خرید تور تابستان

پاسخ هاشمی برای حضور در انتخابات خبرگان: «هر جا ضرورت باشد»

خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری از دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به پاسخ ایشان برای حضور در انتخابات خبرگان اشاره کرده و آورده است: شما مطمئن باشید که کسی که انقلاب را دیده، چیزی جز انقلاب ندارد، من حتماً پای آن می ایستم و هرجا ضروری باشد حضور پیدا می کنم.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این حاشیه نگاری بدین شرح است:
امروز دوشنبه بیستم بهمن 93 است. حوالی ساعت نه و نیم به مجمع می رسم. دانشجویان دسته دسته با هم از راه می رسند. با چندتا از خانم های دانشجو از قسمت خواهران وارد می شوم. اینجا هیچکس مجبور به تغییر حجابش نمی شود. خودشان به اختیار مراعات می‌کنند.
خوشحالی ام هم بابت آن است که جوانان هنوز می توانند شعاع سیره امام را در اینجا ببینند. همان امامی که وقتی خبر ریش گذاشتن اجباری گویندگان خبر را در صدا و سیما شنید به تلخی به رئیس وقت رسانه ملّی متذکر شد که: چرا می خواهید مردم را وادار به ریاکاری کنید؟
وارد سالن می شوم. دانشجوها هر جایی که دوست دارند، می نشینند. تفکیک جنسیتی درکار نیست. امّا خودشان رعایت می کنند. به اتفاق منتظر آمدن آقای هاشمی می شویم. چهره ها خیلی هیجان زده است. خیلی ها دیدار اوّلی هستند. خیلی برایم جالب است. هاشمی را جوانان امروز طور دیگری دوست دارند. نه به اکراه و اجبار، بلکه به اشتیاق. قلب و زبان این جوانان درباره هاشمی، یکی است. جوانان امروز، هاشمی را دوست دارند چون پای عهدش با مردم می ایستد. آبرویش را پای قولش می گذارد و تظاهر به ساده زیستی نمی کند. امروز اگر مردم، هاشمی را دوست دارند، چون پای مردم ایستادن او را به چشم دیده اند.
آمدن آقای هاشمی رشته قلمم را پاره میکند. دانشجوها بسیار پرحرارت شعار می دهند. حتی شعارهایی که جای دیگر نمی توانند بدهند.
آیت الله با لبخندی مهربان آنها را نگاه می کند. گویی پدری است که میخواهد بغض فرزندانش را بشنود. بغض فرزندانی که از بگیر و ببندهای خلاف عرف خسته اند. از بستن دهان خود رنجیده. از فسادهایی که دیده اند بیزارند.از حامیان دولت گذشته، طلبکارند. از عذرخواهی نکردن ها، از ملّت ناراحتند. هاشمی خوب می داند که در قلب جوانان چه می گذرد. پس ملجاء و پناه درددلهای آنان می شود. حتی به اندازه چند دقیقه، حتی به اندازه یک دیدار کوتاه.
شعار دادن که تمام می شود. حرفهای دانشجویان شروع می شود. اولین میهمان افسوس  دارد. افسوس از بابت آنکه چرا دانشگاهها از میزبانی آقای هاشمی محرومند ؟.
میهمان بعدی از مردمی میگوید که انقلاب کرده اند و امروز گوش برخی بدهکار شنیدن خواست آنان نیست. بعد هم می گوید آقای هاشمی بغض داریم. بغضی گزنده، از 8 سال مسیر اشتباهی که کشوررفت و جوانان باید تاوانش را بدهند. روزگاری که غارتگران بیت المال لباس ساده زیستی پوشیدند و تعریف جاهلان بر کوه فسادهایشان سایه افکند. در آخر هم می گوید عذرخواهی پیشکش، لااقل دیگر راه ملّت را سد نکنند، جوانان امروز تعامل با دنیا را می خواهند. پیشرفت می خواهند. 8 سال انزوای کشور کافی نبود؟ بعد هم به آقای هاشمی می گوید: ببخشید که لحن من کمی گزنده و تلخ است، ولی مگر می شود جایی که شما باشید، آزادی بیان نباشد!.
سخن دانشجویان که تمام می شود، آقای هاشمی رشته سخن را به دست می گیرد. همان ابتدا از مهم ترین سرمایه های انقلاب می گوید. از “دانشجویان و ابزارهای اطلاع رسانی”.
هاشمی پاسخ بغض های دانشجویان را با همین یک جمله می دهد. این یعنی نگران نباشید. جایی که آگاهی و ابزار انتقالش وجود دارد، چراغ عمر تحجّر و افراطی گری رو به خاموشی است. هاشمی این اطمینان قلب را می دهد. تا دانشجویان بدانند نباید از صدای بلند متحجّران بترسند. چرا که خوب می داند، رجزخوانی های افراطی ها ترس ندارد. همراهی اراده خدا و تدبیر عمومی، معجزه ها می کند در اوج نا امیدی. در اوج قدرت افراطی ها. درست مثل انتخابات 92.
“گرچه دست اهل دولت هست، در ظاهر بلند
دست ارباب دعا، بالاترین دست هاست”
آقای هاشمی در ادامه برای جوانان از تاریخ می گوید. از تاریخ انقلاب. از تاریخ انقلابی که متحجران سعی در انحصار آن دارند. انقلابی که برخی تلاش می‌کنند تاریخش را وارونه جلوه دهند و در دهه فجرش، بزرگانش را سانسور کنند.این یعنی میخواهند تاریخ انقلاب را به حصر ببرند. یعنی میخواهند تاریخ دیگری بر آن بنویسند. تاریخی که مبارزان واقعی اش در آن بی نام و نشان می شوند و انقلابی های قلابی را نشاندار می کنند. آقای هاشمی، از تاریخ انقلاب برای جوانان می گویند. تا بدانند نقطه آغاز همه انحراف‌ها از اینجاست. از حصر تاریخ انقلاب.
آقای هاشمی در کنار تمام امیدواری هایی که میدهند از یک خطر بزرگ هم می گوید. از خطر نادیده گرفتن مردم. از خطر مایوس کردن ملّت. هاشمی با اشاره به سوره یوسف می گوید؛ اگر پیغمبر(ص) هم باشد ولی مردم ناامید شوند، جای خطر است. آقای هاشمی در همین ارتباط به آیه ای از قرآن اشاره می کند که هشدار صریح خداوند است به احبار و روحانیت. سوره مائده آیه 63. روحانیتی که نباید فکر کند پرهیز از گناه فقط برای مردم است. روحانیتی که باید بداند فرآتر از خدا و پیامبرش(ص) نه حقی بر مردم دارد و نه قدرتی بر تحمیل نظرش.
البته آقای هاشمی در اینجا کنایه تلخی هم می زند که دانشجویان خیلی برایش دست می زنند. کنایه هاشمی به روحانیتی است که در دوران مبارزه از امام می پرسیدند جواب خون مردم را چه کسی می دهد؟ امّا امروز اگر هزار نفر هم کشته شوند چیزی نمی گویند!.
آقای هاشمی در ادامه همه مردم را به حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن دعوت می کند، استدلالشان هم مثل همیشه این است که همه باید کنار انقلاب بمانیم حتی اگر نقدی هم بر آن داریم. هاشمی می گوید باید جوانان در صحنه باشند تا کار روز به روز بر افراط گرایان سخت تر شود. غرق شدن افراط و تحجّر در اقیانوس مردم، کار چندان سختی نیست، مشروط به آنکه جوانان،صحنه را ترک نکنند. قهر مردم، آرزوی افراطی هاست. عمیق ترین اعتقاد هاشمی از همین حضور مردم نشأت می گیرد. هاشمی به خوبی صحنه های اعجاز گونه آن را دیده و بر آن گواهی داده؛ درست مثل اتمام حجّت خود با خبرگان در سال 89. همانجا که صریح ترین هشدارش را داد که “اگر مردم نبودند، روحانیت به تنهایی کاری در انقلاب پیش نمی برد”.
حرف آخر هاشمی، پاسخ به درخواستهای مکرر دانشجویان است برای حضور پررنگ در انتخابات خبرگان. پاسخ بسیار صریح است و اطمینان بخش. «شما مطمئن باشید که کسی که انقلاب را دیده، چیزی جز انقلاب ندارد، من حتماً پای آن می ایستم و هرجا ضروری باشد حضور پیدا می کنم.»
روایت مصلحت همچنان باقی است…
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا