ناگفتههای مهم تامین اجتماعی از زبان عضو تیم تحقیق و تفحص: هیچ فرقی با زمان مرتضوی نکرده!
معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز: تامین اجتماعی، از گستردهترین سازمانهای وزارت کار است. ساختاری عریض و طویل که از کشتی سانچی تا پتروشیمیها و شرکتهای دارویی و خودروسازی را تحت سیطره دارد. گستردگی که تا امروز هیچ نفعی برای این سازمان نداشته؛ زیرمجموعههایی که نه تنها درآمدزایی برای تامین اجتماعی نمیکنند بلکه با تغذیه از آن، بدنهی این سازمان که قرار بوده تامین کنندهی حقوق اجتماعی شهروندان باشد را هر روز ضعیفتر میکنند.
مهدی اسفندیار از اعضای تیم تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی در سال 92 بوده است معتقد است که اکثریت آن تیم بیش از پرداختن به معضلات تامین اجتماعی تمرکزشان بر سعید مرتضوی بوده است. او همچنین معتقد است که هیچ فرایندی در تامین اجتماعی از زمان مرتضوی تا به امروز نه تنها تغییر نکرده و اصلاح نشده بلکه بدتر هم شده است.
از فامیل سالاریها، تعارض منافع، ناظرانی که باید بر خود نظارت میکردند تا پیرمردهایی که خودشان، خود را به استخدام تامین اجتماعی درمیآورند و نمایندگانی که هریک نزدیکانشان را در شرکتهای زیرمجموعهی تامین اجتماعی کاشتهاند.
منفعت طلبانی که از این ساختار گسترده که تماما در سایه قرار دارد ارتزاقی پیچیده دارند. ارتزاق نامشروعی که به گفتهی مهدی اسفندیار، از اعضای تیم تحقیق و تفحص، در سکوت رسانهها و نمایندگان و نهادهای نظارتی ادامه دارد، سکوتی که او برای برخی از آنها دلایلی متصور است و برای برخی نه!
اسفندیار، در گفتوگوی خود با انصاف نیوز ضمن پرداختن به مفاسد و رانتهای موجود در ساختار تامین اجتماعی به بازخوانی برخی موارد رخ داده در روند تحقیق و تفحص پرداخت.
متن کامل این گفتوگو به همراه تصویر چند لیست منتشر شده در کانال تلگرامی محمدعلی شهابی، از منتقدان تامین اجتماعی، که در آنها انتصابهای فامیلی، چند شغلهها و روابطی که ایجاد تعارض منافع میکنند لیست شده است را در ادامه میخوانید:
مرتضوی که تنها نبود، چه شد پس؟
انصاف نیوز: شما عضو گروه تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی بودید، تحقیق و تفحص چه نتیجهای داشت؟
در فاصلهی سال 92 تا امروز حتی یکبار هم هیچ نهادی اعم از نظارتی و… صدایمان نکرده که بگوید تو کارشناس برنامه بودی، در فلان جلسهی دادگاه به عنوان یک فرد مطلع بیا و از این پروندهای که نوشتی دفاع کن.
دادگاهی بوده است؟
نمیدانم بوده یا نبوده. خیلی زشت است و این زشتی تماما متوجه حاکمیت نیست؛ صدها تیتر در این فاصله در شرق، اعتماد، آفتاب یزد، انصاف نیوز، ایرنا و همینطور در رسانههای جریان اصولگرا آمده است که یکی از مسایل آقای مرتضوی موضوع تامین اجتماعی است. ما که این ملت را سرکار نگذاشتهایم! به عنوان رسانه که ادعا داریم شرافت قلممان برایمان مهم است و خودفروخته و مزدور نیستیم و هدفمان فریب مردم نیست، آیا امروز آقای حضرتی که در مجلس است و همزمان هم مدیر روزنامه است، نباید یکبار بگوید آقایان مرحوم نوربخش! دکتر ربیعی! شریعتمداری! آقای رییس قوه قضاییه! آقای رییس مجلس! آقای مرتضوی که تنها نبود، چه شد پس؟
یک معاون اداری مالی داشت، یک معاون اقتصادی داشت، یک مدیر کل حراست و یک مدیرکل نظارت داشت! آیا ما صدها نفر آدم را بیگناه آبرویشان را بردیم و پرونده تشکیل دادیم؟! اگر گناهکار بودند چرا حتی یک مورد را علنی نکردید که آقا فلانی آویزان شده؟!
-آقای حضرتی در زمان آقای مرتضوی تیترهایی هم در حمایت از ایشان داشت.
ما در شستا نشسته بودیم، آقای محجوب بود، آقای دهدشتی بود و سران تحقیق و تفحص. یکی از این حضرات گفت «من امروز چیزی کشف کردم، متوجه شدیم زن مرتضوی از بانک رفاه 150 میلیون تومان وام گرفته و آقای فلانی مدیرکل فلانجا هم ضامنش شده.»
من گفتم: «آقا! صبر کنید! خانم دکتر پزشک بوده، وام گرفته، ضامن دارد، اقساطش را میپردازد با همان درصدی که همه گرفتند. به جز ایشان حسن و رضا و تقی که 400 میلیون وام گرفتهاند که اصلا در سیستم مرتضوی نیستند و کارهای هم نیستند، قبل از مرتضوی هم گرفتهاند. شما هم برو وام بگیر و قسط آن را بپرداز، چه اشکالی دارد؟ به چه دلیل موضوع را به حاشیه میبرید؟»
امروز در سال97 منِ آدمی که مامور این کار بودم حق دارم به این نتیجه برسم که آقای محجوب دنبال مرتضوی بود نه تامین اجتماعی. مگر نه که ایشان در تمام این سالها نمایندهی مجلس بود، اگر توانستید یکبار مصاحبه از ایشان پیدا کنید که بگوید پروندههای تحقیق و تفحص چه شد! نمیتوانید پیدا کنید؛ اگر بوده فقط در مورد شخص مرتضوی بوده و نه هیچکس دیگری.
ببینید بعد از آن چه اتفاقاتی افتاده. ما میگوییم پاکدستی؛ پاکدستی یعنی چه؟! یعنی آب و صابون بگیریم و دست بشوییم؟ خیر! پاکدستی یعنی آنقدر جرات داشته باشیم که اسناد خرید تجهیزات پزشکی دوران آقای نوربخش را به خیابان بریزیم و بگوییم مردم ببینید که ما چه چیزهایی خریدیم با چه قیمتی.
آقای مرتضوی به بنیاد خیریهی عدل کمک کرد. از کجا؟ از «خارج شمول»! به آن ایراد گرفتیم و گفتیم سازمان تامین اجتماعی یک نهاد هدیه بگیر است و نه هدیه بده؛ خوب حالا که کارها با پاکدستی و قانونی انجام شده بیاییم و با شهامت به مردم بگوییم «این لیست خارج شمولهای ماست، ببین چقدر پاک بوده، همهاش رفته برای بیمه شدهها.»
چرا همه چیز محرمانه است؟ چرا وقتی من به آقای ربیعی و دیگران نامه میزنم که اسناد خارج شمول را حسب قانون به من دهید، نمیدهند؟
چندنفر را از پشت کورهپزخانه جمع کردید و آسایششان را بهتر کردید؟
حدودا چقدر است؟
خیلی زیاد است. بستگی دارد مثلا شاید 100 میلیارد تومان هم بشود.
سالی؟
بله؛ چرا انتشار نمیهید، چرا باید آقایی در شرکتی با مدرک دکترا حقوق بگیرد و بعد کاشف به عمل بیاید که فقط دیپلم بوده؟!! صدها میلیون تومان حقوق گرفته! اگر اینها رسیدگی نشود مردم حق دارند که فکر کنند ما فقط با مرتضوی پدرگشتگی داشتیم. امروز از خودم می پرسم که آیا واقعا هدفمان مقدس بود؟
ما انگار فقط برای له کردن مرتضوی داد می زدیم که آقا کارگر بدبخت پشت کورهپزخانهها فلان مشکلات را دارد، خب الان که آن کارگر بدبخت هنوز پشت کورهپزخانهها مانده؛ چندنفر را از پشت کورهپزخانه جمع کردید و آسایششان را بهتر کردید. مستمریها که به خاک نشسته، توان و قدرت خرید مردم نابود شده، کسری بودجهی تامین اجتماعی رسیده به عددی نزدیک به 11 هزار میلیارد تومان در سال 95.
ما اسفند 91 داد میزدیم که به داد سازمان برسید! چرا؟ چون آقای مرتضوی 500 میلیارد تومان وام گرفته تا حقوق مستمریها را بریزد. الان که اوضاع بدتر شده، پس چرا همه خفهایم و داد نمیزنیم؟ چرا وقتی مرکز پژوهشهای مجلس میآید رسما آمار میدهد و فریاد میزند که سوءمدیریت پدر تامین اچتماعی را درآورده کسی نمیپرسد که این سوءمدیریت کننده کیست؟ چه کسی باعث این بحران شده است؟! در زمان مرتضوی نسبت بازنشسته به بیمه پردازان چقدر بود و الان چقدر است؟! چرا اینها واضح باز نمیشود؟ باید هر مقصری در هرجایی و در هر مقامی از قبل و تا حالا مورد بازخواست قرار بگیرد.
کاش 500 میلیون دیگر هم میگرفت اما زیربار طرح تحول سلامت نمیرفت
در کل مرحوم نوربخش چطور بود؟
میآیند داد میزنند که ایشان 500 میلیون تومان در این مدت حقوقش را نگرفته! میگویم دستش درد نکند و خدا هم پدرش را بیامرزد؛ اما کاش بهجای 500 میلیون تومانی که نگرفته، 500 میلیون دیگر هم میگرفت اما زیربار طرح تحول سلامت نمیرفت. کاش ایشان ماهی یک میلیارد میگرفت اما حداقل شهامت این را داشت که بگوید من خارج شمول را اینگونه هزینه میکنم.
ما برای خیلی از رفتارها اصلا منطق نداریم؛ بروید ببینید برا تعویض مفصل زانو چه اتفاقی افتاده است. پروتز تعویض مفصل زانو از دو میلیون تومان سقف تامین اجتماعی شده است 5 میلیون تومان. ما میپرسیم کار کارشناسیتان چه بوده و قصد داشتید چه خدمتی به بیمه شده بدهید که چنین شده؟ کیفیت محصولات قبلی چه بوده است؟ آیا مدیران قبلی جنایت کردند و با این کار باعث شدند زانوهای مردم نابود شود و قطعهی نامناسب در پای مردم گذاشته شده؟ توضیح دهید!
اگر نه این اختلاف قیمت بخاطر چیست؟ من به عنوان فردی که تجهیزات پزشکی را میشناسم میدانم که وقتی قیمت از 2 میلیون میشود 5 میلیون تومان پای صد شرکتی که نمیتوانستند بیایند دوباره باز میشود. از سیستم میپرسم و میگویم که شما اعلام کردهاید که شرکت «اوزان» خارج از مناقصه است، بخش عمدهی خریدهای تامین اجتماعی از اوزان است. دلیلش را که میپرسیم میگویند 100 درصد اوزان متعلق به تامین اجتماعی است و طبق قانون شرکتهایی که 100 درصد سهامشان متعلق به تامین اجتماعی است از مناقصه خارج هستند، درست میگوید چون میشود از این جیب به آن جیب.
امروز آقای حمیدی نامه میزند که 70 درصد اوزان متعلق به «تیبیکو» است و تیبیکو هم 30 درصدش متعلق به شخص دیگری است. یک هلدینگ از شرکتهای دارویی تامین اجتماعی است، چه کسی گفته که 100 درصد متعلق به تامین اجتماعی است؟
خب آقایان! حالا بیایید توضیح دهید و این را شفاف کنید که اگر این شرکت 100 درصد نبوده و با وجود هشدارها و اعلانها بدون مناقصه از آن دهها و شاید هم صدها میلیارد جنس خریدید، چه مزیتی برای تامین اجتماعی داشته؟ قیمتهایش بهتر بوده؟ روشن کنند که نفعش برای تامین اجتماعی چه بوده است.
ما مطالبه داشتیم و این را از آقای نوربخش میپرسیدم.
چه میگفتند؟
هیچ پاسخی نمیدادند. فقط میگفتند که شما مصاحبه نکنید، اوضاع تامین اجتماعی خوب نیست! اوضاع تامین اجتماعی کی میخواهد به آرامش برسد!
گلایهی من امروز به همکاران رسانهای خیلی زیاد است. به ولله اگر در این مملکت خیلی چیزها لوث شده یکی از دلایلش این است که شرافت قلم شکسته…
چرا آقای حضرتی تا امروز یک گزارش درمورد هیات مدیرهها نزده؟
فرزند فلان حضرت منتقل شده به فلانجا
علت چیست؟ در مورد وزارت بهداشت چیزی که برخی میگویند این است که این وزارتخانه در دورهی قبل بسیاری از رسانهها را به نوعی میخرید؛ آیا در تامین اجتماعی هم همینطور است؟
من نمیتوانم این را بگویم؛ چون مسوولیت صحبتهایی که دارم میکنم را میپذیرم.
