بدآموزی سیگار آیتالله طالقانی و سبیل شهید ادیبان!
«سیگار کشیدن آیت الله طالقانی و کراوات شهید ادیبان سانسور میشود، چون بناست تصویری آرمانی و قدسی و فرازمینی از روحانیت و یا از شهدا نمایش داده شود؛ در حالی که آنها نیز انسان هستند با تمام ویژگیها و علایق یک انسان»
مرضیه حسینی در دیدارنیوز نوشت: توسل به حربه سانسور، یکی از جدیترین سیاستهای مورد توجه مسئولان فرهنگی کشور بوده و از دهههای قبل تاکنون در موضوعات مختلف، به کار گرفته شده است. اما آنچه بار دیگر و به موازت اعمال سخت گیریهای پرسش برانگیز در حوزههای اجتماعی و فرهنگی، موضوع سانسور را مطرح کرده است بی نصیب نماندن شهدا از این دایره است که موجب شده تا تیزی آن عکس امیر سرلشکر شهید حسین ادیبان را نیز دربربگیرد.
تیغ سانسور از میان شهدا هم گذشت!
در آخرین روزهای تیرماه پیکر سردار شهید ادیبان که پس از ۳۸ سال در جریان تفحص در ارتفاعات «بازی دراز کرمانشاه» کشف و شناسایی شده بود تشییع شد و به کرمانشاه منتقل شد. دیروز نیز با حضور جمعیت فراوانی، پیکر این شهید والامقام در کرمانشاه تشییع و به خاک سپرده شد.
شهید ادیبان یکی از فرماندهان ارتش قبل از انقلاب اسلامی بود که در دوران شکل گیری انقلاب در تشکل نیروهای انقلابی استان کرمانشاه نقش موثری داشت. این شهید گرانقدر در آغاز جنگ تحمیلی فرمانده نیروی مخصوص لشکر ۸۱ کرمانشاه بود و در زمانی که دشمن در پنج محور به استان حمله کرده بود، نقش بسیار مهمی در مقابله و مقاومت استان در مقابل دشمن داشت.
اگر نگاهی به عکسی که در مراسم تشییع پیکر شهید بزرگوار استفاده شده بیندازید، متوجه میشوید که با عکس اصلی شهید تفاوت دارد. عکس اصلی شهید دارای کراوات و سبیل بلند و پایینتر از لب هاست. در عکس سانسور شده، اما سبیل شهید کوتاهتر شده و کراواتش نیز حذف شده است.
نمونه چنین سانسور عجیب و خنده داری را پیشتر در روزنامه شرق و در خصوص عکس آیت الله طالقانی و حذف سیگاری که در دست او بود دیده ایم. سانسورچیها به حدی بر ضرورت این مساله تاکید کردند که دختر آیت الله، اعظم طالقانی وادار به واکنش شد و گفت پدرش همواره تحت سختترین فشارهای روحی و جسمی بوده و برای کمک به تسکین این فشارها سیگار میکشیده است؛ نه از سر تفریح.
در توجیه این سانسور عجیب گفته شد آیت الله طالقانی، روحانی بوده و اگر سیگار او نشان داده میشد ممکن بود بدآموزی داشته باشد. این در حالی است که در ایران، آمارها حکایت از آن دارد که بیش از ۱۵ میلیون نفر سیگاری وجود دارد و روزنامه ۸۰۰۰ کیلو سیگار کشیده میشود. علاوه بر این، کسی که کوچکترین شناختی از آیت الله طالقانی داشته باشد میداند که آنچه از او آموختنی است، آزادی و آزادگی، صبر و مقاومت، روشن اندیشی، سعه صدر و مهربانی است.
سیگار کشیدن آیت الله طالقانی و کراوات شهید ادیبان سانسور میشود، چون بناست تصویری آرمانی و قدسی و فرازمینی از روحانیت و یا از شهدا نمایش داده شود؛ در حالی که آنها نیز انسان هستند با تمام ویژگیها و علایق یک انسان. سیگار کشیدن، میلی است که در بدو امر، ارتباطی به طبقه اجتماعی و اعتقاد و مذهب ندارد. آیا میتوان به وسیله میل به سیگار، اعتقادات مذهبی و انقلابی یک فرد را با دیده تردید نگریست؟
سبیل و کراوات شهید ادیبان و یادآوری حکایتی از زبان داماد امام(ره)
مضحک بودن این نوع از سانسورهای بی مورد، در مورد شهید ادیبان برجستهتر است. پیش از این نیز عکس شهید ناخداهمتی سانسور و کراوات او حذف شده بود. این درحالی است که کراوات جزء لباس فرم ارتش بوده و تا سالهای ابتدایی انقلاب نیز وجود داشته است. همچنین ریش تراشیده و داشتن سبیل نیز تیپ و استایل ارتشیان و نظامیان و مردم آن دوره بوده و بسیاری از این نظامیان با همین چهره به موج انقلاب پیوستند. باید یادآور شد که تعداد افراد کراواتی در بین انقلابیون کم نبود.
