خرید تور تابستان

وقتی سبیل و کراوات شهید هم سانسور می‌شود!

مصطفی داننده در «عصر ایران» نوشت: در آخرین روزهای تیر ماه امسال در تهران مراسم تشییع پیکر امیرسرلشکر شهید حسین ادیبان از فرماندهان نیروی زمینی ارتش برگزار شد. پیکر این شهید پس از ۳۸ سال در جریان تفحص در ارتفاعات ۱۱۵۰ بازی دراز کرمانشاه،کشف و شناسایی شد.

حالا عکسی از این شهید برای مراسم تشییع او منتشر و توزیع شده که با عکس اصلی متفاوت است. با سبیل کوتاه تر و حذف کراوات.

در مراسم تشییع، عکس جدید امیر ادیبان با سبیل کوتاه و بدونکراوات است اما در عکس‌ واقعی علاوه بر وجود کراوات، سبیل‌ او کمی از لب‌ها به پایین کشیده شده بود.

آنگونه که از شواهد پیداست برگزار کنندگان مراسم تشییع سبیل و کراوات شهید را به دست قیچی سانسور سپردند.

چرا باید کراواتی که جزء لباس فرم ارتش در سال‌های ابتدایی انقلاب بوده حذف شود؟ آیا کراوات داشتن از اجر شهید در نزد خدا کم می‌کند؟ مگر نه اینکه همین آدم‌های کراواتی در زمان شاه دست به انقلاب زدند و شاه را بیرون کردند.

چندی پپیش عکسی از شهید چمران و مرحوم ابراهیم یزدی، دیدم که در آن هر دو صورتی تراشیده داشتند. شاید اگر این عکس در سالگرد شهادت چمران منتشر می‌شد، به آن ریش اضافه می‌کردند.

اما جالب تر از کراوات تغییر سبیل است. به راستی سبیل چرا باید تغییر کند؟ سبیل عکس اصلی چه اشکالی داشت که دچار سانسور شد؟ مگر نه اینکه خیلی از مردان در دهه 40 و 50 ایران، از این نوع سبیل استفاده می‌کردند.

چه اشکالی دارد یک شهید، سبیلی اینگونه داشته باشد؟ یا اصلا ریش نداشته باشد و صورت خود را تراشیده باشد؟ چرا اینقدر علاقه داریم شهدا را افرادی غیرقابل دسترس نشان بدهیم.  چرا دوست نداریم شهدای جنگ و یا آنهایی که جان‌شان را دردست گرفتند و در برابر حکومت بعث عراق ایستادند،  زمینی معرفی کنیم.

نمی‌دانم فیلم ایستاده در غبار را دیده‌اید یا نه؟ در این فیلم احمد متوسلیان به شدت زمینی است، عصبانی می‌شد، صورت می‌تراشید، دعوا می‌کرد. درست مثل بقیه آدم‌ها.

احمد متوسلیان فیلم ایستاده در غبار یک آدم زمینی بود که بعد آسمانی شد. در این فیلم برای اولین بار دیدیم که یک فرمانده دفاع مقدس بر سر نیروهایش داد می‌زند، آنها را تنبیه می‌کند، قهر می‌کند و … .

همه به یاد داریم وقتی می‌خواستند از شهیدی برای ما بگویند او را اینگونه معرفی می‌کردند:« او در خانواده‌ای مذهبی چشم برجهان گشود. در کودکی ویژگی‌های منحصر به فردی نسبت به دیگر هم‌سن‌وسالان خود داشت. هرکسی او را می‌دید، آینده درخشانش را پیش بینی می‌کرد.»

شهید را با عملش باید معرفی کنیم نه چهره‌اش. مردم باید بدانند آنهایی که شهید شدند درست مثل دیگر آدم‌های شهر و روستای این کشور بودند. دفاع مقدس، هالیوود نیست که در آن بخواهیم ابرقهرمان تحویل جامعه بدهیم. مهم‌ترین ویژگی جنگ 8 ساله عراق و ایران این بود که یک سری آدم معمولی که تا به حال رنگ توپ و خمپاره ندیده بودند توانستند در برابر ارتش حرفه‌ای عراق مقاومت کنند.

نمونه این آدم‌ها را می‌توان در « کتاب سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان خواند.  در این کتاب ما هم ترس می بینم و هم شجاعت. هم لبخند می‌زنیم و هم گریه می‌کنیم.

اینگونه سانسورها تنها باعث می‌شود مردم از شهدا فاصله بگیرند و آنها را آدم‌های دست نیافتنی تصور کنند. کارهای مسعود ده نمکی را دوست ندارم اما اخراجی‌های یک او حقیقتی بود که در سال‌ها زیر آوار سانسور دفن شده بود.

کاش اهل سانسور یک بار هم شده می‌گفتند که قیچی سانسور چه کمکی به جامعه و فرهنگ ایران کرده است؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا