ادب مرد به ز دولت اوست
یک استاد دانشگاه گفت: در تمام اسناد سیاستگذاری فرهنگی بالادستی در جامعه ما، این مکانیسم هایی که قبل از هرچیز بخواهد فرآیند تربیت مردان سیاسی را تنظیم کند، مغفول بوده و خواهند بود. این غفلت از ادب زنان و مردان سیاست، آن روی میل مردم برای دیدن شاهدی جدی بر تلقی شان از بی ادبی اهالی سیاست است. مساله اصلی آن است که هرچه این روزها بخواهیم این مساله را توضیح و ارجاع به دیگران و دشمنان مردم بدهی اما در واقع وقتی قضاوت مردم تغییر می کند که به تجربه، شاهد اخلاقی بودن رفتار سیاستمدران در مواقعی که میل شان برآورده نمی شود، باشند.
به گزارش ایرنا، به تازگی انتشار ویدیویی مبتنی بر توهین و بی احترامی یکی از نمایندگان مجلس نسبت به کارمند یکی از ادارات دولتی، موجی از انتقادات و بازخوردهای مردمی را برانگیخته است. انتقاداتی که وجدان جمعی مردم را از این بابت آشفته ساخته که چرا کسانی که باید الگوی رفتاری دیگران باشند در مواقعی که در برابر یکسانی قانون قرار می گیرند خشمگین شده و به رفتار غیراخلاقی دست می زنند تا جایگاه و پایگاه برتر خود را یادآوری کنند؛ پایگاهی که همواره درصدد استفاده از مزایای آن بوده و به صورتی جدی خواهان به رسمیت شناخته شدن آن از سوی دیگران هستند؛ بدون این که در این پایگاه وظایفی را هم برای خود در قبال مردم در نظر بگیرند که شاید یکی از مهمترین آنها رعایت اخلاق و ادب باشد..
«جبار رحمانی» انسان شناس و استاد دانشگاه در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا با بیان این مطلب که این رفتار از جانب سیاستمداران نمی تواند نمودی الگووار در رفتار مردم عادی جامعه داشته باشد توضیح می دهد: در جامعه ما، آنچه که در تلقی عموم از واژه سیاست مدار هست، نوعی تلقی زیرکانه و گاه غیر اخلاقی است. این تصویر معمولا برگرفته از عدم اعتماد اخلاقی به این موقعیت است. تجربه زیسته جامعه ایرانی نیز از این قشر به نوعی موید این تلقی تصور می شود. به همین سبب سیاستمداران کمتر جزو گروه های مرجع معتبر برای مردم محسوب می شوند. اما در کنار این قضاوت اخلاقی در باب موقعیت اخلاقی این قشر، یک نکته ضمنی هم هست، و آن مساله ادب سیاستمداران در ایران است. تجربه مردم در روزمرگی های سیاسی شان این است که فضائل ادبی والایی در این قشر نیست. هرچند بزرگان سیاسی کشور، بواسطه تجربه غنی ای که در روند رشد سیاسی داشته اند، از این دایره بیرون اند، اما سیاستمداران میانی و خرد ما، متاسفانه فارغ از مساله ارزیابی اخلاقی، در ارزیابی ادب و آداب بزرگی هم نمره مناسبی ندارند.
آنچه که گاه به گاه در فضاهای مجازی از مشاجره ها و نزاع های خرد میان این دسته از سیاستمداران در عرصه های سیاسی رخ می دهد، بیانگر نوعی فقدان آداب مدنی و اخلاقی در مواجهه با فرودستان است. این موضوع که بیشتر معطوف به نمایندگان مجلس و گاه وزرا هست و توزیع عمومی آن در فضای مجازی، نشان از دلخوری عمیق مردم از این اقشار و فقدان رضایت اخلاقی عمیق از آنهاست.
این روزها هم شاهد مشاجره ای میان یکی از نمایندگان باکارمند جزء در یکی از نهادها هستیم. مواجهه ای بی ادبانه که بعد از انتشار بواسطه فیلم منتشر شده، از جانب آن نماینده به یک دستکاری و توطئه رسانه ای علیه خودش ارجاع داده شد. فارغ از اینکه این تصویرسازی، واقعی یا جعلی باشد، گردش بالای آن در فضای مجازی در امتداد تردید اخلاقی مردم از این قشر سیاستمدار است. این تردید ریشه در این واقعیت دارد که جامعه پذیری و تربیت سیاسی در این کشور هنوز مکانیسم ها و روندهای خودش را نیافته و نهادینه نشده است. گویی سنت تربیت سیاستمداران در سطح خرد و روزمره هنوز شکل نگرفته است. گویی جامعه این فقدان را به اشکال مختلف نشان داده است. البته این خصلت صرفا معطوف به نماینده مجلس یا وزیر نیست، الگویی از تعامل در ما هست که در موقعیت ها و زمینه های رابطه قدرت و نسبت فرادستی و فرودستی رایج است. اصولا در این موقعیت به تجربه دریافته ایم که زور، منطق تعامل را تعیین می کند.
این موقعیت در دو حالت متجلی می شود: شخص فرادست یا کسی که می پندارد بر مسند قدرت قرار دارد، منش اخلاقی بزرگوارانه ای از خودش نشان می دهد. در حالت دوم، فرد صاحب منصب از قدرت سواستفاده کرده و میل خودش را به شیوه ی آمرانه و گاه توهین آمیز بر فرد فرودست تحمیل می کند.
این وضعیت فقط مربوط به سیاستمدران نیست و ما در تمام عرصه های زندگی که با رابطه فرادستی و فرودستی مواجه می شویم این خصلت ها را می بینیم؛ چه در خانواده، بین پدر و فرزند سرکش او، چه در بازار بین طلبکار و بدهکار، و چه در عرصه عمومی بین یک فرد قوی هیکل و یک فرد ریزجثه، و عیان تر از همه، بین یک صاحب قدرت و یک فرد عادی. در همه اینها این خصلت و ماهیت غیراخلاقی رابطه می تواند خودش را نشان بدهد. کرامت فی نفسه انسانی فارغ از بستر قدرت، یک فقدان کلیدی در نظام هنجاری رفتاری ما ست.
به همین سبب مساله اصلی آن است که زمینه های ارتباط و تعامل میان فرادست و فرودست، در ایران امروز ما، تعریف اخلاقی فارغ از قدرت را ندارد. به عبارت دیگر مساله تعامل میان یک صاحب منصب و یک فرد عادی فرودست، فاقد قواعد اخلاقی عام انسانی و مبتنی بر حقوق بشر است. به همین سبب هم کسی که تعدی می کند، معمولا مجازات نمی شود، مگر آنکه یک فرودست به یک صاحب منصب توهین کند، و آن فرد صاحب منصب از قدرت سیاسی و اقتصادی اش برای تنبیه فرد فرودست استفاده کند.
این فقدان تعریف اخلاقی رابطه میان صاحبان قدرت و مردم فاقد قدرت، یکی از زمینه هایی است که سبب شده تا معمولا مردم به تجربه، قضاوتی منفی از صاحبان قدرت داشته باشند. چون به تجربه دیده اند که سیاستمدار به ظاهر مودب، وقتی که منافعش یا میلش برآورده نمی شود، آن روی واقعیتش را به نمایش می گذارد: خشونتی غیراخلاقی برای اعمال قدرت.
اما طنز تلخ این ماجرا وقتی است که این صاحب منصب، قدرتش را بواسطه رای همین مردم بدست آورده باشد، اما این اعتباری و انتخابی بودن قدرتش را فراموش کرده و آن را ذاتی خودش بداند. به همین دلیل میل مردم به تماشای چنین فیلم هایی، نه برای تاثیر پذیری، بلکه برای دیدن شاهدی بر مدعایشان و قضاوت منفی شان از صاحب منصبان سیاسی این کشور است. این فیلم دیده می شود، تا نوعی تنبیه یا شرم اخلاقی بر خویشتن مردمی اعمال شود که ‘متاسفیم برای مردمی که این آدم نماینده آنهاست’. لذا این فیلم ها در نوعی نقد فرهنگی خویشتن، توسط مردم دیده می شوند.
به نظر می رسد فارغ از آن که این فیلم و جوابیه آن درست یا یک توطئه سیاسی باشد، مساله اصلی که نظام تربیتی و سیاستگذاری فرهنگی ما باید بدان توجه کند، توسعه شیوه هایی از تربیت مدنی است که مبتنی بر حقوق عام انسانی ، فارغ از موضع قدرت باشد. به همین دلیل هم هست که همیشه در این مملکت، نصیحه الملوک ها و سیاستنامه های فراوانی نوشته شده اند تا اهلی سیاست را در حصار اخلاق قرار داده و آنها را به سمت نوعی تربیت مدنی و اخلاقی معطوف به مردم و دیگری های فرودست، هدایت کنند. در تمام اسناد سیاستگذاری فرهنگی بالادستی در جامعه ما، این مکانیسم هایی که قبل از هرچیز بخواهد فرآیند تربیت مردان سیاسی را تنظیم کند، مغفول بوده و خواهند بود. این غفلت از ادب زنان و مردان سیاست، آن روی میل مردم برای دیدن شاهدی جدی بر تلقی شان از بی ادبی اهالی سیاست است. مساله اصلی آن است که هرچه این روزها بخواهیم این مساله را توضیح و ارجاع به دیگران و دشمنان مردم بدهی اما در واقع وقتی قضاوت مردم تغییر می کند که به تجربه، شاهد اخلاقی بودن رفتار سیاستمدران در مواقعی که میل شان برآورده نمی شود، باشند. جامعه عمیقا تشنه اخلاقی بودن است، در فقدان این حس است که شاهد افول شدید موقعیت گروه های مرجع هستیم، زیرا تجربه مردم از این گروه های مرجع، موید واقعیت تلخ بی اخلاقی های ناشی از رابطه قدرت است. شاید برای همین است که از قدیم گفته اند : ادب مرد به زد دولت اوست.
انتهای پیام