خرید تور تابستان

هاشمی: مذهبی های امروز، اخلاق را مراعات نمی کنند

آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان مصادیقی از سلوک اخلاقی امام(ره)، تاکید کرد: امروز گاهی آدم چیزهایی می‌بیند که همان اخلاق ماکیاولی است. یعنی حقیقتاً آدم‌هائی هستند که به جد معتقدند که اهداف وسائل را تبریر می‌کند و آدم می‌تواند وسائل حرام را برای اهداف خوب استخدام کند. حالا به وفور هم انجام می‌دهند؛ غیبت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن، ایذاء، اذیت، گرفتن، بستن، ظلم کردن، این کارهائی که در زندان‌ها می‌شود، ما هیچ راهی نداریم که این‌ها را تأیید بکنیم.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی، در گزیده مصاحبه سال 90 وی با جمهوری اسلامی آمده است:
الان در انقلاب ما، یک مقدار اخلاق آسیب دیده، فکر می‌کنم خیلی بیش از آنچه که من بخواهم توضیح بدهم واضح است. یعنی الان در جامعه ما مخصوصاً تیپ‌های مذهبی اینطور شده اند، غیرمذهبی‌ها که ما نمی‌دانیم چکار می‌کردند، چکار می‌کنند و تفاوتشان چقدر شده است، اما بخش زیادی از تیپ مذهبی ما، از حوزوی گرفته و سیاسی، مسئول و غیرمسئول، در همه ابعاد مراعات اخلاق اسلامی را نمی‌کنند. شاید اولویتشان ایده‌های سیاسیشان باشد، آن هم نه در قالب یک برداشت عالمانه، در قالب باندی، گروهی و حزبی. اگر بخواهیم حسن نیت داشته باشیم و حمل بر صحت کنیم، باید بگوئیم آن‌ها قدرت خودشان را مقدمه اصلاح امور کشور تعریف می‌کنند و فکر می‌کنند از جاهائی که اهداف، وسائل را مباح می‌کند، همین جا است. لذا هر وسیله نامباحی را هم به کار می‌گیرند و الا اگر کمی با سوءظن نگاه بکنیم این وضعی که من می‌بینم فاجعه است. 
من از همان ابتدا مجذوب اخلاق امام شدم یکی از شعبه‌های اخلاقی ایشان این بود که اهل ریاکاری نبود. اهل تظاهر به هیچ معنا نبود. یکی ازجلوه‌های اخلاصش همین است. اما ایشان یک خانه نسبتاً بزرگی داشت. الان هم اگر آنجا را ببینید ساختمانشان تا پایین کوچه نسبتاً دراز است. خانه حسابی بود، حیاط بزرگ و اتاق‌های زیادی داشت. بعداً که آقا مصطفی را داماد کردند آن تکه پایینش را با دو سه اتاق بریدند دادند به آقامصطفی که آنجا زندگی می‌کردند. البته ایشان وقتی که مبارزه شروع شد و مرجع شدند، در شمال خانه شان یک خانه دیگری اجاره کردند، خانواده شان را بردند آنجا ولی خودشان توی همین خانه بودند. بله در اتاقشان فرش قالی بود، نه تنها توی این اتاق، شمال و غرب خانه، دو سه تا اتاق که ما می‌رفتیم، همه فرش داشت. آن موقع لااقل تو بیرونی خانه آقایان فرش قالی رسم نبود. اصولاً من هیچ جای زندگی امام خمینی ریا و تظاهر ندیدم. ولی لباسشان بسیار منظم بود، قیافه شان هم همیشه کاملاً آراسته بود، آراستگی ایشان در بین علمای قم نمونه بود. یک بخشی از زندگی امام که برای حکومت هم بسیار مهم است به این که مردم را غلط توجیه نکند و برای زندگی مردم علامت غلط ندهد، این بود که ریاضت‌های ظاهری عوامانه و عوام فریب را هیچ در زندگیشان نشان نمی‌دادند، زندگی واقعیشان هم همین جور بود، معتدل بود. این طور نبود که زهدفروشی بکند. ایشان یک مقداری ملک در خمین داشتند عمدتاً با آن‌ها زندگی می‌کردند. حالت معتدلی داشتند، اعتدال جزء مشخصه‌های امام بود.