خریدن معنا دارد؛ خرید را باید آنجا پیدا کنید که مثلا آیا الیاس حضرتی بابت روزنامه به تامین اجتماعی بدهی بیمهای داشته که تهاتر کرده یا از این سازمان آگهی گرفته؟ چه اتفاقی افتاده؟ سازمان که دارد به قهقرا میرود، حقوق بازنشستگیاش را که هرماه دارد وام میگیرد و میدهد؛ نزدیک به 20-30 هزار میلیارد تومان بدهکار است… چه اتفاقی افتاده که هیات مدیرههای تامین اجتماعی از حالت تخصصی خارج شدهاند؟
چرا آقای حضرتی تا امروز یک گزارش درمورد این هیات مدیرهها نزده؟ در دورهی آقای مرتضوی هر روز گزارش میزدیم، یعنی در دورهی آقای مرتضوی داشتیم به وظیفهی اخلاقیمان عمل میکردیم، الان چه اتفاقی افتاده که لیست هیات مدیرهها آمده و چند توییتری و چند تلگرامچی و… باید حرف بزنند اما روزنامهها ساکت هستند؟!
من چقدر فریاد زدم که در دنیا وقتی سیاستهای رفاهی تدوین میشود، وزارت تعاون یا وزارت رفاه متولی میشود و میگوید «وزارت بهداشت و درمان! ورزش! منابع طبیعی! اقتصاد! و… بیایید که ما میخواهیم برنامهی رفاهی بنویسیم»، این برنامه منسجم میشود و تمام نهادهای دیگر باید با این سیاست رفاهی جلو بروند. 5 سال تمام در دولت آقای روحانی این بدیهیات امر را زیر پا گذاشتهاند و مدام از دهان گشاد شیپور دمیدند و گفتند «وزارت بهداشت طرح تحول سلامت را اجرا کن! تامین اجتماعی چشمت کور هزینههایش را بده.»
آن سیدی که صدا زد «بیایید پای کار این بابا، ولله و بالله تالله قسم میخورم که این دولت سعی خود را کرده است» را اصلا نمیتوانیم الان پیدایش کنیم. نامه میزنیم پیدایش نمیکنیم، داد میزنیم پیدایش نمیکنیم و هیچ چیزی هم نمیگوید. فقط هرازچندگاهی ما میشنویم که حسن، تقی و ایگرگ و ایکس رفتهاند و به توصیهی این حضرت فلان جا منصوب شدهاند، دفترش حتی این موضوع را رد هم نمیکند. یعنی در رسانه اگر سردار نقدی یا فلان حضرت آمد گفت که آقای خاتمی با جورج سوروس دیدار داشت دفترش واکنش نشان داد. اما اگر صدها فعال رسانهای داد زدند که آقای خاتمی این واقعیت دارد که فلان شخص را برای فلانجا معرفی کردید؟ پاسخ ایشان سکوت است.
شما در شرکتها و هیاتمدیرههای زیرمجموعهی تامین اجتماعی بگردید، مثلا لیسانس جامعه شناسی شده است هیات مدیرهی یک شرکت الکتریکی. دوباره دکترای جامعه شناسی شده مثلا رییس هلدینگ صنایع کوچک؛ همهشان هم سیاسیاند و سابقهی نمایندگی مجلس و… دارند. فرزند فلان حضرت منتقل شده به فلانجا. بین آنها هم به قول آقای دادکان ماشاالله هم اصلاحاتچی هست و هم اصولگرا.
اقدام 100 درصد ابتر آقای شریعتمداری
اصلا انتشار لیست هیات مدیرهها چقدر تاثیرگذار است؟
هیچ تاثیری ندارد، اقدام 100 درصد ابتر آقای شریعتمداری بود. آقای شریعتمداری! دوشغلهها را برطرف کردید؟! حالا قرار است چه کسی را بهجایشان بگذارید؟ ما مشکلی با اینکه حسن آقا فرزند فلانی است نداریم، مشکل ما با تخصص و کارآمدیاش است و حالا میخواهیم مطمئن شویم که آدمی ماهرتر و کارآمدتر گذاشتید.
مثلا آقای قبادی دانا را گذاشتند در بهزیستی، من تا این لحظه که با شما صحبت میکنم را میگویم، حتی یک گزارش از این مرد ندیدم که گفته باشند خدای ناکرده دستش ناپاک است یا آدم مشکلداری است و متاسفم برای کسانی که خیلی سعی کردند ایشان را به جایی بچسبانند.
به هرحال آقای قبادی دانا مدیری است در این مجموعه که وابسته به جریان انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت سابق است، پزشکی محترم است که در مجموعهای کار کرده و در نهایت آمده است اینجا. اما من از خودم و دولت میپرسم که آقای دولتمرد 40 سال بهزیستی بد اداره شده، بهزیستی را به جای اینکه بدهیم دست یک متخصص آسیبشناس یا مددکار جریانشناس یا بدهیم دست کسی که بتواند بحث معتادان و آسیب طلاق را بشناسد، دادهایم دست یک مهندس بهداشت!
الان میخواهیم دوباره همان کار را تکرار کنیم؟! من مخالفم که بهزیستی را مدیکالیزه کنیم، مدیکالیزه کردن حوزهی سلامت چقدر به ما آسیب زده؟ آقای قبادی دانا آدم باشخصیت، تحصیلکرده، مملکت برایش هزینه داده، خودش زحمت کشیده و شده است فوق تخصص آسم و ایمونولوژی. خب ایشان چرا نباید مدیر یک موسسهی بزرگ مرتبط با آسم شود؟ چرا نباید رییس یک دانشگاه باشد.
انگار با آویزان شدن مرتضوی مشکل تامین اجتماعی حل شد
نمایندگان درحالی از تامین اجتماعی دفاع کردند که وزیرش استیضاح شد
اینها در سطح است، اما مساله عمیقتر از این حرفها است؛ چون شما در این پرونده کار کردید، لایههای عمیقی که انواع رانتها و بدهبستانهایی که بین مجلس و این مجموعهها دیده میشد را توضیح دهید.
یکی از انتقاداتی که ما به آقای مرتضوی داشتیم این بود که یک کارشناس مالی را از یک ادارهی درمان کوچک، در حضور صدها مدیر توانمند امور مالی آورد گذاشت در سطح ستاد مدیرکل امور مالی. تحلیل ما در آن زمان این بود که میخواست فرد را تبدیل کند به ماشین امضا. امروز چه اتفاقی افتاده؟ آقای نوربخش یک نفر مدیرمالی در یک ادارهی درمان کوچک یزد را آورده کرده است مدیرکل امور مالی. یعنی شما هیچ تفاوتی بین این دوعمل پیدا نمیکنید. حالا بنشین داد بزن که این پاکدست است و او نبود.
