ریاکاری یکی از آسیبهای جامعه در میان افراد، به خصوص هنرمندان است که گاهی برای جلب توجه و یا کسب منافع مالی به آن روی میآورند. فضای مجازی این روزها عاملی است که سبب افشاگری چهره مُزوران است. مخاطبان رفتارهای تزویرآلود را به سادگی تشخیص میدهند و به همان میزان که ممکن است کارکردهای تبلیغی برای آن متصور شد، مخاطبان آگاه را دلزده و ناامید میکند و فضای ناباوری و مقاومت در برابر اطلاعات درست را برای آنها ایجاد میکند.
اسطورههایی که حالا افسانه شدند
نگاهی به زندگی شهدا میتواند اسوهای برای بسیاری از افراد باشد؛ زمانی آنها از جان گذشتند نه دوربینی از آنها عکس و تصویر میگرفت و نه قرار بود مبالغ کلانی بابت آن دریافت کنند، گذر زمان انگار اسطورهها را به افسانه تبدیل کرده است و نمادهای پوشالی جایگزین ارزشهای اجتماعی شدهاند. اگر قرار باشد به مصادیق آن اشاره کنیم، فراوانی آن به حدی است که شاید هر کدام ما نمونههای بیشماری برای آن در ذهن داشته باشیم که متأسفانه رسانهها به خصوص رسانه ملی نیز در دام این رفتارهای نمایشی گرفتار شده است و فرهنگ ریاکاری را دامن زده است. اما همیشه این سؤال در ذهن بسیاری از مخاطبان مطرح است که ریاکار واقعی کیست؟ کسی که از این واکنشها حمایت میکند یا کسی که تن به آنچه نیست میدهد؟
شاید بتوان گفت در این میان هر کدام به نوعی مقصریم و تنها چیزی که اهمیت دارد، ضربه مهلکی است که به باور مخاطبان ایجاد میشود و تصوری که مخدوش شود را نمیتوان دیگر اصلاح کرد و فرد ریاکار نماینده جمعی میشود که به رفتاری واقعاً اعتقاد دارد.
مُزوران طلبکار
جدیدترین اتفاقی که این روزها در این زمینه به وقوع پیوسته است، حواشی مربوط به یکی از خوانندگان مطرح است که تلویزیون همواره او را به عنوان یک چهره معقول و نمادی از یک قشر خاص جامعه یاد میکند اما عمق فاجعه به حدی میرسد که رسانه ملی هم ناچار است اخبار این وقاحتها را پوشش دهد. قضاوت نکردن انسانها در احوالات گوناگون یکی از ویژگیهای مخاطبان خردمند است؛ هیچ کدام از ما معصوم نیستیم اما گاهی به هیچ وجه نمیتوان رفتارهای افراد را توجیه کرد، در روزهای گذشته خبری مبنی بر دستگیر شدن حامد زمانی، خواننده ارزشی، در فرودگاه مهرآباد به اتهام حمل مواد مخدر منتشر شد که با حاشیهها و شایعات فراوانی همراه بود. این شایعات با مصاحبه ویدیویی این خواننده با شبکه تیوی پلاس اوج میگیرد؛ او در این مصاحبه در نقش یک مدعی و شاکی سخن میگوید! گویی در انتظار عذرخواهی مسئولان است و در نقش قربانی ظاهر شده است!
جالب اینجاست که او حالا از پلیس طلبکار است که چرا با همراهانش برخورد کرده است و میگوید اگر مشکل از جانب من بود سعی میکردم از برخورد پلیس فیلم بگیرم و کسی نیست که از او بپرسد که چرا از انجام وظیفه نیروهای پلیس باید سوءاستفاده کرد. هنوز حکم قانونی درباره این اقدام صادر نشده است اما حالا کار به جایی رسیده که پلیس قرار است رسماً از این خواننده شکایت کند.
