انتقاد از «تفسیرهای من درآوردی» از عاشورا
حجت الاسلام رسول جعفریان استاد تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی تلگرامی در انتقاد از «تفسیرهای من درآوردی»از عاشورا نوشت:
تقریبا از سالهای 47 ـ 48 که دیده گاههای صالحی نجف آبادی ابتدا در مقالاتش و سپس در کتاب شهید جاوید مطرح شد، تا به امروز، گرفتار وضعیت عجیب و غریبی در تحلیل حادثه کربلا شده ایم. صدها برابر آنچه با سیره نبوی برخورد کرده ایم. چون عاشورا در میانمان مطرح بوده و در جامعه شیعی حضور داشته و به راحتی می شده است تا مردم را با وصل کردن به آن به این سوی و آن سوی کشاند.
میتوانیم این برخورد با عاشورا را با داستان انحلال خلافت عثمانی، و انتظاری که سنیان از فقه السیره پیدا کردند و هر روز سعی کردند اصل خلافت را از دل سیره نبوی درآوردند، مقایسه کنیم. ما هم پیش و پس از انقلاب، یکسره با حادثه کربلا چنین کردیم. تقریبا هر تحلیلی را از آن استخراج کردیم تا بتوانیم مطابق خواستههای روزمان، آن را تحلیل کنیم و در مسیری که میخواهیم پیش ببریم صدها مساله جدید اختراع کردیم و سعی کردیم جوابش را از حادثه کربلا بگیریم.
دو سه سال قبل که بحث برجام و مذاکرات بود، چه قدر در این باره حرف زدیم. جالب این که یکی ا ز مقامات ارشد وزارت خارجه چند نفر مورخ را آورده بود تا مستندات مذاکره با دشمن را از دل حوادث تاریخ اسلام در آوردم. عرض کردم آقا! مگر شما عقل ندارید؟ ما فقط سر اصل حکومت و این که امام حسین دنبال حکومت بوده یا نه، چه قدر در این چند دهه حرف زدیم. البته، بیشتر این ماجراها، برخاسته از مسائلی است که ما در دنیای جدید از حکومت و سیاست و نظام سازی و اینها پیدا کردیم و میخواهیم راه حل خودی پیدا کنیم، و الا اگر به فقه گذشته نگاه کنید، همان طور که دوستمان جناب مرتضوی در مقالهای نوشت و بنده هم در دو سه مقاله آوردم، میبینیم که فقها که هیچ، فقط متکلمان اشارتی در باب کربلا از باب و لا تلقوا بایدیکم الی التهکه دارند. استناد دادن امر به معروف و نهی از منکر هم به کربلا از آن حرفها بود.
این کتابهای فقهی، و این شرایط امر به معروف و نهی از منکر، و این هم حادثه کربلا، منصفانه ببینید چه نسبتی با هم دارند، و ما چه داستانها سر هم کردهایم؟ اصلا رفتن دنبال این که از تاریخ این هم استنباط کنیم و مسأله حل کنیم، مورد توجه فقهای قدیم نبوده و اگر هم بوده، با هزار بند و بست اصولی و با احتیاط پیش رفتهاند.
اما حالا هر روحانی که به سیما میآید، میکوشد حرف تازهای بزند یک مشکل سیاسی روز را از جایی از کربلا حل کند، با کدام قواعد؟ تازگی دیدم، وحدت امت یعنی شیعه و سنی را یکی از منبرهای مشهور، از کربلا درآورده با این عنوان که همه یاران امام حسین که شیعه نبودند! جالب است که غالب آنها، نه با روش پژوهش در تاریخ آشنایند و نه منابع را درست میشناسند.
الان جوری شده است که به اندازه اظهار نظر کنندگان به این رویدادها، اظهار نظرهای تازه داریم که اگر جمع شود، چندین هزار صفحه علاوه بر اصل واقعه کربلا میشود. اگر اینها گردآوری میشد، چیز شگفتی در میآمد. تازه هر جناحی برای خود تحلیلی دارد و لحاف را یک طرف میکشد.
در اصل ما در خودمان فرو رفتهایم و پاسخ هر مساله را از جایی جستجو میکنیم که محلش آنجا نیست. عقل خدادادی را کنار گذاشتهایم و مثل سنیان که پس از انحلال خلافت به سراغ سیره رفتند تا همه مسائل آدم و عالم سیاست را حل کنند، ما هم به همین روز افتادهایم.
عاشورا مقدس است و پر احساس، عمیقات انسانی و غیرتمندانه است و خدا پرستانه، اما ما اغلب با این تفسیرهای من درآوردی، از آن فاصله گرفتیم.
انتهای پیام
تازگی ندارد ندارد ، دامنه مسائل گسترده شده است ، مسائل تازه تفسیرهای تازه می طلبد !
هرچه بامش بیش برفش بیشتر !!