خرید تور تابستان

نظری در باره ی برنامه ی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس

داوود سلیمانی از فعالان سیاسی اصلاح طلب در گفتگویی با مجله ی صدا به موضوع برنامه ی اصلاح طلبان پرداخته که متن کامل آن به نقل از فیسبوک وی در پی می آید:
برنامه سیاسی اصلاح طلبان امروز چیست؟ آیا همچنان به پروژه عبور به دموکراسی به عنوان اولین اولویت خود نگاه می کنند؟
اولین برنامه و اولویت اصلاح طلبان در ساحت اندیشه و ارتباط با مخاطبان، ترویج گفتمان اصلاح طلبی است. می توان گفتمان محافظه کار و اصلاح طلب را از جمله گفتمان های مطرح در حوزه ی سیاسی دانست. که هریک دارای نشانه ها و شاخصه هایی است که در مواضع آنان متجلی شده و هر یک به شیوه ی خاص خودشان باهم رقابت می کنند. دال هایی نظیر: نادیده انگاشتن بعد مردمی و جمهوریت نظام وتلاش در جهت تحقق حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی، مخالفت با ساز و کارهای دموکراتیک در اداره ی کشور، مخالفت و معارضه با نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد، مخالفت با احزاب سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات ، مشروع ندانستن قرائت های رقیب از دین و قانون اساسی و تقلیل و تنزل آن به سطح برداشت های سلیقه ای، وابسته دانستن رقبا به دولت های بیگانه ونا مشروع دانستن گفتگو و مذاکره با مخالفان و حذف رقیب با هر وسیله ی غیر اخلاقی، و اصل دانستن دستیابی به قدرت و ثروت برای پیشبرد منافع باندی ونه ملی وکلان ، ازجمله شاخصه ه ودال های قرائت رادیکال از دین، میراث انقلاب و نظام است. اما در مقابل این گفتمان، گفتمان اصلاح طلبی قرار دارد.و ما باید به آن دامن بزنیم.
ترویج گفتمان اصلاحی ، واپس راندن رقیب از طریق آگاه سازی، نشر و درونی نمودن شاخصه های اصلا حی در جامعه است. شاخصه ها و دالهایی نظیر: قانون اساسی، حقوق شهروندی، جامعه ی مدنی، انتخابات رقابتی، مردمسالاری دینی، تحزب، سازمان های مردم نهاد، حاکمیت مردم، رسانه های آزاد، آزادی های اساسی، وحقوق اقلیت های قومی و مذهبی و…، با قرار گرفتن در یک شبکه ی به هم پیوسته حول نقطه ی مرکزی “مردم”، نظام گفتمانی اصلاح طلبی را بوجود می آورند. 
همچنین از آنجا که اصیل ترین راهبرد جریان اصلاحی در صحنه ی فعالیت های سیاسی اجتماعی تعامل با حاکمیت با پذیرش اصل نظام و قانون اساسی است، می توان، از همین منظر حضور فعال در عرصه سیاسی- اجتماعی و بالاخص انتخابات های پیش رو را راهبردی مؤثر در ساحت اجتماعی دانست. 
مسلما این امر در گرو توجه ویژه به واقعیات موجود و تنظیم مطالبات، رفتارها و گفتارهای متناسب با این واقعیت است. واقعیاتی که حضور فعال در عرصه ی اجتماعی و سیاسی، باید عمیقاٌ بدان توجه نمود. از این رو تعامل با حاکمیت راهبردی مورد تاکید است ولی این امرهیچگاه به معنای فرو گذاردن نقد اصلاح طلبانه نیست. امری که هر حکومتی برای اصلاح شیوه ها ی حکومتی بدان نیازمند است.
این راهبرد، هم برگرفته از اعتقاد به جمهوری اسلامی است؛ و هم ریشه در روش اصلاحی در مواجهه ی با حاکمیت دارد؛ و هم آنکه اصلاح طلبان را در مقابل تلاش های افراطی ها، مصون می سازد. 
در ساحت عمل نیز، برنامه ی اصلاح طلبان، اماده شدن برای حضور در یک انتخابات آزاد و رقابتی است. جریان اصلاحات، راهبرد انتخاباتی خود را در تمامی انتخابات های پیش رو، شرکت فعال در انتخابات ها، با ویژگی: آزاد بودن، سالم بودن، رقابتی بودن، حق الناس دانستن رأی مردم و پذیرش داوری نهائی مردم است.
