دربارهی شعار اسلامُ پله کردید …
محمد کیانوش راد، نمایندهی اسبق مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی شعاری در تجمع کارگران ملی فولاد خوزستان نوشت:
شعارِ «اسلامُ پله کردید، مردمُ ذله کردید»، بخشی از شعارهای کارگران شریف گروه ملی فولاد خوزستان بود که جلوی حوزه علمیه آیت الله جزایری نماینده ولی فقیه در خوزستان سر داده شد. تجمع کنندکان در بازار اصلی شهر اهواز و جلوی در ِ مسجد آیت الله جزایری نیز تجمع داشتند و شعارهایی به همین مضمون سر دادند.
به راستی چه اتفاقی افتاده و یا در شرف وقوع است؟
نگاه مردم به روحانیت، از کجا به کجا رسیده است؟
کتابِ خواندنی «حاجی آخوند» از عطاء الله مهاجرانی و وصف روحانیت پاک و روشن ضمیر ِمردمی و با مهر و صفا، کجا و برخی از چهرهای روحانی بداخلاق، عصبانی و بی منطق و مردم ستیز در مسند مسوولیت امروز کجا؟ روحانیتِ دردمند و ساده زیست کجا و روحانیون رفاه زده، با آقازادههای فربه و بی درد و پر مشغلهشان کجا؟
نسل ما با روحانیتی آشنا شد که، منطقی، ساده زیست و متواضع و حق طلب و مردم دار و متساهل بود و نمونههای آن همچون طالقانی و منتظریها بودند، اما اکنون اکثریت روحانیت در کجا ایستاده است؟
روحانیت در خواب هم نمیدید روزی، جمعیتی چنین علنی و آشکار، بی ترس و واهمه، گرسنه و بی نان و عصبانی و عصیان زده، جلوی حوزه علمیه طلبه پرور، چنین شعارهایی را سر دهند.
روحانیت و در راس آن، مراجع دینی این شعارها را جدی بگیرند. نگویند کار چند نفر ضد انقلاب است. واقعیت را ببینند و به نفی آن نپردازند. پس از چهل سال از حاکمیت تام و تمامِ روحانیت در همهی امور حکومت، حداقل، بخشی از مردم به این نتیجه رسیدهاند که به بهانهی دین وضعشان روز به روز بدتر شده است. بخشی از روحانیت حتا یک بخشش خواهی ساده را هم نه تنها انجام نداده است، بلکه امروز هم، همهی مشکلات را بر عهدهی دیگران میاندازد. حجت الاسلام علم الهدی، امام جمعهی مشهد، اکنون نمونهای کامل از اینگونه روحانیت است.
سخنان اخیرعلم الهدی، نمایانگر اوج بدبختی و فلاکتی است که این نوع روحانیت، برای مردم ایران تدارک دیده است. آنوقت نباید گفت چرا کارگران میگویند اسلام را پله کردهاید و ما را ذله کردهاید؟ تداوم و حاکمیت اندیشه و عمل این دسته از روحانیون جز تداوم ِفلاکت و بدبختی، و فقر و فساد و جهل، برای ملت ایران، چیزی به ارمغان نخواهد آورد و مردم را از کل دین و اسلام و تشیع فراری خواهد داد.
اکثریت مردم ایران علاقمند به دیناند، اما از مداخلات برخی از روحانیون در همهی شئونات ِ زندگیشان، و از حضور سایهی سنگین روحانیت درسیاست و اجتماع و دانشگاهها و فرهنگ و ورزش و … خسته شدهاند. این واقعیتی تلخ است اما باید گفت. اگر گوش شنوایی باشد! روشن است که این سخن در مورد همهی افرادِ روحانی، که بعضا مورد اعتماد و وثوق و علاقهی جوانان هستند نیست.
روحانیت ایران، خصوصا روحانیت ِحکومتی، راه روحانیت و مرجعیت ِ شیعه در عراق را برگزیند و با حداقل دخالت در مسائل، خود را از دخالت در همهی امورات کشوری بیرون کشد. به قانون اساسی و قوانین کشور بیش و پیش از دیگران عمل کند. همچون طبقات ضعیف جامعه زیست کند، با نرمی و با منطق و استدلال با مردم و جوانان سخن گوید. مدافع حق باشد و لو پذیرش حقی بر علیه او باشد. خود را دانای کل در همهی امور و مسائل ارضی و سماوی نداند و امور تخصصی را به اهلش بسپارد. و مهمتر از همه زمان و زمانه و مقتضیات جهان جدید را بشناسند. مهر و محبت و دوستی، احترام به مخالفان و الزام به رای اکثریت مردم را بپذیرد. احترام به انسان و حقوق بشر را برنامهی خویش قرار دهد و از دشمنتراشان و فحاشان و توهینکنندگان به مخالفان، برائت جوید.
روحانیت حاکم، هر مخالفتی را به ضد انقلاب و تحرکات ِ خارج از کشور و تبلیغات وهابیت مرتبط نداند، کمی هم به عملکرد خود در این دورهی چهل سالهی حاکمیت مطلقِ خویش بنگرد و به جای فرافکنی به تصحیح پندار، گفتار و رفتار خویش همت گمارند و بارقهی امید و دوستی و وحدت و همبستگی واقعی را میان مردم منتشر کنند.
بگذارند مردم زندگی کنند، با سبک زندگی خودشان، با کار و سیاست و اقتصادی که خود و با رای خود برگزیدهاند. بگذارید مردم خودشان، خودشان و کشورشان را اداره کنند.
روحانیت حاکم، به سیره و سلوک و دینداری و مردم داری امثالِ «حاج آخوند»، برگردد. با خود عهد کنند مثل حاج آخوند، «همه چیز را درست ببینند»، اگر درست نبینند و فرصت از دست برود؟ …
انتهای پیام
آفرین به نماینده شجاع مردم
دردها را باید به که گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گوش شنوایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه پاسخی خواهند داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