«مجادله دو فقیه و رسالت عدالتخواهان»
سلمان کدیور، دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مجادله دو فقیه و رسالت عدالتخواهان» نوشت:
نامه شدیداللحن آقای آملی، در جواب آقای یزدی که ایشان را به اشرافیت و فساد اطرافیان متهم کرده بود؛ حاوی نکات بسیاری است که بنده به ذکر چندتا اکتفا میکنم:
نکته اول، وقتی خبر بازداشت آقای طبری منتشر شد، بنده هم مثل بسیاری خوشحال شدم و به آقای رییسی احسنت گفتم. اما کمی که گذشت، متوجه شدم رویکرد رسانههای جناح راست، که همواره حامی آقای آملی بودهاند نیز تغییر کرده و آنها نیز هماهنگ به ایشان میتازند.
بنده باز هم این را به فال نیک گرفتم و حتی وقتی صداوسیما به آن ورود کرد، متعجب شدم. اما وقتی حجم این هجمهها، بخصوص از صداوسیما با غلظت بسیار اوج گرفت؛ به سناریو مشکوک شدم. چراکه تجربه کار سیاسی به من میگفت، صداوسیما هر وقت به چنین عرصههایی آنهم با این شدت ورود میکند، قطعا یک پیوست امنیتی همراه آن است.
نکته دیگر اینکه در رسیدن قوهقضاییه به ایستگاه ناامیدکننده امروز، علاوه بر آقای طبری یا آملی، افراد دیگری دخیل بودهاند که قطعا در ماجرای طبری هم غیرمطلع نبودهاند؛ اما اینها نه تنها توبیخ نشدهاند که مسوولیت تازه هم گرفتهاند. مثلا سازمان بازرسی، حفاظت قوه، دادستان کل کشور و… در کجای معادلات بودهاند و چرا کسی از آنها پرسش نمیکند؟ بههرحال، اینها هم موثر بودهاند. نمیشود به برخی پست داد و برخی متهم شوند.
برای همین تحلیل بود که روز قبل نوشتم که: تغییر رویکرد جناح راست و رسانههای آنها، علیه آقای آملی، نه یک اقدام انقلابی صرف، که بر مبنای یک پروژه امنیتی است که هدفش تاثیرگذاری بر ساختار قدرت سیاسی در آینده جمهوری اسلامی است.
این تحلیل با نامه آقای آملی کامل به یقین تبدیل شد، آنجا که ایشان دوبار از جریانهایی گفتند که علیه او سناریو شکل دادهاند و تهدید کردند که علیه آنها دست به افشاگری میزند. (که فعلا به تحلیل این گزاره مهم و آفات آن نمیپردازم).
نکته دوم نامه، بحث مخزنالاسرار بود که گفتند سینه ایشان مالامال است از رازهایی پیرامون فساد کارگزاران. ایشان خواستند از خودشان دفاع کنند، اما در حقیقت اعتراف کردند که از حجم عظیمی از مفاسد اطلاع داشتهاند، اما هیچگاه به حوزه آنها ورود نکردند. در عوض، به قلع و قمع منتقدان خودشان همت داشتهاند.
البته روی دوم این اظهارنظر، بهنوعی تهدید نظام هم هست که اگر سناریوی فشار بر ایشان ادامه یابد، درب مخزنالاسرار باز خواهد شد. البته، آدمی که بر خودش مطمئن باشد، نیازی به این حرفها ندارد!
نکته سوم این بود که ایشان گفتند هیچ دفاعی از طبری ندارند و ایشان مهره دستهچندم غیرمهم قوهقضاییه بوده. درحالیکه چند روز پیش، وقتی آقای زاکانی علیه طبری افشاگری کرد، دفتر آقای آملی جوابیه صادر کرد و تمامقد از طبری حمایت کرد و اتهامات به او را کذب قلمداد کرد. بهنظرم، این تغییر نظر، نوعی عقبنشینی است که از طی شدن مراحل تحقیقاتی از طبری ابراز شده.
نکته دیگر اینکه که این نامه نشان داد که برخی مسوولین برای رفع اتهام از خودشان و نجات وجههشان، حاضرند نظام و کشور را تهدید کنند.
اما دردآلودترین نکته مستتر در نامه این بود که این کشور توسط چه کسانی اداره میشود؟ آقای یزدی و آملی فقط ۲۰ سال رییس قوهقضاییه بودهاند، عضو شورای نگهبان و تشخیص مصلحت هستند، مثلا فقیه و عالماند، وقتی اینها اینطورند، وای بر مابقی!
عدالتخواهان چه باید کنند؟ بهنظرم، جریان عدالتخواه پس از بیش از یک دهه تلاش، توانسته به نظام و تصمیمگیران آن فقط بقبولاند که نظام نیاز به اصلاح دارد. این صدا الان بهوضوح شنیده شده و برخی اقدامات برای پاسخ به این نیاز درحال انجام است، اما متوقف شدن در این دستاورد خبط خیلی بزرگی است.
جریان عدالتخواه الان باید مطالبات بالاتری را طرح کند، و نظام را وادار به تصمیمسازی برای آنها کند. از جمله حوزه آزادیهای اجتماعی، تغییر روند ایدئولوژیزدگی سیاسی، بازبینی دستگاه تبلیغات مذهبی، شفافیت در اموال و تصمیم گیری مسوولان و…
عدالتخواهان باید با تیزبینی فضای جدید را رصد کنند که این موج، اول، مقطعی نباشد. دوم، خودش دچار فساد نشود. سوم، عمیق و کاری و همهجانبه باشد.
بسیاری به بنده پیام میدهند که آقا! این همه نقد کردید که با فساد مبارزه نمیشود، حالا که میبینید دارد میشود، پس کنار بنشینید و حمایت کنید. بنده پاسخ میدهم که اینها کف خواستههای ما هم نبوده؛ بلکه ما نیاز به اصلاح ساختارها داریم و تازه اول کار است، ما هم شیپورچی یک بازی نیستیم که نقش مشوق صرف را بازی کنیم.
ما همچنان نظارت میکنیم، همچنان نقد میکنیم و به این اقدامات قانع نیستیم؛ چراکه فاصله ما با عدالت و فراگیری عفونت فساد، با این اینها، و با این سرعت، رفع نمیشود.
توییت انصاف | بازتاب جدال لفظی آیتالله یزدی و آملی لاریجانی در توییتر
انتهای پیام