خرید تور تابستان

درباره‌ی “تنهازیستی”

شفقنا نوشت: یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت که تنهازیستی در مقطعی کوتاه برای رشد فردی لازم است و اگر برای رسیدن به استقلالِ لازم باشد می توان جنبه مثبتی برای آن در نظر گرفت اما اگر صرفا یک ژست اجتماعی باشد که می خواهد ادای مدرن بودن را درآورد مشکل زاست و جنبه مثبت را نیز زیر سوال می برد.

نازی قنبری عنوان کرد: اگر بخواهیم بگوییم تنهازیستی به معنای زندگی دختران و پسران جوان به تنهایی و به ویژه در شهرهای بزرگ است، یک تعریف خیلی محدود است که باعث می شود ناخواسته گروه دیگری از تنهازیستان را حذف کنیم. علاوه بر دختران و پسران جوان افراد میانسالی را هم می بینیم که به تنهایی زندگی می کنند.

وی افزود: این افراد در دسته های مختلف قرار می گیرند. مثلا فردی که تا سن ۴۰ سالگی با پدر و مادرش زندگی می کرده، حال آنها را از دست داده و تنها زندگی می کند، افرادی که فرزندانشان آنها را رها کردند یا  همسرشان را بر اثر فوت یا طلاق از دست دادند.

این روانشناس خاطرنشان کرد: رو به رشد بودن پدیده تنهازیستی حقیقت دارد؛ چون به هر حال وقتی جوامع به سمت صنعتی شدن پیش می روند خواسته یا ناخواسته دچار تغییراتی می شوند. اگر بر تنهازیستی نیز مثل هر پدیده دیگری نظارت نباشد صددرصد به معضل تبدیل خواهد شد.

همه از روی علاقه تنهازیستی را انتخاب نکردند

قنبری درمورد علت انتخاب این نوع از سبک زندگی توضیح داد: در خانواده ها، سطح فرهنگ ها و درآمدهای مختلف تنها زیستی دلایل مختلفی دارد. ولی به طور کلی دلایل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی تاثیرگذارند. اگر بخواهیم از جنبه اقتصادی نگاه کنیم، بسیاری از دختران و پسران جوانی که اکنون در تهران به تنهایی زندگی می کنند به دلیل این است که می خواستند شغل و درآمدی داشته باشند و یک عده علی رغم میلی باطنی خود این سبک زندگی را برگزیدند. حتی ممکن است شخص، متاهل باشد و زن و فرزندان خود را در شهر دیگری رها کرده و در کلان شهری دیگر تنها زندگی کند تا درآمدی به دست آورد.

او ادامه داد: نمی توانیم بگوییم صرفا همه با انتخاب خودشان و از روی علاقه این سبک از زندگی را انتخاب کردند. از دلایل دیگر که می توان به آن شاره کرد استقلال است که بیشتر درمورد دختران اتفاق می افتد. خیلی از دختران از شهرهای دیگر به دلیل کار و درس خواندن به تهران می آیند تا استقلال را تجربه کنند.

به دختران اجازه داده نمی شود

این روانشناس بالینی ضمن بیان اینکه تنهازیستی در جوامع رو به رشد و مدرنیته بیشتر پیش می آید تا در جوامع سنتی گفت: آمار خانه های مجردی درکلان شهرها بیشتر است اما افرادی که به تنهازیستی روی می آورند بیشتر از شهرهای کوچک و مناطق محروم هستند. ضمن اینکه تنها زندگی کردن در پسران بیشتر دیده می شود چون اختیار و استقلال در آنها بیشتر است و از نظر فرهنگی راحت تر می توانند از خانواده جدا شوند در حالی که در بسیاری از مناطق این اجازه به دختران داده نمی شود.

افرادی که وابستگی های عاطفی آزارشان می دهد

تنهازیستی بار مثبت ندارد

قنبری تنها زندگی کردن را شباهت تنهازیستی در ایران با غرب دانست و درباره تفاوت ها نیز توضیح داد: وقتی در دنیای غرب، شخصی تنهازیستی را انتخاب می کند چون از ابتدا نیز مستقل بوده خیلی برایشان انتخاب سختی نیست و گاهی جزو مراحل طبیعی زندگی شان به حساب می آید، ولی جامعه ما به گونه ای است که  بسیاری از افراد وقتی این سبک از زندگی را انتخاب می کنند همچنان وابستگی های عاطفی برایشان آزار دهنده است؛ هر چند در ظاهر بخواهند بگویند که همه چیز خوب است. چه بسا افرادی را می بینیم که تنها زندگی می کنند و معتقدند که هیچ مشکلی ندارند اما از دورن رنج می برند و پنهانی خودشان را آزار می دهند و شاید در خلوت خود ساعت ها هم گریه کنند. تفاوت دیگر این است که تنها زیستی در ایران از دید دیگران بار مثبت ندارد ولی در جوامع غربی اینگونه نیست.

تنهازیستی محصول غرب هست یا نیست؟

وی درباره اینکه آیا می توان تنهازیستی را محصول غرب دانست یا خیر معتقد است: اگر ده سال قبل را در نظر بگیریم این پدیده شناخته شده نبود یا زمانی که ارتباطات جمعی وجود نداشت و افراد ارتباط زیادی با غرب نداشتند، در دنیای خودشان بودند؛ اما وقتی که رسانه ها گسترده شدند افراد نسبت به آنچه که در غرب وجود دارد آگاهی پیدا کردند که ممکن است این آگاهی در شکل گیری پدیده تنهازیستی تاثیر داشته باشد.

قنبری ادامه داد: از طرفی هم نمی توانیم بگوییم که اگر این نوع زندگی در غرب وجود نداشت کشور ما نیز با این پدیده روبه رو نمی شد. این پدیده یکی از مراحل رشد و روند جامعه امروزی است. البته ما باید در نظر بگیریم که شاید تنها زیستی در یک مقطع کوتاه برای رشد روانی هر فردی لازم باشد ولی اگر بخواهیم برای تمام عمر تنها زیستی را انتخاب کنیم طبیعتا اشکال دارد.

تنهازیستی سنتی است یا مدرن؟

این روانشناس تصریح کرد: وقتی تنهازیستی بدون هیچ نظارت، آمادگی و تربیتی رواج پیدا کند سبکی از زندگی به وجود می آید که هیچ سر و تهی ندارد. یعنی مشخص نیست که سنتی است یا مدرن؛ طبیعتا سنتی نیست چون تنهایی در زندگی سنتی معنی و جایگاهی ندارد، مدرن هم نیست، شاید در دنیای مدرن این ژست اجتماعی را بگیرند که تنها زندگی می کنند و بخواهند خودشان را با آن ژست مدرن نشان دهند ولی در واقع تعریف مدرن بودن این نیست.

مسئولیت گریزی در پی تک زیستی

وی یادآور شد: تنهازیستی رسیدن به استقلال لازم به همراه حفظ منافع جمعی است، اگر اینطور نباشد صرفا یک ژست است. افرادی که فقط ژستش را دارند بیشتر از همه دچار معضل می شوند چون تصویری که از خودشان ساختند، ساختگی است و این باعث می شود که جامعه را نیز دچار مشکل کنند. یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد این است که وقتی تنهازیستی گسترش پیدا کند طبیعتا افراد نیز مسئولیت گریز می شوند و نمی توانند مسئولیت زندگی را بر عهده بگیرند در نتیجه آمار ازدواج پایین می آید و سپس رشد جمعیت نیز کاهش پیدا می کند.

تنهازیستی، طبق اصول جنبه مثبت دارد

قنبری درباره ابعاد مثبت و منفی تنهازیستی نیز به خبرنگار شفقنا گفت: هر پدیده یا رویدادی که اتفاق می افتد هم جنبه های منفی و هم جنبه های مثبت دارد ولی وقتی چیزی بر طبق اصول خودش پیش نرود ممکن است که پدیده درهمی شود و جنبه مثبت را نیز زیر سوال ببرد. در نظریه اریکسون در مراحل رشد، مرحله اول اعتماد در برابر بی اعتمادی و مرحله دوم خودمختاری در برابر شک و تردید قرار دارد. یک کودک در آغاز مرحله دوم دوست دارد که خودمختاری را در خود شکل دهد و در سنین بزرگسالی این خودمختاری یا استقلال روانی نیز باید اتفاق بیفتد.

او افزود:یک فرد سالم شاید دوست داشته باشد که بخواهد در مقطعی از زندگی خود مستقل باشد، درآمد جدا داشته باشد و بتواند استقلال را تجربه کرده و به فردیت برسد تا اینکه بخواهد تا زمانی که ۴۰ سال دارد شخص دیگری به او خدمات دهد. بنابراین تنهازیستی اگر طبق اصول پیش برود صددرصد می تواند جنبه مثبت داشته باشد ولی اگر صرفا یک ژست اجتماعی یا ادای مدرن بودن را درآوردن باشد جنبه مثبتی ندارد و مانند شخصی می ماند که برای خود شخصیتی کاذب ساخته و از بیرون نما و ویترین زیبایی دارد اما از دورن از اختلال شخصیت رنج می برد.

ارائه آگاهی و آموزش درباره تنهازیستی

تنهازیستی امری گریز ناپذیر و بخشی از زندگی است

این روانشناس برای جلوگیری از رواج تنها زیستی در جامعه بیان کرد: اولین کار این است که در رابطه با تنهازیستی آگاهی و آموزش داده شود، یعنی اگر قرار شد افراد تنها باشند بدانند که تنها زیستی به چه شکلی است، چه عواقبی دارد و برای اینکه بتوانند با کیفیت تر زندگی کنند چطور باید پیش بروند؛ تربیت باید به گونه ای برنامه ریزی و انجام شود که فرد بتواند به استقلال روانی برسد، یعنی صرف اینکه به استقلال جسمی برسد کافی نیست. باید بتواند بعد از رسیدن به استقلال روانی چه در تنهایی و چه در جمع زندگی عاقلانه ای داشته باشد، بدون اینکه بخواهد معضلی به وجود بیاورد.

او خاطرنشان کرد: به هر حال تنهازیستی بخشی از زندگی است. واقعیت این است که یک امر گریز ناپذیر است و افرادی هستند که در هر دوران از زمان در مقطعی تنها زندگی می کنند.

قنبری معتقد است: تک زیستی یک روند اجتماعی است، چون خاصیت انسان مدرن است که بخواهد به صورت فردی تجربه کسب کند اما اگر بر اثر نیاز به مسائل اولیه می خواهد استقلال را تجربه کند مشکل به وجود می آید در غیر این صورت هر انسانی این حق را دارد که بخواهد فردیت را تجربه کند به شرطی که بر مبنای نیازهای اولیه اش نباشد بلکه برای رشد شخصیت و روانی اش باشد.

خانواده و فرزندپروری مناسب

این روانشناس بالینی درباره نقش خانواده ها در تک زیستی فرزندان بیان کرد: خانواده باید بتواند در سال های اولیه فرزندپروری مناسبی داشته باشد و فرزندانی را تربیت کند که در آنها اعتماد در برابر بی اعتمادی که مرحله اول است به خوبی سپری شود تا فردی باشد که بتواند به جهان اعتماد کند و در سال دوم و سوم به استقلال برسد. فردی که این دو مرحله را در کودکی به خوبی گذرانده باشد در بزرگسالی تصمیمات بهتری می گیرد.

دانش آموزان را با تعاون و همکاری آشنا کنیم

او درباره نقش آموزش و پرورش نیز افزود: آموزش هایی که در مدارس به کودکان ارائه می شود باید به گونه ای باشد که آنها را با جنبه های تعاون، همکاری و کنار هم بودن آشنا کند و همچنین بتواند دایره ارتباطات دانش آموزان را گسترده کند؛ هر چقدر این دایره گسترده تر شود افراد می توانند به راحتی با دیگری ارتباط برقرار کنند و این ارتباط برقرار کردن هر چقدر بهتر باشد باعث می شود در بزرگسالی نیز بتواند در ارتباط قوی تر باشند و کمتر تنها بودن را به عنوان یک سلاح انتخاب کنند.

قنبری در پایان اظهار داشت: یکی دیگر از نقش هایی که آموزش و پرورش و خانواده می توانند داشته باشد این است که حس همدلی را در فرزندان افزایش دهند، چون هر چقدر این حس افزایش پیدا کند همراه با کودک بزرگتر می شود و در این صورت ارتباطات بهتری برقرار می شود. فردی که همدل است بسیار کمتر تنهایی را انتخاب می کند تا شخصی که همدلی بلد نیست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا