بیانیهی تادا به مناسبت چهل سالگی انقلاب
هیات مؤسس اتحادیهی تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران (تادا) به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی بیانیهای منتشر کرده است که متن آن در پی میآید:
چهل سال از پیروزی انقلاب مردمی کشور ما میگذرد. در طول این چهل سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، همواره با بحرانها و چالشهای گوناگونی روبهرو بوده است، بحرانهایی که برخی ساخته و پرداختهی امپریالیسم جهانی است و برخی دیگر نیز خودساخته بودهاند. اینک در آستانهی چهلمین سالگرد انقلاب، ما دانشجویان مطرح کردن نکاتی چند را ضروری یافتهایم، نکاتی که از میثاقهای انقلاب ایران نشات میگیرد، باشد که گوش شنوایی برای شنیدن صدای مصلح و دلسوزانه ما، نسل سوم انقلابیها وجود داشته باشد.
ما امروز با بحرانهایی بسیار جدی روبهرو هستیم، که یکی از مهمترین آنها مسالهی معیشت مردم، از جمله طبقات کم درآمد جامعه است. طبقاتی که همواره در تمام دورانها در صفوف اول مبارزات ملت ایران بودهاند و هستند. طبقاتی که بیشترین شهدا را در راه حفظ استقلال کشور دادهاند، همان طبقاتی که امروز برای کسب حقوق اولیه خویش مجبور به اعتراض و اعتصاب هستند و با آنان برخوردهای ناصحیح میشود. سفرهی مردم ما امروز خالیتر از همیشه است و شکاف طبقاتی روز به روز در حال افزایش است، شکافی که میبایست طبق وعدههای انقلابیون از بین میرفت ولی اکنون روز به روز با سیاستهای غلط و متناقض و سوء مدیریتهای موجود، روز به روز در حال گسترش و قطبی سازی جامعه به دو قشر ثروتمند و نیازمند است.
آزادی از میثاقهای اولیه انقلاب بود، حال این نکته قابل تأمل است که با توجه به شرکت و هزینه گسترده تمامی اقشار و گروهها و تفکرات سیاسی در جریان انقلاب، پس از به بار نشستن نهال انقلاب، این جریانات رفته رفته با بهانههای گوناگون حذف شدند و از فعالیت آنها ممانعت به عمل آمد و از صحنه سیاسی کشور حذف شدند و به تبع آن برخوردهای گستردهای با فعالین سیاسی صورت گرفت. توسعهی سیاسی و پیشرفت کشور در گرو حضور تمامی نیروهای سیاسی میباشد، که امروزه با عدم حضور و حذف و تبعید به خارج نیروهای مؤثر، فضای تکصدایی بر کشور حاکم شده است؛ حضور نیروهای منتقد در داخل، حتی نیروهایی که با اصل نظام مخالفاند موجبات ترقی کشور را فراهم میکند، زیرا فضای نقد را در کشور حاکم میسازد که چیزی غیر از این جز بازتولید استبداد را در پی نخواهد داشت و این همان بازگشت به گذشته است.
امروز به صدای منتقدین توجهی نمیشود؛ حال آنکه برای داشتن یک کشور آباد ما نیازمند نقد هستیم، نقدی که ضعف و قوت ما را آشکار سازد و دیدگاهی تازه در مدیریت کشور اعطا کند. که این جز با تحزب و تشکل یابی عقاید مختلف و حضور در صحنهی سیاسی و قدرت تحت لوای قانون امکان پذیر نخواهد بود.
مطالبات اقشار مختلف جامعه آنقدر در نظر گرفته نمیشود تا به حد انفجار برسد، زنان، کودکان، کارگران و دانشجویان مورد بیتوجهی قرار میگیرند و تلاششان برای فریاد زدن حقشان با برخوردهایی مواجه میشود که در هیچ شرایطی زیبندهی یک نظام اسلامی نیست. امروز آیا براندازتر از بخشی از دستگاههای دولتی سراغ دارید؟ آن بخش که مطالبات مردم را سرکوب میکند، به سخره میگیرد و با بیتوجهی به آن پاسخ میدهد جز دلسردی همین مردم چه کاری انجام میدهد؟ با وجود ضعفی که در اندیشه فرهنگی حاکمیت وجود دارد و عدم تطابق آن با دنیای امروز، عدم شناخت لایههای مختلف جامعه ایران و دغدغههای آنها، نوعی برداشت سطحی و قشری از فرهنگ صورت گرفته است که هر آنچه را مخالف آن است باطل میداند. این فرایند همراه با تفکر محافظه کاری موجود نوعی توهم توطئه را برای نظام به وجود آورده است که هر نقدی را ساخته و پرداختهی عوامل خارجی یا براندازان میداند و موجبات برخوردهای امنیتی و پروژه براندازی خواندن دغدغههای نشات گرفته از بطن جامعه را فراهم کرده است.
نظارت استصوابی که موجب وهن ملت شده است آیا جز دلسردی مردم فایدهای دارد؟ آیا این نظارت به معنای ناتوانی مردم در انتخاب گزینهی درست نیست؟ حتی در همین نظارت استصوابی شفافیتی در مورد رد صلاحیتها وجود ندارد، در حاکمیتی که عنوان جمهوریت را دارد، آیا حذف و تعدیل گزینههای مردم برای ورود به قدرت، درک درستی از جمهوریت است؟ آیا این تضییع حق ملت نیست؟
امروز در دانشگاه نیز وضعیت به همین شکل است. فشار بر فعالین دانشجویی برای چیست؟ ما خواستار ایجاد بستری برای فعالیت تمامی گروهها و دیدگاههای دانشجویی هستیم، افرادی که هرکدام با دیدگاه خود به دنبال بهبود وضعیت کشورشان هستند.
چه دلیلی برای ترس از انتقاد دانشجویان، کارگران، معلمان و سایر اقشار جامعه وجود دارد؟ در دانشگاه، در مدارس، در بیمارستانها این روند دهشتناک خصوصیسازی و پولیسازی چه چیز جز رفاه مردم را نشانه گرفته است؟
ما امروز منتقد تمام روندهایی هستیم که بر بینواسازی مردم، بر سلب آزادیهای اجتماعی مردم و بر دلسردی مردم تاکید دارند. روندهایی که امروز تبدیل به امری طبیعی گشته است و مردم ما را تحت شدیدترین فشارها قرار دادهاند.
بیایید همگی بار دیگر این سخن مرحوم طالقانی را بخوانیم، سخنی که چکیدهی تمام آن چیزی است که باید گفته میشد: «ما موظف هستیم و نسبت به اینها (مردم) مسوولیت داریم. باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها و عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم. خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم. گروهخواهی، تحمیل عقیده یا خدایینخواسته استبداد زیر پردهی دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج کشیدهها و با محرومها همصدا شویم.»
انتهای پیام
بهترین کاری که می توان برای دانشگاهها کرد این است که دانشگاهها را پسرانه و دخترانه کرد تا کمی فساد کم شود و از مشکلات روحی و روانی و جنسی جوانان دانشجو کاسته شود من خودم که از مختلط بودن دانشگاه خیلی ضربه روحی و روانی خوردم .