تبعات حذف علی مطهری از نایب رییسی مجلس
ایران نوشت: جابهجایی یک نفر در میان 12 کرسی ظاهراً عدد بزرگی برای تغییرات هیأت رئیسه نیست، البته به شرط آنکه پای علی مطهری در میان نباشد. اما حالا که نام او به عنوان تنها حذف شده ترکیب هیأت رئیسه مجلس اعلام شده ماجرا قدری فرق میکند.
خصوصاً اینکه مستقلین مجلس رسماً اعلام کنند که دیگر به او رأی ندادهاند. حذف مطهری از نایب رئیسی مجلس و جایگزینی او توسط عبدالرضا مصری بیش از آنکه یک جابهجایی ساده باشد، نشانهای است از تغییراتی عمدهتر در ائتلافهای سیاسی بهارستان و مهمتر از آن ائتلافهای ناظر به انتخابات مجلس آینده. تغییراتی که طی آن به نظر میرسد ائتلاف بین اصلاحطلبان و اعتدالیون اصولگرا دیگر جای قابل توجهی در گمانهزنیهای سیاسی نخواهد داشت. هر چند از همان ابتدای مجلس دهم هم با جدایی دو طیف اصلاحات و مستقلین از هم، کارکرد لیست امید تنزل یافته بود اما حالا با این وضعیت میتوان ائتلاف منتهی شده به این لیست را رسماً تمام شده اعلام کرد.
گرفتن کرسی مطهری؛ قدرتنمایی مستقلین برای امید
تغییر کرسی نایب رئیس دوم مجلس در جلسه روز یکشنبه به طور مشخص و روشن به تغییر رأی فراکسیون مستقلین برمیگردد؛ آنها یک بار دیگر اثبات کردند که به رغم کم تعداد بودنشان نسبت به دو فراکسیون دیگر، ایستادنشان در میانه رقابت اصلاحطلبان و اصولگرایان، آنها را تبدیل به جریان تعیین کننده مجلس کرده. در واقع علی مطهری سه سال با رأی آنها کرسی نایب رئیسی دوم را تصاحب کرده بود. آرایی که روز یکشنبه به سمت گزینه اصولگرایان یعنی عبدالرضا مصری برگشت. همه ماجرا هم به اختلاف بر سر گزینه ریاست مجلس مربوط میشد؛ جایی که یک هفته قبل از انتخابات هیأت رئیسه فراکسیون مستقلین اعلام کرد که خط قرمزش در این انتخابات علی لاریجانی است و با هر فراکسیونی که ریاست او را بپذیرد وارد ائتلاف خواهند شد. در نهایت امیدیها با معرفی عارف به عنوان گزینه ریاست و رقابت با لاریجانی عملاً از امکان ائتلاف با مستقلین چشمپوشی کردند و این بهترین فرصت برای اصولگرایان بود که رقابت حاجیبابایی برای کرسی ریاست را قبل از آغاز، تمام شده اعلام کنند و یک کرسی نایب رئیسی را به عنوان امتیاز این عقبنشینی در اختیار بگیرند.
این البته واقعیتی بود که مستقلین هم از بیان آن ابایی نداشتند و بعد از جلسه رأیگیری، کاظم جلالی، رئیس فراکسیون آنها در جمع خبرنگاران به صراحت تأیید کرد که «اگر لیست امید تعامل میکردند، میتوانستند از خروج مطهری از هیأت رئیسه جلوگیری کنند. وقتی تعامل نکردند یا در بحث ریاست مجلس تا انتها گفتند خودمان لیست میدهیم نتیجهاش همین است. در مجلس باید کار اقناعی انجام داد چرا که اینجا کسی نمایندهتر از نمایندگان دیگر نیست.» هر چند در نقطه مقابل محمدرضا عارف هم در سخنانی که در جلسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان داشت تلویحاً طیف مستقلین مجلس را به تن دادن به «روابط غیرشفاف» و همین طور نداشتن «اصالت گفتمانی» متهم کرد. با این اظهارنظرها جای اما و اگر و روایت پشتپردهای از شکست علی مطهری در انتخابات هیأت رئیسه باقی نمیماند. همه چیز شفاف است؛ او قربانی بالا گرفتن اختلافات میان دو طیفی شده که سال 94 «لیست امید» را تشکیل داده بودند. مطهری شاید از آخرین نقاط وصل بین دو فراکسیون امید و مستقلین بود که روز یکشنبه این کارویژه خود را از دست داد و حالا شاید بتوان گفت که فاصله این دو فراکسیون هیچ گاه تاکنون به این اندازه نبوده است.
گلایههای مطهری از یک تاکتیک اشتباه
اما موضوع این فاصلهها فقط در فضای روابط دو فراکسیون خلاصه نمیشود. علی مطهری دیروز گفتوگویی با لحنی گلایهآمیز از بخشی از اعضای فراکسیون امید با «ایسنا» انجام داد که دلیل رأی نیاوردن خود را اصرار عارف و برخی «جوانترها» به رقابت بر سر کرسی ریاست با علی لاریجانی عنوان کرده است. او گفته که «درباره انتخابات هیأت رئیسه مجلس در فراکسیون امید دو نظر وجود داشت؛ یکی نظر باتجربهها مثل آقایان تاجگردون و تابش و بنده که مخالف معرفی کاندیدا برای ریاست بودیم و دیگر نظر جوانترها و شخص آقای عارف که بشدت طرفدار معرفی کاندیدا برای ریاست بودند.» وی توضیح داده است: «استدلال گروه اول این بود که احتمال رأی آوری کاندیدای ریاست که قاعدتاً آقای عارف خواهند بود ضعیف و زیر ۵۰ درصد است و علاوه بر این در صورت کاندیدا شدن ایشان دو فراکسیون دیگر متحد میشوند و توافق میکنند که به ازای رأی ولاییها به آقای لاریجانی، مستقلها نیز به کاندیداهای نایب رئیسی آنها رأی بدهند و در نتیجه خطر از دست رفتن برخی کرسیهای فراکسیون امید در هیأت رئیسه وجود دارد.»
به گفته علی مطهری «اما استدلال گروه دوم از جمله جناب آقای عارف این بود که ما باید به جامعه پیام بدهیم که این جریان سیاسی بیتفاوت نیست و برای ریاست هم کاندیدا دارد هرچند رأی نیاورد، آنگاه اعلام میکنیم که تعداد ما در مجلس این مقدار است و در اقلیت هستیم پس انتظار بیش از حد نداشته باشید و این پیام در واقع برای انتخابات اسفند ۹۸ و انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود. البته برخی از این افراد – نمی دانم بر چه اساسی – معتقد بودند که آقای عارف رأی میآورد.» وی گفته است: «به بیان دیگر گروه اول توجه به درون مجلس و کسب کرسیهای بیشتر در هیأت رئیسه از طریق ائتلاف با سایر فراکسیونها داشت و گروه دوم نظر به بیرون مجلس و بهرهبرداری در آینده داشت؛ هرچند برخی کرسیها را در هیأت رئیسه از دست بدهیم. البته این سؤال باتجربهها از جوانترها که اگر پیام ضعف به جامعه بدهیم چه فایدهای دارد، هرگز پاسخ داده نشد. سرانجام نظر جوانترها و شخص آقای عارف غالب شد و به عنوان تصمیم فراکسیون اعلام گردید و شد آنچه نباید میشد.» او نهایتاً با لحنی که گلایهآمیز به نظر میرسید، توضیح داده است: «همه میدانند که عضویت من در فراکسیون امید به خاطر احترام به لیست امید بوده است والاّ من اصلاح طلب اصطلاحی نیستم. در ابتدای تشکیل فراکسیون امید برخی افراد که نامشان در لیست امید بود از این فراکسیون خارج شدند ولی من این کار را اخلاقاً درست نمیدانستم و تا امروز نیز به لوازم کار فراکسیونی پایبند بودهام. همچنین همه میدانند که من در مجالس هشتم و نهم برای هیچ پستی از هیأت رئیسه مجلس یا کمیسیون کاندیدا نشدم ولی در مجلس دهم برای ممانعت از ورود افراد تندرو به هیأت رئیسه کاندیدای نایب رئیسی شدم چون فکر کردم فرد دیگری از همفکرانم رأی ندارد.»
بارقههای ائتلافهای جدید برای 98
اتفاقات انتخابات هیأت رئیسه سال چهارم مجلس دهم را نمیشود فقط در ماجرای علی مطهری و جایگزینی او توسط عبدالرضا مصری نماینده اصولگرای کرمانشاه و وزیر رفاه دولت احمدینژاد خلاصه کرد. این اتفاق در واقع میتواند سر رشته تحول مهمتری هم باشد برای ماههای آینده. ماههایی که منتهی به انتخابات مجلس یازدهم خواهد بود و فصل ائتلافها و لیستهای جدید. جایی که حالا دیگر کاملاً آشکار است که ائتلافی مانند سال 92 بین اصلاحطلبان و اعتدالیون اصولگرا شکل نخواهد گرفت. محمدرضا عارف، ساعاتی پس از انتخابات هیأت رئیسه اخیر مجلس در اولین جلسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در سال 98 این گونه گفت: «در انتخابات مجلس یازدهم باید راه خود را از افراد فرصت طلب و کسانی که میخواهند از اعتبار جریان اصلاحطلب سوء استفاده کنند جدا کنیم.» عارف قبلاً هم کم و بیش از حضور مستقل در انتخابات مجلس یازدهم سخن گفته بود، ولی با اتفاقات اخیر این مستقلین بودند که قدم نهایی برای چنین چیزی را برداشتند. این یعنی حذف علی مطهری دیگر آخرین امیدها را هم برای معرفی دوباره لیست امید به صورت ائتلافی از بین برده است.
چه اینکه قبل از آن هم در برههای کاظم جلالی گفته بود که الزاماً ائتلاف سال 94 برای انتخابات 98 تکرار نخواهد شد. اینها در شرایطی است که به نظر میرسد طیف اصلاحطلبان به دلایل مختلفی در انتخابات اسفند 98 نسبت به سال 94، با مشکلات عدیدهتری برای متقاعد کردن پایگاه اجتماعیشان مواجه هستند. موضوعی که حتی کسی چون سید محمد خاتمی هم از آن سخن گفته. با این وصف هم ماندن در کنار اصلاحطلبان نمیتواند مانند سال 94 برای چهرههای مستقل نتیجه چندان مطلوبی داشته باشد، چرا که در این انتخابات لیستهایی با قابلیت جذب آرای بیشتر هم وجود دارند و این هم علاوه بر مسائل دیگر، جذابیت اصلاحطلبان برای ائتلاف را شاید کمتر هم بکند. به علاوه اینکه حالا از همان اردوگاه اصلاحطلبی هم صدای انتقادات در واکنش به سیاست امیدیها در انتخابات اخیر هیأت رئیسه بلند شده.
از جمله غلامحسین کرباسچی در توئیتر خود نوشته است که «به همّت آقای عارف و دوستانشون، آقای مطّهری از نایبرئیسی مجلس حذف شد.» او و حزب متبوعش، کارگزاران از همان سال 94 از جدیترین منتقدان فراکسیون امید و شخص محمدرضا عارف بودند. حزبی که حسین مرعشی سخنگوی آن درباره تأثیرگذاریش در تصمیمات جریان اصلاحات به خبرگزاری «فارس» گفته است: «هیچ ائتلاف و اجماعی در جبهه اصلاحات شکل نمیگیرد مگر اینکه حزب کارگزاران در آن شرکت داشته باشد.» چیزی که اگر واقعیت باشد کار را در درون جریان اصلاحات برای رسیدن به نتیجهای مورد قبول طرفین هم قدری پیچیده میکند.
*شما نتیجه پایان ائتلاف با گروههای اعتدالی و اصولگرایان معتدل را برای اصلاحطلبان چطور ارزیابی میکنید؟ آیا فکر میکنید اصلاحطلبان با پایان دادن به این ائتلاف به نتایج قابل قبولی در رقابتهای سیاسی برسند یا نه؟
ائتلافی که پیشتر بین اصلاحطلبان و طیفهای معتدل اصولگرایان شکل گرفته بود، به خاطر شرایط آن زمان کشور و خطری که احساس میشد، شکل گرفت و خیلی بحث منافع جریانی و جناحی مطرح نبود. در واقع اصلاحطلبان در آن مقطع بحث منافع خود را نداشتند بلکه بحث منافع کشور و مردم بود. کما اینکه اگر بحث منافع جناحی مطرح بود، همه میدانند اگر اصلاحطلبان خودشان به تنهایی هم لیست میدادند باز هم مثلاً در تهران همین 30 کرسی را برنده میشدند. بحث آن زمان ایجاد اجماع علیه تندروی بود. برای امروز هم من فکر میکنم وقتی برای آینده صحبت میکنیم، بیش از انتخابات و نحوه ائتلاف کردن یا نکردن، باید بیشتر شرایط کشور را در نظر بگیریم که چه چیزی به نفع مردم است.
با توجه به اینکه خطر تندروی و افراطیگری هنوز وجود دارد آیا فکر میکنید بازسازی دوباره این ائتلاف به نفع کشور باشد یا خیر؟
بله، بحث خطر تندروها هنوز وجود دارد. کما اینکه رفتارهای تندروهای داخلی در این شرایط تقویت کننده رفتار تندروهای خارجی شده. بنابراین من فکر میکنم برای آینده بی نیاز از چنین ائتلافهایی نباشیم.
*اما آقای عارف در جلسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفتند که راه خود را از این گروهها جدا میکنند.
به نظر میرسد این خطاب آقای عارف بیشتر ناظر به مناسبات داخلی خود مجلس باشد و اتفاقاتی که آنجا میگذرد. وگرنه شرایط بیرونی کاملاً مشخص است و معلوم است که این چندپارگیها بیشتر به نفع تندروها خواهد بود. کما اینکه خود فراکسیون امید هم در مجلس آنچنان که باید و شاید منسجم عمل نکرده. در همین انتخابات اخیر جایی که منسجم بودند فقط در رأی به آقای عارف بود وگرنه برای بقیه کرسیها و کاندیداها ما شاهد انشقاق هستیم و انسجامی نمیبینیم. همین هم باعث شد که مثلاً هیچ کس از خانمها نتواند متأسفانه وارد هیأت رئیسه شود. و این ضعف جدی خود فراکسیون است، فارغ از کارکرد فراکسیون مستقلین.
*با این اوصاف شما افق انتخابات 98 را برای همکاری بین اصلاحطلبان و معتدلین چطور میبینید؟
ببینید شرایط فرق کرده، وضعیت جامعه کاملاً عوض شده که باید به آن توجه کرد. من به عنوان یک اصلاحطلب فکر میکنم اگر شرایط برای حضور حداکثری اصلاحطلبان فراهم باشد و موانعی مثل بحث صلاحیتها و امثالهم را نداشته باشیم، میشود به حضور مستقل و قدرتمند فکر کرد. ما در وهله اول باید ببینیم شرایط دادن لیست حداکثری برای ما فراهم هست یا نه تا بعد تصمیم بگیریم. ما در انتخابات قبلی شرایط حداقلی داشتیم و در بسیاری از کرسیها به افراد اولویت چندم مجبور بودیم رضایت بدهیم و این هم مزید بر علت برای رفتن به سمت ائتلاف بود.
خب باید چه کرد؟ افقی برای ائتلاف هست یا اینکه باید از همین الان این دو طیف را جدا شده از هم دید؟
اشکال این بود که دوستانی که از لیست امید و اصلاحطلبان رأی گرفتند، بعد از آن راهشان را کاملاً جدا کردند و دست فرمان دیگری در پیش گرفتند.
با این حال معتقدم هر دو طرف برای نگه داشتن ائتلاف خوب عمل نکردند، حالا یکی کمتر و یکی بیشتر. یعنی در جاهایی نقد به خود اصلاحطلبان هم وارد است. اما من همه درها را برای ائتلاف بسته نمیبینم. اگر مصداق برخی افراد و چهرهها را کنار بگذاریم، اگر شرایط ایجاب کند و منافع ملی ما در چنین ائتلافی باشد حتماً باز هم این ائتلاف را تجدید میکنیم. ولی باید هر دو طرف به این نقطه برسند. الان در یک شرایط شفاف و درک ضرورت دور کردن خطر تندرویها باز هم به نظر من راه ائتلاف دو طرف باز است و میشود گفتوگو کرد.
انتهای پیام