ایشان معمولاً آخر سال در آخرین درس نصیحت می‌کردند، یکی از چیزهائی که خیلی در درس می‌خواندند، این روایت بود که: “إِنَّ‌الله یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ کَمَا یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِعَزَائِمِه‏”، می‌گفتند: خداوند همان جور که دوست می‌دارد مردم به تکالیف واجب یا حرام خود عمل بکنند، دوست می‌دارد که به مباحات و رخصت‌هائی هم که خدا به آن‌ها داده، استفاده بکنند. خب این در ذهن ماها خیلی سازنده بود، یعنی این گونه مطالب ما را تحت تأثیر می‌گذاشت. یا یک آیه‌ای که خیلی می‌خواندند و نصیحت می‌کردند این بود که: “قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏”، توضیح ایشان هم این بود که اگر می‌خواهید کاری بکنید باید برای خدا باشد، “أن تقوموا لله”، روی این هم تکیه می‌کردند. “مثنی و فرادی” را هم می‌گفتند: چه در جمع باشید چه در خلوت خودتان باشید، همیشه خدا را در نظر بگیرید.
فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زن‌های بدحجاب در آن بودند. خشکه مقدس ها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به امام گفتم که چنین چیزی است و خیلی خوب است یعنی مردم را مشغول می‌کند و یک مقدار جالب است و جنبه‌های هنریش هم خوب است ما خودمان از لحاظ اینکه مردم به صداوسیما علاقه‌مند بشوند موافقیم ولی از لحاظ شرعی شبهه دارد. شما یک شماره این سریال را ببینید اگر اشکال دارد، ما این را پخش نکنیم. ایشان دیده بودند، فردا به من گفتند نه خوب است پخش کنید. 
یادم هست در جریان ماجرای نامه مرحوم آقاسید ابوالفضل زنجانی به امام که تا حد تکفیر به ایشان اهانت کرده بودن یک بار که من خدمت امام بودم صحبت پیش آمد و امام تأکید کردند که مبادا شما برخوردی بکنید و کاری با ایشان داشته باشید. یک قصه دیگری را هم آیت‌الله موسوی اردبیلی نقل می‌کنند که یک شب در جلسه سران که امام هم بودند، در مورد نهضت آزادی صحبت شد و یکی از اعضاء گفت که اینها اعتقاد به اسلام ندارند، امام فرمودند دارند. یک کسی گفت که اینها روحانیت را قبول ندارند، امام فرمود نه ما را قبول ندارند نه اینکه اصلاً روحانیت را قبول نداشته باشند و ایشان می‌گفتند که من همان موقع در نماز جمعه بدون ذکر نام نهضت آزادی این مطلب را گفتم. آقای اردبیلی حرفهایشان دقیق است. ایشان حرفی که می‌زند حتی به کلماتش هم اهمیت می‌دهد که همان جور باشد، حتماً همین طوراست.
 ایشان با این کارهای ابتذالی که الان خیلی هست و روز به روز هم بدتر می‌شود، مداحی‌ها، دروغ گفتن‌ها و مبالغه کردن‌ها و این‌ها همیشه مخالف بود. از آقای کوثری خوشش می‌آمد برای اینکه ایشان می‌آمد از متن مقاتل یک چند جمله‌ای می‌خواند، خوب هم می‌خواند. امام هم پای روضه او حسابی گریه می‌کردند. امام علاقه‌مند به روضه بود و می‌نشست گریه هم می‌کرد. وقتی یک مقدار روضه طولانی می‌شد، یک دستمالی هم داشت، دستمالش خیس می‌شد. 
امروز گاهی آدم چیزهایی می‌بیند که همان اخلاق ماکیاولی است. یعنی حقیقتاً آدم‌هائی هستند که به جد معتقدند که اهداف وسائل را تبریر می‌کند و آدم می‌تواند وسائل حرام را برای اهداف خوب استخدام کند. حالا به وفور هم انجام می‌دهند؛ غیبت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن، ایذاء، اذیت، گرفتن، بستن، ظلم کردن، این کارهائی که در زندان‌ها می‌شود، ما هیچ راهی نداریم که این‌ها را تأیید بکنیم. بله ما فکر می‌کنیم اخلاق در جامعه حکومتی ما آسیب دیده است. واقعاً آن روح دین و روح مکتب انبیاء اخلاق اسلامی است، آن هم اخلاق کامل که انسان را متخلق بکند به صفاتی که آن صفات انسان را هدایت بکند.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا