استاندارد سازی زندگی در تراز شهدا
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، به مناسبت روز شهید در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز گذاشته است، نوشت:
شهید، حرمت دارد. بسیار هم حرمت دارد. اصلاً هرچه که نسبتی با خدا داشته باشد محترم است. مگر مسجد را کم احترام میگذاریم ما؟ مگر برای عبادات، کم احترام قائلیم؟ اصلاً افراد به میزان عبادتهاشان در نگاه دیگران صاحب حرمت میشوند. شهید هم حرمت یافتهی عشق خویش و قبول حضرت معشوق است. تکریم مقام او نیز در شمار تعظیم در درگاه حضرت شاهد باید شمرد.
اما نکتهای که باید بدان ویژه توجه کرد این است که تکریم و البته شکرانهی هر نعمتی باید از جنس خود آن نعمت باشد. مسجد را به حضور طاهر و سجدههای خالص باید حرمت نهاد و قرآن خدا را به خوانش و به رفتار درآوردن آیات و احادیث را با زیستن بر مدار آن میتوان مورد تجلیل قرار داد.
ماجرای شهید هم همین است. باید متناسب با جنسیت و سنخیت با آن به قدردانی برخاست. شکر این نعمت، فراتر از انواع عبادتها، رسیدن به عبودیت در برابر خالق و حریم بانی برای حرمت خلایق است. مگر شهدا از جان نگذشتند تا جان مردم و آبروی میهن و استقلال وطن، پایدار بماند و کسی نتواند پا بر زمین ما بگذارد و بندگان خدا را به بردگی خویش برد؟
مگر شهدا نرفتند تا هیچ قدرتی نتواند راه سعادت مردم را سد کند؟ مگر سد شکنی نکردند مردان از جان گذشته تا راه تعالی و سربلندی مردم باز باشد و برای همیشه باز بماند؟
برویم و باز بخوانیم خط فکریشان را در وصیتنامههاشان تا به افق نگاه آنان بیدار شویم و صراط مستقیم را بیابیم. برویم و با آنان که عزیز خدایند و حجت خداباوری در عصر حاضر، پیمان بندیم که رفتارمان را با آنان تراز کنیم. این میتواند ترازوی اعمالمان را چنان میزان کند که هم در این دنیا به رستگاری برسیم و هم در آن جهان به فلاح، وعدههای صادق خداوند را به چشم آنانی بکشیم که میکوشیدند انسانها را به مدار بردگی خویش و شیطان بکشند. آنانی که اگر مأموریت درستی هم به آنان واگذار شود، به بدترین شکل از آن فرصت، تهدید میسازند برای وطن.
یک نمونهاش را باز امروز میشنویم و میخوانیم و به هزار دریغ، سر تکان میدهیم و آه حسرت از دل برمی کشیم. برخیهامان هم با خود میگوییم که کاش شهدا بودند. کاش بودند نه برای این که این روزها و این پلشتیها را میدیدند که کاش بودند تا چنین نمیشد. کاش بودند و با همان سلوک جبهه، نه تنها به لقمهی افزونتر فکر نمیکردند که از لقمهی حق خویش هم میکذشتند تا برادرشان، به اندازهی لقمهای سیرتر بشود.
آنان اگر بودند در مأموریت دور زدن تحریمها، همهی دشمنان را دور میزدند و با کمترین هزینه، کارها را بسامان میرساندند نه مثل «بیمار رفتاران» که به نام تحریمها، نه دشمن را که وطن را و هم وطن را دور میزنند.
بگذریم، روز شهید است و نباید شهد نام او را در کامها تلخ کرد. این «شقشقیه» را هم بگذارید به حساب دردی که در دل فریاد میکشد. سخن هم این است که رفتار شهدا در کردار ما نباید چنین غریب بماند که حق و حقیقت به غربت دچار شود. باید به سلوک شهدا برگردیم تا نه کمر ما که همهی وجود دشمن در هم بشکند. این شدنی است و پیروزی در دسترس است اگر همین امروز به نام شهدا، مسیر خود را اصلاح کنیم و به صلاح عمومی جامعه بیاندیشیم.
اگر به مدار شهدا بازگردیم نه تنها در تعالی معنوی و اخلاقی، اوج خواهیم گرفت که در تدبیر امور و تمشیت معیشت مردم هم استانداردهای تازه تعریف خواهیم کرد. مصائبی که امروز در عرصهی زندگی با آن مواجهیم، بخش زیادی از آن، ثمرهی دوری از فرهنگ شهداست. نتیجهی غربت فرهنگ ایثار در مدیریت جامعه و محیط زیست عمومی است.
تحریمها نتایج خود را دارد و فقر مدیریتی حضرات هم در جای خود گلوی مردم را میفشارد اما غربت فرهنگ شهیدان، که بر ایثار و بهره وری حداکثری از حداقل امکانات استوار بود بود، بیش از هر مؤلفهی دیگری، ما را و قدرت ما را ضعیف کرده است.
اگر به بازتعریف رفتار خود بپردازیم میتوانیم موفق بشویم حتی اگر دشمن در تحریمهای خود تجدید نظر نکند. ما اگر به تجدید نظر در حرام رفتاری برسیم، حلال رفتاری بسیاری از مسائل را حل و مشکلات را رفع خواهد کرد، مطمئن باشید.
انتهای پیام