اگر امیدی ها نبودند CFT تصویب نمیشد
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم یا CFT که پیش شرط خدمات دهی تسهیلات مالی و بانکی جهانیان به ایران است به رغم جنجالهای بسیار در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. این لایحه در حالی تصویب شد که رسانه های اصولگرا یک هفته است که در هر بوقی می دمند و تصویب آن را به منزلۀ خیانت میدانند و ده ها نفر هم در مقابل مجلس تجمع کرده بودند و درون پارلمان هم عده ای هیاهو میکردند تا تصویب نشود.
هر کاری که میتوانستند انجام دادند تا چهارمین لایحه از مجموعۀ اف. ای. تی .اف (گروه ویژۀ اقدام مالی) تصویب نشود اما شد. حتی سخنانی را به رهبری نسبت دادند یا گفته ای از ایشان را تفسیر کردند. کنوانسیون و حق شرط را به گونه ای دیگر معرفی کردند. رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از طرف خودش یا تشکل مربوط نامه ای نوشت. برخی انگ خیانت زدند و هر کاری که می توانستند در فضای سیاسی و رسانهای انجام دادند اما این لایحه سر انجام با ۱۴۳ رأی موافق و ۱۲۰ رأی مخالف و ۵ رأی ممتنع تصویب شد.
تا خبر تصویب اعلام شد همان تجمعکنندگان که حق تجمع را به صورت انحصاری برای خود قائلند شعار سر دادند: عزا عزاست امروز و جالب این که نمی گفتند کی صاحب عزاست و چرا باید از رأی نمایندگان مردم عزادار باشند؟
البته ممکن است از حالا به بعد فشار را بر روی شورای نگهبان و مجمع تشخیص وارد کنند اما سی. اف. تی در مدار رسمی تأیید افتاده و خارج نمی شود و حالا که به این نقطه رسیده و بر پایۀ آن ایران وارد توافقاتی با اروپایی ها می شود دیگر نمی شود زیرش بزنند. اگر می خواهیم با اروپا کار کنیم و زیر فشار آمریکا دوام بیاوریم باید به خیلی از قواعد تن بدهیم. هر چه در سخن مخالفین تامل کردم نکته ای تازه درنیافتم جز این که شتر سواری دولا دولا را ممکن می دانند و این طرف می گوید نمی شود. یا رومی روم یا زنگی زنگ. کار با اروپا شرایط و الزاماتی دارد و سی تی اف یکی از آنهاست.
این یادداشت کوتاه را اما به قصد دیگری می نویسم. یک لحظه تصور کنید ۳۰ نماینده تهران مانند مجلس قبل اصولگرای متمایل به پایداری بودند و مردم تهران در هفتم اسفند ۹۴ سی نماینده جدید را به پارلمان نمی فرستادند که هر چند اغلب ساکتند اما در این گونه مواقع با دولت و منافع ملی همراهی می کنند. با بقیه کار ندارم. چون آمار دقیق آنها را ندارم.
اگر از ۱۴۳ رأی موافق همان ۳۰ رأی را کم کنیم و به مخالفان بیفزاییم تعداد موافقان به ۱۱۳ کاهش می یابد و مخالفان به ۱۵۰ می رسد و در این حالت سی اف تی به تصویب نمی رسید و محدودیت های مالی و بانکی بیشتر می شد.
کسانی که می گویند رأی دادیم چه شد؟ همین شد. صدای رسایی و کوچک زاده و زاکانی را نشنیدیم چون اصلا در مجلس نبودند. این که نتیجه رأی مجلس به صدای نخبگان در بیرون نزدیک باشد بهتر است یا وقتی که هیچ قرابتی نبود؟ جامعه خواستی داشت و مجلس به راهی دیگر میرفت.
شاید گفته شود در مجلس قبل هم در بیست دقیقه برجام را تصویب کردند وقتی فشار یا توصیه در کار باشد تصویب می کنند اما عدد ۱۲۰ مخالف نشان می دهد توصیه خاصی نبوده واگر امیدی ها و تنها امیدی های تهران نبودند شاید ۱۲۰ مخالف به ۱۴۰ و ۱۵۰ می رسید.
تصور نکنیم تنها بروز و نمود نمایندگان در نطق و مصاحبه است. گاه سر بزنگاه ها و رأی گیری ها مشخص می شود که ترکیب آرا چه نقشی می تواند باشد.
گذشت روزگاری که یک روزنامه اگر می نوشت کار تمام بود. حالا یک هفته است تیتر می زند و به خیانت متهم می کنداما تصویب می شود. اینها آیا دستاورد نیست؟ اگر با متر دلار هم می سنجید تأثیر دارد.
هر چه به سازمان های بین المللی متصل تر باشیم اقتدارگرایان داخلی ناگزیرتر می شوند دست به عصاتر باشند. مثل فیفا که مطابق قاعده باید رفتار کنیم. هر چه قاعده مندی بیشتر امکان کار دلبخواهی کمتر.
بدون هفتم اسفند ۹۴ مصوهی نیمه مهر ۹۷ ممکن نبود. ممکن است برخی از سر احساس بگویند من که دیگه رأی نمی دهم. بحث ما درباره رأی دادن بعدی نیست چون این سیب صدها چرخ خواهد خورد. این است که سی اف تی تفاوت ها را نشان داد. اگر روحانی نبود چنین لایحه ای هم نبود و اگر امیدی ها نبودند تصویب نمی شد. بله، خیلی از دستاوردهای حداکثری حاصل نشده اما دستاوردهای حداقلی را هم دست کم نگیریم.
ممکن است بعضی بگویند: حالا همه مشکلات حل میشود؟! پاسخ این پرسش را در سخنان جواد ظریف میتوانید بخوانید و بیابید.
انتهای پیام