خرید تور تابستان

زنان بلوچ، مدافع ساختار سیاسی اجتماعی

سعیده خاشی در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار گرفت می نویسد:
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻭ ﺗﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﻮ ﺭﺥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ. ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ، ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺗﺎﻟﯿﺘﺮ، ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺕ ﺍﺗﻤﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. 
ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻮﻧﺒﺎﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺎ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ حامیان ﺳﻨﺖ ﭘﺪﺭﺳﺎﻻﺭ، ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ ﺁﺛﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ‏«ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺎﺝ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻣﯽ» که ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺁﺗﺶ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺯﻥ ﺳﺘﯿﺰﺍﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ. ﻫﻤﯿﻦ نگاه ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺳﻮﺍﺩ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻨﮓ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ. ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺪﺋﻮﻟﻮﮊﯼ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﭘﺪﺭﺳﺎﻻﺭﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﺳﻨﺘﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺮ ﺻﻔﺖ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﯼ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺻﻼﺡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺪﺭﻧﯿﺘﻪ ﯼ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺧﺖ ﺑﺮﻧﺒﺴﺖ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺖ، ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﮔﯿﺮ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺧﻨﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ ﺩﺍﺷﺖ، نه ﺟﻬﺶ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺪﺭﻧﯿﺘﻪ.
ﺗﺤﺖ ﻟﻮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺪﺋﻮﻟﻮﮊﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﺳﺮﮐﻮﺑﮕﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭ ‏«ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ‏» ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻭ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﺘﯿﺰ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺳﺮﻭﺩﻫﺎﯼ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﮔﯿﺮ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺗﻨﺶ، ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﻭﻍ ﻋﻠﯿﺮﻏﻢ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﻭ ﻃﻌﻨﻪ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ، ﻭﺿﻊ ﺍﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﯿﻞ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ، ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺪﺋﻮﻟﻮﮊﯼ ﭘﺪﺭﺳﺎﻻﺭ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺯﻥ ﺳﺘﯿﺰ، ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻫﻨﺮﯼ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ، ﺑﻪ ﻣﻨﺼﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ. 
زنان بلوچ نیمی از جمعیت بلوچستان را تشکیل می‌دهند. نیمی از جمعیتی که در در جنوب شرق ایران بنا بر گواه تاریخ، دوشادوش مردانشان زندگی را پویا تر به جریان انداختند! جریانی که در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوانی دارد. او را در اسطوره‌های بلوچستان جنگجو، طبیب و رهبر می‌خوانند.
اگر نگاهی گذرا به اسطوره‌های بلوچستان داشته باشیم، با زنانی آشنا می شویم که منتصب به مقام فرماندهی لشکریان میر چاکر بلوچ بودند! اقتدار و شهامتی زنانه را در  داستان‌های عاشقانه هانی و شه مرید هم می‌توان جست. 
تاریخ را ورق میزنیم و به شخصیتی به نام گل بی‌ بی‌شهنوازی میرسیم زنی که در بلوچستان به طبابتش مشهور و از نظر دیپلماسی و شم سیاسی بسیار قوی و حاذق بوده است. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺳﻨﺘﯽ ﻭ ﻣﺮﺩﺳﺎﻻﺭﺍﻧﻪ ﻗﻮﻡ ﺑﻠﻮﭺ، ﺯﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻋﺮﺽ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﻣﺴاله ﺍﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺍﺯ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻤﺘﺎﺯﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻣﺒﺎﺯﺭﺍﺗﯽ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﻘﺶ ﮐﻠﯿﺪﯼ ﺍﯾﻔﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﯼ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ‏ (1916ﻡ ‏) ﻧﻘﺶ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﺁﻥ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﮊﻧﺮﺍﻝ ﺩﺍﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻗﺸﻮﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ‏ (ﭼﺎﭖ ﻟﻨﺪﻥ، 1921ﻡ ‏) ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ‏« ﻭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻟﻬﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻨﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺑﻼﻏﺖ ﮐﻼﻣﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﺎﻣﻸ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺻﺤﺒﺖﻫﺎﯼ ﺷﯿﻮﺍﯼ ﻭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻢ»، ﮊﻧﺮﺍﻝ ﺩﺍﯾﺮ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: ‏« ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﻀﯿﻪ ی ﺗﺼﺮﻑ ﻗﻠﻌﻪ ﺧﺎﺵ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺸﻮﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻭﯼ ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺟﻨﯿﺪ ﺧﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺄ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺻﺤﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﻘﺘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻭ ﺷﻤﺎﺗﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ». ﺩﺍﯾﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ی ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻭ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ: ‏« ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺤﺚ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﯼ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻔﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻫﯿﻢ، ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺑﯽ ﯾﮏ ﺗﺨﺘﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ی ﺑﻠﻮﭼﯽ ﻭ ﺩﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍﺋﺄ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﺍﯾﺎ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻋﯿﺪﻭ ﺧﺎﻥ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻋﺪﻡ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺷﻮﺩ، ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺁﻥ ﺷﺪﻡ».
در اسطوره‌های بلوچستان زن نوعی تابو تلقی می‌شده است، تابویی که اهانت به آن گاهی شعله‌های جنگ را فروزان می‌کرد. از اسطوره‌ها دل می‌کنیم و وارد دنیای معاصر می‌شویم. زنان بلوچ در بدنه ی سیاسی و اجتماعی تاریخ پر تب و تاب بلوچستان چه نقشی داشته و دارند؟
کار سختیست! یافتن فعالین مدنی و سیاسی و اجتماعی زن در تاریخ معاصرمان. بسیاری از نخبگان و روشنفکران بلوچ بر این باور هستند که زنان، این نیمی از جمعیت بلوچستان با مرد سالاری و بنیادگرایی مردانشان به عقب رانده شدند. آنها معتقدند که نگاه‌های دگم، به همراه چاشنی تحجر و مرد سالاری ،زنان بلوچ را با هجمه‌ای از تحقیر‌ها و سرکوب رو به رو ساخته است. 
اندرونی‌هایی که تحجر می‌آفرید را همچون حصاری میدانستند که با تمام قدرت بر زن بلوچ میتازید. معمولا دختران بلوچ تنها به مدارس دینی فرستاده می‌شدند و در این مدارس هم تنها مباحث مذهبی چون نماز و روزه و… تدریس می‌شد. و تهدید دیگری هم دختران بلوچ با آن دست و پنجه نرم می‌کردند و آن ازدواج‌های زودهنگام و اجباری بود. 
در ساخت شخصیت یک زن بلوچ تحمیلهایی چون سازش هنرمندانه را هم گنجانده بودند و این سازش آنقدر ماهرانه در وجود زن نهادینه شد که غفلت و نا آگاهی و بی‌سوادی زنان بلوچ دامنه ی وسیعی را در بر گرفت. گواهش هم زنان نسلهای پیشین بلوچ هستند. دخترانی که تا قرآن را آموختند و سوزن زدن را هم فراگرفتند، شدند عروس مردانی که اگر این دخترک همسر اولش هم نبود زیاد جای تعجب ندارد! زنان بلوچ نه به حقوق خود آگاه بودند و جامعه هم حامی آگاهی و اندیشیدنشان نبود. آنها در دنیای بیرونی نقشی نداشتند! دنیای بیرونی حتی نمی‌توانست به نیازهای بهداشتی و پزشکیشان پاسخی بدهد چرا که طبیبان زن کم بودند، گناه بزرگی بود معاینه ی زنان به وسیله ی پزشکان مرد! و هر از چندگاهی زنی به پاس مادر شدنش زیر دستان قابله‌ای پیر جان میداد!
رسم و رسومهای خشن و خشونت بار قبیله‌ای هم امان زنان بلوچ را گاهی! می برید. نزاعهای ناموسی، زن طلاق‌ها، خونبها‌ها زنان بلوچ را روز به روز رنجور‌تر نشان می داد اندرونی‌های سرشار از زنانگی که تمام اراده و شور و شوق زنان بلوچ را به آوازهای سوزناک لیکو‌های مادرانمان و نقش و نگارهای بر روی لباسهای فاخر بلوچی شد دنیای زنان چند دهه پیش!
و اما در انقلاب اسلامی و بعد از آن شاهد تعغییراتی چشمگیری بودیم. پیشرفت تحصیلی زنان بلوچ به بدنه ی این تحجر استخوان‌دار را کم کم تخریب کرد. زنان بلوچ کم کم وارد جامعه شدند. این جریان با دانشسراهای عالی رنگ فرهنگی به خود گرفت و زنان بلوچ معلم نهضتی پویا و بستری مهم برای رشد انگیزه میان دختران ایجاد کردند. 
دختران و زنان بلوچی که اکثر صندلی‌های مراکز عالی را اخیرا پر کرده اند نوید بخش روزهای خوبی برای زنان و دختران بلوچ است. به ویژه گشایشات اخیر در دولت تدبیر و امید و انتصابهای نو و بکری چون انتخاب شهردار زن، بخشدار زن و… اتفاقاتی نیک که جریانهای فکری نسبت به زن بلوچ را با دگرگونی‌هایی مواجه کرد. طلسم مدیریتها شکسته شد. اما بسیاری بر این باور هستند که این شکستن طلسم باعث نشده نگاه های مردسالارانه منعطف شود. هنوز هم سایه ی سنگین مردانگی ناپخته بر زنان سنگینی می‌کند. اما امید است این تغییرات مقدمه‌ای برای گشایشات مدنی و اجتماعی شود. 
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا