تاکید تاج زاده بر صلح گستری اسلامی با فراگیری فتوای رهبری
سید مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی منتقد که در زندان اوین به سر می برد، در یادداشتی که از او منتشر شده، از نهادهای جامعه ی مدنی خواسته است که با تمرکز بر فتوای رهبر انقلاب در منع تولید و کاربرد سلاحهای کشتار جمعی و کمک به گسترده شدن این گفتمان، «قرائت دیگری از اسلام بر مبنای گفتمان زندگی و گفتمان صلح در معرض دیدگان نگران جهانی قرار گیرد».
به گزارش انصاف نیوز، در بخشی از این یادداشت آمده است: «اکنون با انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و به دنبال مذاکرات وین فضای مساعدی برای جامعه ی مدنی ایران فراهم آمده است تا هاله ی ابهام احمدی نژادی را از اطراف آن دور کند و در خاورمیانه ای که متاسفانه فتواهای مذهبی بوی تکفیر و تفرقه مذهبی می دهند، قرائت دیگری از اسلام بر مبنای گفتمان زندگی و گفتمان صلح در معرض دیدگان نگران جهانی قرار گیرد. مزیت این فتوا در این است که از یکسو مبنای اعتقادی مخالفت با سلاح کشتار جمعی را آشکار می کند و بنابراین جنبه مبنایی به موافقت های اصولی ایران در مذاکرات می دهد. از سوی دیگر دامنه تحریم را بسی فراتر از سلاح هسته ای می برد و در جایی بسیار دور از منازعات فرقه ای و مذهبی، مبنایی جهانی برای عرضه ی دین اسلام به مثابه دین صلح در جهانی مملو از مخاطرات سلاح های اتمی و شیمیایی و میکربی پیشنهاد می نماید».
متن تقریبا کامل این یادداشت با عنوان «در ضرورت شکل گیری حرکتی مدنی با گفتمان زندگی عزتمندانه ایرانیان و صلح جهانی» در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم. تفاهم اولیه ی ژنو وبه دنبال آن مذاکرات اخیر وین مسالمت جویی هسته ای ایران را در معرض رویت افکار عمومی داخلی وجهانی قرارداده و گردباد های تیره ی مداخله جنگ افروزانه را از آسمان کشورمان دور کرده است. اکنون نوبت آن رسیده که همه ی طرف های مذاکره عزم و اراده ی خود را برای بازگشت ناپذیر کردن به وضعیت گذشته و سمت گیری به سوی یک توافق جامع در چشم انداز نزدیک به نمایش بگذارند. همچنانکه رییس جمهور روحانی و وزیر امور خارجه ی امریکا به دو بیان مختلف خاطرنشان کردند توافقات اساسی به مراتب فراتر از آن چیزی بوده است که در بیانیه ی نهایی آمده و به شکل اختلاف درباره ی تعداد سانترفیوژها منعکس شده است. هیچ چیز نمی تواند مبنایی تر از توافق بر سر به رسمیت شناخته شدن خواست قانونی و انسانی شهروندان ایران زمین برای زندگی در شرایط عاری از تحریم های جهانی و به رسمیت شناختن دغدغه ی شهروندان جامعه ی جهانی در خصوص صلح باشد. بنابراین وقتی آقای روحانی از ایجاد یک توازن و تعادل جدید میان چرخش سانترفیوژها و چرخه ی زیست کریمانه و عزت مدارانه ی ایرانیان خبر می دهد و هنگامی که آقای جان کری امن تر شدن جهان را برآمد نهایی مذاکرات وین می داند، این امید را ایجاد کرده است که بتوان از هم اکنون نور انتهای تونل مذاکرات را مشاهده کرد. در جهان جهانی شده ی امروز، زندگی خواهی شهروندان ایرانی و صلح جویی افکار عمومی جهانی دو امر جدا ازهم نیست. اکنون به دنبال مذاکرات وین، هم افزایی این دو فرآیند داخلی و جهانی می تواند بقیه ی موانع را از مسیر حصول به توافق نهایی جارو کند. روشن است که در حال حاضر چنین تعاملی بین دو فرآیند مذکور یعنی جامعه ی مدنی به مثابه تولید کننده ی افکار عمومی داخلی و جامعه ی جهانی وجود ندارد و همین امر زمینه ی مساعدی به دست طرف امریکایی مذاکره داده تا “به نام ایرانیان” سخن بگوید و تفسیر خود را از نگرش ایرانیان به قضیه ی هسته ای عرضه کند. جامعه