سوچی یا ورشو؟
نصرتالله تاجیک، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی دربارهی دو نشست سوچی و ورشو در “ستاره صبح” نوشت: اگرچه هیچ زمانی با قطبیسازی روندهای سیاسی اجتماعی، امکان حل بحرانها، چالشها و مشکلات وجود ندارد، اما راهی که ترامپ و تیمش انتخاب کردهاند روزبهروز اوضاع منطقه را وخیمتر میکند و تا آنجا پیش میرود که حتی برای اهداف آمریکا که حفظ حداکثری امنیت رژیم صهیونیستی است نیز نقض غرض خواهد بود. از ورشو که یکی از اهدافش کمک به موفقیت پروژه ایرانهراسی ترامپ بود، همانگونه که پیشبینی شد چیزی حاصل نشد. گذشته از تحلیل اطلاعات حولوحوش این اجلاس قرائن نیز نشان میداد این طفل قرار است مرده به دنیا آید؛ زیرا ترامپ میدانست اگر چیزی از این اجلاس عایدش میشود ریاستش را به مایک پنس نمیسپرد و حداقل برای عکس یادگاری گرفتن هم شده خودش ریاست اجلاس را به عهده میگرفت؛ اما در مجموع یک تمرین خوب برای تیم دیپلماسی کشور است که بتواند اراده کشور را با آن دسته از پدیدهها و تحرکاتی که قصد ورود به حوزه امنیت ملی کشور را دارند به کرسی بنشاند. البته بینتیجه بودن اجلاس ورشو علاوه بر فعالیت دیپلماتیک ما حاصل همراهی نکردن اروپا، چین و روسیه با ترامپ بود که نهایت تلاش را برای یکجانبهگرایی میکند، اما برعکس در سوچی نشان دادیم همانگونه که در بیانیه پایانی اجلاس نیز آمد بحران سوریه راهکار نظامی نداشته و لذا نیازمند ادامه همکاری سهجانبه برای حل این بحران، لزوم پایبندی به استقلال، حاکمیت، اتحاد و تمامیت ارضی سوریه و مقابله با تحرکات جداییطلبانه و رد هرگونه تلاش برای ایجاد واقعیتهای میدانی جدید به بهانه مبارزه با تروریسم از سوی آمریکا و لزوم تلاش برای احیای زندگی عادی و آرام در سوریه بوده و تسهیل آغاز به کار سریع کمیته قانون اساسی سوریه و شروع دور دوم مبادله بازداشتیهای دولت سوریه و مخالفین میتواند به تداوم ایجاد صلح و ثبات در این کشور بحرانزده کمک کند. لذا نه سوچی تمام میشود و نه ورشو و این ما هستیم که با درایت و برنامهریزی باید تحولات را مدیریت کنیم. ترامپ تا زمانی که در رأس دولت آمریکاست اگر نه هدفش حداقل کارکردش بهم زدن چهره ژئوپلیتیکی خاورمیانه به ضرر ما و به نفع رژیم صهیونیستی خواهد بود و تمام تلاشش برای عادیسازی روابط این رژیم با اعراب اگر موفق شود که جای شک و شبهه دارد از طریق پیشبرد منزوی کردن ایران و تداوم پروژه ایرانی هراسی 2 است.
بنابراین ما نیز باید سیاست خاورمیانهای ایران را که مزیت نسبی سیاست خارجیمان است به گونهای پیش ببریم که بتوانیم با رویکرد یارگیری و اجماع سازی رژیم امنیت منطقهای پایهگذاری کنیم که ظرفیت شکلدهی به دور کردن خشونت از منطقه و ایجاد ثبات برای تأمین زیرساختهای توسعه و رفاه تمامی روندهای آتی سیاسی اجتماعی امنیتی تمامی کشورهای منطقه را داشته باشد. این امر مستلزم این است که راهبرد ما در سوریه به گونهای باشد که همه راهها به دمشق ختم شود و هر یک از فرایندهای آستانه، سوچی یا ژنو به سوریه منتهی شده و آینده سوریه را مردم این کشور رقم بزنند تا هم حق به حقدار برسد و هم دیگران از زد و بند در این کشور مأیوس شوند و آمریکا نیز ناچار شود جلوپلاسش را جمع کند و برود. در این صورت افزایش قدرت بازدارندگی نرم و سخت ما نباید منجر به افزایش سطح تنشهای منطقهای شود، بلکه برعکس باید از این قدرت و مخصوصا نوع نرم آن برای ایجاد زمینههای گسترش همکاریهای سیاسی اقتصادی در سطح تمامی بازیگران منطقه و رفاه عمومی مردم منطقه استفاده کنیم.”
انتهای پیام