یکی از چیزهایی که ما به اطلاع مردم نرساندیم این بود که در دورهی آقای مرتضوی مدیرانی که گذاشته بود همه سازمانی بودند و اتفاقا مدیرانی بودند که دارای سوابق بالایی بودند و از پیش از مرتضوی حضور داشتند. بعضی از آنها در تحقیق و تفحص حتی تشویق شده بودند! اصلا میدانید ما چندتا از مدیران را بهخاطر شفافیت تشویق کردیم؟! اما حتی آنهایی که تشویق کردیم را هم برداشتند. آنهایی که تنبیه کردیم و گفتیم پروندههاشان را رسیدگی کنند بعضا ارتقا پیدا کردند! این یعنی چه؟!
وقتیکه تحقیق و تفحص تمام شد و اصطلاحا مرتضوی آویزان شد، انگار مشکلات تامین اجتماعی حل شد. بیایند بگویند که کدام فرایند را اصلاح کردهاند. اینکه بگویند فلانی 500 میلیون حقوق نگرفته یعنی چه؟! خب در عوض 100 درصد افزایش تعرفهی جراحیهای ارتوپدی داده است!
الان 160 نمایندهی مجلس از عملکرد در تامین اجتماعی تقدیر کردهاند، شما چه جوکی و چه مصیبت و فلاکتی بالاتر از این دارید که 160 نماینده از عملکرد تامین اجتماعی دفاع کنند و وزیری که این سازمان زیرمجموعهاش بود را در همان حین استیضاح کنند، منظورم آقای ربیعی است. این را چطور میتوانید جمعبندی کنید؟!
تحلیل شما چیست؟
مجلس ما در ماهیت کارکرد خود به شدت دچار مشکل است.
خندهدار نیست؟ امروز با رشد علم حقوق؛ ام المصائب، ام الفتنه و ریشه و نطفهی فساد در تعارض منافع بسته شده است. بروید در آمریکا ببینید که در بحث تعارض منافع چه کردهاند؛ مگر الان آقای ترامپ میتواند برود در شرکتهایش کار کند؟!
در امریکا اگر کارشناس شما در بخشی از دولت کار میکند، شمای بخش خصوصی موظفی که اطلاع دهی، اگر نه پوست از سرتان میکنند؛ تکلیف کارشناس که دیگر بماند…
در تامین اجتماعی افرادی با خودشان طرف قراردادند
اعضای کمیسیون بهداشت و درمان در فلان بیمارستان ذینفعاند
در تامین اجتماعی چگونه اتفاق افتاد؟
در تامین اجتماعی فرد با خودش طرف قرارداد است!
کجا؟
در بخشهای اسناد پزشکی. فرد بیمارستان دارد و سهامدار است و در هردوجا کار میکند. برویم بالاتر و ببینیم رییس جمهور ما حقوقدان هست یا نه. من اصلا انتظار دارم از آقای رییس جمهور که ایشان خبط اقتصادی کند. حتی انتظار دارم که با 20-30 سال کار امنیتی در این حوزه هم خبط امنیتی کند، اما خبط حقوقی نه! من علاوه بر ردایولوژی، یک دانشجوی حقوق هستم و هنوز کارشناسیام را هم تمام نکردهام، ما هر ترم با مفهوم تعارض منافع سروکار داریم. میگوید قاضی موقع قضاوت حق ندارد یکی از بستگانش موضوع پرونده باشد، حتی اگر تعارض منافع به او نخورد.
قطعا آقای روحانی که فارغالتحصیل از دنیای متمدن امروز است میداند که تعارض منافع یعنی چه. ما الان در مجلس چه تشکیلاتی داریم؟ کمیسیون بهداشت و درمان در مورد تعرفهها ورود پیدا میکند و خودشان از محل تصمیمی که میگیرند منتفع هستند! یعنی اگر دستمزد جراحی چشمپزشکی بشود چهار برابر آقای شهریاری در بیمارستان خصوصیاش و در جراحیهای خودش، چهار برابر دستمزد میگیرد.
کجای دنیا چنین اجازهای میدهند. حاکمیت باید بررسی کند و ببیند که هزینهی این کارها را دارد در کجا میدهد؟! هزینهی این کارها را دارد در هفت تپه و شوش میدهد. چه کسی دارد این هزینه را جمع میکند؟ آن مامور امنیتی که امروز در توییتها رسوا میشود! اشکال کجاست؟ اشکال مهد قانونگذاری کشور است. یعنی الفبای حقوق هنوز در مهد قانونگذاری کشور حل نشده. اعضای کمیسیون بهداشت و درمان در فلان بیمارستان و… منفعت دارند.
باز در کمیسیون اجتماعی این اتفاقات کمتر است اما آنجا هم لابیهای دیگری رخ میدهد.
نمایندهی شوش در 51 سالگی خود را به استخدام تامین اجتماعی درآورد
همه شروع کنید قانون را بشکنید!
مثلا؟
مثلا طرف خودش را استخدام میکند. برای مثال نمایندهی شوش آقای دکتر راضی نوری، ایشان در 51 سالگی خودش را به استخدام تامین اجتماعی درآورده! این مگر قبح و زشتیاش کمتر از لفاظی دهان به دهان نمایندهی سراوان بوده؟
شما قانون استخدام کشوری تصویب کردی که میگوید حداکثر سن استخدام 35 سال است. به بالاترین مقام مسوول اجازه داده که تا 40 سال را هم استخدام کند. یعنی آقایان تصویب کردهاند که در 51 سالگی این آقا استخدام شود. واقعا چه ضرورتی داشتید که قانون را در انظار عموم لوث کنید! این مصوبه و این تصویب آیا جز دستور یک نافرمانی مدنی است؟
این یعنی ما شروع کردیم که قانون را بشکنیم، شما حسن آقا در چهارراه قانون را بشکن، آقا رضا تو در خانه بشکن، فلانی تو در مغازه بشکن، آقا همه شروع کنید!
نمایندهی مجلسی که سوگند خورده به قانون اساسی وفادار باشد کارهایی میکند که در آن رانت هست، فساد هست، تبعیض هست، قانونشکنی هست و الی آخر. هیات نظارت بر نمایندگان چکار کرده؟ هیچ!
هیات نظارت بر نمایندگان چکار میکند؟!
