فتنه میکونوس
روزنامهی سازندگی در مطلبی با عنوان “فتنه میکونوس” نوشت:
«بحران سیاسی» ایران و اتحادیه اروپا در دهه ۷۰ شمسی از بروز حادثهای در رستورانی واقع در برلین آلمان به نام میکونوس آغاز شد. حادثهای «تروریستی» که تعدادی از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران کشته شدند.
به دنبال این حادثه با دستگیری افرادی با تابعیت لبنانی و یک نفر ایرانی و تشکیل پرونده ۴۰۰ صفحهای آن، بهانهای شد تا پای مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران را به طور غیابی به این دادگاه بکشانند.
میهمانان مرگ
زمانی که حزب دموکرات کردستان از ۱۴ تا ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ میهمان کنگره جهانی احزاب سوسیالیست و سوسیال دموکرات در برلین بودند، ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ برابر با ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در رستوران میکونوس واقع در خیابان پراگ در منطقه ویلمرسدورف برلین شبی پرخون و دامنهدار رقم خورد.
عزیزالله طبیب غفاری صاحب رستوران و از اعضای سازمان فداییان خلق به درخواست نورالله محمدپور دهکردی، مامور دعوت و تدارکِ نشستی در رستوران خود شد. این نشست مشترک با هیأت نمایندگی حزب دموکرات کردستان و برخی از افراد اپوزیسیون ایران در برلین، قرار بود با حضور حدود ده تا پانزده نفر در ۱۸ سپتامبر برگزار شود اما میهمانان برای ۱۷ سپتامبر دعوت شده بودند. «هدف از نشست آشنایی متقابل و نیز گفت و شنود درباره مسائل ایران، کردستان و همچنین وضع اپوزیسیون در خارج از کشور بود».
اشتباه غفاری در اعلام تاریخ نشست به میهمانان موجب شد جز هیأت نمایندگی حزب دموکرات کردستان و دهکردی، هیچ یک از مدعوین در رستوران حضور نداشته باشند. هیأت نمایندگی شامل صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در اروپا و همایون اردلان نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در آلمان میشد. در این شب اما حاضران دیگری در رستوران حضور داشتند از جمله پرویز دستمالچی، مهدی ابراهیمزاده، مسعود میرراشد، اسفندیار صادقزاده و عزیز غفاری. در این میان تنها دو نفر به طور اتفاقی جزو میهمانان بودند و صادقزاده بنا به موافقت دهکردی بر سر میز نشست.
ساعت ۲۲:۵۰ در اتاق پشتی رستوران، حاضران مشغول بحث بر سر موضوع کردستان و مسأله خودمختاری بودند که سه نفر به سرعت وارد رستوران میشوند و پس از شلیک سی گلوله با همان سرعت از رستوران خارج میشوند. در پی این حمله اعضای هیأت نمایندگی و دهکردی کشته شده و عزیز غفاری مجروح میشود اما آن چهار نفر دیگر آسیبی نمیبینند.
دادگاه میکونوس
به گفته کاظم دارابی در کتاب «نقاشی قهوهخانه» «فاجعه میکونوس به قدری بزرگ بود که یک روز پس از ترور مسئول رسیدگی به آن را دادستانی کل آلمان، عالیترین مرجع عالی کشور به عهده گرفته بود». ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۲ چهار روز پس از حادثه میکونوس اداره فدرال جنایی آلمان در گزارشی مینویسد: «بر اساس اظهارات قبلی و همچنین تحقیقاتی که در این باره صورت گرفته، این قابل فرض است که سوءقصد ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلین یک عملیات تروریستی دولتی توسط ایران بوده است».
با ادامه تحقیقات ماموران پلیس آلمان نخستین طرح شکایت علیه این اقدام در ماه می۱۹۹۳ صورت گرفت. محاکمات از ۶ آبان ۱۳۷۲ آغاز شد و روند دادرسی این پرونده تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۴ ادامه یافت. پرونده میکونوس با شهادت ۱۷۶ نفر، ۲۴۷ جلسه دادگاه که گفته میشود هزینه هر جلسه ۵ هزار مارک آلمان برآورد شده است با حضور شش قاضی و ۱۱ وکیل مدافع و دو دادستان و سه شاکی در طی ۵ سال جریان داشت.
یک سال پس از این حادثه، آلمان با دریافت اطلاعاتی از سرویس اطلاعاتی و جاسوسی خارجی انگلیس، دو تن از عوامل این حادثه را دستگیر کرد؛ عباس رحیل ۲۶ ساله و یوسف امین ۲۵ ساله که در خانه احمد امین برادر یوسف پنهان شده بودند. یوسف امین، محل اختفای اسلحهها و اتومبیلی که در آن شب مورد استفاده قرار گرفته بود، فاش کرد. با اعترافات زودهنگام یوسف امین، کاظم دارابی کازرونی از اتباع ایرانی پس از سه روز دستگیر شد. متهمان دیگر پرونده از جمله محمد اتریس و عطاالله عیاد نیز پس از چندی دستگیر شدند. سرانجام طبق رأی قطعی دادگاه در ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ کاظم دارابی و عباس رحیل به حبس ابد، یوسف امین و محمد اتریس به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند و عطاالله عیاد از اتهام همکاری در این حادثه تبرئه شد.
دارابی که بود؟
کاظم دارابی متولد داراب استان فارس است. گفته میشود دوران دانشجویی کاظم دارابی در کشورهای اتریش، آلمان و فرانسه سپری شده و عاقبت او آلمان را برای زندگی برگزیده و ساکن برلین شده است. آنچه مطبوعات غربی و رسانههای مخالف جمهوری اسلامی از سوابق دارابی منتشر کردند، نشاندهنده سمپاتی شدید او به نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
حتی برخی بیدلیل پا را فراتر نهاده و دارابی را به عنوان یکی از ماموران سرویس اطلاعاتی ایران در آلمان معرفی کردند. موضوعی که دستاویز دادگاه متهمان میکونوس قرار گرفت و باعث محکومیت دارابی و صدور احکام جلب برای برخی مسئولان اطلاعاتی و امنیتی وقت جمهوری اسلامی ایران شد. دارابی از آن جهت که عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا بود، از سوی رسانههای مخالف، به شرکت در تظاهرات به نفع جمهوری اسلامی، متهم شد و البته در این مورد آخر دستگیر و توسط دادگاه محکوم به هشت ماه زندان و اخراج از کشور آلمان شد که گفته میشود با وساطت سفیر ایران در آلمان این موضوع فیصله یافته است.
رأی سیاسی نه قضایی
برخی معتقدند رأی این دادگاه تحت تاثیر شرایط سیاسی در ارتباط با مسأله صلح خاورمیانه قرار گرفت. همچنین به گفته سید حسین موسویان سفیر ایران در آلمان در کتاب بررسی روابط ایران و آلمان «پس از حادثه، رسانههای جمعی بلافاصله اتهام را متوجه مقامات ایران کردند و با هدف ایجاد ارتباط بین این واقعه و قتل قاسملو، سرویس امنیتی ایران را مجرم دانستند…». در روند دادرسی توسط دادستانی آلمان، نام علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات از ۱۹/۹/۱۳۷۴ به عنوان صادرکننده دستور قتل به میان آمد. «این احضاریه که توسط دیوان عالی فدرال آلمان نیز تأیید شد به درخواست دادستان کل آلمان «کی نهم» صادر شده بود. او مدعی بود دلایل قطعی وجود دارد مبنی بر اینکه قتلها هدایت شده صورت گرفته است.
بر اساس حکم کاملاً سیاسی و بدون ادله دادگاه برلین، قتل قاسملو و دو تن از دوستانش در ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در شهر وین و همچنین قتلی که در این دادگاه مورد بررسی قرار گرفت، از نتایج و پیامدهای عملی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است. این رأی بدون ارائه هیچ سند و مدرک متقنی رابطه میان قتل وین و برلین را بسیار روشن و آشکار میداند.
ردپای بنیصدر با شاهد C
در آگوست سال ۱۹۹۶ بر اساس گزارش شبکه جهانی بیبی سی، ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور سابق ایران اعلام کرد در دادگاه برلین حضور مییابد و علیه مقامات ایرانی شهادت خواهد داد و همین مسأله را میتوان نشاندهنده طراحی پیچیده علیه ایران دانست. او در سپتامبر همان سال در دادگاه حاضر شد و ادعا کرد شخصی را در اختیار دارد که مامور سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بوده و حاضر است به صورت ناشناس بر اساس اطلاعاتی که در دست دارد علیه مقامات ایران در ارتباط با حادثه میکونوس شهادت دهد. این شخص که ابتدا توسط بنیصدر شاهد C نام گرفت، پس از چندی خود را ابوالقاسم مصباحی ۳۹ ساله معرفی کرد. مصباحی اعلام کرد که از سال ۱۹۸۴ در جریان اقدامات سرویس امنیتی جمهوری اسلامی ایران در سفارت این کشور در پاریس بود تا اینکه سرانجام توسط مقامات فرانسوی اخراج شد.
شهادت مشکوک مصباحی نقش مهمی در روند دادرسی و صدور حکم ایفا کرد. او در دادگاه گفته بود: «اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری ایران و علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه از نقشه ترورها مطلع بوده و علی فلاحیان مسئولیت نظارت بر اجرای طرحهای ترور را برعهده داشته است.» ادعایی که همان زمان هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با مجله اشپیگل آن را بیاساس خواند و گفت: «ما با هر نوع تروریسم مخالفیم».
بحران ایران و اروپا
مدتی پس از سکوت مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران و حکم دادگاه برلین موسوم به دادگاه میکونوس، آلمان چهار دیپلمات ایرانی را اخراج کرد. گروه وزرای خارجه اتحادیه اروپا با صدور بیانیهای در ۹/۴/۱۳۷۶ در لوکزامبورگ اعلام کردند که سفر به ایران در سطح وزارت متوقف خواهد شد، همچنین منع فروش سلاح به ایران ادامه خواهد یافت و سرانجام اینکه اتحادیه اروپا به کارمندان اطلاعاتی و امنیتی ایران، دیگر ویزا نخواهد داد. پس از به قدرت رسیدن سیدمحمد خاتمی در فوریه ۱۹۹۸ اتحادیه اروپا تصمیم خود مبنی بر توقف سفر به ایران در سطح وزیران را منتفی ساخت.
به دنبال این اقدام آلمان کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور موقت سفرای خود را از تهران فراخواندند و جمهوری اسلامی را به تروریسم دولتی محکوم کردند. این بحران در رابطه ایران و آلمان در حالی اتفاق افتاد سیاستهای «گفتوگوهای انتقادی» بن با تهران تیره و تار شد. طرح «گفتوگوهای انتقادی» که از سوی کلاوس کینکل وزیر خارجه وقت آلمان ارائه شد، حول پنج محور تدوین شده بود: متضمن شدن ایران به رعایت حقوق بشر، پایبندی به قوانین بینالملل، پایان دادن به تخاصمات در قبال روند صلح خاورمیانه، فاصله گرفتن از تروریسم و صرفنظر کردن از تولید و استقاده از سلاحهای کشتار جمعی.
ایران در مقابل این حکم شدیدا موضع گرفت و تمامی این اتهامات از سوی دادگاه برلین را رد کرد. آیتالله خامنهای در واکنش به این اقدام در ۱۰/۲/۱۳۷۶ بیان کردند: «چون در این قضیه، آلمان این گونه رفتار کرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگر میخواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد».
