+ سه فعال زن: قرار نیست جای مردان را بگیریم
آرمان نوشت: همزمان با جدیتر شدن مباحث انتخاباتی، یکی از مسائل چالشبرانگیز انتخابات اینبار پررنگتر از هر زمانی در دستور کار جریانات سیاسی قرار گرفته است؛ چگونگی نقشآفرینی زنان در انتخابات آینده مجلس. طبق برخی پژوهشها مشارکت سیاسی زنان در انتخابات بیشتر از مردان بوده است اما سهم زنان در مجلس نزدیک سه درصد است. این فاصله پنجاه درصدی بین انتخابکنندگان و انتخابشوندگان سوالاتی را به ذهن متبادر میکند ازجمله اینکه چرا از این پتانسیل رایدهنده برای حضور جدی در انتخابات استفاده نمیشود؟ آن هم در جامعهای که درصد قابلتوجهی، باز هم بیش از پنجاه درصد، از دانشجویانش را زنان تشکیل میدهند و در بسیاری عرصههای دیگر حاضر هستند. چنانچه معاون سیاسی بزرگترین حزب فعال در تاریخ بعد از انقلاب یک زن بود(آذر منصوری) یکی از بزرگترین چهرههای صنعت حملونقل ایران یک زن است (دکتر سیدهفاطمه مقیمی) و در جشنواره سیویکم فجر، یک زن برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد(پوران درخشنده) و این سه نفر مشتی نمونه خروار هستند گرچه یکی از این افراد مشت را نمونه خروار نمیدانست! از زنان قدرتمندی که تواناییهای خود را در عرصههای مختلف به رخ کشیدهاند. این سه فعال در عرصه اجتماع، روز چهارشنبه مهمان روزنامه «آرمان» بودند تا از موانع حضور زنان در مجلس صحبت کنند. میزگردی که فتح بابی بود برای بحثهای مفصل در آینده نزدیک. متن کامل این میزگرد در ادامه میآید:
در مجلس ایران تعداد خانمها 9 نفر است که نسبت به کشورهایی که میتوان مقایسه کرد، مانند افغانستان تعداد کمتری است. اکنون خانمهایی برای مصاحبه دعوت شدهاند که در عرصههای دیگر موفق هستند. یعنی فضا بسته نیست که خانمها نتوانند فعالیت داشته باشند. میخواستم بدانم به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟
منصوری: از روزنامه آرمان تشکر میکنم که چنین بحثی را برای میزگرد انتخاب کرده است. این مباحث و بازنشر آنها در رسانهها میتواند در جهتدهی افکار عمومی موثر باشد و بخشی از انتظارات ما را برای انتخابات آینده برآورده کند. ما ابتدا برای این بحث باید ترسیمی واقعبینانه از وضعیت مشارکت سیاسی زنان در ایران و وضعیت و میزان حضور زنان به لحاظ کمی و کیفی در نه مجلس بعد از انقلاب داشته باشیم. معتبرترین سندی که ما میتوانیم به آن استناد دهیم، گزارشی است که مجمع جهانی اقتصاد در سال 2014 منتشر کرده و در آن مشخص کرده است که سهم زنان ایران در مشارکت سیاسی، مشارکت اقتصادی، مشارکت فرهنگی و دیگر شاخصها به چه میزان است. در این گزارش 142 کشور جهان مورد بررسی قرار گرفتهاند که رتبه ایران 135 است. این آمار خود گویای این است که ما در چه وضعیتی هستیم. از نظر آموزش و بهداشت رقم، رقم قابل دفاعی است. اما از نظر مشارکت سیاسی رقم ایران نزدیک به صفر است. همانطور که خودتان هم گفتید سهم زنان در مجالس شکل گرفته در ایران در خوشبینانهترین حالت به 4/5 درصد نرسیده است. من چند سال پیش، پژوهشی داشتم با موضوع مشارکت زنان در قدرت با تاکید بر نقش احزاب. آماری که من بهدست آوردم، سهم زنان در پارلمان حدود 20درصد بود که فکر میکنم اکنون از این رقم هم بیشتر است. یعنی فاصله معنیداری بین حضور زنان ایران در مجلس و میانگین آن در دنیا وجود دارد. بعد از انقلاب اسلامی فقط یک زن توانسته است در کابینه حضور پیدا کند و وزیر شود. در نهادهای اصلی تصمیمگیری و تصمیمسازی در کشور ما زنان غایب هستند. مجمع تشخیص مصلحت نظام ما یک شورای کاملاً مردانه است. این موارد را که کنار هم بگذاریم، شاهدی است بر گزارشی که مجمع جهانی اقتصاد منتشر کرده است. برای اینکه بتوانیم این وضعیت را اصلاح کنیم. در قدم اول باید صورت مسالهای روشن و واقعبینانه در رابطه با شاخص مشارکت سیاسی زنان داشته باشیم. اینکه پس از 36 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد که بنیانگذار کبیر آن تاکید کرده است که زنان باید در مقدرات کشور دخالت داشته باشند چرا این اتفاق هنوزنیفتاده است؟ چرا وقتی در سند چشمانداز جمهوری اسلامی بر توسعهمداری تاکید شده است جایگاهی برای تاثیرگذاری زنان در این روند توسعهیافتگی درنظر گرفته نشده است؟ اگر به این سوالات پاسخ داده شود ما به جوابی اساسیتر برسیم.
مقیمی: بحث مشارکت در تمام ابعاد باید شکل بگیرد. ما نمیتوانیم بگوییم زنان در بخش اقتصادی مشارکت کلان نداشته باشند بعد از طرفی بگوییم که در بخشهای سیاسی عرضاندام کنند. وقتی تقویت یک جامعه را بررسی میکنیم از تمامی شرایطی که در آن موجود است و معیارهایی که قابل سنجش است برای رشد یک جامعه میتوان استفاده کرد. ما میتوانیم از الگوهای بومیسازی شده کشورهای توسعهیافته که این شرایط را گذراندهاند و به این جایگاه رسیدهاند، استفاده کنیم. همچنین کشورهایی که به ظاهر از ما عقبافتادهتر هستند، میبینیم که در بحث مشارکت زنانشان از ما قویتر عمل کردهاند. کشورهای همسایه ما مانند افغانستان و ترکیه چگونه عمل کردهاند؟ اگر قرار باشد جامعهای رشد کند باید از تمام آحاد جامعه استفاده کرد. بحث نرخ مشارکت بانوان ایران را در بحث اقتصاد وقتی بررسی میکنیم 9/1 دهم درصد نسبت به آقایان است. آقایان 6/8 درصد است. این اختلاف را چگونه میتوان توجیه کرد؟ وقتی مقام 135 را بین کشورهایی که مقایسه شده است و افتی را که امسال نسبت به سال قبل داشتیم، نگاه میکنیم، اینها نشان میدهد که جمعیت در حال رشد است، درحال تقویت و تعریف خاستگاههای خود در جامعه است. اما مهارتی اگر کسب میشود به آنها جایگاهی داده نمیشود. شما نمیتوانید بگویید 60 درصد ورودی دانشگاههای ما بانوان هستند اما به خروجی اینها نگاه نکنید. به توقعاتی که بعد از فارغالتحصیلیشان از جامعه دارند نگاه نکنید. به جایگاهی که برای داشتن مسئولیت و سمت طلب میکنند و خدماتی که میتوانند برحسب دانش و تجربهشان در جامعه داشته باشند نگاه نکنید. زنی که در زمینههای مختلف تحصیل میکند قطعاً میخواهد این جایگاه برایش بهوجود بیاید که بتواند خدمت خودش را ارائه بدهد. چند چیز مورد نیاز است، نخست فرهنگسازی که حاصل همکاری ملی باید باشد. بسیاری از مسائل فرهنگی را از طریق نوشتن فیلمنامهها و اکران فیلمها میتوان به مردم یاد داد. اما تعریف فرهنگی و سنتی که در جامعه اکنون ما وجود دارد چیست؟ زن را با چه محوریتی نشان میدهد؟ ما نمیخواهیم از اینکه زن بهعنوان موجودی که خداوند خلق کرده و محبت در دلش قرار داده است و حتماً نقش مادری، نقش همسری و حتماً نقش و رسالت یک دختر را در خانواده ایفا میکند مخدوش شود. ما اعتقاد نداریم زنی که میآید در جامعه اقتصادی فعالیت میکند باید بقیه نقشهایش را در خانواده نادیده بگیرد. مگر میشود یک مرد بیاید در یک مجموعه اقتصاد موفق شود بعد ما بگوییم که او پدر خوبی نیست؟ یا بگوییم به صرف اینکه دارد در فعالیتهای اقتصادی مشارکت میکند، نمیتواند وظایف پدریاش را خوب انجام دهد؟ قطعاً او هم میتواند آسیبهایی به زندگیاش بزند اگر مانند یک زنی باشد که به این سلسلهمراتب آشنا نیست. پس پذیرش یک جامعه نسبت به قابلیت زنی که میتواند فراجنسیتی در جامعه خدمترسانی کند، چرا زنان را در جامعه اقتصادی همپای یک مرد مقایسه نمیکنیم؟ چرا انگار زنها فقط یک سهمیه دارند که باید به این سهمیه نانوشته قانع شوند؟ چرا اگر قرار است کاری انجام شود، نمیگویند شایستهسالاری؟ نمیگویند قابلیت داشتن؟ نمیگویند مسئولیتپذیری دارد که این کار را میکند؟ اگر به آمار فارغالتحصیلان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا نگاهی بکنیم میبینیم که درصد بانوان افزایش پیدا میکند. آیا خانمی که فوقلیسانس دارد، خانمی که دکترا دارد فقط میتواند آشپزی بهتری بکند؟ فقط میتواند مادر بهتری باشد؟ حتماً او میتواند رسالت بهتری را در جامعه خودش انجام بدهد. وقتی کسی در دانشگاه درس میخواند در واقع جامعه دارد هزینههای تحصیل او را میدهد و او را وامدار خود میکند. اگر از نظر شرعی به موضوع نگاه کنیم که وی باید زکات علم خود را بپردازد و اگر از نظر اخلاقی به موضوع نگاه کنیم این شخص یک مسئولیت اجتماعی در مقابل این موضوع دارد و اگر از نظر عرف به موضوع نگاه میکنیم باید از تجربیات خودش به جامعه بدهد. بنابراین تمام اینها جایگاه تعریفشده خودش را دارد. بنابراین محدودیتی که ایجاد میشود هم بعد قانونی دارد و هم اینکه خودباوری را از شخص میگیرد. اگر یک زن احساس کند که جایگاهش در اجتماع آن چیزی نیست که یک مرد میتواند داشته باشد، اگر این احساس را داشته باشد که من حذفشده از پیش تعیینشده هستم برای اینکه مسئولیت خود را در جامعه انجام دهد. یک مسئولیت یک زن در خانه و خانواده است. از آن مهمتر یک زن مسئولیت اجتماعی دارد. ما اصلاً نمیگوییم که حتماً بیاید در جامعه پستی را بگیرد اما اگر قابلیت این کار را داشت برایش سقف شیشهای نگذاریم. من هم پژوهشهایی داشتهام در دو مورد؛ یکی بحث مشارکت زنان در اقتصاد در سه کشور ایران، مالزی و ترکیه. و دیگری نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران با تاکید بر کارآفرینی. ما قرار نیست که در جامعه جای مردان را بگیریم، اما اگر جایی میتوانیم حضور داشته باشیم به ما اجازه بدهند و بگذارند خودمان از حق خودمان دفاع کنیم. حتی همایشهایی که در رابطه با مشارکت زنان در اقتصاد تشکیل میشود من میبینم که مردها شروعکننده همایش یا دبیر آن هستند.
درخشنده: در جامعه کنونی ما، نمیخواهم بگویم فقط زنها که حتی مردها هم مظلوم واقع شدهاند و در جایگاه حقیقی خود نیستند. چیزی که باید اعتراف کنم این است که رسانهها کمکار هستند و وظیفه آنها آگاهیرسانی به جامعه است. اینکه توانمندسازی زنان و دختران جوانمان چگونه میخواهد شکل بگیرد؟ چگونه میخواهیم بفهمیم که ما چه حقوقی داریم؟ وقتی دقت میکنیم، میبینیم رسانههای دیداری شنیداری ما در آگاهیرسانی به جامعه نقش پررنگی ندارند و نقششان کمرنگ است. رسانهها حتی درجهت کمک به مسئولین سیاسی اقتصادی فرهنگی نیز میتوانند موثر باشند و به آنها خط بدهند. هر اتفاقی که میافتد ما بهراحتی از کنار آن عبور میکنیم چرا که میترسیم جو ناامنی یا عدم اعتماد بهوجود بیاید. چگونه میخواهیم اعتماد بهوجود بیاوریم؟ باید از جایی این اعتمادسازی آغاز شود و ما ببینیم که مردم هم در آن ذینفع هستند. در بخش سینما در زمینه نیروی انسانی کارگردانهای زن زیادی داریم، اما در بخش داوری اکثر داورها آقایان هستند و در فیلمهایی که مربوط به مسائل زنان است بهراحتی از کنارش میگذرند. نیمی از جامعه را زنان تشکیل میدهند و نیمه دیگر آن را هم زنان تربیت میکنند. خیلی از زنها که در بالاترین جایگاه هم هستند یک زن نمونه خانهدار، یک زن نمونه ایثارگر، یک زن نمونه امنیت خانواده و سلامت خانواده است. این زن آنچه در جامعه آموخته است داخل منزلش نیز بهکار میبرد. خانهاش را نیز توسعه میدهد و روی فکر و ذهن فرزندانش نیز کار میکند. یکی از شاخصهای توسعه هر کشوری توسعه انسانی و زنان هستند. ما در این توسعه انسانی و زنانمان چقدر تلاش کردهایم که حضورشان را در جامعه داشته باشیم؟ تلاش کردهایم که شرایط استفاده از تواناییهایشان را داشته باشیم؟ من فکر میکنم قضیه از آنجا آغاز میشود که ما نتوانستهایم پرسشگر باشیم و سوالاتمان را بگوییم، حرفمان را بزنیم و بخواهیم که این اتفاق بیفتد. وقتی کشوری در کنار ما زندگی میکند و ما خیلی بالاتر چرا باید جایگاه ما از آنها پایینتر باشد؟
از چه لحاظ؟
درخشنده: همان حضور زنان ما در مجلس.
به نظر شما اصلاً مجلس میتواند جایگاهی باشد برای اینکه این تغییراتی را که لازم است محقق کند؟
درخشنده: صد درصد! وقتی که میگوییم زنان وقتی که میگوییم زنان آگاه ما در مجلس حضور داشته باشند به خاطر این است که آنها با مشکلات زنان جامعه آشنا هستند. میدانند که از کجا باید شروع کرد؟ میدانند کجای قانون ما میتواند تغییر کند. در امور اقتصادی کجاست که اجازه نمیدهد زنان ما حضور داشته باشند؟ منظور من از جایگاههای بالا این است که عدالت را رعایت کنیم. ظرافتهای نگاه یک زن باعث میشود که با احساس مسئولیت بیشتری رای بدهد. وقتی که بودجه کم را در خانه میتواند مدیریت کند، در سطح کلان در مجلس هم میتواند با حساسیت بیشتری تصمیمگیری کند.
حالا شما با این چالش مواجه میشوید که مگر زنانی که در مجلس هستند این کار را کردهاند؟
منصوری: به نظر من یک جاهایی یک حرکتهایی کردهاند اما این حرکتها به نتیجه نرسید. برای مثال در بخش بیمه، مساله بیمه زنان خانهدار تا یک جایی جلو رفت اما اتفاقی نیفتاد.
مقیمی: به نظر من در بخش همین بیمه که میفرمایید باعث دورکردن زنان از جامعه و کار بود.
درخشنده: من میگویم تمام اقشار با نگاههای متفاوت باید حضور داشته باشند. باید این فرصت وجود داشته باشد، افرادی بیایند ثبتنام کنند، مشارکت کنند و بدانند که بعد حمایت میشوند و بدانند که میآیند و بعد میتوانند تاثیرگذار باشند.
مقیمی: من اگر بیایم کاندیدا شوم از کجا معلوم که انتخاب شوم؟ چگونه باید این حمایت را داشته باشم؟ زنان ما به زنها رای نمیدهند حتی!
درخشنده: چون باورپذیری را در جامعه به وجود نیاوردهایم.
مقیمی: دقیقاً!
درخشنده: حرف من هم همین است. رسانهای که ما را دعوت کرده است تا بیاییم صحبت کنیم باید بداند که در بحث رسانهها کمکاری شده است. خیلی از مردم ما از حقوق خودشان مطلع نیستند و وظیفه رسانههاست که این آگاهیرسانی را انجام بدهد.
منصوری: تا نقش زنان برابر در آحاد جامعه وجود نداشته باشد هیچ توسعهای محقق نمیشود. زنان بهعنوان نیمی از پیکره جامعه اگر از این فرصت برابر در روند توسعهیافتگی برخوردار نباشند، نمیتوانیم نام آن را توسعهیافتگی بگذاریم. رویکردی در کشور ماست که نقش محوری زن را در خانه و محدود به خانواده میداند. اتفاقا اگر زن بتواند نقش موثری در خانواده ایجاد کند، اولین الزام برای موثربودن توانمندکردن این زن است. زنی که توانمندی لازم را به لحاظ علمی، اجتماعی و سیاسی نداشته باشد، نمیتواند نسل جدیدی را بهطور صحیح پرورش دهد. بنابراین به نفع سیاستگذاران و برنامهریزان کشور است که به این ظرفیت بهعنوان سهم برابر زنان در روند توسعهیافتگی داشته باشند. این کم توجهی آثارش را در همه ابعاد جامعه ما به جای خواهد گذاشت. ممکن است 50 نفر از زنان ما در مجلس حضور داشته باشند اما نتوانند نقشی را که باید داشته باشند. هم مجلس نهم، هم مجلس هشتم و تا حدودی مجلس هفتم، طرحهایی که از جانب نمایندگان زن در رابطه با زنان به مجلس مطرح شد اولا که تعداد کمی بوده و طرحهایی که به ثمر رسیده چه طرحهایی بوده است؟
چگونه این اتفاق میافتد؟
منصوری: در دولت اصلاحات اوضاع زنان بهتر بود و مرکز امور مشارکت زنان شروع به فعالیت میکند و خیلی از فرصتها را برای کم کردن این فاصله بهوجود میآورد، اما دولت بعدی که میآید، مرکز امور مشارکت زنان تبدیل میشود به مرکز امور زنان و خانواده که فعالیتهایش دقیقاً عکس فعالیتهای هشت سال گذشته است. نکته دیگر حضور پررنگ زنان در برخی شوراهای شهر است تا جایی که در بعضی شهرها اکثریت شورا در دست زنان است. همچنین در بعضی از شهرهای ما به خانمها بهعنوان رئیس شورا رای دادهاند. اما به انتخابات مجلس که میرسد این امر متوقف میشود. بعد از روی کارآمدن دولت آقای روحانی ما با یکی از رجل دولت صحبت کردیم که با توجه به شعاری که آقای روحانی داده و مباحثی که در رابطه با مطالبات زنان مطرح کرده است باید الزامات تحقق این مطالبات هم پیشبینی شده باشد. این فرصت قرار است چگونه به خانمها داده شود؟
مقیمی: سازوکارهایش چیست؟
درخشنده: خانم منصوری، چهقدر از این خواستهها محقق شد؟
منصوری: همین را میخواهم بگویم. پاسخ ایشان این بود که اینها تجربه کار ندارند و من به ایشان گفتم که چند درصد شما آقایانی که بعد از انقلاب اسلامی آمدید وزیر شدید، نماینده شدید رزومه داشتید؟ نگاهی که در جامعه ما وجود دارد اعم از زنان و مردان مانع برای ایجاد فرصتهای برابر است.
مقیمی: وقتی در یک جامعه مردان قانوننویس هستند، قوانین طوری نوشته میشوند که بعضا در شرایط مطلوبی نخواهد بود که جایگاه رشد را برای بستر حضور زنان در اقتصاد فراهم کند. منِ نوعی بهطور مادرزاد که تجربه کسب نکردهام، یا در بخش خصوصی تجربه دارم، یا میخواهم تجربه کسب کنم و پله به پله حرکت کنم. پشتوانه من تحصیلات و تحقیقات من است. حتی من را در سطحی پایینتر از خودم قرار دهید تا تجربه کسب کنم.
درخشنده: در شرایطی مساوی خیلی وقتها میبینیم که یک زن در موقعیت کاری خود آنقدر مسئولیتپذیر است و درست کار میکند که برای ارتقای شغلی یک آقا انتخاب میشود. در خیلی وزارتخانهها میبینیم خانمهایی که تحصیلات بیشتری دارند، تجربههای بهتری دارند، رزومههای درست دارند ولی زمانی که میخواهند یک پله بالاتر برود به او اجازه نمیدهند.
منصوری: واقعیت امر این است که در کشور ما مشارکت زنان در بخش اقتصادی و سیاسی امری نیست که خود به خود اتفاق بیفتد.
درخشنده: در بخش فرهنگی هم همینطور است.
منصوری: بله. در بخش فرهنگی هم. رفتار ما ناشی از باور و تفکر ماست. تفکر را مولفههای آموزشی میسازند که به گیرنده این آموزشها القا میشوند؛ اعم از آموزش و پرورش، سینما، صدا و سیما، رسانههای حقیقی و رسانههای مجازی. اینها هستند که باور مردم را شکل میدهند. ما خلا جدی در بحث آموزش داریم در حوزه زنان. آقای روحانی هم گفتند که به دنبال جریانسازی فرصتهای برابر برای زنان هستیم. سیستم آموزشی ما و رسانههایی که سازنده باور افراد هستند باید به این سمت بروند.
درخشنده: همیشه یک موج ایجاد میشود بعد از اینکه مساله تمام میشود و آن جریان هم فراموش میشود.
منصوری: الان همه میگویند که از 270 نماینده حداقل باید 90 نفر آنها زنان باشند. اتفاقاً آقای خاتمی هم در جلسه گفتند که این مجلس باید متفاوت باشد از لحاظ حضور زنان. همه میگوییم چیز خوبی است اگر اتفاق بیفتد ولی تمهیداتی برای دست یافتن به آن نیست. افغانستان چه کرده است که به این جایگاه رسیده است؟ ما چند درصد مانند خانم درخشنده داریم؟
فکر میکنم درصد کارگردانهای خانم به نسبت قابل توجه است؟
منصوری: بحث من در حوزه سینما نیست، بحث من در رابطه با تاثیرگذاری است. اگر بخواهیم در انتخابات پیش رو اتفاق خوبی بیفتد جریان اصلاحطلب باید این موضوع را در دستور کار خودش قرار دهد. این جریان چه برنامهای در دستور کار خودش قرار داده؟ تا چه حد جریان اصلاحطلب رفتهاند از خانمهای توانمند در استانهای خودشان دعوت کردهاند و گفتهاند خانم ایکس، شما بهعنوان کاندیدای اصلی اصلاحطلبها در این دوره مطرح هستید؟ در افغانستان برای خانمها سهمیه در نظر گرفتهاند و 25 درصد خانمها فارغ از اینکه رای بیاورند یا نه وارد مجلس میشوند. ما به دلیل اینکه مشارکت سیاسی زنان در جامعهای مثل ما امری نیست که خود به خود اتفاق بیفتد باید ظرفیتسازی کنیم. این انتظار از جریان سیاسی اصلاحطلب به عنوان جریانی که به دنبال بهبود وضعیت موجود است، با توجه به اهدافی که دوستان هم به آن اشاره کردند باید بگوید مکانیزم و سازوکارش برای رسیدن به این هدف چیست.
درخشنده: بخش عمده باورپذیری از رسانهها آغاز میشود. من معتقد نیستم که بگوییم چه کسی بهتر است، وظیفه رسانهها این است که هرکس را بهطور مجزا معرفی کند تا به مردم این شناخت را بدهد که چگونه انتخاب کنند و چه کسی را انتخاب کنند، چه معیارهایی باید برای انتخابشان داشته باشند. ما هیچوقت نرفتهایم به دنبال اینکه بدانیم چه کسی هستند و چه ویژگیهایی دارند. هیچوقت رسانههای ما تلاش نکردهاند که انسانها را شناسایی کنند و ویژگیهای آن را به مردم معرفی کنند. اتفاقی که میافتد متاسفانه این است که هیچوقت انسانها مخصوصا خانمها پشتیبانی نمیشوند.
مقیمی: من مبدا را تغییر نگاه میدانم. ما امروز داریم فرهنگسازی میکنیم. برای یک اتفاق خوب، برای تغییر نگاه، برای یک جهش و برای مسئولیتپذیری داریم فرهنگسازی میکنیم. اینها ابزارهایی هستند که همیشه با هم همراهند. مشت همیشه نمونه خروار نیست. نگاه باید فراتر از اینها باشد و ما باید امروز برای آینده این مملکت کار کنیم، آینده مملکت در گرو آحاد جامعه است، آحاد جامعه یعنی سرمایه جامعه، سرمایه جامعه یعنی سرمایه نیروی انسانی و نیروی انسانی یعنی هم زن هم مرد. پس نمیتوانیم تفکیک جنسیتی کنیم. باید تقسیم کار صورت بگیرد. اینها همت میخواهد، همت تغییر نگاه میخواهد، فرهنگسازی میخواهد. ما آموزش میدهیم اما به او یاد نمیدهیم این آموزش را چگونه به کار بگیرد. من در دولت قبلی در افتتاحیه برج میلاد مقالهای ارائه دادم با عنوان جای زنان در کابینه دولت خالی است. آن اتفاق افتاد، خانمی آمد و حتماً هم خوب بودند. ولی آیا حد ما فقط یک سهم بود؟ در پستهای دیگر اجرایی کشور جایی برای زنها وجود نداشت؟ من میخواهم سهمی در جامعهام داشته باشم، من به عنوان یک زن حرفهایی دارم برای گفتن. حرف مطالباتم از جامعه نیست، حرف من دادن تجربیاتم به جامعه است. الگوهای بومی که در ایران وجود دارد…
درخشنده: چه کسی باید این الگوها را معرفی کند؟
مقیمی: به نظر من این رسالتش برعهده دولت است. من نباید فکر کنم اگر خانم درخشنده آمد میخواهد جای من را بگیرد، ما اگر این تغییر نگاه را ایجاد کنیم زنان ما هم فرصت را به زنان ما میدهند. چون اکنون زنان به خاطر اینکه زنها با محدودیت روبهرو میشوند خودشان هم قادر به تحمل زنان نیستند. به نظر من رشد باید بر مبنای شایستهسالاری، قابلیت و بدون نگاه تفکیک جنسیتی اتفاق بیفتد.
درخشنده: باید حرکت به سمتی باشد که بتوان این فضا را ایجاد کرد و این مدیریت و برنامهریزی میخواهد. اینکه چطور به آن ایدهآل برسیم. کارآفرینهایی داریم که فوقالعادهاند و کسی آنها را نمیشناسد! اگر اینها کاندیدا شوند رای نمیآورند!
درخشنده: نه!
اینجا یک تناقض هم وجود دارد. زنان در دانشگاهها با سهمیه برابر موافق نیستند اما در مجلس سهمیه کرسی میخواهند؟
مقیمی: من شخصاً سهمیه را قبول ندارم. من با قابلیتها موافقم.
درخشنده: من هم همینطور!
منصوری: چرا وقتی گزارش مجمع جهانی اقتصاد را نگاه میکنیم رتبه ایران در بحث آموزش قابل دفاع است اما در بحث مشارکت سیاسی اینقدر رتبه ما غیر قابل دفاع است؟ چه اتفاقی افتاده؟ در خصوص مشارکت سیاسی ما باید این صورتمساله را قبول داشته باشیم که مشارکت در امر سیاسی هزینهبردار است برای کسی که پیشقدم میشود برای اینکه در این راه قدم بگذارد. واقعیت این است که برای مشارکت سیاسی زنان در ایران هیچ فرش قرمزی پهن نشده است و به همین دلیل هم ما تعداد بسیار کمی از زنان را داریم که در سطح ملی به عنوان فعال سیاسی مطرح باشند. به دلیل اینکه شرایطی در کشور ما حاکم است که …
درخشنده: شناسایی نمیتوانیم کنیم.