فکر میکنید به آنها گزارشی رسیده؟
ما در کانالها زدهایم، الان هم به شما میگوییم که به آنها برسانید. آقای مرتضوی 200 نفر را استخدام کرده، اما در جریان باشید که قانون به او اجازه داده بود و جزو اختیارات مدیرعامل بود که فلان درصد از استخدامیها را خودش انجام دهد. اما میگوییم قبیح بود چون ایشان همه را از شهر تفت آورد. کلی آدم از تفت الان استخدام تامین اجتماعی شدند. از قانون استفادهای کرده که حتی اگر بپذیریم مشروع است حداقل معقول و منصفانه نیست.
ولی امروز هنوز استخدامیها را بررسی نکردیم و این املا بدون تصحیح است. اما آن چیزی که دستمان میآید اشکمان را میریزد.
ما در تحقیق و تفحص مثلا گفتیم فلان متخصص 90 درصد گرفته؛ خودش رییس بیمارستان بوده و 90 درصد از تعرفهی کارکرد خودش را گرفته، من رفتم از رییس بیمارستان که عوض شده بود پرسیدم که «90 درصد که او گرفته، 20 درصد هم که تو باید به پرستاران و کارکنان اداری بدهی، میشود 110 درصد؛ میتوانی برای من این موضوع را توضیح دهی؟ تعرفه هم که بیش از 100 درصد نیست. یعنی تو 100 تومان پول داشتی، 90 تومان دادی به آقای دکتر و 20 تومان دادهای به کارکنان، آن ده تومان را از کجا آوردهای؟!»
میگوید «به بقیه ندادیم». میگویم «پس یعنی پول پرستارها سوخته است دیگر!»
رفتهام نزد آدمی که این کار را انجام داده و توضیح خواستهام. یک چیزی به من نشان میدهد و میگوید این مصوبهای است که نوشته به فوق تخصصها میتوانی بابت جراحی اطفال و آنژیوگرافی و… پول دهید. تهش را که درمیآورم به این میرسم: یک موقعی جراحی اطفال در فلان بیمارستان کاهش پیدا میکرد و فوق تخصصها چون تعرفه پایین بود دوست نداشتند کار کنند، رییس بیمارستان آمد یک گردش کار کرد به سازمان تامین اجتماعی که استثنائا به این فوق تخصصمان که تعدادشان کم است و بروند ما آسیب میبینیم، در مورد جراحی و آنژیوی اطفال و… بهجای 70 درصد 90 درصد بدهیم.
به آن شخص گفتم «این ربطش به توچیست؟!» گفت: «من اشتباه برداشت کردم»، پاسخ دادم که « این برداشت اشتباه را چرا فقط در مورد خودت اعمال کردی و به باقی فوق تخصصها ندادی؟! چرا به فلانی که فلوشیپ مطرحی در بیمارستان تو بود و تمامی کارهای پیچیده را انجام میداد ندادی؟»
در تامین اجتماعی مصیبتی که داریم و خیلی بزرگ است این است که ارتباطات نقشش را بر صلاحیتها چیره کرده است. معنا ندارد در فلان بیمارستان صدها نفر را دعوت کنند و افطار دهند! (البته چندسالی است که دیگر نمی شود.)
ولع حضرات درمانی برای ارتباط گرفتن با نهادها امنیتی، حفاظتی،
نظارتی و… برای چیست؟
این اتفاقها میافتد دیگر؟
بله! اگر فلان کارمند 50 هزار تومان بن بخواهد بگیرد خانمش اگر در بیمارستانی دیگر باشد را پیدا میکنند که نعوذ بالله به دونفر دوتا 50 تومان ندهند، و آنوقت در مقابل در جایی تخلفی میشود که همه میدانند و همه هم در سکوت مطلق هستند.
ما در بخش درمان کشور چه در وزارت بهداشت و چه در تامین اجتماعی یک مصیبت دیگر هم داریم، مثلا شما میروی به مطب یک پزشکی ، البته بیشترِ این عزیزان شریف هستند اما سوال اینجاست که عطش و ولع بعضی حضرات درمانی برای ارتباط گرفتن با نهادهای امنیتی، حفاظتی، نظارتی، خبرنگاری و روزنامهنگاری برای چیست؟!
آقای دکتر قاضی زاده میگوید که آقای دکتر دولت آبادی هر زمانی با من تماس میگیرد، میگویم خدایا چه شده؟ بعد تازه متوجه میشوم که فلان مریض و فلان مریض و فلان مریض؛ یعنی ساختار کشور ما به سمتی رفته که دادستان مملکت هم اگر حضورا برود جایی امیدی نیست و باید در تماسی با وزیر هماهنگ کند و بعد برود داخل؛ دیگر ببینید تکلیف مردم چه میشود. چرا ما ساختاری درست نکردیم که مردم محترمانه داخل بروند و خدمت بگیرند؟
زمان مرتضوی مقام ناظر و مجری در تامین اجتماعی یکی بودند
ماجرای بازرس ویژهی دکتر نوربخش
شما در این تحقیق و تفحص قاعدتا به شرکتهای زیرمجموعه هم پرداختید، در آن حوزه وضعیت چگونه است و مهمترین مسایل چیست؟
مهمترین مساله در آن زمان عدم شفافیت بود، الان هم همین است.
شفافیت در فرایندهای اقتصادی. اینکه وقتی اسامی هیات مدیرهها را گرفتیم یک ایراد اساسی و ماهوی در این قصه وجود دارد. در دوران آقای مرتضوی ایراد بزرگی که داشت این بود که مقام ناظر و مجری در تامین اجتماعی با هم یکی بودند. یعنی منی که بر فرض در تامین اجتماعی مجری بودم، خودم در جایی دیگر ناظر بودم!
مثلا کجا؟
مثلا بازرس ویژهی دکتر نوربخش، آقای دکتر محمد کاخکی، عضو هیات مدیرهی شرکت اوزان است! خب یعنی آن بازرس ویژه باید به خودش هم این پایین نظارت کند! این اتفاق جای دیگری هم هست، مدیران اجرایی که وظیفهشان کار اجرایی بود، پای خیلیهاشان را به یکی از شرکتها هم بستهاند. چرا؟! مگر ما در تامین اجتماعی کم کار داریم؟
این همه مشهدی در تامین اجتماعی چهکار میکند؟!
چقدر از این اتفاقات افتاده؟
خیلی زیاد. عدد زیاد است. مثلا اگر فلان آقای قائم مقام این کار را در مورد خودش نکرده، برادرش را آورده! شما نگاه کنید که موهبتیها در سازمان دارند چه میکنند. طاهر موهبتی، قائم موهبتی، یاسر موهبتی! اینها برای این مملکت زشت نیست؟ افکار عمومی را چگونه می توان قانع کرد که اینها همه بر اساس شایستگی است؟ اینها قبیح است دیگر. ما آنهمه حمله کردیم به آقای مرتضوی که آقا قومی و قبیلهایاش نکن، شما الان به مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی و قبلیاش بگویید که زحمت بکش و شناسنامهی مدیرانت را بفرست، چک کنید و ببینیدکه چه اتفاقی میافتد! یک موقعی میگفتیم این همه یزدی چهکار میکند، الان میگوییم این همه مشهدی چهکار میکند!
این مملکت 80 میلیون نفر آدماند. زمان جنگ میرفتیم در دهکورهها و میگفتیم که آقا شما وظیفهات است که بروی دفاع کنی، الان چه اتفاقی افتاده که نمیتوانیم از استانی دیگر یک آدم خبره پیدا کنیم و بگوییم تو هم بیا کمکمان کن؟!
به یک نکتهی ظریف دقت کنید؛ آقای مرتضوی دو نامه تحت عنوان مدیرعامل امضا کرد، بلافاصله دیوان عدالت اداری ابلاغش را لغو کرد و گفت شما باید به عنوان سرپرست امضا کنید و حق ندارید به عنوان مدیرعامل امضا کنید؛ حالا بروید نامههای آقای نوربخش را نگاه کنید، 15 ماه سرپرست بود و به عنوان مدیرعامل امضا میکرد. منظور اینکه چیزی اصلاح نشده است.
کمی در مورد شرکتهای زیرمجموعهی تامین اجتماعی، مثل شستا و… وارد جزییات شویم، مهمترین مسالهی اینها که در تحقیق و تفحص به آن رسیدید چیست؟
در تامین اجتماعی یک مشکلی که داریم این است که انتصابات قومی و منطقه ای و سیاسی فرصت را برای کارایی، توانمندی، اعمال مدیریت صحیح و بهرهگیری از همهی ذخایر ژنتیکی یک مملکت برای اصلاح فرایندها گرفته.
ماجرای مسوول دفتر بروجردی
یعنی آمار اینقدر بالاست؟
بله، خیلی زیاد است. نه تنها در تامین اجتماعی بلکه در کل شرکتهای دولتی از دیرباز تا همین الان این انتصابهای کاملا غیرتخصصی و رابطهای بوده. شما بازنشتسگی کشوری را بررسی کنید؛ وضعیت آنقدر افتضاح میشود که مثلا میبینید مسوول دفتر آقای بروجردی میشود عضو هیات مدیرهی فلان شرکت بازنشستگی! بعضیها میگویند راننده، من میگویم مسوول دفتر.
مسوول دفتر آقای بروجردی نماینده؟
بله! چرا؟ ما این همه آدم داریم، اینهمه تحصیلکرده داریم، چرا ایشان؟
حالا بیاییم این سوی ماجرا و ببینیم که چه پیشنهادی میتوانیم داشته باشیم؛ ببینیم این چالشها را دنیا هم داشته یا تنها مخصوص ما است؟ من میگویم اصلا جایی که بوروکراسی آمده قطعا این چالشها هم کم و زیاد در همهجا بوده. مثلا همین سازمان بهداشت جهانی اگر بخواهد یک نفر را مثلا به عنوان مسوول خاورمیانه انتخاب کند، یک فراخوان میدهد به همهی کشورها که من یک کارشناس با فلان مقدار حقوق و فلان رزومه میخواهم، بانک مرکزی آمریکا، صندوق پول جهانی و یا حتی گوگل و مایکروسافت و …. همگی وقتی میخواهند مدیری بگذارند فراخوان میدهند.
آقای وکیلی! بستگانتان در شستا چه میکنند؟
این خیلی خوب است، اما سوال من در مورد اتفاقاتی است که تاکنون در داخل افتاده. الان مثلا در مورد رابطهی نمایندگان مجلس شما نکات بارزی در جریان تحقیق و تفحص دیدید؟
صد درصد. آقای وکیلی پاسخ دهد که بستگانش در شرکتهای شستا چهکار میکنند؟ من کاملا میدانم که کدام نماینده کجا افتاده یا حتی داماد کدام حضرت در کدام سیستم آمده مشغول به کار شده.
در تحقیق و تفحص به این اطلاعات رسیدید؟
در تحقیق و تفحص هرگز به این وخامت نبوده که بخواهیم به آن برسیم، الان بدتر شده.
تحقیق و تفحص برای چه سالی بود؟
سال 92.
روزگار منتقدان تامین اجتماعی را بررسی کنید
ربیعی از هیچکس شکایت نکرد
منظور اینکه تنها محدود به سال 92 بود؟
اول این نکته را بگویم که فوکوس دوستان در تحقیق و تفحص تنها بر مرتضوی بود. یعنی من در گزارشات و جلسات ندیدم که قبل مرتضوی هم برای کسی جذابیتی داشته باشد. آقای مرتضوی تامین اجتماعی را سیاسی کرد، آقای مرتضوی سازمانی که سرمایهاش باید اعتماد عمومی باشد را دچار تلاطم کرد و واقعا جایش آنجا نبود.
در خارج شمولهایش، در آن جشن 60 سالگی تامین اجتماعی و… ما مسایلی میبینیم که نباید ببینیم. در بهکارگیری نیرو در همان تحقیق و تفحص ما فقط 60 مورد استخدام غیرقانونی را با اسم و اطلاعات لیست کردیم و تحویلشان دادیم.
اما حالا بیایید پس از مرتضوی را ببینید؛ مثلا شرکت اوزان را که خود من رفتم بررسی کردم، صلاحیت افراد در هیات مدیرهاش واقعا محل بحث و تردید من بود که اینها از کجا آمدند! یکی از دفتر ریاست جمهوری معرفی شده بود که یک عده میگفتند مشکلات منتالیک (روانی) دارد و عدهای دیگر میگفتند که مشکلات دیگر دارد. در آن موقع واقعا مشکلات شدیدی بود و اصلا قابل انکار نیست.
اما حالا ما میپرسیم که ما مرتضوی را تحقیق و تفحص کردیم و همهی اشکالاتش را نوشیتم حالا شما که مدعی مبارزه با فساد هستید بفرمایید، نام دو نفر را که با آنها برخورد کردهاید بگویید. اما جالب است در دورهی مرتضوی منتقدانی مثل شهابی و افشین اورکی و آذرخرداد مینوشتند. هیچ کدام هم دادگاهی نشدند. اما الان یک فراخوان دهید تا ببینید که چند نفر از نویسندهها که در بدنهی تامین اجتماعی کار میکردند دادگاهی شدند! انفصال خوردند، بنده خدا آقای اورکی را بردند اوین! بروید روزگار منتقدان در تامین اجتماعی را بررسی کنید.
