مروری بر زندگی و آثار مرحوم حسن حبیبی
ایسنا نوشت: دکتر حسن حبیبی (۱۳۹۱-۱۳۱۵) را میتوان مدیری اهل دین، علم، ادب و فرهنگ دانست که در دوران جمهوری اسلامی بهعنوان سیاستمداری متدین و متعهد، حمایت خود را از انقلاب اسلامی نمایان کرد.
به گزارش ایسنا، امروز ششمین سالگرد درگذشت دکتر حسن حبیبی است؛ مردی که از فعالان سیاسی مخالف رژیم طاغوت بود و ١٢ بهمنماه ١٣٥٧ با پرواز انقلاب همراه امام (ره) از پاریس به ایران آمد و ٣٤ سال بعد در همان روز یعنی ١٢ بهمن سال ١٣٩١ دیده از جهان فروبست.
حبیبی در این ٣٤ سال مشاغلی چون عضویت در شورای انقلاب، وزیر فرهنگ و آموزش عالی دولت شورای انقلاب، عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان، نماینده مردم تهران در مجلس اول، وزیر دادگستری دولت مهندس موسوی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ٦٨، معاوناولی دولتهای سازندگی و اصلاحات، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده داشت.
دکتر حسن ابراهیم حبیبی در سال ۱۳۱۵ در یکی از محلههای قدیمی تهران چشم به جهان گشود و در روز دوازدهم بهمن ماه ۱۳۹۱ در سن ۷۶ سالگی پس از تحمل سالها بیماری دیده از جهان فرو بست.
حبیبی رئیس بنیاد ایرانشناسی بود. وی همچنین وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی و معاون اول اکبر هاشمی رفسنجانی و دولت اولِ سیدمحمد خاتمی در ایران بود.
وی همچنین ازجمله حقوقدانانی بود که پس از انقلاب، پیشنویس متن قانون اساسی را با استفاده از قوانین اساسی سایر کشورها تهیه کرد.
حسن حبیبی پیش از ورود به مدرسه، خواندن و نوشتن را آموخته و قرآنآموزی را آغاز کرده بود. همچنین، اشعاری از سعدی، فردوسی، مولوی و حافظ را در حافظه داشت. وی کلاس اول و دوم ابتدایی را در یک سال گذراند و در سالهای بعد نیز علاوه بر دروس مدرسه، دروسی از حوزه علمیه را هم خواند. با ورود به دانشگاه، به فراگیری دو رشته حقوق و ادبیات، به صورت همزمان اقدام کرد. در اثنای تحصیل به ترجمه، تدوین کتب و مقالات همت داشت.
مرحوم حبیبی موفق به کسب دکترای جامعهشناسی و حقوق از دانشگاه سوربون شد.
دکتر حبیبی در برخی از امور اجرایی هم نقش ایفا کرد که برخی از آنها عبارتند از: وزیر فرهنگ و آموزش عالی، نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وزیر دادگستری، معاون اول رئیسجمهوری، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو شورای نگهبان، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو هیأت امنای فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، عضو هیأت امنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی، عضو کمیسیون ملی یونسکو، عضو دیوان داوری بینالمللی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیر گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، رئیس بنیاد ایرانشناسی، ریاست شورای عالی اخلاق پزشکی کشور، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی جوانان و رئیس شورای پژوهشهای علمی کشور.
دامنه وسیع آثار این شخصیت ارزنده را میتوان نشان از جامعنگری در علوم دانست. آثار او عمدتاً شامل ترجمه، تألیف، تدوین کتب و نیز مقالات است.
برخی از کتب تألیف شده توسط مرحوم حبیبی عبارتند از: “دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعهشناسی”، ” دیالکتیک و روششناسی”، “مبادی جامعهشناسی حقوقی”، “جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی”، “افضلالجهاد” “عهدین: قرآن و علم”، “دو سرچشمه اخلاق و دین”، “استعمار صهیونیستی در فلسطین”، “دفاع از فداییان”، “اخلاق نظری و علم آداب”، “تقسیم کار اجتماعی”، “خدا، اسلام و بحران عصر ما”، “در جستجوی ریشهها”، “حقوق بینالمللی عمومی”، “منطق حقوقی و انفورماتیک حقوقی”، ” اعراب در اسرائیل، “انقلاب فلسطین و یهودیان”، “هنر جنگ”، “خلیج فارس” و دهها کتاب دیگر.
همچنین برخی از مقالات تألیف شده توسط مرحوم حبیبی عبارتند از: «نظام اسلامی بر مبنای التقاط یا فقاهت»، «تفکیک مصنوعی دین از سیاست»، «انقطاع فرهنگی»، «یادداشتهایی درباره هنر روش مطالعه و بررسی روابط بینالملل»، «اقامتگاه در حقوق تطبیقی»، «زبان و اندیشه»، «تفکر علمی»، «درس عشق و دفترها»، «دعا»، «کلیاتی درباره ویژگیهای هنر اسلامی»، «آفرینش هنری و تجربه خلاق»، «راز آفرینش هنری»، «هویت قومی و ملی در آئینه صنایع دستی»، «ماهیت مفهوم حقوقی و منطق»، «دانشمندان جامع همچنان وجود دارند»، «اولویتهای تحقیقاتی»، «معماری کنونی ایران»، «سینمای کودک و نوجوان».
از جمله ویژگیهای ممتاز اخلاقی که برای مرحوم دکتر حبیبی برشمردهاند، این بود که وی فردی معتقد، خداجوی، خداترس، مؤمن و متعهد به مبانی اسلام بودند. تقید زیادی به انجام صحیح و به موقع فرایض دینی داشت و با قرآن مأنوس بود. در برخی از اشعار، مضامین آیات کریمه را به نظم کشیده است.
دکتر حبیبی با ژرفاندیشی و با نگاه عمیق فرهنگی کار میکرد و معتقد بود راه توسعه ایران از توسعه فرهنگی میگذرد. مجموعه عظیم فرهنگستانهای ایران، کتابخانه ملی ایران، بازسازی ساختمان قدیمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به عنوان اولین پردیس علمی دانشگاه، مجموعه عظیم بنیاد ایرانشناسی و بنیاد امیرکبیر و بازسازی مجموعههای میراث فرهنگی ایران همه و همه نشانه روشن جدیتها و پیگیریها و دلواپسیها و دلسوزیهای این مرد بزرگ برای احیای ادب و فرهنگ ایران هستند.
در کنار این همه اقدامات بنیادین، کتابها و آثار پژوهشی وی مثل مجموعه بازارهای ایران، مجموعه تقسیمات کشوری ایران، مجموعه شهرهای ایران و مجموعه اماکن مذهبی ایران که با همت بنیاد ایرانشناسی به چاپ رسیدهاند، همگی نشاندهنده عظمت و استواری شخصیت دکتر حبیبی در پاسداری از عرصههای علمی و فرهنگی ایران است.
همکاری مرحوم دکتر حبیبی با ۶ دولت پس از انقلاب از نقطههای روشن و بارز حضور فعال او در تدبیر امور سیاسی ایران است.
پس از درگذشت این شخصیت علمی، علاوه بر مسئولان نظام که در پیامهایی جداگانه درگذشت این شخصیت علمی را تسلیت گفتند، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، درگذشت دکتر حسن حبیبی را تسلیت گفتند.
در متن پیام مقام معظم رهبری آمده بود:
“بسم الله الرحمن الرحیم
با دریغ و تأسف خبر درگذشت یار دیرین انقلاب و دانشمند متعهد مرحوم مغفور آقای دکتر حسن حبیبی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم.
ایشان مؤمنی صادق و پارسا و خدوم بود. تاریخچه خدمات وی به نظام جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب و بههنگام تدوین پیشنویس قانون اساسی آغاز شده و در طول سالهای متمادی در عضویت شورای انقلاب و سپس بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگ دیگر ادامه یافته است. بیماری جانکاه و طولانی وی، صبر و تسلیم و توکل او را نیز بر فهرست مزایای شخصیتی وی افزود و امید است رحمت و مغفرت و رضوان الهی شامل حال ایشان گردد. لازم میدانم به همسر گرامی و باوفای ایشان و دیگر بازماندگان و نیز به همکاران و علاقهمندان به آن فقید سعید تسلیت خویش را تقدیم نمایم.
سیدعلی خامنهای
۱۲ بهمن ۱۳۹۱”
روزنامهی شرق نوشت: «چون از جهان برفت، بسیاری او را به خواب دیدند که در هودجی از نور بود. پس او را پرسیدند که «در آن جهان تو را چه دادند؟» گفت: اینجا نیز به ما معاونتاولی دادند».
