خرید تور تابستان

بانوی شهروند مینوشهری ماند و کوچه خاکی

توضیح خبرنگار خوزستانی درباره‌ی حاشیه‌ی سفر بانک

عباس مدحجی، خبرنگارخوزستانی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی ویدیویی که به تازگی از حاشیه‌ی حضور مرتضی بانک در میان چند شهروند مینوشهری پخش شده است، نوشت:

احتمالا تا الان ویدیوی منتشر شده از سفر «مرتضی بانک»، دبیر شورای عالی مناطق آزاد تجاری کشور به منطقه آزاد اروند را دیده‌اید یا حداقل خبرش را شنیده‌اید و همچون دیگر زخم خوردگان مدیران و مسوولان کارنابلد زیر لب ناسازیی هم نثارش کرده‌اید. حواشی ناشی از این ویدیو بدون دقت در نکات مستتر آن در کمتر از بیست و چهار ساعت بر متنش چربید و با درنوردیدن مرزهای منطقه‌ای، سر از رسانه‌های خارجی درآورد.

برای روشن‌تر شدن موضوع باید به بیست و چهار ساعت قبل از زمان ویدیو یا حتی قبل‌تر برگردیم. شاید حاصل ساختار اداری ضعیف باشد که محرومان جامعه، پاسخ مطالبات خود را باید در ملاقات با مسوولانی جستجو کنند که گاه و بیگاه به دلایل مختلف منطقه‌شان سفر می‌کنند. سفر دوروزه‌ی مرتضی بانک نیز از این روند مستثنی نبوده و همچون سفر دیگر مسوولان، اندکی امید در دل محرومان آن منطقه زنده کرد تا شاید با ملاقات بدون واسطه با وی بتوانند مشکلات، مطالبات و انتقادات خود را بی واسطه درمیان گذاشته و احیانا نتیجه هم بگیرند. اتفاقی که افتاد و در چندین مورد شهروندان مختلف، مستقیما اعتراض خود را گاها تند و با ذکر نام مدیر میانی مورد نظر به بانک ابراز کردند.

نگارنده که در این سفر به‌عنوان خبرنگار بومی برای طرح پرسش و پوشش خبری و پیگیری مطالبات مردم منطقه حضور داشت نیز از نزدیک شاهد این گفتگوها بود. حتی در یک مورد هم دقایقی پیش از این ویدیو بین نگارنده و یکی از محافظان که اتفاقا در ویدیوی مذکور هم حضور دارد بحثی لفظی برای حضور در جلسه‌ی خصوصی بانک با اعضای شوراهای خرمشهر و آبادان صورت گرفت. فعالان رسانه‌ای بخوبی می‌دانند که بحث و مجادله برای خبررسانی با محافظان و حراستی‌ها اتفاق معمولی‌ست.

به واسطه‌ی تجارب زیادی که در حضور در جلسات و سفرهای مسوولین کشوری به خوزستان دارم انواع محافظان و حراست‌ها را دیده‌ام و گاها شاهد رفتارهای تند و توهین آمیزی هم بودم اما در این سفر و این بازدید چنین چیزی را مشاهده نکردم. در این ویدیو هم که در سالن چندمنظوره‌ی ورزشی بانوان مینوشهر گرفته شده، بنده در قسمتی دیگر ازسالن بودم و به‌علت ندیدن این اتفاق با قاطعیت نمی‌توانم نظر بدهم.

آنچه که طی سفر بانک مشهود بود، حراست ضعیف و سوال انگیز بود. نه فقط برای خبرنگاران کارت صادر نشده بود، که چندین شخص که بنظر نمی‌آمد نیروی دستگاه خاصی باشند در قسمت‌های مختلف سفر حضور داشتند و بعضا هم موبایل بدست، گویی مترصد فرصتی بودند. در یک مورد شخصی را مشاهده کردم که خود را به افراد حراست، خبرنگار معرفی کرد در صورتی که جزو خبرنگاران نبود ولی به‌علت عدم توزیع کارت، امکان حصول اطمینان از این موضوع مهیا نشد.

بانوی مطالبه‌گری که محقانه برای کف مطالبات شهروندی یعنی آسفالت درحال صحبت با بانک بود اگر حرکت ذبح را از بادیگارد دیده و متوجه شده بود براحتی می‌توانست موضوع را تذکر دهد و حتی از اصحاب رسانه‌ی حاضر بخواهد که این تهدید را مصور و مستند کنند. یا قطعا اگر خبرنگاران حاضر متوجه چنین مفهمومی می‌شدند، آن را ثبت و خبری می‌کردند. فارغ از آن، نوع مطالبه و لحن بانوان شهروند مینوشهری هم نه خطرناک بود و نه زننده، فقط تلاش داشتند از فرصت حضور بانک استفاده کرده و حداقل خواسته‌های خود را مطرح کنند. گرچه با قاطعیت نمی‌توان نظر داد اما بعید است مخاطب بادیگارد آن بانوان بوده باشد و یا حتی منظورش ذبح بخاطر یک گفتگوی عادی باشد.

همچنین یک نکته را دور از نظر ندانیم و آن اختلافات داخلی بین مسوولان سازمان و منطقه آزاد اروند است. از مدت‌ها پیش خبر اختلاف شهردار و اعضای شورای شهر مینوشهر با مسوولان سازمان منطقه آزاد اروند بگوش می‌رسید تا اینکه دمل این اختلاف با محوریت انتقاد از معاونت عمرانی سازمان مذکور در حضور بانک سر باز کرد و عمده انتقادات افراد به بانک نسبت به عملکرد موعود شمخانی بود. چند ویدیوی دیگر از مطالبه‌گری شهروندان منطقه از بانک هم تهیه و منتشر شد اما بنظر می‌رسد چون در آنها مورد هیجان انگیزی نبود، به باد فراموشی سپرده شدند. مسوولان حراست این سفر و مسوولان محلی مینوشهر باید برای شفاف سازی و احترام به افکار عمومی به توضیح دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد کشور بسنده نکرده و ضمن تحقیق و اطمینان از اصل ماوقع حادثه موضع مثبت یا منفی خود را رسما اعلام کنند.