سردار حسن مهری، رئیس پلیس فرودگاههای کشور با اشاره به حواشی دستگیری حامد زمانی میگوید: ساعت ۷:۴۵ روز پنجشنبه، ۳ مردادماه، فردی به نام حامد زمانی به همراه فرد دیگری برای پرواز به مقصد کرمان، وارد فرودگاه مهرآباد شدند که مأموران گیت ورود پس از بازرسی کیف فرد همراه این خواننده متوجه وجود ادوات ممنوعه شده و آن را متوقف کردند.
وی با بیان اینکه این خواننده به علت توجیه نبودن ضمن حمایت بیمورد از فرد مجرم، در انجام وظایف پلیس نیز دخالت کرد، گفت: این خواننده حتی اقدام به فیلمبرداری غیرقانونی از اقدامات پلیس فرودگاه کرد که مأموران پلیس متوجه این موضوع شده و گوشی تلفن همراهش را ضبط کردند.
مهری با بیان اینکه برای این خواننده و فرد همراهش پروندهای تشکیل شده است، گفت: این پرونده به مقام قضائی ارجاع شده و با قرار التزام به حضور نامبرده، وی آزاد شد.
رئیس پلیس فرودگاههای کشور با بیان اینکه، زمانی هنگام اخذ گوشی مقاومت کرده، گفت: هیچگونه درگیری میان پلیس با «حامد زمانی» رخ نداده است و مدارک و مستندات تصویری این حادثه نیز نزد پلیس فرودگاه وجود دارد.
همسویی رسانه ملی با مّزوران
چیزی که شاید بیش از همه چیز ذهن مخاطبان را دچار تشکیک کند همراهی رسانه ملی با این افراد است و امکانات مالی خود را در اختیار تازه به دوران رسیدهها قرار میدهد. هرچند گاهی این افراد از طریق نهادها یا ارگانها به رسانه ملی معرفی میشوند اما حمایت ناشناخته از افرادی که هویت ندارند نوعی خیانت به جامعه و بیتالمال است. مادامی که موضع و برخورد رسانهها با افرادی که دغدغه فرهنگ و هنر این مرز و بوم را ندارند و به صِرف کارهای سفارشی به جامعه معرفی شدهاند؛ روشن نشود در روی همین پاشنه میچرخد و هر از گاه باید منتظر رخدادهای عجیب از سوی این افراد باشیم.
حالِ مخاطبان رسانه ملی این روزها بد است، آنها بادهای طوفانزای سوئیسی که پرده از حجاب ظاهری برمیدارد و سلبریتیهایی که دم از ملیگرایی میزنند و حتماً کودکانشان را در کانادا و آلمان و آمریکا به دنیا میآوردند فراموش نمیکنند. فاصله حریم خصوصی و واکنشهای اجتماعی یک خط باریک است و نمیتوان به عنوان حفاظت از حریم شخصی از برخی واکنشهایی که وجهه عمومی دارند به سادگی گذشت.
مقایسه رفتار هنرمندان در رسانه ملی و تصاویر زندگی آنها در فضای مجازی نوع دیگری از این تعارضات است و اگر افراد زمینه را برای ورود به حریم شخصیشان فراهم نکنند قطعاً هجمهای علیه آنها صورت نمیگیرد، اما ظاهراً وسوسه خودنمایی بر ریاکاری همیشه پیشی میگیرد و جالب اینجاست که عموماً کسانی که پرونده کاری پرباری ندارند هیاهویشان روزافزون است و توهم خود ستارهانگاری مقوله جدیدی است که حتی بازیگران دسته چندم را هم گرفتار کرده است تا جایی که برخی از آنها با بادیگارد در مجامع عمومی حاضر میشوند! و در ادامه افراد را به حسادت به موقعیت و امکاناتشان متهم میکنند.
در پایان باید گفت مخاطبان دیرباور و یا ناباورمان نیازمند آن هستند تا رسانه ملی و بسیاری از کسانی که از آنها انتظار رفتار بخردانه وجود دارد؛ در دامن سودجویانه تزویرگران نوکیسه گرفتار نشوند.
انتهای پیام