و البته همچنان جریان اصلاح طلبی، مردمسالاری دینی را از اولویت های راهبردی خود، در ساحت سیاسی و اجتماعی می داند. راهبرد تکیه به مردم در جریان اصلاحی، امری است که برخاسته از این آموزه ی اصلاح طلبی است که مردم منبع مشروعیت بخشی به حاکمیت اند، و همانطور که امام راحل فرموده اند، مردم صاحبان اصلی نظام و کشور و انقلاب اند. و این امر جز با حاکمیت مردم از طریق نهادهای انتخابی و مردمی امکان پذیر نیست. مردمسالاری و دموکراسی نیاز مند سازو کارهایی مناسب و الزاماتی است که باید دولت و ملت نسبت به آن حساس باشند و مجلس نیز می بایست در این زمینه تلاش کند. نمیتوان جمهوریت و مردمسالاری دینی را پذیرفت اما به الزامات آن پاسخ نداد. اخیرا اقای هاشمی به همایش سراسری اصلاح طلبان در پیامشان گفتند که: ” اصولاً التزام به نظام جمهوریت، مستلزم التزام به وجود احزاب و تشکل‌های سیاسی قدرتمند و فراهم ساختن زمینه‌ فعالیت رسمی و مؤثر آنها با سلایق مختلف داخل خانواده انقلاب و نظام اسلامی است و بدون وجود احزاب و نهادهای سیاسی مستقل از دولت و سایر قوا، امکان تعمیق نظام جمهوریت و وصول به اهداف نهایی چنین نظامی ممکن نیست.” (25/10/93) . بنا بر این احزاب باید در ساختار حقوقی نظام باز تعریف شوند. قانون احزاب کنونی فاقد کارامدی موثر است. قانون احزاب باید در پیوند با ساختار های اساسی حکومت و نحوه ی تشکل یابی مردم در احزاب و چگونگی حضور احزاب در ساختار حاکمیت ، تعریف شود. مجلس باید از جریانات مردمی و احزاب سیاسی به شکلی قانونی فراهم اید. مجلس باید بتواند از همه ی اقشار و اقوام و مذاهب و جریان های اجتماعی ، از طریق انتخابات نمایندگانی را داشته باشد و این جز با انتخابات ازاد و حضور رسمی احزاب در انتخابات ها از هر گرایش سیاسی امکان پذیر نیست. باید مسئولان نظام تمهیدی بیاندیشند که در اجرای قانون اعمال سلیقه ها و گرایش های سیاسی موجب تصفیه حساب های جناحی نشود. شورای نگهبان باید در رد و تایید صلاحیت ها فقط و فقط قانون اساسی را با تفسیری موسع مد نظر داشته باشد و در بکارگیری استصواب، صواب را در یکسان دانستن تمام احاد ملت در برابر قانون و امکان حضور همه ی سلائق و معتقدان به نظام و قانون اساسی بداند؛ تا بعد مردمسالاری نظام اسلامی بیش از پیش تقویت گردد. مجموعه ی کارگزاران نظام باید به این امر بیاندیشند که امروزه و در مناسبات اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع ، عدم تکیه به روش دموکراسی ومردم، موجب تشدید روند ها و روش های سخت می گردد. در نظام های استبدادی انگاه که حضور مردم در صحنه های سیاسی کاهش میابد به همان میزان روش های سخت ، نظیر امنیتی کردن فضا و بگیر و ببند و دستگیری ها و بازداشت های سیاسی با پوشش امنیتی فزونی گرفته و موجب تخریب چهره ی این گونه نظام ها میگردد. در نظام های دیکتاتوری و یا در مسیر دیکتاتوری بزرگان و اندیشمندان و کارشناسان یا از کشور مهاجرت کرده ویا به انزوا و سکوت واداشته میشوند. روزنامه ها متملق و مجیز گو می شوند و فرصت و اجازه نمی یابند تا انتقادها و احیانا مخالفت های انان را رسانه ای کنند. رسانه های رسمی همه چیز را خوب جلوه می دهند و از درمیان گذاردن مشکلات و یا خطاها با مردم فرار میکنند. و مردم را به دلیل ناگفته کذاری اخبار سیاسی و حقایقی که باید مردم در جریان آن قرار گیرند، به سمت رسانه های خارجی و یاوه گویان بیگانه سوق میدهند و از این طریق به سیکل معیوب تخریب علیه نظام مدد میرسانند. پس باید این تجارب ما را حساس کند.
از این رو اصلاح طلبی بر آن است تا بر اساس اموزه های اصیل اسلامی بتواند با تکیه به نهاد های مردمی و تقویت گفتمان مردمسالاری و تکیه به دموکراسی نظام و انقلاب را از اسیب هایی اینچنینی حفظ کند.
اگر چنین است، آیا راهکار آن را مقاومت در برابر ساختارها یا روش های غیر دموکراتیک می دانند یا به شیوه هایی از قبیل همراهی با ساختار موجود و تلاش برای تغییرات حداقلی روی آورده اند؟
ببینید ما امام ، انقلاب اسلامی ، نظام و قانون اساسی را از امهات و چارچوب های اساسی خود در فعالیت های سیاسی دانسته و می دانیم و حرکت ما نیز در همین چارچوب ها ادامه خواهد یافت. لذا ما هیچگاه ساختار شکن به مفهوم تخریب چارچوب های قانونی نبوده و نیستیم. اما به نظر من حرکت های قانون شکنانه و حتی ضربه زننده به نظام و انقلاب درگذشته و توسط برخی مدعیان انقلاب و نظام و اصول گرایان افراطی و برخی مسئولان در دولت گذشته و نهادها اتفاق افتاده است که به دلایلی بدان نمیپردازند.
امروزه ما با کوهی از مشکلات و نابسامانی ها و تخریب ها مواجهیم که میراث دو دوره ی گذشته ی ریاست جمهوری است. البته من تنها دولت گذشته را مقصر نمیدانم بالاخره دولت با حمایت ها و سکوت هایی همراهی میشد من الان بنا ندارم که خیلی وارد این موضوع شوم اما بدانید و بدانیم که حتما دولت گذشته به تنهایی نمیتوانست اینهمه اسیب به این مملکت بزند. قطعا حامیان و مویدان و سکوت کنندگان هم در این زمینه مسئولند و عملکرد مجلس و همراهی نمایندگان در این رابطه قابل بررسی و واکاویست. اما این ها نیازمند تلاش همه ی ملت است تا نابسامانی ها در تمامی حوزه های سیاسی اجتماعی و اقتصادی سامان یابد. اما میدانیم در ساحت سیاسی، دولت گذشته دارای یک پشتوانه و جریان سیاسی بوده وهنوز هم برخی اگر چه رسما از رئیس دولت گذشته حمایت نمی کنند اما در عمل و مشی سیاسی همان راه را تعقیب میکنند. تندروها و افراطیونی که در این مدت یکساله ی استقرار دولت اعتدال، نسبت به سیاست های اقتصادی و بالاخص دیپلماتیک دولت تندروانه عمل میکنند و از سوی دیگر با جریان اصلاحات نیز برخورد خصمانه دارند و با مغالطه ی فتنه و اصلاحات در صدد حذف بیش از نیمی از مردم کشور از بدنه ی نظام برامده اند ، و با روش های غیر دموکراتیک و انحصار رسانه و ابزارهای دیگر در صدد تفوق گفتمان خویش اند و پشتوانه ی تئوریک انان نیز آموزه های افراطی از اسلام و انقلاب است. اینان اساسا در ذهن و اندیشه و عمل دموکراسی را مخالف اسلام می دانند. ان ها ارای مردم را زینتی خوانده اند که قابل تامل است.
این گروه افراطی، دچار حصر گرایی ایدئولوژیک اند انان با قرائت رادیکال از دین، میراث انقلاب اسلامی و امام راحل، و با تقلیل آموزه های اسلام و انقلاب و امام در سطح سلیقه های جناحی، خود را بدون هیچ گونه سابقه ای در انقلاب، و علیرغم فقدان پایگاه اجتماعی، متولی اسلام و انقلاب دانسته و بر آن اساس با مخالفان و منتقدان خود ستیزه می کند. و پس از شکست هم می خواهد بگوید چیزی عوض نشده است.
بنابراین رقابت با این گفتمان چنانکه قبلا هم گفتم تنها از طریق روش های مدنی و قانونی و در قالب ترویج گفتمان اصلاح طلبی و حتی گفتگو و تعامل با اصولگرایان معتدل و تمامی جریاناتی که به اسلام و انقلاب و نظام وکشور و بالاخص حقوق احاد ملت و منافع ملی می اندیشند ، امکان پذیر است. و به نظر میرسد تغییر برخی ساختارها با روال قانونی می تواند از طریق مجلس صورت پذیرد . از این رو ترکیب مجلس اینده از این جهت بسیار حائز اهمیت است. مردم در تمامی استان ها به این نتیجه رسیده اند که ترکیب مجلس متناسب با اهداف برنامه و قانون چشم انداز و برنامه های پیش رو باید تغییر کند. ومن فکر می کنم نمایندگانی که در این دوره نمره ی قبولی نیاورده اند در مجلس اینده جایی نخواهند داشت.
اگر همچنان همان شیوه مقاومت در برابر ساختارهای غیر دموکراتیک مد نظر اصلاح طلبان است، ملزومات این کار چیست و آیا اصلاح طلبان توان این کار را دارند؟
بنابر انچه که گفته شد ما نه در گذشته و نه در اینده روش های غیر قانونی را برای پیشبرد اهداف خود بکار نگرفته و نخواهیم گرفت. اما این به هیچ وجه به معنای پا پس کشیدن از راه و اصول اصلاح طلبی نخواهد بود. ما کماکان به ترویج گفتمان اصلاح طلبی و حرکت بر مدار قانون و روش های مسالمت جویانه، معقول و منطقی پایبندیم. و راه کار اصلی را در صندوق های رای جستجو می کنیم. ما از صندوق های رای قهر نخواهیم کرد وراه چاره را روش های دموکراتیک می دانیم. روشی که در انجا مردم حرف اول را میزنند. من فکر می کنم توان هر جریانی بستگی به میزان مقبولیت ان جریان دارد. امروز جریان اصلاح طلبی تا زوایای روستاها بخش ها شهرهای کوچک وبزرگ و استانهای پرجمعیت کشور راه یافته و دارای پایگاه گسترده ایست. بیش از نیمی از احاد ملت ایران دلبسته به جریان اصلاح طلبی اند. چنانکه انتخابات های گذشته نشان داده است پایگاه اصلاح طلبان در کشور از جهت گستردگی بدون شک از تمامی جریان های سیاسی کشور گسترده تر است. من فکر می کنم اصلاح طلبان امروز هم قادر به تغییر و اصلاح برخی روند های غلط در کشور هستند . اگر مقاومتی هم هست مقاومت قانونی و بر اساس اصول اصلاح طلبی است.
آنچه از آن به عنوان اصلاحات جامعه محور و حرکت به سمت نهادینه کردن گفتمان اصلاح طلبی در لایه های اجتماعی یاد می شود، الان در حد یک چشم انداز است یا کاری در این جهت انجام شده است؟
باید بدانیم پایگاه اصلاح طلبی در کشور یک شبه ایجاد نشده و نخواهد شد. این گفتمان ریشه در تاریخ دارد. از مشروطه به بعد این گرایش در میان ملت و بالاخص علما و روشنفکران وجود داشته است. پس از انقلاب اسلامی هم این گفتمان وجود داشته و در سال 76 با باز تعریف و نمود جدید و ادبیاتی متناسب در جامعه وارد مرحله ی جدیدی می شود. این حرکت در بین مردم و با رای دادن به جناب سید محمد خاتمی و برنامه ها و شعارهای ایشان تقویت میگردد و خود فصل جدیدی را در جریان اصلاح طلبی در ایران می گشاید. پس این گفتمان متناسب با شرایط پدید امده است. اما چیزی که مهم است انست که هر گفتمانی باید در گذر زمان خود را به روز کند تا بتواند بر نفوذ و گستره ی خویش بیافزاید ودچار کهنگی و فرسودگی نشود. بالاخص با پیروزی آقای روحانی و ورود گفتمان اعتدال به این عرصه ، رسالت تمامی کسانی که دل در گرو اصلاحات دارند سنگین تر است. بالاخص دانشگاهیان و فرهیختگان و دانشجویان در سراسر کشور و اساتید و هنرمندان که میتوانند سهم بسزایی در بروز کردن گفتمان اصلاح طلبی داشته باشند. و باید این امر در بیان رهبران اصلاحات به صورت مکرر بیاید تا مردم سمت و سوی حرکت را دریابند. 
