آخوندی: هیچ اجماعی راجع به چیستی و کجایی ایران وجود ندارد
عباس آخوندی میگوید: به آدمهای سیاسی در اتاقهای دربسته بگویید فقط در یک صفحه بنویسد ایران چیست و کجاست؟ خواهید دید هیچگونه اجماعی راجع به چیستی و کجایی ایران وجود ندارد
اعتماد آنلاین نوشت: تکنوکراتی خاص، مدیری لیبرال یا سیاستمداری پیچیده. هر کسی توضیح و تفسیری کوتاه و مجمل برای معرفی دکتر عباس آخوندی به کار میبرد. آخوندی اما بیتردید فرزند یکی از سنتیترین خانوادههای مذهبی ایران است. او نوه دختری علامه عبدالحسین، صاحب اثر معروف الغدیر و متولد نجف است، اما بر خلاف پدربزرگ و پدرش راه حوزه را در پیش نگرفت و پس از طی کردن تحصیلات ابتدایی در مدرسه علوی ایرانیان نجف، به ایران آمد و دوره متوسطه را در قم و تهران طی کرد. سال 1356 وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. او مدرک کارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و پس از آن به انگلستان رفت و در کالج رویال هالووی لندن، در رشته اقتصاد سیاسی به ادامه تحصیل پرداخت و موفق شد مدرک دکترای خود را دریافت کند. عنوان پایاننامه او «جهانیسازی، دولت ملی و سیاستگذاری اقتصادی ملی: گرایشهای نخبگان ایرانی» بود. او هماکنون در دانشگاه تهران عضو هیئتعلمی دانشکده مطالعات جهان و استاد گروه بریتانیاست.
آخوندی البته پیوند خانوادگی پرقدرتی هم دارد. سیدمحمدعلی شهیدی محلاتی، رییس فعلی بنیاد شهید و علیاکبر ناطقنوری باجناقهای او هستند. سه سیاستمدار و مدیری که هر سه خلعت دامادی سیدهاشم رسولی محلاتی مسئول وجوهات و مسائل شرعی دفتر رهبری را بر تن کردهاند. اما همه این تبار خانوادگی و پیوندهای خانوادگی و فعالیتهای سیاسی از جمله حضور در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در سال 88 باعث نشده تا وقتی از او میپرسم که جزو کدام طیف سیاسی محسوب میشوید به فکر فرو رود. چرا که او خودش را نه از واحد سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا بلکه از طبقه روشنفکران میداند. همین است که میگوید: «من همیشه دنبال نظریه بودهام.» گفتوگو با سیاستمداری که 40 سال مسئولیتهای مهم اجرایی همچون مسئولیت بنیاد مسکن، وزارت مسکن یا راه شهرسازی، قائممقامی صداوسیما، جهاد سازندگی، شورای عالی پول و اعتبار، شورای رقابت، شورای مرکزی نظام مهندسی، عضو هیأت مدیره دوره پنجم نظام مهندسی استان تهران، مرکز نظام مهندسی و امثالهم را داشته و حالا تمام دغدغهاش طرح پرسشی درباره چیستی و کجایی ایران است کار سادهای نیست. همین هم باعث شد تا گفتوگوی این برنامه «رادیکال» اعتمادآنلاین با وزیر مستعفی راه و شهرسازی دولت حسن روحانی بیش از سه ساعت به طول بیانجامد.
گفتوگو با عباس آخوندی از سال 88 و ستاد میرحسین موسوی تا خروج از دولت روحانی و تلاش برای شهرداری تهران آغاز شد و در نهایت به مسالهای که او با عنوان ایران و ایرانشهری در یک سال گذشته مدام دربارهاش سخنرانی کرده و مقاله نوشته، ادامه پیدا کرد.
بخش دوم این گفتوگو درباره مساله ایران و ایرانشهری را ابتدا روی خروجی سایت قرار میدهیم چه آنکه ماحصل همه حرفهای دکتر عباس آخوندی را میشود در همین تک جمله خلاصه کرد: «بعد از چهل سال فهمیدهام که اگر نسل ما، فقط بتواند یک پرسش درست درباره چیستی و کجایی ایران مطرح کند، بیشک یک کار خوب برای ایران کرده است.» آری همانگونه که خودش هم در مصاحبه گفت نیامده بود تا پاسخ پرسشهای ما را بدهد بلکه آمده بود تا یک پرسش اساسی را در میان بگذارد: «ایران چیست و کجاست؟»
جملات کلیدی
*چیستی و کجایی ایران دو پرسشی است که سیاستمداران ایران از مشروطه به این سمت پاسخی به آن ندادهاند
*چیستی و کجایی ایران ریشه تمام مسائل امنیتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران است
*به آدمهای سیاسی در اتاقهای دربسته بگویید فقط در یک صفحه بنویسد ایران چیست و کجاست؟ خواهید دید هیچگونه اجماعی راجع به چیستی و کجایی ایران وجود ندارد
*آیا ایران فلسفه است؟ موسیقی است؟ خط است؟ زبان است؟ ایران دین است؟
*چیستی و کجایی ایران سنگ زیرین سیاستورزی است
*میگویند مسئولان اجرایی چرا حرف نظری میزنند؟ اگر مسئول اجرایی حرف نظری نزند اصلا مشکل اولیه در انتخاب مسیر دارد
*مسئول اجرایی باید نظریه داشته باشد
*این همه تزلزل که گاهی در حرکتهای زیگزاکی میبینید، همه به این برمیگردد که بسیاری از افراد دارای نظریه روشنی نیستند
*باید از همه پرسید که مبنای نظری پشت تصمیمات عملیتان چیست؟
*سیاستمداری که نتواند توضیح دهد مشخص است که نمیتواند راه مشخصی را پیش روی مردم قرار دهد.
*همیشه دنبال نظریه بودهام
*کسی که قائم مقامی صداوسیما را رها میکند و به دانشگاه میرود، نشان میدهد که همیشه دغدغه نظریه داشته است
*یک کسی باید بپرسد که چرا جامعه ایران یکپارچه نیست؟
*اگر آذوقه و ارزاق مشکل دارد به خاطر عدم ثبات جامعه است و در جامعه بی ثبات، اقتصاد مشکل دارد
*پیوستگی اجتماعی ایران از کجا ایجاد میشود؟
*چرا وقتی که تیم فوتبال پیروزی به دست میآورد همه ایران میگویند ولی وقتی وارد حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشوید، یکباره همه از همدیگر وا میروند؟
*آن چیزی که میتواند در ایران حس همبستگی ایجاد کند، چیست؟
*نخ تسبیح همبستگی اجتماعی ایرانیان از منظر من آموزههای تمدنی است
*نگاه من به هیچ وجه نگاه رو به عقب نیست بلکه نگاهم رو به جلوست
*تمدن ایران مضمحل نشده
*تمدن ایرانی هنوز ظرفیت بازآفرینی و خلق مجدد با شرایط روزگار معاصر را دارد
*تمدن فینیقیها و مصریها مضمحل شده است ولی تمدن ایرانی هنوز ظرفیت دارد
*دارم زیر پای خودم را محکم میکنم که جلو را ببینم
*میتوانیم به یک نظام معرفتی برگردیم که سه هزار سال ریشه دارد و در هر مقطع تاریخی توانسته خودش را با شرایط روز بازآفرینی کند
*تمام بحث این است که شما باید بتوانید نظام معرفتی خود را هر لحظه بازآفرینی کنید
*بزرگترین ثروت یک ملت انباشت نظام معرفتیاش است
*جهانی شدن محصول نظام معرفتی غرب است
*ایران در کدام حوزه تمدنی برای خودش حلقه امنیتی ایجاد میکند؟
*چه شد که اروپاییها رفتند و اتحادیه اروپا را درست کردند؟
*آیا این دولت- ملتهای اروپا نمیتوانستند هر کدامشان به صورت مستقیم با جهان ارتباط برقرار کنند؟
*جریان تاریخی به شما جهت میدهد که کدام سمت بروید
*اگر من بفهمم ایران چیست آنوقت میتوانم در بین تمام عناصر داخل ایران یک همبستگی اجتماعی ایجاد کنم
*نمیتوانید راجع به چیستی ایران فکر نکنید
*اگر نخواهید بدانید ایران چیست، گیر میکنید
*من اصلا دنبال پاسخ دادن به شما نیستم تنها دنبال این هستم که پرسش درست مطرح کنم
*این بهرهمندی ما از یک تمدن بسیار کهن، در زندگی من و شما هیچ اثری دارد؟
*من پرسش مطرح میکنم، راه حل نمیدهم
*شما از من دنبال پاسخ هستید و من دنبال پرسشم
*اگر نسل ما، فقط بتواند پرسش درست از ایران مطرح کند یک کار خوب برای ایران کرده است
*اساسا از حوزه تمدنیمان خارج شدهایم
انتهای پیام