ابوالفضل زرویینصرآباد که خدایش بیامرزاد، تذکرهای را که برای مرحوم دکتر حسن حبیبی در تذکرهالمقامات نوشته است، با جمله فوق به اتمام میرساند؛ تذکرهای که با القابی مانند «صاحب تقدم»، «غمگسار مردم» و «مردی کارکن» آغاز میشود و در میانه متن از غمناکی و سردرگریبانی مرحوم حبیبی سخن به میان میآورد و علت را که جویا میشود، در پاسخ میشنود: «ندانم که چه کار خوب کردهایم که دو هفته است تا قاریقاتور ما، بر جلد «گلآقا» نمیکشند».
اینک که شش سالی از فراق دکتر حسن حبیبی و کمتر از دو ماه از فقدان تذکرهنویس طنزپرداز میگذرد، دیگر نه آن دولتمرد باجنبه در میان ماست، نه آن طنزنویس فرهیخته و نه گلآقا که نقد و طنز را در دهه ۷۰ به جامعه ما هدیه میکرد. آری، این روزها قاعده همهچیز از نوعی دیگر است.
دوازدهم بهمن، شش سال از فراق شخصیت کمنظیر زندهیاد حبیبی میگذرد؛ کسی که در همه روزها و سالهای فعالیتش، چه در قامت دولتمردی معتدل یا حقوقدانی قانوننگار یا ایرانشناسی وطندوست، جز به مصلحت «ایران» نمیاندیشید و در قید و بند تزویرهای حزبی و جاهطلبیهای حقیرانه نبود.
حسن حبیبی اگرچه سالهای پس از انقلاب در مقامات عالیرتبه دولتی خدمت میکرد اما همواره خود را کارمند دولت میدانست و به عناوین اعتباری نام و مقامش خو نگرفته بود. حساسیت کمنظیر او به اموال عمومی و همچنین همه آنچه این روزها رانت نام و مقام نامیده میشود، چنان است که اگر کسی به دو دیده آنها را ندیده باشد، وصفش را افسانه شیرین شبانه میپندارد.
او همه هدایایی را که در مدت سالهای صدارتش، چه از دولتمردان دیگر کشورها و چه هموطنانش دریافت کرده بود، همراه با کتابخانه ارزشمند خود در قالب بنیاد غیرانتفاعی امیرکبیر در معرض بازدید و استفاده عموم مردم نهاد. دغدغه فرهنگ و هنر و ادبیات برای دولتمردی که با حسابوکتاب و تورم و اقتصاد درگیر است، چندان معمول نیست؛ بهویژه در سالهای پس از انقلاب که کشور درگیر بحرانهای بسیار بود. بااینهمه زندهیاد حبیبی نگاهش به سویههایفراموششده این سرزمینِ درگیر انقلاب و جنگ و سازندگی بود.
او در سالهای خدمت نهایت تلاش خود را برای استقرار نهادهای فرهنگی به کار بست: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بنیاد ایرانشناسی، مرمت و احیای کاخ گلستان و حفاظت از سردرِ باغ ملی چند یادگار بهجامانده از عشق او به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است. در کنار این تلاشهای رسمی، دیدارهای او با نقاشان قهوهخانهای و تشویق و حمایت از آخرین سرحلقههای این هنر در معرض فراموشی، از دیگر خدمات مرحوم حبیبی به فرهنگ و هنر ایرانی است. آری، حبیبی دغدغه فراموشی داشت؛ دغدغه فراموشی فرهنگ، هنر و میراث کهنی که هویت ملی نسبتی ناگسستنی با آن دارد. دغدغه فراموشی اخلاق، سعهصدر و رواداری، دغدغه فراموشی این واقعیت که همه ما در هر لباس و کسوتی خدمتگزار ایران و ایرانیان هستیم. اینک شش سال از درگذشت او میگذرد و غبار فراموشی ما را در بر گرفته است.
انتهای پیام
هنوز حضورش درافتتاحِ کانون ولایت شهر تفتِ یزد که در دهه ی هفتاد و در دوران دانش آموزیم بود را در خاطر دارم و یادش گرامی و روحش همراه با عنایت خداوندی.