«جنتی از آقای جزایری تبعیت کند»
/ محمد کیانوش راد در گفتوگو با انصاف نیوز /
سفر اخیر آیت الله جزایری به انگلیس حواشی زیادی به همراه داشت. سفیر ایران در انگلیس گفته بود که ایشان مورد معاینه سرپایی قرار گرفتند اما بستری یا درمانی صورت نگرفت. این در حالی است که ایشان هدف سفرش را تبلیغ اسلام به مناسبت ایام فاطمیه و چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد. و چندی پیش در خطبهی نماز جمعه خبر کنارهگیری خود را از امامت جمعه اهواز را عمومی کرد.
در این باره محمد کیانوش راد فعال سیاسی و نمایندهی مجلس ششم اهواز علت کنارهگیری ایشان را سیاسی میداند و گویا سختگیری در انتشار توضبح المسایل نیز یکی از دلایل مکدر بودن خاطر او در سالهای اخیر است. از سوی دیگر میگوید خوب است آیت الله جنتی از آیت الله جزایزی تبعیت کند و از مسوولیت کناره گیری کند
خبرنگار انصاف نیوز: تحلیل شما از کناره گیری آیت الله جزایری چیست؟
محمد کیانوشراد: از دلایل واقعی و پشت پرده اطلاع دقیقی ندارم. اما آنچه را آیتالله جزایری در مورد بیماری خویش، در خطبههای نماز جمعه اظهار داشتند، امری واقعی است و ایشان بنا به نظر فقهی خویش، ظاهرا اقامهی نماز را به عنوان امام جماعت در اینگونه شرایط صحیح نمیدانند. برخورد با این موضوع از سوی ایشان بنظر غیرسیاسی و مبتنی بر برداشت فقهیشان است .
البته بنظر میآید مسایل دیگری هم موجب دلخوری ایشان بوده است. مسایلی که شاید با ایجاد حاشیههایی همراه بوده است و ایشان انتظار بررسی دقیق و منصفانه را داشتهاند و اینگونه مسیل همدر دلخوری آقای جزایری بی تاثیر نبوده است. همچنین بنا به عقیدهی برخی صاحبنظران ایشان، شأن مرجعیت فقهی و دینی دارند و برخی از رواج این امر، ظاهرا خشنود نیستند.
متاسفانه پس از انقلاب و برخلاف گذشته تعیین مرجعیت با اجازهی نهادهایی بالادستی است.
در پیش از انقلاب در خوزستان افرادی چون آیت الله بهبهانی صاحب رساله بودند و آیت الله شیخ ابوالحسن انصاری، آیت الله کرمی، آیت الله مروج ، آیت الله شبیر خاقانی، آیت الله نبوی دارای مقلدانی در خوزستان و بعضا در عراق بودند.
اما اکنون با محدودیتهایی که هست، برای اجازهی انتشار رسالهی توضیح المسایل فقهی با ضوابط سختگیرانهای برخورد میکنند و این امر هم موجب دلخوری و تکدّر خاطر علما میشود. اکنون در خوزستان نسبت به گذشته این خلاء وجود دارد و ما مرجعیت ِ دینی به شیوهی سنتی قدیم را نداریم.
به عنوان مثال ظاهرا آیت الله شفیعی که از روحانیون خوشفکر و خوشنام خوزستان هستند، در چند سال گذشته توضیح المسایلی چاپ کرده بود، اما به همین دلایل از انتشار رسالهی خویش جلوگیری کرد. بهرحال شنیدهها حاکی از آن است که آیت الله جزایری قصد چاپ رساله داشتهاند و شاید برخی مخالفتها و فشارها هم باعث تردید و تعلیق این مهم توسط ایشان شده باشد.
آیت الله جزایری از مقام امامت جمعه کناره گیری کردهاند و نه نمایندگی ولی فقیه در استان، و تا زمان این گفتگو که با شما دارم، وظایف نمایندگی رهبری را همچنان برعهده دارند. شاید هم کسانی دنبال تغییر کامل ایشان باشند، اما بسیاری از فعالان سیاسی به رغم مخالفتهای دیدگاهی با ایشان، ازتداوم حضور ایشان استقبال کردهاند.
آیت الله جنتی هم از آیت الله جزایری تبعیت کنند. امثال جنتی خودشان از مسوولیتها کنارهگیری کنند.
صداقت و شفاف سخن گفتن جزایری در بیان بیماری و ناتوانی جسمیاش در نوع خود عملی ارزشمند بود.
ویژگیهای رفتاری جزایری در این جایگاهی که داشت چگونه بود؟
از سه جهت قابل بررسی است. از جنبههای شخصی و روحیات ایشان، از جنبهی سوابق مبارزاتی ایشان، از جنبهی علمی و دیدگاهی و از جنبهی سیاسی .
آقای جزایری روحیاتی ملایم دارد، اصولا شوشتریها در خوزستان به این صفت شناخته میشوند. شوشتریها کمتر اهل درگیری و تندی هستند. آقای جزایری تند و عصبی برخورد نمیکند و به این دلیل بعضا حتی با مخالفان خویش ارتباط دارد.
از نظر سوابق، یکی از اصلیترین روحانیون مبارز پیش از انقلاب بودند و مسجد و خانهی ایشان پایگاه مبارزان بود.
از نظر علمی و اجتهادی نیز مورد وثوق علمای طراز اول بودهاند و خدمات ایشان در تاسیس حوزه علیمه اهواز ستودنی است. در گذشته یکبار شوخی -جدی به ایشان گفتم، انصافا طلبههای شما باهوش و متدین و اکثرا خوب و جبهه رفته هستند، فقط یک اشکال اساسی دارند و آن اینکه فکر سیاسیشان خوب نیست. آن زمان و در دورهی مجلس ششم اکثرا پایگاه مخالفان ما، مدرسهی ایشان بود و البته اکنون در کنار وجود افراد بشدت افراطی، نسلی از افراد منصف هم بوجود آمده است، افرادی که مورد حمایت ایشان هستند.
مشی دیدگاهی و فکری ایشان، مشی قشری گری و اخباری مسلکی نیست. به عنوان یک خاطره یادم هست در ایام نمایندگی مجلس ششم، اتفاقی با هم در یک پرواز بودیم و من در کنار ایشان نشستم. در همان ایام و به تازگی کتابی بنام « آفاق فلسفه »که حاصل گفتگوهایی با دکتر مهدی حائری یزدی بود، پیرامون نظرات مهدی حائری -فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری- موسس حوزه علیمه قم چاپ شده بود و خوانده بودم و از ایشان پیرامون نظرات حائری سوال میکردم. در بسیاری از موارد ایشان را موافق نظر حائری دیدم. به ایشان گفتم پس چرا این نظرات را روحانیت و شما نمیگویید، ایشان جملهای فرمودند که قابل تامل بود. گفتند: «اگر اینها را بگوییم، سنگ روی سنگ بند نمیماند.»
فریدون حسنوند نمایندهی محترم اندیمشک که شاهد گفتگوی گرم و صمیمانهی ما بود گفت: «شما بیرون با هم دعوا میکنید و اینجا با هم گرم گرفتهاید.» این را گفتم تا این وجه از دیدگاه ایشان را توضیح داده باشم.
از جنبهی سیاسی آقای جزایری دورههای چندگانهای داشته است. پیش ازانقلاب در کنار دیگران یکی از اصلیترین فعالان انقلاب در خوزستان و پناه انقلابیون بودند.
پس از انقلاب و تا دوم خرداد، آقای جزایری بیشتر در موضع راست سنتی ِ آن زمان بود و البته مورد انتقاد سختِ جناح چپ آن زمان. اما پس از دوم خرداد، آقای جزایری از جمله روحانیونی بود که سیاست تعدیل را در رفتار سیاسی خویش با آهستگی آغاز کرد. از این پس، با افراد و گروههای متنوعتری دیدار میکرد. مواضع خویش را از حالت افراطی پیشین، به موضعی پدرانه تغییر داد. ارتباط با دانشگاهیان را بصورتی جدیتر در دستور کارش قرار داد و سیاستی نسبتا بیطرفانه در منازعات سیاسی برگزید.
فصل مهمی از کنش سیاسی ایشان، ممانعت از دشمنی و فحاشی به هاشمی رفسنجانی بود. هنگامی که یکی از امام جمعههای موقت، که شیفته و مرید احمدی نژاد بود (آقای حاجتی) به هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز توهین کرد، و با پاسخ علنی و صریح یکی از نمایندگان مجلس ششم مواجه شد، آقای جزایری سکوت پیشه کرد و ظاهرا آنگونه که شنیده شد در نماز جمعه هم اجازهی جمعآوری طومار علیه نمایندهی مذکور و له امام جمعه موقت حاجتی را ندادند. یکی از مسوولین محلی روزنامهی کیهان در خوزستان، بدنبال جمعآوری امضا و طومار بود، که بنا به گفتهی شاهدان به بیرون از محل نماز جمعه هدایت شده بود و اینهم باعث انتقاد افراطیهای کیهانی از ایشان شد.
آقای جزایری به مناسبت درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی، شخصا در مجالس ختم شرکت کرد و خود نیز مجلس ختمی برگزار کرد. البته این اقدام به هیچ وجه خوشایند برخی افراطیون در استان و در مرکز نبود؛ اما او گفته بود پس از اینهمه سال، نمیتوانم خلاف نظراتم عمل کنم .
آقای جزایری سعی کرده است شخصیتی «حرّ و آزاده» باشد. پس از سپری کردن عمری، اخیرا گفته است، او عمری را حّر زندگی کرده است. ایشان نمیخواهد آلت دست این و یا آن جریان سیاسی -خصوصا افراطیها- باشد.
دفاع آقای جزایری از آقای خاتمی پس از دوم خرداد نیز در نوع خویش بینظیر و ماندگار شد.
جزایری پس از اصلاح و اعلام نظر خویش در مورد آقای خاتمی، مورد طعن و کنایه و حتی تمسخر برخی از اصول گرایان قرار گرفت. کسانی که حامی و مرید او بودند، اکنون سخن به اعتراض گشودند، اما او راه خود را رفت. از معتدلها حمایت کرد و با تندروها هم دشمنی نورزید. البته آیت الله همواره خود را در ذیل چارچوب ِ سیاستهای کلی نظام و رهبری تعریف کرده است.
جریان چپ و اصلاح طلبان خوزستان، در مسایل استانی و در سطح ملی و سیاسی اختلافاتی بعضا عمیق داشته اند، اما ایشان نیز از موضعی تند و دشمنانه با اصلاح طلبان برخورد ننموده است، حتا در مورد حوادث ۸۸ ، برعلیه میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی نیز سخنی در تخریب و توهین شنیده نشده است. آقای جزایری اگرچه با ما نبود، اما بر ما هم نبوده است. شاید نکات فوق به برخی از زوایای تاریک و پنهان پشت پردهی کنارهگیری یا تغییر ایشان نیز نوری بیفشاند.
نوع سفر ایشان، نحوهی انتشار خبر دربارهی آیت الله جزایری و ویدئویی که از زمان بازگشتش به ایران منتشر شد که همراه با دست بوسی بود را چطور تحلیل میکنید؟
من از کم و کیف سفر ایشان خبر ندارم. اما بدون شک اگر اطرافیان ایشان بیتدبیری نمیکردند و از ابتدا مطابق با حقیقت اطلاع رسانی میکردند، حاشیههایی اینچنین بوجود نمیآمد. حاشیههایی که گاه متاسفانه با توهین به ایشان همراه بود و غیرمنصفانه و غیراخلاقی بود. سنت دست بوسی، خوب یا بد، در حوزهها و در میان علمای بزرگ رایج است، ایشان هم مثل بقیه؛ اگر بد است برای همه بد است و اگر عیبی ندارد، خب ایشان هم مثل بقیه. البته من با این سنت دست بوسی و آنهم به این شکل مخالفم.
متاسفانه سنت دست بوسی در جامعهی ما به چاپلوسی و ریاکاری تبدیل شده است، برخی از آقایان هم مانع دست بوسی نمیشوند و این را برای خودشان نوعی تقدّس و بزرگی میبینند و اگر جایی و کسی دستشان را نبوسد ناراحت میشوند، و اما برخی از علما، اگر هم خودشان نخواهند به مریدان ِ سینه چاک ساده دلشان برمیخورد.
بهرحال وجود آقای جزایری در استان ، علیرغم تفاوت دیدگاه و اختلافاتی که اصلاح طلبان با ایشان دارند فرصتی مغتنم است. روحانیت اگر با مردم باشد، فرق نمیکند عنوان رسمی داشته باشد و یا نداشته باشد، روحانیت باید به جایگاه مردمی خویش برگردد و این در حالی است که روحانیونی که کنار میروند یا کنار گذاشته میشوند محبوبتر هم میشوند.
با رفتن و یا تغییر ایشان، بعید است کسی فعلا با جامعیت ایشان، و در شرایط فعلی استان برای این جایگاه پیدا کنند. تعیین فردی از خارج از استان هم مشکلات خاصِ خود را از نظر محلی خواهد داشت.
انتهای پیام
واقعیتی است جناب جنتی …..چه نیکوست سخن مصلحان را فرصتی برای اندیشه وتامل بیشتر ونیز حزم واحتیاط بالاتری بدانید……
جزایری و شفیعی کسانیکه از صدر انقلاب تا سالهای جنگ در صحنه بودند نمی توانند بعد علم الهدی و مصباح که در بهترین شرایط فقط دعاگوی رزمندگان بودند می توانند! این همان چیزی است که پیش بینی می شد! استحاله اینطوری اتفاق می افته
عجله کار شیطونه!
تا نسلی که انقلاب کرده، دهه 50 و 60 رو کاملاً به گور نفرسته، خود از پا نمی نشیند.
اگه برنامه ای هم برای تربیت مسئولان میخاد صورت بگیره، باید برای دهه های 70 و 80 باشه.
البته از میان آقازاده های نوه.
آيه الله جنتى چرا استعفاء بده ؟! ايشون كه پاشون درد نميكنه ! قصد انتشار رساله هم كه نداره !
درود جناب سپهر. تازه علاوه بر اينهائي که جنابعالي برشمرديد، گاهگاهي موجبات فرح و شادي مردم رو هم فراهم ميکنند جناب جنتي، لذا بقول شما چرا بايد ايشون استعفا بده!؟ بنده هم مثل شما مخالفم.
ازعلمای بزرگ وعظیم الشان وحوزه های علمیه این انتظارمی رودکه از لحاظ مالی مستقل بوده وازدولت هابودجه ای دریافت نکنندتابرتصمیم گیری واعتقاداتشان تاثیرگذارنباشدوخدای ناکرده عالم حکومتی نباشند