ی مدنی اکنون می تواند سخن مستقل خودش را بگوید. تجربه ی تاریخ نزدیک نشان داده است هر گاه انرژی جامعه ی مدنی در ایران آزاد شود فشار نیرومند افکار عمومی داخلی می تواند تاثیر فرامرزی داشته باشد و گرایش های جنگ طلبانه را حتی در آنسوی قاره ها به انزوا براند. یعنی همان نیرویی که بر سر میعادگاه ملی انتخابات، اقلیت ۸ در صدی را از مواضع کلیدی دیپلماسی هسته ای عقب راند و زمینه ساز تفاهم اخیر شد، قادر است در ادامه ی همین مسیر ملی و صلح طلبانه فشار مشابهی متوجه تندروان امریکایی کند و از طریق اتصال و پیوند با آزادیخواهان و صلح طلبان جهان، جنگ افروزان جهانی را حتی در میهن خود و در نزد افکار عمومی خودی منزوی سازد. ضرورت حضور مستقل جامعه مدنی با توجه به تند باد افراطی گری که از هم اکنون در کرسی های کنگره ی امریکا وزیدن گرفته است، بیشتر از هر زمان دیگر ضروری به نظر می رسد. با توجه به وضعیت مذکور باید گفت که تفاهم هسته ای افزون بر کوشش های مأجور دیپلمات های ما، نیازمند حضور فعال دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی عمومی و مدنی جامعه است.
به نظر من چنانچه فتوای رهبر بر ضد سلاح های کشتار جمعی بر امواج زندگی طلبی عزتمندانه ی جامعه ی مدنی ایران سوار شود و از طریق سازمان های مردم نهاد مدنی ضمانت اجرایی خود را بیابد، می توان در امتداد همین مسیر به یک پیوند ویک اتصال تازه میان گفتمان زندگی عزتمندانه ی ایرانیان و گفتمان صلح جهانی رسید. فتوای مزبور البته امر جدیدی نیست اما زمانی که حاملین و حامیان اصلی خود را بیابد و بر محمل غیر نظامی و مدنی داخل کشور حمل شود جامعه ی جهانی آن را به مراتب جدی تر خواهد گرفت.
تاج زاده با انتقاد از مواضع تیم احمدی نژاد در مذاکرات دولت گذشته، می نویسد: به همین علت زبانی که در دوران مذکور برای دیپلماسی هسته ای به کار رفت، با زبان دینی و انسانی فتوا تعارض آشکار داشت و انزوایی محتوم بر آن تحمیل می کرد. اکنون با انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و به دنبال مذاکرات وین فضای مساعدی برای جامعه ی مدنی ایران فراهم آمده است تا هاله ی ابهام احمدی نژادی را از اطراف آن دور کند و در خاورمیانه ای که متاسفانه فتواهای مذهبی بوی تکفیر و تفرقه مذهبی می دهند، قرائت دیگری از اسلام بر مبنای گفتمان زندگی و گفتمان صلح در معرض دیدگان نگران جهانی قرار گیرد. مزیت این فتوا در این است که از یکسو مبنای اعتقادی مخالفت با سلاح کشتار جمعی را آشکار می کند و بنابراین جنبه مبنایی به موافقت های اصولی ایران در مذاکرات می دهد. از سوی دیگر دامنه تحریم را بسی فراتر از سلاح هسته ای می برد و در جایی بسیار دور از منازعات فرقه ای و مذهبی، مبنایی جهانی برای عرضه ی دین اسلام به مثابه دین صلح درجهانی مملو از مخاطرات سلاح های اتمی و شیمیایی و میکربی پیشنهاد می نماید. رژیم صهیونیستی با همراهی اعلام نشده اما واقعی و عملی سایر دشمنان توافق هسته ای می کوشد جمهوری اسلامی را در همان گام های نخستین اعتماد سازی زمین گیر کند و مانع گذار تکاملی ایران از امر اعتماد سازی به صلح سازی منطقه ای و جهانی شود. آنها به خوبی می دانند که یک ایران ضد سلاح کشتار جمعی می تواند مشروعیت جهانی به مراتب بالاتری در امر مبارزه با خطر دستیابی گروه های افراطی به همان سلاح ها کسب کند. به همین علت با تمام قوا می کوشند تفاهم وین به فرجام نهایی خود نرسد و سیاست خارجی کشورمان چنان در مذاکرات بی انتهای اتمی مستغرق شود که وزیر امور خارجه ی آن به وزیر امور مذاکره ی هسته ای تقلیل یابد و مجالی برای صلح گستری اسلامی در سطح منطقه نیابد.