فارغ از این حرکت و عاملان و مروجانش بدون قضاوت، سخنی هم باید با مسوولان گفت. آیا بعد از پانزده سال حکومت بلامنازع سازمان منطقه آزاد تجاری اروند بر ثروت‌ها و منابع خرمشهر و آبادان و مینوشهر باید وضع به گونه‌ای باشد که شهروندان برای حداقل مطالباتشان (چه مغرضانه و چه محقانه) منتظر سفر بانک یا مسوولین دیگر کشوری باشند؟

درست که این سازمان بین دیگر سازمان‌های مناطق آزاد کشور عمر چندانی ندارد و بازهم درست است که وسیع‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه آزاد تجاری کشور است و بازهم درست است که وارث هشت سال خرابی جنگ تحمیلی است اما وجود پالایشگاه، دو بندر، خط آهن، فرودگاه، مرز بین المللی، موقعیت گردشگری خارجی و داخلی، سفرهای راهیان نور، سفرهای اربعین، شهرک‌های صنعتی، ترانزیت کلان کالا، شرکت‌های نفت‌وگاز و روغن صنعتی و پتروشیمی، استادیوم‌های و تیم‌های کشوری، نخبگان ورزشی_فرهنگی و تاریخ پرافتخار و شهرهایی با نام و میراث بین المللی هم درست است.

این لیست در کنار مردم مظلوم و نجیبی که دِین خود را به اسلام و ایران ادا کرده‌اند، کامل و طلایی می‌شود.

باید کمی اندیشید عدم اعتماد و باور مردم نتیجه‌ی کدام عملکرد و احترام به افکار عمومی‌ست که حتی با انتشار بیانیه و توضیحات هم باور افکار عمومی تغییری نمی‌کند. شاید اگر مسوولان لزوم پاسخگویی به افکار عمومی و رسانه‌های واقعی را بیشتر در دستور کار قرار می‌دادند و به تدریج اعتماد مردم را جلب می‌کردند امروز به توجیه و اثبات و بیانیه نیاز نبود. نیاز نبود اعلام شود منظور از علامت آن بادیگارد اتمام وقت است نه قتل! و شاید این اتفاق داستان پرتجربه‌ای باشد برای مدیرانی که می‌خواهند زمام قسمتی از امور مردم را بدست گیرند.

قطعا به عملکرد این سازمان هزارتو نقدهای جدی وارد است. از نحوه جذب نیروهای غیر متخصص یا غیر بومی به‌نام جوانگرایی تا عدم شفافیت مالی با اشاره مستقیم به فیش‌های حقوقی و جشنواره خرید طلایی و از چتر حمایتی پدرخواندگان جداشده از سازمان تا بده بستان‌های سیاسی برای مهره چینی. اما آنچه را که در سفر بانک برای نگارنده مشهود نبود تهدید یا توهین محافظان به مردم عادی بود. شاید آنچه که در ویدیو دیده می‌شد همان تهدید بود اما نکته‌ی جالب آنجاست که اغلب کسانی بر این قضاوت صحه می‌گذارند که در صحنه حضور نداشتند و نه تنها قاطعانه قضاوت می‌کنند که دیگران را به قضاوت عادلانه در پیشگاه خداوند می‌خوانند تا برای نظرات احیانا مخالف یا ممتنع هم هزینه ایجاد شود.

زرد نگاری از آفاتی ست که مدتهاست گریبانگر رسانه‌ها شده و جای تعجب بود که خبرگزاری‌های مهم هم بدون تغییر در متن توضیحی یا حتی افزودن و ویرایش، آن را عینا منتشر کرده‌اند. این حقیقت بهت‌آور مطبوعات امروز ماست. می‌طلبید این رسانه‌ها با پرداختن به زوایای دیگر موضوع، گفتگو باشاهدان، بررسی تصاویر دیگر، مصاحبه با همان شهروندان یا بادیگارد بومی مذکور یا حتی بانک به باز و شفاف کردن بیشتر موضوع کمک کنند. از طرفی هزینه را برای نظرات موافق و مخالف کاهش دهند و فرهنگ پذیرش نظرات بدون برچسب زنی را ترویج دهند زیرا که این حقیقتی مسلم است که خیلی از قضاوت‌ها و نظرات موافق و مخالف مغرضانه و منفعت طلبانه نیست.

از حق هم نگذریم فضای موج سواری موافقان و مخالفان هم مهیا شد. موافقان با تیترهای هیجان انگیز و عامه پسند به حمایت از مظلوم و جنگ با قلدرمآبی تهدید رفتند و مخالفان هم برای اثبات برادری به مسوولین سازمان، بیانیه‌های خوش رنگ و لعاب تقدیر و تشکر و انتشار تصاویر پروژه‌ها را در دستور کار قرار دادند. خوب که از بالا به موضوع نگاه کنیم هم موافقان سبیل خود را چرب کردند هم مخالفان تیرشان را به هدف زدند. تنها آن بانوی شهروند مینوشهری ماند و کوچه خاکیش در کنار شهروندان دیگری که چشم به راه مسوولی دیگر هستند تا شاید روزی، آسفالتی، آب شیرینی، هوای پاکی…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا