«خیابان» استراتژی نیست
عبدالله رمضان زاده، فعال سیاسی اصلاح طلب و سخنگوی دولت اصلاحات، در کانال تلگرامی خود یادداشتی از «ملیحه محمدی» با عنوان ««خیابان» استراتژی نیست» را بازنشر کرده است که در پی میآید:
این مطلب را در مباحثه با دوست گرامی رضا علیجانی و در ارتباط با دو مقاله پی در پی ایشان تحت عناوین «آیا زمان آشتی با عرصه خیابان نرسیده است!؟» و «به جای هو کردن «خیابان»، آن را فهم کنید!» مینویسم.
این هر دو را ایشان در انتقاد از اصلاح طلبانی نوشتهاند که به زعم ایشان بهای کافی را به نقش عنصر خیابان در مسیر مبارزات مردمی نمیدهند یا به زعم ایشان نسبت به آن آلرژیدارند، آنچنانکه سرنگونی طلبان نسبت به صندوق رأی!
آقای علیجانی خود را «تحولخواه» میدانند، و این اصطلاحیست که اندکی بعد از فروکش کردن مظاهر بیرونی جنبش سبز باب شد و دوستانی از میان مخالفان جمهوری اسلامی با فاصله گرفتن از اصلاح طلبان و براندازان، این عنوان را برای معرفی خود برگزیدند.
از منظر بیرونی یکی از نشانههای بارز در شناخت این دوستان این است که، اصلاح طلبان را شکستخورده و تمام شده میبینند و در عین حال مسئولیت مستقیمی در مشکلات و کمبودهای روزمره به آنها میدهند، به نوعی که گویا اگر اصلاح طلبان بخواهند میتوانند …
این تحلیل از نظر من دچار تناقض است ولی گمان نمیکنم در این نوشته جای طرح آن را بیابم. اما میتوانم بگویم که مهمترین انگیزهی پرداختن من به این دو مقاله همین نگاه به گمانم غیرواقع بینانهی بخشی از اپوزیسیون است به موقعیت اصلاح طلبان از یکسو و گرایشات عمومی جامعه از سوی دیگر. ارزیابی توان فوق العاده اصلاح طلبان که گویا مایل به استفاده از آن نیستند و ندیدن میزان آمادگی جامعهی مدنی ـ نه همهی معترضان ـ برای بالا بردن هزینهی مبارزه، باعث میشود که این دوستان ما دریافت درستی از توازن قوای سیاسی میان حکومت و مردم را به دست ندهند؛ و دیگر اینکه عامل «خیابان» را به عنوان استراتژی و محور مبارزه ارائه بدهند که من آن را زیانبار میبینم و مختص دوستمان علیجانی هم نیست.
باری، قبل از ورود به متن این توضیح را به کمک بگیرم که درک ایشان از خیابان به مثابه استراتژی مبارزهی مدنی را من از همان مدخل ورود به مقالهی اولشان پیدا میکنم در نمونههایی که ارائه میدهند و نکتههایی که ناگفته میگذارند…
انتهای پیام