این برخوردها در همین سالهای 93، 94، 95 و 96 بوده، یکی از آنها که هنوز هم درگیر است. این را هم به شما بگویم که در این میان تفاوت دیدگاهی هم در این مورد وجود داشته، مثلا آقای ربیعی به هیچ عنوان از هیچکس شکایت نکرد، حتی بچهها را خواست و با آنها صحبت کرد که اشکال ندارد نوشتید، هدفتان مقدس بوده. اشتباهی هم صورت گرفته باشد من حمایت میکنم.
اما در سازمان تامین اجتماعی چنین حوصله و سعه صدری وجود نداشت، البته برخی جاها مثل روابط عمومی و جاهایی خوب بودند اما راس هرم تحمل نداشت؛ بالعکس برای پیگیری و برخورد چکشی چیزی کم نمیگذاشتند.
در جاهایی مراکز تامین اجتماعی ساخته شده که پزشک ندارند!
بیشترین پول داروی تامین اجتماعی میرود برای بادی بیلدینگ!
در استیضاح آقای ربیعی موضوعی که مطرح شد بحث باجگیری نمایندهها از شرکتهای زیرمجموعهی وزارت کار بود، چقدر دولت یا وزارتخانه از محل تامین اجتماعی و شرکتهای زیرمجموعهاش برای اینکه این باجها را بدهد استفاده میکند؟
به نکتهی خوبی اشاره کردید، ببینید چه در دورهی آقای مرتضوی و چه بعد از آن رفت و آمد نمایندگان مجلس به سازمان تامین اجتماعی خیلی زیاد است. آنقدر زیاد است که مجبور شدند برای مجموعه یک معاونت پارلمانی بگذارند. در تشکیلات تمامی وزارتخانهها یک معاونت پارلمانی وجود دارد اما در وزارت تعاون چندین معاونت پارلمانی داریم. اگر بهزیستی را فاکتور بگیریم که یک نهاد حمایتی است، اما در تامین اجتماعی اهداف اقتصادی میچربد.
مثلا مجوزی که برای 10000 کارگر استخدامی به آقای حسن کامران در اصفهان دادند! زیر برگ آقای کامران خطاب به مدیرکل اصفهان آمده که کارهای این مجوزها را با هماهنگی دفتر من انجام دهید! میدانید این چه رانتی ایجاد میکند؟ این باید به اصفهان واگذار میشد و براساس آن هم افرادی که واجد شرایط بودند میرفتند و میگرفتند. شاید هم آقای کامران استفادهای نکرد، اما دستورشان این شائبه را ایجاد کرده است.
یا مثلا تامین اجتماعی چگونه میتواند تاثیر بگذارد؟ تامین اجتماعی فقط کافی است یک درمانگاه به کسی بدهد. در درمانگاه کلی آدم استخدام میشود و به وسیلهی آن تبلیغات سیاسی تاثیرگذاری میتوان کرد. این معضل در تامین اجتماعی به جد وجود دارد.
در گزارش تحقیق و تفحص یک نکتهای آمده، که مثلا در ماهشهر زابل و یکی دوجای دیگر، مراکز تامین اجتماعی ساخته بودند و تجهیز کرده بودند اما پزشک نداشتند! شما در جایی که پزشک ندارید چرا بیمارستان میزنید؟ پیگیر که میشدیم میدیدیم که تحت فشارهای سیاسی مجلس بوده است. اینجا یک نکتهی ظریفی دارد؛ ما در گزارش تحقیق و تفحص آوردیم که تامین اجتماعی حق نداشته باشد هیچ بیمارستانی را کلنگ بزند مگر اینکه تعهد تامین نیرو را از وزارت بهداشت قبلا گرفته باشد. نه هیات مدیرهاش، نه هیات امنا و نه مدیرعاملش حق انجام چنین کاری را نداته باشند, ایا این درخواست منطقی ما عملیاتی شد؟ نه!
ما در گزارش تحقیق و تفحص آوردیم که باتوجه به باز بودن دست مدیرعامل، استخدامهای تامین اجتماعی باید طبق ضابطهی کشوری باشد و دست مدیرعامل جز در موارد معدود باز نباشد. آیا به این عمل شد؟ نه!
شما ویدئویی از دکتر نوربخش میبینید که در آن میگوید «میدانید بیشترین پولی که برای دارو میدهم چیست؟ سوماتروپین داروی رشد، فلان میلیارد تومان!» در اصطلاح اقتصاد سلامت به آن خدمات القائی میگویند. یعنی خدماتی که مورد نیاز نیست اما بنا به دلیلی ایجاد میشود. ما اصلا اینقدر بچهی کوچک نداریم! کجا میرود؟ میرود برای بادی بیلدینگ!
این درحالی است که ما در تحقیق و تفحص این مشکلات را که خدمات القایی میگویند اشاره کردیم و گفتیم که اگر مشکل قانونی دارید طرحی به مجلس بیاورید حلش کنیم تا اختیارات شما در دفاع از حریم دفترچهی شما بیشتر شود؛ اینها متاسفانه حل نشد و اصلاح نشد و رسید به جایی که آقای درکتر نوربخش میفرمایند.
چقدر از این گزارش منتشر شد؟
همهاش!
«اگر این کار را بکنی در گزینش برایت مشکل درست میکنیم»
اوضاع تامین اجتماعی بدتر شده
در فرآیند تهیهاش که شما هم دخیل بودید، آیا کسی تلاش کرد که اصطلاحا دَم شما را ببیند؟
به شدت! خود من با فردی مواجه شدم که میگفت اگر این کار را بکنی در گزینش برایت مشکل درست میکنم، از درون خود تامین اجتماعی!
یک وقتی احضار شدم گزینش، دو سوال از من پرسیدند، اول گفتند «ما متوجه شدیم شما در سازمان از رانت استفاده میکنید و برخلاف باقی پرسنل بیمارستان ماشینت را به حیاط میآوری!»
ببینید در سیستمی که خر با بارش گم میشود متوجه میشوند که من ماشینم را داخل بیمارستان میآورم. به آنها گفتم: «چارهای نداشتم و باید میآوردم، ماشین من پر از اسنادی بوده که بخشی از آن راجع به تامین اجتماعی و بخشی هم مربوط به گزینش است. دوست دارید دوباره بیرون پارک کنم؟»
مورد دوم هم این را گفتند که: «ما متوجه شدیم از شما میترسند!» گفتم : «جانشان درآید نترسند؛ تو چرا نمیترسی؟»
اینها شده بودند مشکلاتی که برای ما گزارش کرده بودند. ولی خب آن موقع گزینش تامین اجتماعی و مسوولین وقتش درست کار میکردند و تحت تاثیر نبودند.
طبق قانون ماموران دولت و یا کسانی که به نحوی در امور نظارتی و بازرسی درگیرند و گزارش تهیه میکنند باید مورد حمایت دستگاه اجرایی قرار بگیرند. من از تحقیق و تفحص بیرون آمدم و رفتم سر ردیف خودم در بیمارستان، زیردست کسانی کار کردم که برایشان گزارش تهیه کرده بودم!
بندهی نوعی به شخصه در سیستم آقای نوربخش در عمل کوچکترین عزمی به لحاظ فنی برای مبارزه با فساد ندیدم. کاری به کارهای رسانهای ندارم، خیلی از دوستان تلاش کردند که اسم بیمارستان میلاد را به نوربخش تغییر دهند! ولله قسم میخورم که در این ساختار هیچ فرایندی که از دورهی مرتضوی اصلاح شود ندیدم، بلکه اخیرا بنظر شخصی من بدتر هم شده است.
ربیعی گفت: راحت شدم، دیگر هیچ نماینده مجلسی تماس نمیگیرد
وزارت بهداشت حداقل شصت کارمند در مجلس داشت
پس ادعای مبارزه با فسادی که آقای ربیعی داشت چه بود؟
این سوالی است که باید از خود آقای ربیعی بپرسید. ما از این سوال جواب نگرفتیم. به نظرم اول از همه باید نگاه کنیم که ربیعی که بوده است. ربیعی یک نیروی امنیتی، تئوریسین و یک جامعه شناس بوده است، یک روز کار اجرایی نکرده بود!
وقتی ربیعی به وزارت تعاون آمد نگرشاش، نگرشی سیاسی بود و به نظر من ارتباط سیاسی را بیشتر ضامن ماندگاری خود میدید. نرفت بگوید که آقای نمایندهی مجلس من رانتی دارم که به نام شخصیت میتوانم به تو بدهم، برو عضو کارگروه اشتغال شو و در استان هم صدایش را بلند کن که من عضو کارگروه اشتغال هستم؛ بلکه روشی که در پیش گرفت این بود که هرکس نزدش آمد پرسید «چه میخوهی؟!» فکر کرد که با جلب رضایت آنها در جابجایی حسن و رضا و تقی مسایلش حل میشود.
زمانی من نزد آقای ربیعی بودم، نمیدانم این حرفم را تایید میکند یا نه، میگفت «فردایی که من آمدم بیرون راحت شدم، دیگر مطمین بودم صبح هیچ نماینده مجلسی به من زنگ نمیزند.» این نشان میدهد که فرمانش غلط و نادرست بوده. ربیعی در تقابل با طرح تحول سلامت شکست خورد، درصورتیکه او سال 93 در همایش اساتید بسیج جامعه پزشکی در خیابان قدس، میگوید «درمان و مدیریت حوزهی درمان کار تخصصی است اما مال متخصصان نیست، چند بعدی است و نیاز به مدیریتی بین رشتهای دارد.» اما همین ربیعی که معتقد است درمان را باید از مدیریت پزشکان گرفت و به دست افراد تخصصی داد؛ فرمان یک سیستم اقتصادی و اجتماعی را به دست یک شسکته بند می دهد؛ به نظرم با این مقایسه ربیعی دقیقا میدانست که دارد چه اشتباهی میکند و ولی نمی دانم چرا ادامه داد.
اشتباه آقای ربیعی، یکی این بود که افرادی را که اطراف خود چیده بود، افرادی نبودند که بتوانند در برابر مجلس دهم (که من به آن مجلس خاص میگویم) بایستند. الان نمایندگان مجلس 290 نفرند، بررسی کنید که چند نفرشان عضو هیات امنای بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی هستند! در تمام دانشگاههای علوم پزشکی یک نماینده حداقل عضو هیات امناست. یعنی وزارت بهداشت حداقل شصت کارمند در مجلس داشت و این باعث شد رانت وزارت بهداشت در مجلس قوی باشد و اینها رفتند به طرف اینکه بیمهی سلامت را بکنند و بدهند به وزارت بهداشت در حالیکه اصلا هیچ منطقی در دنیا نمی پذیرد که فروشنده ی خدمت و سیاستگذار و ناظر و … همه یکی شود اما این مجلس خاص این کار را کرد.
الان من با گوشت و پوست و استخوان به این نتیجه رسیدهام که واقعا بخش عمدهای از مشکلات مملکت زیر سر مجلس است. مگر میشود یک نماینده در مجلس گزارش این مسایلی که من اینجا گفتم را نداشته باشد! مجلس نسبت به مقولهی فساد مثل جسمی شده که انگار دیگر علائم حیاتی ندارد و شوک هم بر روی او جواب نمیدهد. چند نفری هستند که پیگیرند اما باقی آنها به انواع مختلف خواسته یا ناخواسته با تصمیمات و قوانین مشکل زا با کمترین کار کارشناسی در تشدید فساد دخیلاند.
وقتی یک نفر در 50 سالگی استخدام میشود چه معنایی دارد؟ من هنوز از همه چیز در شوکم؛ چرا رسانهها به آن نمیپردازند؟ چرا بازرسی کل کشور نمیگیرد؟ چرا سران قوا متوجه قبح این مطلب نمیشوند؟ وقتی این اتفاق افتاد دیگر از فردا میشود 60 ساله و 70 ساله را هم استخدام کرد.
یک هفته است که سرپرست جدید آمده نظر شما در مورد ایشان چیست؟
قطعا بهتر از گزینههایی چون استاندار و … است؛ قطعا بهتر از نیروهای غیرسازمانی است و باید حمایت شود، منتهی این حمایت به هیچ عنوان با تداوم مسیر گذشته معنایی ندارد. باید یک سازمان 80 میلیونی و با تنوع آرا و تحمل را داشته باشیم؛ قطعا این سازمان با تفکرات مرتضوی و نوربخش دیگر دوام پیدا نمیکند، باید عقلای قوم را جمع کنند و حوصله کنند و سینهای فراخ داشته باشند. اگر این اتفاقات از راس تا ذیل سازمان بیفتد قطعا میشود وگرنه هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
تصاویری از برخی لیستهای منتشر شده در کانال تلگرامی محمدعلی شهابی:
[کامنتهای درج شده ذیل عکسها برگرفته از کانال تلگرامی آقای شهابی است]
انتهای پیام
آقا این مسئله را پیگیری کنید. شما که رابطه نزدیکی با آقای پزشکیان دارید
مگر قرار بود فرق کند ، پیشرفت نباید متوقف شود !