رویکرد نوین در انجمنهای اسلامی دانشجویان
«محسن فروردین» در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی بیانیهای دانشجویی نوشت:
در روزهای اخیر اطلاعیهای از تعدادی از انجمنهای اسلامی دانشجویان به عنوان حلقهی آغازین تاسیس دفتر مشارکتهای اجتماعی انجمنهای اسلامی و آغاز طرح مردمی ابوذر [لینک] به عنوان یک حرکت اجتماعی در سطح جامعه منتشر شد. اطلاعیهای که اگرچه کوتاه و موجز نگاشته شده بود اما انبوهی از تحلیلها و تحولات را با خود به همراه دارد.
تاریخ جنبش دانشجویی و انجمنهای اسلامی در ایران برهههای متعدد و متفاوتی را پشت سر گذاشته است. در آغاز، حرکتی اسلامگرا برای برهم زدن جو ضد دینی دانشگاهها و باز کردن عرصهای برای هماندیشی، نواندیشی و همنشینی مومنانه در فضای آکادمیک و پاسخگویی به شبهات دنیای مدرن بود. پس از آن ارتباط تشکیلاتی با ادوار و روحانیون انقلابی آنها را به عرصهی مبارزه برای استقلال و آزادی و اتحاد برای تغییر کشاند.
پس از انقلاب نیز در برهههای مختلف جنگ، سازندگی و اصلاحات، همواره در سایهی امر سیاسی به نقشآفرینی خود از جنگ به مقاومت و از مقاومت به اصلاحات پرداخته است و گاهی نیز پیشتازترین عنصر پویای جامعه خود شده است.
اما انجمنهای اسلامی دانشجویان در سالهای اخیر محصور در امر سیاسی ماندهاند و متاثر از فضای سیاسی صُلب جامعه نتوانستند زایشی نو از نقش و موقعیت خود در ماشین جامعه بیابند. در این بین برخی ناامیدانه درجا میزنند و برخی با بحرانِ مخاطبِ خسته از شعار و تکرار، دست و پنجه نرم میکنند تا مگر معجزهای رخ دهد و تغییر کند این اوضاع!
اما اکنون گروهی دیگر – صادر کنندگان اطلاعیه یاد شده – این برهه را به نقطهی عطفی در تاریخ انجمنهای اسلامی دانشجویان مبدل کرده و عملگراتر از همیشه امر اجتماعی را در پیشخوان مجموعههای خود قرار دادهاند. آنها یافتهاند که بیانیه صادر کردن، سخنران دعوت کردن، نشریه چاپ کردن و روز دانشجو را گرامی داشتن دیگر به تنهایی کافی نیست و نمیتواند منحصراً تحولی را در بطن جامعه رقم بزند و باید طرحی نو در اندازند و برای دستیابی به خیر جمعی به میان جامعه بروند و اصلاحات را از آنجا پایه ریزی کنند.
یافتهاند در این زمانهی مقدسین بیعمل و روشنفکران بیاثر و مریدان بیهدف و مسوولان بیمسوولیت، عدالت را کسی به آنها و جامعه اهدا نمیکند لذا بایستی خود، سربازان یا سفیران عدالت شوند و به قدر توان خود به نبرد با محرومیت و استضعاف و آسیبهای اجتماعی بازتولیدکنندهی فقر بروند.
عصر ورود انجمنهای اسلامی دانشجویان به مشارکت اجتماعی و مسوولیتپذیری در قبال وضع جامعه در واقع همان بازگشت به خویشتن است، بازگشتی که اینبار خودآگاهانه و از سر مبارزه با جمود و از خود بیگانگی، در قبال گذشته حال و آینده است.
گمشدهایست برای بازاندیشیدن مسوولیت اجتماعی و بازگشتن به نقطهی انحراف آرمان از واقعیت، نه برای دفن آرمان، که برای بازسازی یک تحرک نیرومندتر و شفابخشتر و موثرتر و برای دفن کلیشههای برساخته و حاصل بازنمایی بلندگوهایی که برندگان و بازندگان واقعی سیاستهای اعلامی و اعمالی را واژگونه جلوه میدهند.
این حرکت اجتماعی با سه مؤلفه راه خود را آغاز کرده است:
یکم- این حرکت از موضع فعالانه، مبتنی برجامعه مدنی و از جنس شدن است نه از موضعی منفعل، مبتنی بر دولت و از جنسی صُلب لذا راهی ست برای عشق، ایمان و مبارزه [یا أیها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط ….(نساء،١٣٥) ای کسانی که إیمان اوردید قیام کنندگان با قسط و عدل و داد باشید]
دوم- هر دست صادقانهای که برای یاری رساندن و مشارکت در این مسیر به سوی آنها دراز شود را میفشرند و دست صادقانهی خود را به سوی هر یاریخواهی روانه میکنند تا اسیر دوگانگیها یا چندگانگیهای برساختهی انسانی و به دور از رحمت و عدالت الهی نباشند .لذا حرکتی ست مشارکتجویانه و مردمی [ وَمَا لَکمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ … (نساء،7٥) چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که مستضعف اند مبارزه نمیکنید؟] (*1)
سوم- این ابوذرها حرکت خود را از ربذههای ایران و کانونهای فقر و استضعاف شروع کردهاند اما فقر را تقدیر آنها نمیدانند بلکه ناشی از سیاستهای اشتباه و دوریگزینی از انگارههای عدالتخواهانه میپندارند بنابرین مسیرشان از مُسکنهای موقتی و نمایشی نمیگذرد بلکه از فقرزدایی و رفع موانع آن میگذرد لذا جنبشی ست ناشی از عدالتخواهی ایجابی و نه سلبی [ إِنَّ اللَّـهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ..(رعد،١١) قطعا خدا هیچ گروهی را تغیر نمیدهد بجز اینکه خودشان بخواهد که خود را تغییر بدهند]
فارغ از اینکه این صفحه از فعالیت انجمنهای اسلامی امروز و به دست این جمع رقم بخورد یا نه، در دستور قرار گرفتن مساله و امر اجتماعی برای انجمنهای اسلامی از این هنگام متولد شده است و ممکن است با همین روش ها و رویکردها و به دست همین جمع تحول بیافریند یا با روشها و رویکردها و به دست جمعی دیگر این تحول محقق شود. اما ناگزیر امروز امراجتماعی مساله ای است که جنبشهای نوین اصلاحی را به عرصه تحرک در خواهد آورد.
*1: بسیاری از مفسرین مراد از قتال در اینجا را نوعی مسوولیت اجتماعی و تلاش برای رفع استضعاف و مبارزه با محرومیت میدانند نه جنگ! همچنین عطف المستضعفین به قتال فی سبیل الله میتواند موید این نکته نیز باشد که رهایی بخشی این مستضعفین نیز مصداقی از مبارزه در راه خداست و لزوما به مسلمانی یا حقیقتیافتگی مستضعفان دلالت ندارد لذا عمومیت دارد.
انتهای پیام
کاش مقدسین بی عمل بودند ، پس این همه عمل که ما را به اینجا رسانیده است کار کیست ؟!
لابد کار دشمن !!