جنس واقعی فتوای متفاوت آیتالله وحید
روزنامه اعتماد نوشت: بسیاری از امور به اصطلاح آلات مشترکه هستند و بر حسب نوع مصرف ممکن است حرام یا حلال باشند. در این موارد تصمیمگیری بر عهده فرد است و نمیتوان استفاده از آن چیز را بهطور مطلق حرام یا ممنوع کرد.
بحث درباره شبکههای ارتباطی مثل فیسبوک، وایبر، واتسآپ و… توییتر نیز در پیش از آن، تمام شدنی نیست ولی در این میان پرسش شرعی از آیتالله وحید خراسانی درباره استفاده از این شبکهها و پاسخی که ایشان دادهاند، مبنای خوبی برای تغییر نگاه به این شبکههاست: «استفاده از آنتن ماهواره برای مقاصد مباح و شرعی چه حکمی دارد؟ در فرض سوال در صورتی که خوف انحراف عقیده یا سستی در مسائل شرعی نباشد یا ارتکاب حرام برای دیگران نیز پیش نیاید، اشکالی ندارد. همچنین در پاسخ به استفتای دیگری با این متن که «آیا خرید و فروش، تنظیم و استفاده صحیح از ماهواره جایز است؟ پاسخ دادهاند که استفاده مشروع با رعایت جهات شرعیه در صورتی که موجب ارتکاب خلاف شرع برای دیگران نشود، جایز است.»
بهطور کلی هر وسیلهیی را بر حسب کارکردش میتوان در یک طیف حلال و حرام طبقهبندی کرد. اگرچه بیشتر وسایل کارکرد دوگانه دارند. مثلا با چاقو میتوان کسی را کشت ولی میتوان دهها استفاده مباح و مفید هم از آن کرد ولی در مجموع کارکرد اصلی و شناخته شده چاقو، استفاده مفید از آن است بنابراین پرسشی درباره اینکه آیا استفاده از آن مجاز است یا خیر مطرح نمیشود. برخی چیزها در نقطه مقابل قرار دارند مثل هرویین که طبعا مصرف آن حرام است ولی بسیاری از امور هستند که به اصطلاح آلات مشترکه هستند و بر حسب نوع مصرف ممکن است حرام یا حلال باشند. در این موارد تصمیمگیری بر عهده فرد است و نمیتوان استفاده از آن چیز را بهطور مطلق حرام یا ممنوع کرد.
تغییر حالت نیز برای این چیزها رخ میدهد ، مثل شطرنج که در قدیم به عنوان ابزاری برای قمار و حرام بود، ولی از وقتی که وجه قمار آن زایل و تبدیل به نوعی ورزش شده، حکم آن فرق کرده است که در فتوای مرحوم امام (ره) انعکاس یافت. در اینگونه موارد، مراجع تقلید وارد مصداق نمیشوند بلکه حکم کلی را بیان میکنند. از اینجا به بعد طرفداران یا مقلدان آن مرجع هستند که تعیین مصداق میکنند. فتوای آیتالله وحید نمونه بارز این ادعاست. حال ببینیم که اگر در استفاده از آلات مشترکه به صورت مصداقی حکم به تحریم داده شود، چه تبعاتی پیش خواهد آمد؟
در این صورت و در عمل رفتارهایی خلاف آن بروز پیدا میکند زیرا مردم درمییابند که عمل آنها تعارضی با آنچه از دین و حرام و حلال میفهمند ندارد ضمن آنکه در پی استفاده از وجه حلال این آلات هستند ولی چون استفاده از آنها تحریم شده است، عملا پایبندی به فتوای تحریم در حد انتظار نیست. این منطق برای قوانین جزایی نیز وجود دارد. اگر حکومت انجام فعلی را ممنوع میکند، باید به این معنا باشد که تعداد کمی از مردم آن فعل را مرتکب و سپس مجازات شوند.
در غیر این صورت اگر تعداد کثیری مرتکب آن فعل شوند یا باید همه را مجازات کرد که این مخالف نظم و بقای اجتماعی است یا باید اعمال قانون علیه متخلفان را نادیده گرفت که این نیز منجر به بیاعتباری کلیت قانون و التزام به آن میشود. یکی از نمونههای پیش روی مسوولان فیلتر کردن فیسبوک است که به تعبیری به معنای ممنوعیت استفاده از آن بود ولی کیست که نداند میلیونها ایرانی و حتی افراد شناخته شده سیاسی هم عضو فیسبوک هستند و این یعنی شکستن فیلتر نهتنها زشت نیست بلکه آنان آشکارا چنین میکنند. چرا چنین میشود؟
برای اینکه مردم دیدهاند فیسبوک آلات مشترکه است. خوب و بد دارد و طبعا بسیاری از مردم خودشان را مقید به استفاده درست از آن میکنند ولی نمیپذیرند که به دلیل استفاده نادرست عدهیی، آنان را از استفاده درست بتوان محروم کرد، لذا از فیلتر عبور میکنند. امکانان واتسآپ و وایبر و امثال آن نیز از این نمونهاند. حکم بر حرام بودن آنها داده نمیشود بلکه بر سلامت وجدان و اراده افراد برای استفاده درست از این امکانات تاکید میشود. اتفاقا وقتی که به انسان شخصیت داده شود و به جای او تصمیم گرفته نشود، عاقل و صادق فرض شود و به او امکان انتخاب میان خوب و بد داده شود، احتمال اینکه راه خوب و صواب را برگزیند خیلی بیشتر است تا زمانی که او را مجبور به رفتن در مسیر از پیش تعیین شدهیی نمایند.
اجازه دهید به مساله مهمی اشاره کنیم. حدود یک سال است که از حساسیتهای رسمی نسبت به فیسبوک کاسته شده است. به معنای دیگر با حضور یا عدم حضور مردم در این شبکه کاری ندارند. اتفاق جالبی که رخ داده، کاهش اهمیت فیس بوک وکم شدن استفاده از آن میان کاربران ایرانی است. بخشی از اهمیت پیدا کردن فیسبوک، ناشی از محدود کردن آن بود. این اتفاق برای برنامههای وایبر و واتسآپ زودتر رخ داده است. پس از آغاز این برنامهها، تعداد زیادی گروه تشکیل شد، افراد قابل توجهی نیز در آن عضو شدند و به طرز چشمگیری نیز در اظهارنظر یا اضافه کردن مطالب مشارکت میکردند ولی با گذشت زمان، اول از همه از اظهارنظرها کاسته شد، سپس کمکم افراد خسته و از گروهها هم خارج شدند. نکته بسیار مهم این بود که خیلیها متوجه شدند اگر در یک فضای کاملا آزاد هم باشند، لزوما به این معنا نیست که مطالب درجه اول برای گفتن دارند. خیلیها فهمیدند که مشکل فقط از نبود آزادی نیست.
مشکل از فقدان نظر و ضعف فکری نیز هست. اتفاقا فقدان آزادی سرپوشی میشود بر ضعفهای فکری. مواردی پیش آمده که حتی نتوانستهاند در این فضای آزاد با یکدیگر گفتوگوی سازنده کنند و به قهر و دعوا ختم شده است. بنابراین توصیه میشود که از نظر رسمی هم فتوای آیتالله وحید خراسانی مبنای رفتار در این موارد قرار گیرد و مردم را در نحوه استفاده از این رسانهها صاحب اختیار بدانیم. اگرچه بدون تردید استفادههای نادرست نیز از آن صورت خواهد گرفت ولی با ممنوعیت آن شاهد نتایج منفیتری خواهیم بود.
انتهای پیام



