تحریم: جنگ مفروضات شطرنجی
محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
“تحریم برای هیچ کشوری راهگشا، خوشیُمن و رحمت نیست. تحریمها ضعیفترین اقشار جامعه را آسیب میزنند، طبقه متوسط را تضعیف میکنند و توسعه درازمدت را مختل میسازند؛ اما صرفنظر از اینکه اساساً نباید اجازه داد کشور تحریم شود، سؤال این لحظه دو چیز است: چگونه تحریمها کماثر شوند؟ راه تعدیل در وضعیت تحریم چیست؟ موضوع این متن، یکی از پاسخها به دومی است.
آمریکاییها نظام تحریمها را بر مفروضاتی بنا کردهاند. محاسبه آمریکاییها درباره واکنش ایران بر تصمیم آنها درباره اعمال، تشدید یا هر تصمیم دیگری درباره تحریمها مؤثر است. این بازی رنجآور برای اقشار مختلف مردم ایران، و توسعه درازمدت کشور، شبیه به بازی شطرنج است. شطرنجباز حرفهای ارزیابی میکند که طرف مقابل بیشتر احتمال دارد چه کارهایی انجام دهد و سابقه بازیهای حریف نشان میدهد دست به چه حرکاتی میزند.
آمریکاییها هم مفروضاتی درباره شیوه اداره کشور، مدیریت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران دارند و به احتمال قریب به یقین در کنار آن چهارصد نفری که در خزانهداری آمریکا مسئول بررسیهای فنی، بانکی و اقتصادی هستند، نظریهپردازان و استراتژیستهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم دارند که در درجه اول بر مبنای مفروضاتی درباره حاکمیت سیاسی ایران و سپس بر مبنای مفروضاتی درباره مردم و جامعه، طراحی میکنند. مفروضات آنها – برخی چیزهایی که در ذهن استراتژیستهای آنها میگذرد – بر اساس ارزیابی سابقه کنشهای ایران احتمالاً چیزی شبیه به شرح زیر است.
«ایرانیان شیوه درستی برای بهرهبرداری از منابع انسانی، طبیعی، فرهنگی و اجتماعی خود ندارند. آنها به ناکارآمدترین شیوههای بهرهبرداری از منابع آب و خاک بهرهبرداری میکنند و مقادیر بسیار زیادی انرژی را سالیانه هدر میدهند و موجب آلودگی هم میشوند. آنها تصمیمهای سخت جدی برای حل مسائلشان نمیگیرند زیرا اتاقهای فکر کافی برای وارد ساختن ایدههای جدید به نظام سیاستگذاری ندارند و مجموعهای محدود از بوروکراتها گذرگاههای ایده، قدرت و اختیار تصمیمگیری را در اختیار دارند و به دلایل مختلف با نوآوریهای سیاستی مخالفت میشود. نظام سیاستگذاری به علم توجه چندانی ندارد و تعارض منافع چنان آن را در بر گرفته که به سختی بتواند تصمیم دشوار درست بگیرد. ابداعات سیاستی در نظام بوروکراسی سنگین و محافظهکار جایگاهی نمییابند و هر نوآور شجاعی به سرعت سرش به دیوار میخورد. این نظام سیاستگذاری به رنجاندن اقشار اجتماعی ادامه میدهد. آنها روشهای نوآورانه سایر کشورهای جهان برای غلبه بر فقر و فقرزدایی با کمترین هزینه بدون پولهای بادآورده نفت را نمیشناسند و به کسانی که این روشها را معرفی میکنند اعتنا نمیکنند. سیاستگذاران دائماً به نوآوران میگویند شما واقعیت اجرایی را نمیشناسید و حرفهای فضایی غیراجرایی میزنید. سیاستگذاران کماکان معتقدند علم اقتصاد در ایران کار نمیکند. آمار را با معتبر یا نامعتبر بودن ارزیابی نمیکنند، بلکه بیشتر به شیرین یا تلخ بودن آمار فکر میکنند. نظام سیاستگذاری بیشتر به تحریمها توجه میکند نه عللی که باعث ممکن و مؤثر شدن تحریمها میشوند. تعارضات درون نظام سیاستگذاری، مانع از چابکی میشود و در نتیجه ناکارآمدیها ادامه مییابند و مردم بیشتر به سیاستمداران و سیاستگذاران بیاعتماد میشوند. آنها به احتمال خیلی زیاد دست از شیوههای گذشتهشان نخواهند کشید؛ و به ایدهها و اتاق فکرهای نو، و گفتوگوهای جدی و جدید درباره شیوه اداره کشور به قدر کافی میدان نمیدهند.»
استراتژیستهای آمریکایی فهرست بلندی از این گونه مفروضات درباره ایران دارند که در یک پست تلگرامی همه آنها نمیگنجند. بخشی از شطرنج تحریم این است که این مفروضات شناساییشده و به گونهای بازی کنید که مفروضات آنها به هم بریزد. شطرنجبازان بزرگ در لحظاتی از بازی شطرنج، با حرکات هوشمندانه و ابداعی، گاه با فدا کردن برخی امتیازهای کوچک (گامبی)، در موقعیت (پوزیسیون) بهتر قرار میگیرند. تحریم – غیرانسانی و ظالمانه – و به همان اندازه، بازی واقعی به هم ریختن مفروضات خصم نیز هست. تحریم عین شطرنج حرفهای، زمان دارد و وقت هر بازیگر برای حرکاتش مشخص است و ترتیب حرکات اهمیت دارد. وقت اصلاح روشها و به هم ریختن مفروضات تحریمکنندگان بیپایان نیست. کاری کنید مفروضاتشان به هم بریزد تا بازی به نحو معناداری تغییر کند.”
انتهای پیام