پس در پاسخ به سوال شما باید بگویم این گفتمان اغاز شده ودر شرایط کنونی نیاز به نوشدن دال ها دارد و دال مرکزی آن کماکان به نظر من “مردم و حقوق اساسی آنان” است. که قانون و انتخابات ازاد ،حقوق شهروندی، دموکراسی، احزاب و نهادهای مدنی، امنیت و آزادی بیان وسایر دال ها در حول آن دال مرکزی مفصل بندی شده اند . اما به نظر من این گفتمان باید ارتقا پیدا کند باید دال های جدیدی که ناظر به علائق و یا مسائل مردم در این زمان و بالاخص پس از استقرار دولت جدید است، بدان افزوده شود . امروز مردم از فقر و محرومیت رنج می برند ، از بی کاری و کاهش نرم زندگی سالم و بهداشت و امنیت به شدت نگرانند و باید در گفتمان اصلاح طلبی این دال ها وارد شود، بویژه انکه اصلاحات برای حل آن برنامه دارد. البته مسائل متعدد دیگری را می توان در شکل گیری و نو شدن گفتمان جدید برشمرد که بحث در باره ی آن خود مجال دیگری را می طلبد.
در این مدل اصلاح طلبان چه چیزی برای ارائه به نسل جوان دارند تا اولا تفاوت خود با جریان رقیب را روشن کنند و درثانی بتوانند در چارچوب نظامات فعلی به تربیت نیرو و ترویج گفتمان خود بپردازند؟
ببینید خوشبختانه جوانان ما بالاخص دانشجویان با توجه به شرایط و ویژگی های دوران جدید و درک آنان از جهان پیرامونی و دسترسی به اطلاعات و رسانه، کم و بیش در این حرکت نقش بسزایی داشته اند و خود به عنوان یکی از نیروهای پیشتاز عمل کرده و میکنند . البته گفتمان سازی در گرو شناخت گفتمان رقیب نیز هست، از این رو شناسایی و اشراف بر گفتمان رقیب آنان را برای رقابت موثرتر آگاه میسازد تا بتوانند به خوبی مرزهای دو جریان سیاسی را مقایسه کنند و در ترسیم دقیق تر ابعاد گفتمان اصلاحی موفق تر عمل کنند. و همچنین این امردر گرو نوع نگاه به اصول و مبانی اعتقادی و سیاسی اسلام رحمانی است. فربه سازی گفتمان اصلاح طلبی نیازمند مطالعه و آگاهی و همفکری با سایر گروه ها و جریانات اصلاحی نیزهست. امری که دانشجویان و جوانان ما باید آن را در برنامه های خود به صورت جدی بگنجانند. و از آنجا که تاثیر کلام دانشجویان وفرهنگیان و معلمان در این گفتمان سازی در بین جامعه ی ما بسیار بالاست ، آن ها می توانند نقش بسزایی در ترویج آن داشته باشند. البته شخصیت هایی نظیر آفای سید محمد خاتمی در این گفتمان سازی نقش برتری بعهده دارند که میتواند به نحوی بعنوان یکی از مهمترین منابع گفتمان اصلاح طلبی بدان تکیه کرد. گفتمانی که ریشه در یک پارادایم اصلاحی دارد. نیروها اینچنین و در ترابط با یکدیگر رشد کرده و گفتمان اصلاحی را هم اموزش دیده و هم فربه تر میسازند. بنابراین نباید تربیت نیرو و ترویج گفتمان اصلاح طلبی را به شکلی مکانیکی دید، بلکه مجموعه ی نیروهای اصلاح طلب و نهادها و احزاب سیاسی و شخصیت های اصلاح طلب میتوانند به فربه سازی گفتمان وآموزش نیروها و ترویج آن مدد رسانند.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا