جوان امروز ما دردناک است که ما در بحث های نه چندان پیچیده ای مانند ؛ بانک و مناسبات مالی داخلی و جهانی ، فیلم و هنر و ورزش ، روابط اجتماعی زنان ، حضور اقلیت ها ، و .. با جمود بر اندیشه های گذشته ؛ بیاییم و در مورد بانکها؛ سخن از اتهام به ربا ، و در مورد فیلم و هنر و روابط اجتماعی زنان ؛ سخن بی بندباری ، و در مورد دخالت اقلیت ها در سرنوشت شان و بهرمندی از حقوق شهروندیشان ؛ تمسک به قاعده “حرمت تسلط کافر بر مسلمان” کنیم و جلوی رشد و پویایی گرفته شود.
به حمدالهی ؛ علم فقه که یادگار اهلبیت (ع) است مانند تفسیر و عرفان و کلام ، دارای چنان عظمت و ژرفائی است که تا قیامت میتوان در مقابل همه نیازهای بشر ، از آن بهرمند بود.
خلاصه ؛ جنجالی شدن اموری مانند کنسرت و یا حضور زنان در ورزشگاهها و یا حضور یک غیر مسلمان در شورای شهری ، نه تنها در شآن جمهوری اسلامی نیست، بلکه نشان از عدم جریان صحیح خون در عروقِ فکریِ بخشی از جامعه دارد ، و این تامل برانگیز است!
انتهای پیام
باسلامی مجدد خدمت جناب حجت الاسلام سروش.چقدرموجب مسرت است که افرادی چون شما دغدغه دین ما مردم رادارید.به استادمطهری اشاره کرده اید، من تمامی آثار منتشره ایشان راخوانده ام بنظرجنابعالی اگرایشان درقیدحیات بودند الان چکارمیکرئند. فکرمیکنم در اینصورت یا باید ازبسیاری ازنوشته ها ونظریات خویش تبری میجست وخودرا با جریان جاری مملکت ازهرنظرهمساز وهماهنگ میکردو بهمبن علت قدرمیدید ودرصدرمینشست ویا برنظرات خویش استوارمیماند وخانه نشین میشد(حداقل) وهمچنین است شهید دکتربهشتی وبنظرمن خداوند متعال اینان را بسیاردوست میداشت که بنزد خویش فراخواند.
آفرین و احسنت به اینهمه فهم و دانش حقیقی دینی که در وجود یک جوان بزرگ نهفته. یقیناً نشأت گرفته از لطف الهی بخاطر خلوص نیت ایشان است.