عکسهایی با ریش تراشیده از شهید دکتر چمران و مرحوم دکتر ابراهیم یزدی وجود دارد. اگر قرار بود مراسم تشییع این دو بزرگوار، امروز برگزار شود، به احتمال فراوان، بر عکسهای قبلی آنان نیز ریش اضافه میشد. دکتر شریعتی نیز همواره کراوات داشت، اما در عکسهای چند سال اخیر، کراوات وی هم حذف شده است.
دکتر محمود بروجردی داماد امام خمینی در خاطرات خود مینویسد: «من همواره با ریش تراشیده و سبیل، هم قبل و بعد از انقلاب خدمت امام میرفتم و ایشان حتی یک بار انتقاد نکردند.»
بنابراین برخوردهای اینچنینی و نمادسازی ارزشی از اینکه ریش و موهای کج و لباسهای گشاد، نماد فرد مثبت و مومن و انقلابی است، اما صورت تراشیده و سبیل و لباس جین، نقطه مقابل آن است بیشتر سلیقهای است.
ریشه تاریخی نمادسازی ها و عملکرد سلیقه ای چیست؟
در زمان قبل از انقلاب و سالهای ابتدایی پس از آن، مبارزان انقلابی به طیفهای مختلفی تقسیم میشدند که هر طیف دارای لباس و تیپ منحصربفردی بود. به عنوان مثال، چپها اعم از مذهبی و غیر آن، آورکت، شلوار لی و کفش کتان داشتند. آنها حتی اگر در اعتقادشان متفاوت بودند، اما لباس شان مشترک بود. یا مثلا مجاهدین و فداییان، هر دو یک مدل لباس میپوشیدند، محافظه کاران که به اصلاحات آرام و غیر انقلابی معتقد بودند، کروات میزدند و کت و شلوار میپوشیدند. مذهبیها و اسلام گرایان ریش داشتند و پیراهن روی شلوار میپوشیدند.
بعدها کارمندان وزارت خارجه ایران در مجامع بین المللی، پیراهن موسوم به «یقه آخوندی» پوشیدند که مجبور به زدن کراوات نباشند. این لباس رسمیت یافت و الان نیز در بین دیپلماتها مرسوم است و نام آن نیز از یقه آخوندی به یقه دیپلمات تغییر یافت.
کت و شلوار و کراوات، همگی لباس و پوشش غربی است، اما تصمیم گرفته شد که پوشیدن کت و شلوار، اشکالی نداشته باشد، اما زدن کراوات، دارای ایراد باشد و لذا حتی اگر عکسی مربوط به چهل سال قبل هم باشد باید کراوات از آن حذف شود، ولو اینکه صاحب تصویر، شهید شده باشد.
سخن آخر
واقعا چه اشکالی دارد که شهید، سبیل داشته و یا صورتش را تراشیده باشد؟ مگر یک فرد دارای سبیل بلند و کراواتی نمیتواند برای آرمانها و اعتقاداتش و برای نجات کشورش، از جان خویش بگذرد؟ مگر نه این است که یکی از شگفتیهای جبهه، حضور افراد و گروههای مختلف از هر طیف و دستهای بود که برای آرمانی مشترک جنگیده و شهید شدند.
چرا اصرار دارند از زندگی عادی شهدا چهرههای غیرواقعی و غیرمعمولی؛ آن هم غرق در هالهای از تقدس بسازند؟ مگر جبهه، صحنه فیلمهای هالیوودی است که میخواهند «بت من» و «سوپر من» و ابرقهرمان به مردم معرفی کنند؟ کسی که به خاطر آرمانش از جان خود میگذرد، قهرمان است؛ چه یک روستایی معمولی از دورافتادهترین روستاهای کشور باشد و چه یک مهندس و یا یک پزشک کت و شلواری و کراواتی تحصیل کرده در غرب که به جبهه آمده تا از تخصصش استفاده کند، و چه یک فردی که سبیل بلندی دارد و سالها در نظام شاهنشاهی خدمت کرده، اما علیه او شوریده و اینک جان بر کف به جبهه شتافته است. کاش امانت دار شهدا باشیم و با سانسور زندگی، اهداف، آرمانها و در نهایت؛ عکسشان، بد عهدی نکنیم.
انتهای پیام
به حضور اقشار مختلف در انقلاب و جبهه باید افتخار کرد. سانسور نتیجه عکس دارد.