سخنی با مدافعان دیروز تتلو
سیدعبدالجواد موسوی، در روزنامه اعتماد نوشت: «اهانت تتلو به ساحت قدس ائمه اطهار یک بار دیگر ثابت کرد برخی مدعیان رسمی و شناسنامهدار دفاع از ارزشها رسما دروغگویند و دعوی آنان در دینداری یکسره باطل و لغو است.
چگونه میتوان در مقابل یک نمایشنامه صد و پنجاه نسخهای که احتمال وهن امام زمان در آن میرفت، کفن پوشید و کف بر لب آورد و تا استیضاح رییسجمهور وقت پیش رفت و آن وقت در مقابل توهین وقیحانه و آشکار یک دهاندریده بیاصل و نسب مهر بر لب زد و اصلا به روی مبارک هم نیاورد چه اتفاقی افتاده است؟ آنهایی که حکم اعدام هاشم آقاجری را به دلیل تعرض به مراجع صادر کردند، کجای کارند؟ آیا سیاسیبازی و سیاسیکاری باید جای شرف و غیرت و همه چیز ما را بگیرد؟ جالبتر از همه اینهاییاند که تا دیروز در ستایش آزادی و فتوت این موجود بیهنر منبر میرفتند و این روزها هم با وجود همه این اتفاقات تاسفبار باز هم از رو نمیروند و چشم در چشم معترضان افاضه میفرمایند: ملاک حال فعلی افراد است! عجبا! پس آن همه دعوی بصیرت چه شد؟ مگر خیلیها را ستایش نمیکردید که در همان اوایل انقلاب پی به ماهیت مهندس موسوی برده بود و پیش از همگان عدم صلاحیت او را برملا کرد؟ چطور آنها را اهل بصیرت میخواندید اما کسانی را که قبلتر از شما میگفتند دل به این موجود مبتذل بیهنر نبندید سرزنش میکنید و از دشنام بینصیب نمیگذارید؟ البته حق این است که برای پی بردن به ماهیت مبتذل این موجود وقیح نیازی به بصیرت نبود و نیست. اندکی عقل کافی بود و ذرهای ذوق و خردک شرری درایت تا بدانی صاحب این همه ادا و اطوار نمیتواند آدم حسابی باشد حتی اگر سه و نیم میلیون فالوئر داشته باشد.
باید به قدر ارزنی اهل فرهنگ و هنر و موسیقی و ادبیات میبودی تا دریابی ابتذال صرفا خود را در کلام نشان نمیدهد و بین آهنگی که این انکرالاصوات برای امام رضا خوانده با آهنگ «کی لباستو از پشت میبنده» هیچ فرقی نیست. باید روحت را به تمامی به قدرت و سیاست نفروخته باشی تا با یک نظر متوجه شوی چنین ظاهری نمیتواند با باطن بینسبت باشد و دیر یا زود طشت رسوایی این تتوی متحرک از بام خواهد افتاد.
قصد طعنه زدن و سرزنش ندارم؛ هر چند اگر تا قیام قیامت هم کسی دست از سرزنش این دوستان برندارد نمیتوان او را ملامت کرد با این حال سخنم چیز دیگری است. اگر حقیقتا به قبر و قیامت و این حرفها باور دارید و ته دلتان معتقدید که حساب و کتابی در کار هست در نزد آن یگانه بیچند و چون توبه کنید و خاکسارانه از مردم عذر بخواهید شاید از قهر رب در امان بمانید. اما اگر صرفا به فکر تصاحب قدرتید و از الان فکر و ذکرتان تصاحب کرسیهای مجلس و قوه مجریه است باز هم چارهای ندارید جز این که یک جوری این لکه ننگ را از دامان خود پاک کنید. این ماجرا شوخی بردار نیست. به فکر فردا و پس فردا هم باشید. شما حالا حالاها قرار است دعوی دین و دینداری کنید و خود را نماینده خدا و پیغامبر جا بزنید. پس لااقل طوری رفتار کنید که بخشی از مردم حرفهایتان را باور کنند. سکوت در برابر این فاجعه هولناک یا توجیه، کاری از پیش نخواهد برد. برای یک بار هم شده صمیمانه از مردم عذرخواهی کنید. بگویید نفهمیدیم. بگویید سرمان کلاه رفت. بگویید سیاستزدگی حجابی شد در مقابل دیدگانمان تا حقیقتی را که خیلیها میدیدند نبینیم. نمیدانم دقیقا چه باید بگویید ولی چیزی بگویید که مردم آن را باور کنند که اگر چنین نشود بد روزگاری در انتظارتان خواهد بود.»
انتهای پیام
چه بد فرجامی دارند، این دکانداران !؟!