جنگ پورشه و پراید
مهراب صادقنیا در یادداشتی تلگرامی با عنوان “جنگ پورشه و پراید” نوشت: بعد از ظهر پنج شنبه ۲۶ اردیبهشت یک رشته توییت منتشر شد که خبر میداد شب گذشته در خیابان کارگر اصفهان در تصادفی یک پورشه سیاه رنگ با سرعت غیر مجاز با سه خودرو برخورد کرده است. در اثر تصادف، رانندهی پراید کشته شده و راننده پورشه از صحنه فرار کرده است. روایت شاهدان بیان میکرد که زنی جوان از نزدیکان راننده پورشه، باخسارت دیدهها با تندی صحبت میکند و در جواب این که در این تصادف یک نفر کشته شده، پاسخ میدهد : “کشتیم که کشتیم، دیه اش را میدهیم. ”
این توئیتها کافی بود تا شبکههای مجازی پر شوند از درگیری فقیر و غنی. از وقتی این گزارش منتشر شده است، پیامرسانهای مختلف شاهد حضور پررنگ کنشگرانی است که خشم خود را نسبت به پورشهسوار ابراز داشتهاند و گاه خواستار شدیدترین مجازاتها برای او شدهاند. بعضیها نیز او را یک آقازاده معرفی کردهاند و بعضی دیگر با راهانداختن بازی “ما و بهتر از ما” معتقدند اگر ما ماشینمان را کج پارک کنیم، پلیس با ما برخورد میکند، ولی بهتر از ما اگر در تصادف آدم هم بکشند، پلیس کارشان ندارد.
از کنار حوادثی از این دست نباید ساده گذشت. این رخدادها نشان میدهد اختلاف طبقاتی و نیز بیاعتمادی فقیران به ثروتمندان در جامعهی ما به نقطهی انفجار رسیده است. یقین بدانید اگر در تصادف دو پراید با همدیگر کسی جانش را از دست میداد، این تلاطم و درگیری اجتماعی اتفاق نمیافتاد.
برخی رخدادها شکاف و درگیری فقیر و غنی را ستیزهآمیزتر میکند. برای نمونه، در فاصلهی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ میلادی، ۲۵ میلیون اروپایی بر اثر بیماری طاعون، جان باختند. از آنجا که سرمایهدارها توانسته بودند خود را به روستاها و مکانهای امن برسانند، بیشتر آسیبدیدگان گروههای فقیر جامعه بودند. این تراژدی دردناک سبب شد تا خشم مستمندان نسبت به دولتمندان برانگیخته شود و بدینوسیله ناقوس پایان نظام فئودالیسم به صدا در آید. و نمونهی دیگر اینکه نزدیک به یک دهه پیش، دانشجوی بیکاری به نام “محمد بوعزیزی” از کشور تونس در اعتراض به فقر و بیکاری، خود را به آتش کشید. مرگ او تحریک عواطف گروههای مختلف جامعه را به همراه داشت و زمینهی دگرگونیهای عمیق اجتماعی و حتی تغییر ساختار قدرت در آن کشور شد.
تصادف پورشه و پراید در اصفهان و مرگ راننده پراید را جدی بگیرید. در جامعهای که فقیرانش گمان میبرند حقشان را ثروتمندان خوردهاند، و پولدارها معتقدند فقر دیگران نشانهی بیعرضهگی آنهاست، اینگونه حوادث میتواند دامنهی گستردهتری داشته باشد.
انتهای پیام
گمان میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟که ….حق شان را خورده اند؟؟؟؟؟اراجیفی از این بدتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