منصوری: اولا که شناسایی نمیتوانیم کنیم و اینکه مشارکت سیاسی زنان از مشارکت سیاسی مردان هزینهبردارتر است. زنها موانع پیش رو و محدودیتهای بیشتری در مقایسه با مردان دارد. اینها واقعیتهای جامعه ما هستند که تا ما بهعنوان پارامترهای اثرگذار در بحث مشارکت سیاسی به آنها توجه نکنیم قاعدتا مثمرثمر نخواهد بود. بحث مشارکت زنان را همه افراد روشنفکر قبول دارند، ولی سازوکار تحقق این هدف وجود ندارد. ما تا برنامه مشخص برای این افزایش مشارکت سیاسی نداشته باشیم این امر به خودی خود اتفاق نخواهد افتاد.
درخشنده: خانمها باید برای این افزایش ظرفیت برنامهریزی کنند.
برنامهریزی و مدیریت و بعد رسانهها در این باورپذیری مردم…
شما خود رسانه هستید.
درخشنده: بله! من به نوبه خودم دارم تلاش میکنم. الان بحث طلاق در کشور ما بحث کوچکی نیست. طلاقی که اکنون اتفاق میافتد با طلاق دو سال پیش خیلی فرق دارد.
مقیمی: درست است.
معرفی شرکت کنندگان در میزگرد
سیده فاطمه مقیمی اولین بانویی است که در سال 1363 موفق به راهاندازی شرکت حملونقل بینالمللی با مدیریت زنان در ایران شد. نایبرئیسی کمیسیون حملونقل و گمرک و ترانزیت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، سه دوره عضویت در هیاتمدیره انجمن صنفی شرکتهای حملونقل بینالمللی، 12 سال عضویت و ریاست بخش حل اختلاف و رسیدگی به شکایات تجار و شرکتها، عضویت درانجمنهای دوستی ایران و کشورهای مختلف، مدیرعاملی انجمن ملی زنان کارآفرین و عضویت در گروه مطالعاتی و تحقیقاتی کریدور شمال– جنوب ازجمله فعالیتها و سوابق کاری او محسوب میشود. با اینکه در دور جدید فعالیت کارگزاران سازندگی فاطمه مقیمی بهعنوان یکی از اعضای شورای مرکزی آن نام برده میشود با این حال همچنان او را بهعنوان یک زن کارآفرین میشناسند تا سیاستمدار!
پوران درخشنده فیلمساز، تهیهکننده، محقق و نویسنده فعال ایران است. وی عضو انجمنهای فیلمسازان زن آمریکا(WIF)، کارگردانان مستقل آمریکا(IFP)و مرکز بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان یونسکو(CIFEJ)نیز است. فیلمهای زیادی را ساخته و کارگردانی کرده با این حال «پرنده کوچک خوشبختی» در دهه شصت، «عشق بدون مرز» در دهه هفتاد، «شمعی درباد» در دهه هشتاد و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» در دهه نود جز مهم سینمای ایران بهشمار میرود که انواع و اقسام جوایز سینمایی را برای او به ارمغان آورد. درخشنده در تمام فیلمهایش توجه به مسائل اجتماعی را بهعنوان درونمایه اثر انتخاب کرده است. او از معدود فیلمسازان زن است که در دهه 60 به این عرصه آمد و بازتاب مسائل کودکان و نوجوانان خاص با نگاه آمیخته به احساس را شاید بتوان مولفه مشترک فیلمهایش دانست.
آذر منصوری، متولد سال 1343 است. ازجمله زنان فعال در عرصه اجتماعی و سیاسی است، چنانکه در شورای شهر اول از سوی مردم ورامین برای حضور در شورای شهر این منطقه انتخاب شد و در عین حال در عرصه سیاست هم فعال بود. در رزومه او عضویت در یک حزب اصلاحطلب هم وجود دارد. آذر منصوری اکنون عضو شورای مرکزی مجمع زنان اصلاحطلب است و در راستای هویتبخشی بیشتر به جایگاه زنان در جامعه تلاش میکند. منصوری، عضو شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی هم است و فعالیتهایی در راستای حضور پررنگ زنان در انتخابات مجلس دهم دارد.
انتهای پیام