هفته آخر صفر، هفته گفتگو
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، به مناسبت هفته آخر صفر پیشنهادی برای نامگذاری «هفته گفتگو» ارائه کرده است. متن این یادداشت که به انصاف نیوز ارسال شده است، در پی میآید:
حضرت محمد (ص) به عنوان آخرین پیامبر الهی، ماموریت جهانی و همیشگی دارند. امامت که امتداد نبوت است نیز در حصار جغرافیا و تاریخی خاص نمی گنجند بلکه باز رسالت همیشگی دارند لذاست که در مطالعه سیره نورانیشان میخوانیم که آنان فقط برای یک زمان کوتاه برنامهریزی نمیکنند بلکه گستره زمان و پهنه تاریخ را در نظر دارند و برای همه زمان طراحی میکنند حتی اگر در فصلِ آغاز، به فهم برخیها در نیاید و آن را جور دیگری معنا کنند چنان که در عصر رسالت رسول الله (ص) صلح حدیبیه را برخی برنمیتافتند و در دوران امامت و خلافتِ حضرتِ مجتبی (ع) نیز توان درک راهبرد صلح را درنیافتند و حتی برنتافتند وبر امام خروشیدند و نماد حق و حق رفتاری را «مذل المومنین» خواندند. باز در زمانِ امامت حضرتِ رضا (ع) و ماجرای ولایتعهدی، نیز با امام به چالش برمیخاستند. آنان در نیافتند حقیقت را ولی زمان، ثابت کرد که هدف پیامبر و امام، فراتر از یک عصر و یک نسل، توسعه معرفت و پیشرفتِ مدام انسان است.
تامل در مشرب این سه بزرگوار، این واقعیت را نشان میدهد که هرسه – با ماموریتی هدایت انسان در همه ادوار-، معلم گفتگو بودند. گفتم «گفتگو» تا در بسیط زندگی و عرصه حیات مورد توجه قرار گیرد و با این نگاه پرهیز کردیم از استخدام کلمه «مذاکره» تا فقط دریافت سیاسی و زمانمند از آن نشود. و عموم مردم خود را از شمار مخاطبان سلوک و سخن حضرات، بیرون ندانند و «تخصیص اکثر» پیش نیاید.
این را باید بدانیم و به این دانسته، همیشه توجه داشته باشیم که امام و پیامبر فقط اسوه حکومتی و برای حاکمان و مسوولان نیستند که فقط بگوییم آنان باید نگاه به منش حکومتی معصومان داشته باشند بلکه پیامبر اعظم و امامان بزرگوار، برای اکمال اخلاق همه انسانها برانگیخته شدهاند و حاکمان، اگر چه اثرگذارترین، اما کسر کوچکی از مردم هستند که باید نگاه به الگوهای رفتاری در ساحت عصمت داشته باشند.
هدف بعثت رسول و امتداد نبوت در ساحت امامت، همه مردم هستند در همه عصرها و نسلها. همه ما باید به این اسوههای حسنه، نگاه داشته باشیم و دیدهها را به درس بر جان بخوانیم تا در تغییر جهان بر مدار عصمت، نقش داشته باشیم.
اگر بخواهیم به اولین درس و نیاز اولویت دار جامعه در تاسی به این سه بزرگوار بپردازیم، به یقین فرهنگ گفتگو در جایگاه نخست قرار خواهد گرفت چه واقعیت- تلخ تر از تلخ- این است که ما به بدترین نوع فقر به نام «فقر گفتگو» دچاریم. این بیماری نیز هم ما مردمان را زمین گیر کرده است و هم اصحاب سیاست را. چالشها و ابر چالشهای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، معرفتی، فرهنگی و…. به دلیل این فقر و نداشتن مهارت و رواداری و مدارای طرفینی است. حال آنکه ما اسوههای حسنهای داریم که حتی با کافران حربی و قاسطین و نکثین و مارقین هم گفت و گو کردند اما ما که خود را مومنان به آن بزرگواران میدانیم، چندان به این راهبرد، تمسک نمیکنیم حال آن که باید هم گفتگو و هم خوب گفتگو کردن، را وجهه همت خود قرار دهیم. همانی که در ادبیات قرانی به عنوان «جدال احسن» از آن سخن رفته است. این هم البته نیازمند پیشینهای چون خوب دیدن و خوب اندیشیدن و خوب خواستن است.
کسی که بر این هندسه به سخن میپردازد، پی روشنگری و حق بینی و ایستادن پای حق است نه منکوب کردن طرف به هر روشی، چنانکه گاه در مناظرات سیاسی، نازلترین سطح آن را میبینیم که به جای نظر و برنامه افراد، به خانواده آنان هم میپردازند و «بگم، بگم» راه میاندازند که راه همدلی را سد میکند. یا در نامهنگاریها، از ادب نوشتن در شان مخاطب، دور میشوند که تالی فاسدهایی پدید میآورد. حال آنکه در منطق دینی که پرچمدارانش حضرت رسول و امام مجتبی و حضرت رضا بودند، گفتگو و مناظره، تجلیگاه نظرات است برای رسیدن به حق. والا ورود به مجادلات غیر حسن و بی حاصل یا با دستاورد غیر حق، در شان و روش عصمت نیست و باورمندان عصمت هم باید از این کژتابی، روی بگردانند و همواره پی رسیدن به حق باشند که راه این است و مقصد هم انتهای این راه قرار دارد.
سخن آخر؛ با توجه به منش این سه معصوم بزرگوار و ضرورت فراگیر شدن فرهن چاره ساز گفتگو، میتوان پیشنهاد داد که هفته آخر صفر به عنوان «هفته گفتگو» در تقویم رسمی بنشیند و این رسم دینی را رونقی ده چندان ببخشد.
انتهای پیام
گفتگو نیاز به این دارد که جند نفر دور هم جمع شوند ، البته که خلاف امنیت ملی است . قبول ندارید از … بپرسید !