به نقل از موسویان در کتاب بررسی روابط ایران و آلمان، محمود محمدی سخنگوی وزارت امور خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران «احضاریه صادره برای آقای فلاحیان را از طرف ایران رد کرده و آن را مغایر استانداردهای معمول در رفتار بینالملل و غیر قابل قبول خواند. وی تاکید کرد هیچ مدرک معتبری که متضمن وجود ارتباط میان مقامات جمهوری اسلامی ایران با قضیه میکونوس باشد وجود نداشته و هدف اصلی پشت صحنه درخواست احضاریه از سوی دادستان کل آلمان، تبلیغات بینالمللی و فشار وارده از سوی گروهها و محافلی است که با ادامه روند روابط سازنده میان ایران و آلمان بر مبنای منافع ملی دو کشور مخالفند. محمدی گفت: اینها گروههایی هستند که مداوماً برای ایجاد مشکل در روابط ایران و آلمان تلاش کردهاند. بیشک پیشرفت سریع در تحقیقات منصفانه و دقیق در قضیه میکونوس منجر به آشکار شدن حقیقت و رفع اتهامات بیاساس علیه ایران خواهد شد».
بخشی از روایت متهم ردیف اول
کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس با وجود داشتن سه وکیل به اتهام رهبری گروه ترور حادثه میکونوس، مجرم شناخته شد و در حکم صادره از سوی دادگاه، از او به عنوان عضو سپاه قدس، عضو وزارت اطلاعات، عضو حزب الله لبنان و عضو انجمن اسلامی در اروپا نام برده شد. او در سال ۱۳۸۶ به همراه اسماعیل رایل پس از ۱۰ سال حبس، مطابق قانون جرایم اتباع بیگانه آلمان از آن کشور اخراج شدند و دارابی به ایران بازگشت.
او در کتابی به نام «نقاشی قهوهخانه» به نقل خاطرات خود از دادگاه میکونوس و ماجراهای پیش و پش از این حادثه پرداخت؛ حادثهای که زندگی او را «زیر و رو» کرد.بنا به روایت دارابی، او چهار روز قبل از حادثه به همراه همسر و فرزندانش از برلین به هامبورگ رفته بود. دارابی چند روز پس از اقامت کاری در ایران و بازگشت به برلین با دو نام آشنای «یوسف امین» و «عباس رحیل» در روزنامه مواجه میشود که خبر از دستگیری آنان در رابطه با حادثه میکونوس را میداد. به نقل از دارابی «هر دو از بچههای لبنان بودند که به مسجد میامدند و در آنجا با هم سلام علیک داشتیم. آنها با برادرم موسی (قاسم) دوست شده و گاهی هر سه با هم زندگی میکردند. خانه اجارهای من در دتملدر اشتراسه، در اختیار برادرم بود به همراه امین و رحیل بود…».
به گفته دارابی پس از حادثه میکونوس آلمانیها «فوری گفتند کار، کار ایرانیهاست. بعد توی تمام بچههای ایرانی و لبنانی پچ پچ بود که مواظب باشید، چرا که این ماجرای میکونوس را دارند میدوزند به دامن ما…». چند روز پس از اعترافات «دروغین» یوسف امین، دارابی در منزل خود دستگیر شد. در حکم جلب کاظم دارابی چنین آمده بود: «متهم دارابی به شکل ذیل در این جنایت مشارکت داشته است: وی با آگاهی از نقشه جرم، آپارتمان خود واقع در خیابان دتمولدراشتراسه ۶۴B برلین را روز سیزدهم یا چهاردهم سپتامبر ۱۹۹۲ به منظور یک دیدار تدارکاتی و سپس بیتوته بعد از آن در اختیار افراد درگیر در اجرای مستقیم جرم که برخی از آنان از خارج آمده بودند، قرار داده است. متهم رحیل که دارابی کلیدهای آپارتمان را در اختیار وی گذاشته بود، متهم امین و متهم فرج حیدر جزو این افراد بودند.از این رو متهم دارابی سهم عمدهای در طرح کلی برنامه و اجرای جرم بر عهده داشته است». او تمامی اتهامات علیه خود را «ساختگی» خواند.
انتهای پیام