از فتوای میرزای شیرازی گرفته تا فتوای علمای مشروطه ساز نجف و سایر فتاوی سیاسی و ضد استعماری می آموزیم که بدون یک اراده ی مستحکم سیاسی و بدون حضور مقتدر جنبشی اجتماعی که در پس اجرایی شدن آن احکام عمل می کند، نمی توان از جدی گرفتن فتوا سخن گفت. قدرت اجرایی نظرات فقهی رهبر فقید انقلاب به حدی بود که پیشنهاد مسلح شدن ایران به سلاح های کشتار جمعی به رغم همه ی توجیهی که می توانست در ایام جنگ داشته باشد در همان نطفه مسدود شد و این امر سرمایه ی اخلاقی ویژه ای به دفاع مقدس ایرانیان بخشید و متقابلا ننگی ابدی و پاک ناشدنی برای کاربران سلاح شیمیایی در اردوی دشمن و حامیان غربی آن کشتار های جمعی بر جای گذاشت. همچنانکه در کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه هسته ای در ۲۸ فروردین ۸۹ ازسوی صاحب فتوا تصریح شد موقعیت مظلوم ایران به مثابه قربانی اصلی سلاح های کشتار جمعی شیمیایی، مشروعیت بی نظیری برای پیشتازی ایران در خط مقدم مقاومت جهانی علیه همه ی اشکال سلاح کشتار جمعی فراهم می کرد.
تاج زاده سپس از دیپلماسی دولت قبل انتقاد کرده و نوشت: اکنون جامعه ی مدنی ایران باید راسا وارد میدان شود و به شیوه ای کاملا قانونی و مدنی علیه تحریم های ظالمانه ی خارجی و بستر سازان داخلی آنها صدای مستقل خود را به گوش جهانیان برساند. تاکید می کند اگر فتوای حرمت سلاح های کشتار جمعی در یک فضای آزاد و پرنشاط فعالیت سیاسی بر بنیاد مقاومت مدنی بر ضد تحریم ها استوار شود و با اعتماد، استقبال و اراده ی آزادانه ی سازمان های مدنی و تشکل های صنفی و سیاسی و اجتماعی جامعه پیوند یابد، می تواند در سطح جهانی نیز جدی گرفته شود و تحریم گران را با فشار افکار عمومی جوامع خودشان مواجه کند. وقتی از اقدام مستقل جامعه ی مدنی برای مقاومت در مقابل تحریم ها سخن می گویم آن خلبان شریف ایرانی را در نظر دارم که به دنبال سقوط هواپیمای تولید داخل مستقیما با بی بی سی تماس گرفت و به زبان فنی و با تکیه بر عمری تجربه ی خلبانی، تحریم های کورکورانه ضد ایرانی را در این قبیل تلفات انسانی مقصر دانست. آن فعال زیست محیطی را در نظر می گیرم که بسته بودن ایران به روی جهان و تحریم های ظالمانه و محرومیت از مزایای جهانی شدن محصولات کشاورزی را عاملی تخریبی در اسراف و بهره برداری بی رویه از منابع آبی کشور و خشک شدن دریاچه ی ارومیه و زاینده رود و بسیاری از منابع و ذخایر غنی زیست محیط ایران می داند. زیرا در هر دو مورد نوعی “خودکفایی” مخاطره آمیز و غیر ضرور در عصر جهانی شدن تحمیل می شود که به طور مستقیم حیات انسان ها و حیات زیست بوم ایرانیان را تهدید می کند.
مقاومت مستقیم جامعه ی مدنی در برابر فشار های جهانی و تحریم های ویرانگر میتواند روح تازه و نشاطی نوین به جامعه بدمد و اقدام به موقع و پیشگیرانه ی مقاومت مدنی سازمانهای مردم نهاد در برابر آن ها میتواند با افکار عمومی جهانی وارد تعامل شود، هم افزایی افکار عمومی داخلی و جهانی، تحریم گران را حتی در آنسوی اقیانوسها و در لابیهای جوامع غربی به انزوا ببرد.
بدون شک خط و نشانی که کنگره این روزها علیه آقای اوباما می کشد، با توجه به ترکیب فعلی نمایندگان امریکا و با توجه به نتایج انتخابات اخیر و قدرت گرفتن بیشتر جمهوری خواهان، در آینده صبغه ی ضد ایرانی بارزتری خواهد یافت اما اثبات مسالمت جویی و مذاکره جویی هستهای ایران هنگامی که با خروج جامعه ی ایرانی از حالت نظارهگری تکمیل شود، تند روان امریکایی راه دشوارتری برای تحمیل و تشدید تحریمها خواهند داشت و باید ریسک منزوی شدن در جامعه ی خود و ریسک تعمیق شکافهای دو سوی آتلانتیک (شکاف اروپا – امریکا) را مد نظر داشته باشند.
اکنون دیگر بر همگان آشکار شده است که تندروهای امریکایی و محافل رانت خوار ایرانی سودهای مشترکی در حفظ و بقای تحریمهای ضد ایرانی دارند. حاکمیت “شرایط اضطراری” بر فضای مناسبات ایران و امریکا از یک سو نقطه ی مشترک محافل جنگ طلب صهیونیستی و مداخلهگران نظامی در عمل هماهنگ علیه حیات سیاسی و اقتصادی ایران است.
تاج زاده با انتقاد از سوءاستفاده های انجام شده از فرصت تحریم ها، می نویسد: ظاهراً آقای روحانی خود به نقش جامعه ی مدنی در حمایت و پیشبرد مذاکرات هستهای توجه دارد. درخواست وی از اساتید دانشگاهی به عنوان گروه مرجع مؤثر در جامعه ی مدنی برای ورود به صحنه و اظهارنظر درباره ی دیپلماسی هستهای دولت، گویای همین امر است. در عین حال به نظر میرسد درخواست و توصیه در یک سخنرانی و اظهار نظر فردی این یا آن چهره ی دانشگاهی در واکنش به افراطیون دلواپس فاقد ظرفیتهای لازم برای حمایت مؤثر از دیپلماسی هستهای کشور در سطح بین المللی است. چنین هدفی چنان که گفتم جز در پرتو تلاشی مدنی با گفتمانی روشن و صریح (گفتمان زندگی دموکراتیک و عزتمندانه ی ایرانیان و صلح در جهان) ممکن نخواهد شد. از این رو دولت آقای روحانی به موازات کوششهای خستگی ناپذیر خود برای نیل به یک تفاهم پایدار هستهای با جامعه ی جهانی، باید برنامه ی مشخصی به منظور فراهم آوردن زمینههای ورود مؤثر جامعه ی مدنی به عرصه ی دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی فراهم آورد. برای مثال و به عنوان یک اقدام عملی مؤثر دولت تدبیر و امید میتواند شرایط برگزاری یک کنفرانس بین المللی را با محوریت نهادهای مدنی به منظور بحث در باره ی فتوای مذکور و بررسی ساز و کارهای اجرایی شدن آن را فراهم نماید. این کنفرانس میتواند میزبان سیاستمداران، هنرمندان و روحانیون برجسته ی دنیا به ویژه امریکایی و اروپایی باشد و زمینه ساز تحریمی همه جانبه علیه تولید و تکثیر سلاحهای اتمی در خاورمیانه شود. این کنفرانس همچنین میتواند مشروعیت صهیونیستها در برپایی هولناکترین سلاحهای کشتار جمعی ضد بشری را در افکار عمومی جهانی به چالش بکشد و به خصوص مصونیت آهنین پروژه ی اتمی اسرائیل را در نزد لابیهای امریکایی مخدوش سازد.
همچنین به فعالان مدنی و فعالان سیاسی و اجتماعی پیشنهاد میکنم حول یک متن مشترک در حمایت از فتوای رهبری در منع تولید و نگهداری و کاربرد سلاحهای کشتار جمعی به مباحثه بپردازند و صدای خود را به جامعه ی جهانی برسانند.
انتهای پیام