فرشاد مومنی: «چشم بسته بهبه گویان»، خیرخواهان دولت نیستند
امروز همه بر این مساله که مشکل اصلی کشور مشکل اقتصادی است اذعان دارند اما در رابطه با راه برونرفت از این مشکلات اختلافات بسیار است و اولویتبندیها نیز متفاوتند. با وجود اختلافات، چندی پیش دولت تلاش نمود تا با ارائه یک بسته پیشنهادی راهحلی برای خروج از رکود و تورم که میتوان گفت عمدهترین معضل را در زمینه اقتصاد تشکیل میدهند تدوین نماید. بستهای که به بسته خروج غیرتورمی از رکود معروف شد و مباحث بسیاری را در میان اقتصاددانان مطرح کرد. بدیهی است که این طرح نیز مانند دیگر طرحها از نقاط ضعف و قوتی برخوردار است که میتواند در عین راهگشا بودن مشکلات اجرایی نیز به دنبال داشته باشد.
به گزارش انصاف نیوز، متن کامل گفتگوی فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه با آرمان در همین باره در پی می آید:
رکود و تورم دو بحث تنیده به هم هستند که نمیتوان یکی را بدون توجه به دیگری حل کرد، شما در این رابطه چه توضیحاتی دارید ؟
در کنار همه چالشها و مشکلات به میراثمانده از دولت گذشته برای دولت جدید این دولت برای طراحی برنامهای برای عبور از شرایط بسیار پیچیده و نگرانکننده باقیمانده از دولت قبلی و همچنین دولتهای قبلتر از یک فرصت مفید هم برخوردار بود و آن این بود که همواره بر فوریت و اهمیت و خطیربودن مساله رکود تورمی اذعان داشتهاند و این فرصتی فراهم کرد تا نظام و همه ظرفیتهای انسانی موجود در کشور برای چارهجویی این مساله به فکر بیفتند این فرصت مهم که دولت به وجود آورد مثلا در مرکز پژوهشهای مجلس و نیروی محرکه چند کار پژوهشی ارزنده شد و روشنگریهای مثبت و مفیدی را در این رابطه فراهم کرد همانطور که در دانشگاه اقتصاد علامهطباطبایی و با مشارکت قطب علمی اقتصاد توسعه در این دانشکده یک همایش ملی و چندین میزگرد و سمینار و جلسه بحث و مناظره و گفتوگو در این زمینه شکل گرفت و این تلاشهای فکری ارزنده در نهادهای پژوهشی دیگر در درون خود دولت هم ادامه پیدا کرد و این امیدواری را فراهم ساخت که فردی که یک بلوغ فکری در رابطه با ریشههای این مساله پدیدآید بتوانیم به صورت برنامهریزی شده، اندیشیده شده و با یک اراده همگانی کمک نماییم که کشور از این مرحله عبور کند. اما وقتی که بسته سیاستی دولت ارائه شد حتی در نحوه انتخاب عنوان برای این بسته به نظر میرسد اشکالات جدی ظاهر شد بطوری که گویی کسانی در راستای برخی ملاحظات یا به تعبیر دقیقتر به دلیل برخی علل میخواهند تورم موجود در اقتصاد کماهمیت جلوه دهند و در درجه بعدی در هم تنیدگی این تورم با رکود را هم سهلانگارانه نادیده بگیرند به همین خاطر هم هست که همانطور که اشاره کردم در عنوان انتخابشده برای بسته دولت بحث از عبور غیرتورمی از رکود مطرح شد بحث ما این است که اقتصادی که بالغ بر 40 سال است تورم مزمن 2 رقمی تجربه کرده است آیا اساسا در کوتاهمدت عبور غیرتورمی اصلا حرف اندیشیده و با معنایی هست یا خیر. پاسخ صریح من به این مطلب این است که خیر، این عنوان نسبتی با علم و نسبتی با واقعیتها در اقتصاد ایران ندارد و بنابراین باید حکمت آن را در خارج از این حوزهها جستوجو کرد و خود این عنوان بد انتخابکردن برای شخص رئیسجمهور بتواند به عنوان یک نکته حساس در نظر گرفته شود و ایشان از خود این سوال را بکنند چرا کسانی میخواهند ایشان را با امور غیرواقعی و فراشعاری و فاقد منطق و مبنای علمی درگیرکنند. نکته بعدی این است که حتی اگر این حرف با مبنا بود و اگر با همین میزان تورم موجود ایران رتبه سوم کشورهای با بالاترین میزان تورم را در دنیا نداشت و واقعا مساله مساله رکود بود آقای رئیسجمهور باید از اطرفیان خودشان از مشاوران خودشان و… سوال کنند اگر واقعا مساله رکود است پس این جهتگیریها که تحت عنوان انتخاب بخشهای پیشران برای عبور از رکود مطرح شده است چه منطقی دارد ؟! واقعیت این است که بخشهای انتخابشده بطور مستقیم در زمره سرمایه برترین و ناتوانترین بخشها برای اشتغال زایی به حساب میآید برای نمونه با وجود دهها اما و اگرهایی که درباره صنعت پتروشیمی به عنوان فعالیت پیشران در این گزارش مطرح است و بزرگانی از اقتصاد شناسان ایران این بحثها را مطرح کردند اما از زاویه این عنوانی که برای بسته سیاسی دولت انتخاب شده آقای رئیسجمهور باید بدانند در خود وزارت نفت در موسسه مطالعات انرژی پژوهشهایی وجود دارد که نشان میدهد در صنعت واقعا مفید پتروشیمی ایران با منطق و معیار اشتغال زایی برای ایجاد هر یک فرصت شغلی چیزی نزدیک به 940 هزار دلار سرمایهگذاری مورد نیاز است این درحالی است که در برخی از زیر بخشهای بخش کشاورزی در ایران با همین میزان منابع سرمایهگذاری شده ما میتوانیم بیش از هزار فرصت شغلی ایجاد نماییم. سوال این است که اگر دغدغه واقعی معضل بیکاری است چرا به سمت فعالیتهایی نشانه رفتهاند که ناتوانترین بخشهای اقتصاد ایران در طول چهاردهه اخیر درباره خلق فرصتهای شغلی جدید بوده است. بنابراین تصور من این است که ما از هر زاویهای که نگاه بکنیم به اموری بر میخوریم که نشاندهنده یک نگرش ناکافی کارشناسی در سطح دولت است اگر واقعا آنچه که تهیه شده است را به عنوان نماد ظهور کارشناسی دولت در نظر بگیریم اگر واقعا دولت ارادهای برای حل و فصل بیکاری دارد مطالعاتی در موسسه پژوهشهای علمی و اقتصادی وابسته به جهاد کشاورزی وجود دارد که نشان میدهد در تجربههای کشورهای در حال توسعه یکی از سوالهای راهبردی برای حل و فصل بحران بیکاری این است که نقطه عزیمت مناسب برای مواجهه با این مساله چیست ما برای حل این مشکل از شهرها آغاز کنیم یا از روستاها؟ در این گزارشات به وضوح نشان داده شده است که کشورهایی که در حال توسعه هستند به دلایل و مقتضیات خاص سیاسی همواره در پاسخ به این سوال ترجیح دادهاند که پاسخشان بر این مبنا باشد که باید از شهرها آغاز کرد و دلیل آن نیز میتواند این باشد که در اقتصادهای رانتی روستاییها هم پراکنده هستند و هم غیر سازمانیافته و هم صدایی در مراکز توزیع رانت ندارند بنابراین گفته میشود که بهتر از شهر شروع کنیم این در حالی است که مطالعات در این زمینه نشان میدهد به ازای هر یک فرصت شغلی که در شهرها به وجود آمده است پیش آمده که تا سه نفر تعداد مهاجرین از روستاها به شهرها افزوده شده است بدینترتیب دهها عارضه جدید نیز از آن جهت گریبان نظام ملی را میگیرد یعنی آنهایی که نگران انسجام نسبی بیشتر و آگاهی نسبی بیشتر و نزدیکی نسبی بیشتر شهرنشینان به کابینههای قدرت بودند به یکباره میبینند بحران بیکاری شهری حادتر شد و از طریق آن میزان خروج منابع انسانی روستاها یا به وجود میآید یا اگر وجود داشته است شدت بیشتری میگیرد. وقتی مشاهده میشود دولت عنوان بسته خود را خروج از رکود قرار دادهاند اما به این ملاحظات اصلا توجهی نمیکنند به گونهای که در کل این بسته حتی یک کلمه صحبت از بخش کشاورزی نیست این درحالی است که ایران یکی از سختترین شرایط تاریخی خود را در زمینه بحران ملی آب دارد سپری میکند و از آنجایی که بیش از چهار پنجم آب شیرین موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود اگر واقعا ارادهای برای حل و فصل مشکلات وجود میداشت حداقل انتظار این میبود که یک برنامه ارتقای بهرهوری مصرف آب در بخش کشاورزی در این صنعت دیده شده باشد من اینها را به عنوان نمونه و مثالهایی برای شما مطرح میکنم که حکایت از این دارد که باید دولت را گرامی بداریم و تقدیر کنیم که قبل از آنکه به تصمیمگیری نهایی برسد این سندی را که حاوی دیدگاههای اطرافیان رئیسجمهور هستند را انتشار دادند به نظر من این یک نقطه عطف تاریخی بود و کار بسیار ارزشمندی انجام دادند. امیدوارم حلقههای بعدی این اقدام مثبت هم در دستور کار قرار گیرد یعنی اگر محرز شد که اشتباهات فاحش و غفلتهای غیرقابل تصوری در این سند وجود دارد دولت محترم و بهویژه شخص رئیسجمهور که این قوت را نشان دادند که وقتی مدیرانشان اشتباه میکنند ایشان در برابر ملت عذرخواهی میکنند برنامهای بریزند که به اعتبار این بسته هم نیاز به عذرخواهی مجدد پدید نیاید.
با توجه به آنچه بیان کردید مهمترین نقطه ضعف و نقطه قوت آن را چه چیز میدانید؟
مهمترین نقطه قوت این بسته را انتشار آن قبل از ابلاغ میدانم و این یک نقطه عطف بسیار ارزنده درنظام تصمیمگیری کشور است. نقطه ضعف آن نیز این است که به بدیهیترین مسائل موجود کشور که شکلدهنده این دورباطل رکورد تورمی است توجه نشده است. نمونههایی را در قسمت قبل توضیح دادم و اگر بخواهم نمونههای دیگری هم بگویم که به گونهای در بردارنده پیشنهادات مشخص برای دولت است چراکه همیشه مسئولان دولتی این گلایه را مطرح میکنند که افرادی انتقاد میکنند اما راهحل ارائه نمیدهند من این حرف را از بیخ و بن نادرست میدانم به واسطه اینکه در فرایند نقد عالمانه یک جهتگیری هم اینکه چه کارهایی نباید کرد به وضوح ارائه میشود و هم چه کارهایی باید کرد یعنی برای مثال در این بحث وقتی گفته میشود اگر واقعا میخواهید از رکود ملی بیکاری عبور کنید باید یک جایگاه ویژهای برای بخش کشاورزی در نظر بگیرید این به معنای یک پیشنهاد مشخص و روشن است ولی متاسفانه مسئولان دولتی یک راه برای تخطئه نقدها این یافتهاند که بگویند به صورت مشخص هیچ پیشنهادی وجود ندارد. با اینکه همانطور که اشاره کردم اساسا این بحث را غیرکارشناسی میدانم اما برای اینکه تصریح شود و دقت بیشتری را به خود جلب کند گوشزد میکنم تقریبا همه مطالعات علمی و مهمی که در زمینه ریشههای توسعهنیافتگی در کشورهای در حال توسعه وجود دارد بر این مساله اذعان دارند که هنگامی که گستره و فساد مالی از حدود متعارف فراتر میرود امکان برونرفت از رکود تورمی به حداقل میرسد بنابراین یک پیشنهاد مشخص این است که ما بایک برخورد برنامهریزی شده و پیشگیرنده از فساد مالی بستر نهادی کشور را مهیای شرایطی بنماییم که اساسا انگیزههای سرمایهگذاری مولد موضوعیت پیدا کند و مسیر اصلی حرکت به چنین طرحی یک برنامه ملی مبارزه با فساد بر محور پیشگیری است شخصا برای اینکه سازوکارهای عملیاتی در این زمینه تمهید شود چارچوبهای مشخصی را برای دولت محترم پیشنهاد کردهام متاسفانه رابطه ما با دولت از این زاویه تاکنون یک رابطه مطلقا یک سویه بوده است یعنی آنچه را که ما درست میپنداریم صادقانه عرضه میکنیم اما از آن طرف هیچ صدایی شنیده نمیشود یعنی به ما گفته نمیشود اگر این پیشنهادها را با مبنا میدانند و میپذیرند پس چرا اعتنا نمیکنند و اگر نمیپذیرند چرا به ما توضیح نمیدهند که کجای این بحث را نادرست میدانند این یک انتقاد جدی به رویه دولت است اینکه رئیسجمهور محترم مرتب میفرمایند که به انتقادکننده احترام میگذارند لازم است اما کافی نیست شرط کفایت این است که ما یک اعتنای جدی به این بحثهای کارشناسی هم مشاهده بکنیم. البته اگر آنها به سبک دولت قبلی همچنان بیاعتنایی کنند ما باز هم دست از کوشش برای اصلاح بر نمیداریم اما اگر رئیسجمهور محترم و همکارانشان میدانند دوره سه سالهای که برای آنها باقی مانده است یک دوره زمانی خیلی بزرگ و طولانی نیست به نفع خودشان است که مقداری فعالتر و جدیتر با کاستیهایی در طرز برخوردشان با مسائل و در تصمیمگیری در زمینه تخصیص منابع روبهرو شوند این به همان اندازه که به صلاح دولت هست به صلاح کشور نیز هست و همگان از آن سود خواهند برد. بنابراین بطور مشخص عرضم این است که عنصر گوهری برای عبور از دور باطل رکود تورمی این است که ما ازاین ریسکگریزی غیرمتعارف بخش خصوصی مولد جلوگیری کنیم و اعتماد از دست رفته آنها را باز گردانیم و برای این کار لازم است یک برنامه ملی مبارزه با فساد طراحی کنیم که شفافسازی فرایندهای تخصیص منابع به مثابه مهمترین عامل پیشگیریکننده از فساد به عنوان قلب تپنده که از این طریق تلاشهایی آغاز شود برای بازیابی اعتماد به بخش خصوصی مولد. من لازم میدانم این هشدار جدی و البته مشفقانه و صمیمانه را به دولت بدهم به این صورت که بر اساس آنچه رموز تداوم توسعه نیافتگی در کشورهای در حال توسعه رانتی وجود دارد باید به این نکته اشاره شود که متاسفانه وقتی افراد با وعدههایی مسئولیتهایی را میپذیرند و بعد با مشکلات و چالشهای جدی عملی روبهرو میشوند یک راهحل خلاصشدن از این فشارها تمایل به دستکاری آمار و اطلاعات است که البته این مساله مختص به ایران هم نیست. بنابراین دولت محترم اگر به مسائل به اندازه پیچیدگیهایی که دارند توجه نکنند در معرض این خطر قرار خواهند داشت که یک تمایل با اشتهای سیری ناپذیر برای دستکاری واقعیت و نمایش ظاهری بهبود اوضاع فراهم شود. یک راهحل دیگر در کشورهای در حال توسعه اینگونه در نظر گرفته میشود، تمایل نشاندادن به امور کوتهنگرانه است که یکی از امور کوته نگرانه تمایل به رشد بیکیفیت یا کمکیفیت دور باطل رکود تورمی به شرطی حل میشود که ما اشتغال مولد ایجاد کنیم وگرنه از طریق خامفروشی میتوان عدد و رقمهای رشد را به نمایش گذاشت اما این رشد، رشد بیکیفیت است و از بینبرنده رکود تورمی نیست و بنابراین دوگانگی میان دولت و ملت را تشدید میکند به این معنا که دولت که رشد بیکیفیت را در هر حال رشد میداند اعلام مینماید که ما بیش از انتظار موفق شدهایم اما مردم که زندگی سخت را با گوشت و پوست خود احساس میکنند تصورات نامناسبی را نسبت به دولت پیدا میکنند. بنابراین لازم است هم خود رئیسجمهور و هم مشاوران ایشان به این مهم توجه داشته باشند و نسبت به این مساله فکری بکنند و آن ارادهای که در چارچوب این بسته دولت را به سمت رشد بیکیفیت هدایت کرده است در سمتگیری خود یک اشتباه راهبردی متوجه شده است و این اشتباه راهبردی فقط هزینهاش این نیست که باز نظام ملی یک فرصت استثنایی تاریخی را از دست میدهد، هزینه اصلی این است که بخشهای بیشتری از اعتماد مردم و امیدواری مردم دچار مخاطره و اختلال میشود و من این مسائل را صمیمانه به دولت محترم در میان میگذاریم و امیدواریم آنها هم به اندازه آنچه که نمایش میدهند و واقعا دلشان میخواهد اوضاع بهتر شود در عمل هم این را نشان دهند و ما بدانیم بحثهایی که موضوعیت جدی دارد از ناحیه رئیسجمهور جدی گرفته میشود. ما باید بدانیم آقای رئیسجمهور که به آنها در باغ سبز نشان میدهند و با گزارشهای غیرمتکی به کانونهای رسمی آمار و اطلاعات کشور در اختیارشان قرار میدهند به این صورت که گفته میشود مشکل بیکاری حل شده و از رکود عبور کردهایم ما باید بدانیم که ایشان نسبت به این مسائل حساسیت نشان میدهند و اگر چنین حساسیتهایی نشان داده شد این اعتبار دولت را بالا میبرد امید مردم را زنده نگه میدارد و ان شاءا… به موازات بهبود اوضاع کشور اعتماد مردم به دولت نیز افزایش مییابد
شما چند باری به مساله فساد اشاره کردید که میتوان گفت شاید ریشه بسیاری از بیاعتمادیهای امروز و سردر گمیهایی که در اقتصاد و… وجود دارد همین مساله فساد مالی باشد، بهترین راه مبارزه با آن را چه چیز میدانید؟
من به تفصیل نتایج ارزیابیهای کارشناسی خودم را به دولت محترم تقدیم کردهام و شخصا بر این باور هستم که آقای رئیسجمهور از این میزان بلوغ فکری برخوردار هستند که خیرخواهان دولت آنهایی نیستند که چشم بسته بهبه گویان، تملقگویی را پیشه میکنند بلکه خیرخواهان واقعی کشور آنهایی هستند که دلسوزانه و مشفقانه کانونهای اصلی کاستیها و ناکارآمدیها را شناسایی میکنند و به دولت گوشزد مینمایند. ما باید این واقعیت را جدی بگیریم که تا زمانی که گستره و امید فساد مالی در وضعیت کنونی وجود دارد انگیزههای کافی برای سرمایهگذاران تولیدی پدید نمیآید. مساله بعدی این است که سازو کارهای نهادی برای برونرفت از این شرایط چیست؟ شخصا به سهم خود در بحثهای دیگر برای دولت توضیح دادهام که اگر پنج کانون کلیدی که منشاهای اصلی رانت و فساد و ربا در اقتصاد ایران هستند و کاملا نیز شناسایی شدهاند با یک مجموعه تمهیداتی که اصول آن تمهیدات را هم به سهم خود برای دولت محترم آشکار کردهام، فعال شود، برآوردهای اولیه ما این است بین 50 تا 75 درصد زمینههای بروز فساد مالی در ایران مسدود خواهد شد، به هر میزان که در آن پنج عرصه دولت محترم جدیتر و ثمر بخشتر کار کند. بطور مشخص در آن مباحث مطرح شده است که اگر فرایندهای تصمیمگیری و تخصیص رانت نفتی شفاف شوند این یک کانون اصلی فساد در ایران مسدود خواهد شد حتی سازو کارهای اجرای- عملیاتی تجربه شده در این زمینه را به دولت محترم ارائه کردهام. یکی از رموز اینکه در دوران جنگ تحمیلی دولت ایران یکی از پاکترین دوران تاریخی خود را سپری کرد این بود که دولت وقت تصمیمگیری در رابطه با توزیع رانتهای نفتی را به مجلس تفیذ کرد و از آنجایی که به تدبیر تدوینکنندگان قانون اساسی هر تصمیمی که در ایران از کانون مجلس عبور میکند به لزوم شفاف میشود و از آنجایی که هزینه فرصت رانت جویی برای متقاعد کردن مجلسیها در صحن علنی بسیار بالاتر از همراه کردن دولتیها در پشت درهای بسته این اقدام هزینه فرصت رانت جویی و فساد را هم بسیار بالاتر میبرد و موجب میشود کانونهای اصلی فساد کمکم مسدود شوند. شبیه به این مساله درباره نظام توزیع اعتبارات بانکی و نظام تصمیمگیری در رابطه با مناقصههای دولتی و مساله قاعدهگذاری و اجرای گمرکات کشور هم وجود دارد. بنابراین دولت باید مد نظر داشته باشد چهار سال فرصت زیادی نیست کما اینکه یک سال آن به سرعت تمام شد و لذا تا ابد فرصت ندارد.
اگر برگردیم به بحث بسته خروج از رکود، چقدر این بسته را غیر تورمی دیدید؟
متاسفانه در این رابطه باید گفت یکی از مهمترین اشکالات این است که مباحث کلیدی را به صورت کاملا شبهه ناک و دوپهلو بیان کرده است، برای مثال در این سند به صورت تلویحی گفته شده است که ارادهای وجود دارد برای افزایش مستمر قیمتهای کلیدی. فوریترین جهتگیری این است که کسانی که این بسته را تدوین کردهاند گویی عامدانه از تجربههای 1368 تا به امروز درسی فرا نگرفتهاند و تصورشان این بوده است که اگر روند تخریب ایران از طریق کاستن از شیب تخریبها دنبال شود مشکل حل و فصل شدنی است. در حالی که وقتی اصل مخرب بودن دستکاری قیمتهای کلیدی را به رسمیت میشناسید و خصلت بیثباتکننده و اعتماد زداینده آن را در عمل مشاهده کردهاید و حتی در گزارشهای رسمی دولت هم این مساله انعکاس پیدا کرده، چرا اینها را شفاف بیان نمیکنید و چرا اجازه نمیدهید به اندازه اهمیتی که این جهتگیریها دارند بحثهای کارشناسی صورت گیرد. من بطور مشخص پیشنهاد میکنم دولت محترم از شیوههای نمایشی در این زمینه عبور کند، مباحث صریح کارشناسی را میان کارشناسان اقتصادی کشور و مسئولان اصلی امور اقتصادی کشور بگذارند حتی اگر به هر دلیلی نظرشان این است که این برنامه از صدا و سیما پخش نشود هیچ اشکالی ندارد اما حداقل این مباحث را در منظر رئیسجمهور انجام دهند تا ایشان تا این حد یکسویه از سیاستهای غیرقابل دفاع، دفاع ننمایند.
منظور از شیوههای نمایشی چیست؟
مکررا پیش آمده است که در این دولت یا دولت گذشته به یکباره چندین اقتصاددان را به یک جلسه فرا میخوانند که یک دوره کوتاهمدت زمانی برای آن جلسه در نظر گرفته شده است. این کاملا واضح است که در این جلسه یک گفت و شنود جدی صورت نخواهد گرفت و در حالی که از چند ده نفر دعوت به عمل میآید موضوعها را هم بیش اندازه کلی در نظر میگیرند بنابراین هر کسی هم که فرصت حرفزدن پیدا میکند ناگزیر باید از زاویه نگاه خود و نه از زاویه موضوع جلسه به بحث بپردازند و نتیجه آن این میشود که استادان اقتصاد و مقامات دولتی وقت میگذارند و اما دستاورد عملیاتی مشخصی برای پیشبرد امور اقتصادی کشور حاصل نمیشود. لذا در این رابطه بارها بیان شده است اینکه شما به نظر اقتصاددانان اهمیت میدهید اقدام مشکور و ارزشمندی است اما به عنوان شرط لازم شرط کفایت این است که موضوعهای مشخص افراد محدود و شناختهشده و متخصص در آن موضوع انتخاب بشوند و نوعی تعهد اخلاقی برای پایبندی به نتایج حاصل از آن جلسه را هم اعلام کنند تا انگیزه برای مشارکت جدی در چنین جلساتی فراهم شود.
یک انتقادی که به این بسته از سوی برخی مطرح میشود این است که این بسته یک نوع الگوبرداری از سیاست نئولیبرالی است که در دیگر کشورها موفقیتی نداشته است و شما تا چه حد با این نظر موفق هستید؟
ببینید من به این صورت میگویم که وجوه بسیار جدی و آشکاری از بسته سیاستی تعدیل ساختاری که بیشترین خسارتها را به اقتصاد و به جامعه ایران طی ربع قرن اخیر وارد کرده است در این بسته وجود دارد، متاسفانه دستاندرکاران تهیه این برنامهها به سبک دولت قبلی وقتی در معرض چنین مسالهای قرار میگیرند تنها به نفی، انکار و تکذیب بسنده میکنند، این کافی نیست و اگر آنها صادقانه تکذیب میکنند یعنی مرز خودشان را با تعدیل جدا میدانند این مسائل را به صورت شفاف مطرح کنند و در بحثهای رو در رو شرکت کنند تا همه جوانب مشخص شود تا در سایه این گفت و شنودهای رودر رو به صورت مشخص برای آنها بیان کنیم چه اراده غیرمشخص اما جدی برای استمرار مشکلات تعدیل ساختاری با شیب کمتر همچنان در جهتگیریهای اتخاذ شده از سوی دولت وجود دارد. من فکر میکنم آشکار شدن اینها نه تنها به تضعیف دولت منجر نمیشود بلکه این مساله تقویتکنندهترین بحثی است که میتوان به دولت تقدیم کرد.
راه چاره خروج غیرتورمی از رکود را چه میدانید؟
این چیزی نیست که بتوان خیلی اجرایی-عملیاتی در رابطه با آن صحبت کرد اما به صورت اجمالی ما مکرر گفتهایم عبور از دور باطل رکود تورمی فقط در صورتی امکانپذیر است که یک اراده نظاموار برای تقویت تولید و برای افزایش هزینه فرصت مفتخوارگی فراهم شود. یعنی دولت باید برنامهای داشته باشد برای بستن کانونهای توزیع رانت به صورت غیرمولد و برای ارتقای بنیه تولیدی کشور بطور مشخص. در هیچ کدام از این دو رکن اصلی امکانپذیرکننده برای عبور از این شرایط در این بسته حرف مشخصی وجود ندارد اما در ازای آن جهتگیریهای شبههناک در زمینه استمرار فضای رانتی به طرز غیرمتعارفی در توصیههای عملیاتی این برنامه مشاهده میشود که ما در جای خود اینها را نقد مورد به مورد کردهایم و اگر لازم باشد آنها را انتشار عمومی نیز میدهیم تا مشخص شود کجاها نقص وجود دارد. بحث ما این است که در خود مبحث تولید محوری هم ما ملاحظات و اقتضائات برنامهای بسیار مهمی داریم. در اقتصادهای رانتی بخش بزرگی از رانتهای توزیع شده زیر عنوان تولید صورت میپذیرد. هماکنون بیان میشود حدود 30 درصد از بنگاههای اقتصادی کشور به کلی از گردونه اقتصادی کشور باز ایستادهاند اما اینها یک حیات نباتی دوگانه دارند یعنی چیزی بر عرضه کل اقتصاد در عمل نمیافزایند اما هرگاه قرار میشود به نام تولید ارز و ریالی توزیع شود، میبینید برخی از آنها اتفاقا در صف اول ایستادهاند. ما بحثمان این است که دولت باید ابتدا فعالیتهای تولیدی واقعا در حال حرکت را از آنهایی که متوقف هستند اما دهان خود را برای جذب رانت باز گذاشتهاند، تفکیک نمایند. بعد از این کار که انصافا باید گفت در این زمینه آن بسته سیاستی که توسط اتاق بازرگانی تدوین شده است بسیار واقع بینانهتر از آن چیزی است که در دولت مطرح شده است و البته امیدوارم مجلس محترم به آن بسته اقتصادی اتاق بازرگانی خیلی جدیتر نگاه کند. مساله بعدی که شاهد هستیم اینکه از واحدهای تولیدی فعال هم بطور متوسط بالغ بر 60 درصد از ظرفیتهای تولیدی آنها بلااستفاده است بنابراین دولت محترم که تحت عنوان فاینانسهای چینی و چیزهای دیگر به نام ایجاد فعالیتهای تولیدی جدید دوباره درحال توزیع رانت است بدون داشتن دستاورد برای مسائل فوریتدار کشور داشته باشد و بدون آنکه کمکی بنماید به بحران مقیاس در بخشهای تولیدی کشور حل و فصل شود و بدون در نظر داشتن این مساله که این توزیع رانت در این چارچوب عملا بحران مقیاس و بحران بهره وری را در این شرایط شدت خواهد بخشید. توصیه ما این است که بیایند و بطور مشخص ریشههای تولید زیر ظرفیت توسط بنگاههای اقتصادی موجود را شناسایی کنند، برنامهای برای حل آن درنظر بگیرند و به نظر من راه نجات این است که تا زمانی که تکلیف تولید زیر ظرفیت و حجم نگرانکننده ظرفیتهای بلااستفاده در بخشهای مختلف ایران حل نشده باشد دولت حق نداشته باشد به نام تولید رانت جدید توزیع نماید، مساله بعدی بازنگری بنیادی در زمینه توانمندیهای بخش کشاورزی ایران برای برون رفت از مشکلات چندگانه موجود در اقتصاد ایران است، ما اکنون شاهد مشکل فقر مزمن در کنار بحران آب و در کنار مشکل ارز سقوط کرده روبرو هستیم. بخش کشاورزی بطور نسبی در هر سه زمینه برای تسهیل برون رفت از این شرایط از همه بخشهای دیگر در اقتصاد ایران تواناییهای بیشتری دارد و اینکه در این بسته به کلی نادیده گرفته شده است یکی از حیرت انگیزترین غفلتهاست که دولت محترم صورت داده است که به گمان ما اگر این اشتباه را اصلاح کند گامهای سریعتری برای برونرفت موثر و پایدار از این شرایط خواهد شد.
با این تفاسیر آیا امیدی برای اصلاح وجود دارد؟
بدون تردید امید وجود دارد، همین که آقای روحانی تا این حد پافشاری میکنند و دوست دارند صدای منتقدین شنیده شود و تا این حد فشار تندروها را تحمل میکند که برای مثال همین روزنههای موجود برای انتقاد افراد و مطبوعات بسته نشود، اینکه خودشان تاکید میکنند و از همکارانشان میخواهند تعاملهای موثرتری با دانشگاهیان داشته باشند و… همه علائم امید است که البته همانطور که پیش از این اشاره کردم ما باید از سطح نمایش فراتر رویم که در این صورت با وجود ظرفیتهای دانایی موجود در زمینه اقتصاد تردیدی وجود ندارد که میتوانیم پرثمرتر از شرایط فعلی عبور کنیم.
انتهای پیام