شاخصههای بازنمایی عزاداری در تلویزیون
گروه جامعه ــ نویسنده کتاب «آئینهای تلویزیونی و بازنمایی حزن و فرح مذهبی» ضمن برشمردن ویژگیهای بازنمایی محرم در تلویزیون، اظهار کرد: در آئینهای تلویزیونی محرم نوعی حماسهزدایی اتفاق میافتد، زیرا حزن نشسته و در انزوا و حزن قاعد به جای حزن قائم ترویج میشود، در حالی که مؤلفه حزن عاشورایی و مناسبتی شیعی از دیرباز حزن قائم و برانگیزاننده بوده است.
اندیشمندان و پژوهشگران بسیاری در دوران معاصر ایران نهضت امام حسین(ع) و آثار ماندگار واقعه تاریخساز کربلا را بررسی کردهاند، برای مثال دکتر شریعتی بیشتر از جنبه اجتماعی، شهید مطهری از جنبه خرافهزدایی، آیتالله صالحی نجفآبادی از جنبه سیاسی، حجتالاسلام سروش محلاتی از جنبه کلامی و فقاهی، حجتالاسلام قرائتی از منظر ریشههای قرآنی، حجتالاسلام نوبهار از منظر عقلانی، حجتالاسلام مهریزی از منظر کرامت انسانی و دهها و بلکه صدها پژوهشگر دیگر عینک تحقیق بر زوایای گوناگون این رویداد الهی گذاردهاند.
در این میان، پژوهشهای جامعهشناختی و اخیراً انسانشناسی درباره آئینهای عزاداری امام حسین(ع) نیز کمتر از دو دهه است که در کشورمان پا گرفته و موضوعاتی همچون روند شکلگیری هیئت، تاریخچه، انواع و آسیبهای عزاداری حسینی و … مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از محققان علوم اجتماعی باب جدیدی را در این زمینه تحقیقاتی نوپا گشوده و این بار به چگونگی بازنمایی آئینهای عزاداری حسینی در تلویزیون ایران و آئینهای تلویزیونی در ایام محرم پرداخته است.
حجتالاسلام علی جعفری، دانشجوی دکترای دانشگاه باقرالعلوم(ع) و عضو شورای پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، صاحب این ایده و تحقیق است که حاصل بخشی از پژوهشهای خود را در کتاب «آئینهای تلویزیونی و بازنمایی حزن و فرح مذهبی»(نشر آرما، ۱۳۹۶) به چاپ رساند؛ توجه به نتایج چنین پژوهشی نه تنها میتواند بهرهوری بیشتر مردم از مناسک و معارف عاشورایی را فراهم آورد، بلکه میتواند زمینه زنده نگاه داشتن حماسه را در دنیای پیچیده امروز بیش از پیش مهیا کند.
از حجتالاسلام جعفری دعوت کردیم تا با حضور در خبرگزاری ایکنا به معرفی کتاب کمتر معرفیشده خود بپردازد؛ آنچه از نظر میگذرد، حاصل این گفتوگوست:
ایکنا ــ انگیزه و مسئله اصلی شما از تألیف کتاب چه بود؟
یکی از علایق من توجه به بازنمایی مناسبتها و آئینهای مذهبی و خصوصاً شیعی در تلویزیون و سینماست، یکی از پژوهشهایی که در این زمینه انجام دادم، در کتابی با عنوان «آئینهای تلویزیونی و بازنمایی حزن و فرح مذهبی» و با زیرعنوان «آسیبشناسی سنتهای مناسبتی تلویزیون ایران در محرم و نیمه شعبان» به چاپ رسید. این مطالعه بر برنامههای شبکه یک تلویزیون در نیمهشعبان و محرم سال ۱۳۹۳ انجام شد و چون برنامههای تلویزیون تغییر زیادی ندارد و در دو سه دهه اخیر روند نسبتاً ثابتی داشته، میتوان گفت سوژه همچنان مثل ماهی تازه از آب درآمده است.
از نوجوانی به مطالعات تلویزیون پساانقلابی، مؤلفههای آن و وجوه تمایز تلویزیون بعد و قبل از انقلاب علاقه داشتم، سؤال اولیهام این بود که تلویزیون جمهوری اسلامی چگونه جلوی آنتن انقلابی شد؟ ببینید اتفاقات پشت آنتن مثل تغییر نیروی انسانی، تغییر سیاستگذاریها و … مدنظرم نبود، آنچه جلوی آنتن اتفاق افتاد، برایم محل پرسش بود. در ادامه به این نتیجه رسیدم که یکی از مؤلفههای اصلی تمایز میان تلویزیون پیش و پساانقلاب، برنامههای مناسبتی یعنی دخالت تقویم در آنتن است. توجه به تقویم، پس از انقلاب منجر به بازسازی و توسعه برنامههایی تحت عنوان برنامههای مناسبتی شد، اعم از برنامههایی حزنانگیز مثل ایام محرم و برنامههایی فرحانگیز مثل نیمه شعبان، لذا این دو مناسبت را بررسی کردم تا ببینم چه اتفاقی در تلویزیون میافتد، سؤال اصلیام این بود: تلویزیون ما با چه مؤلفههایی خود را در محرم، محزون و در نیمه شعبان مفرح میکند.
ایکنا ــ روش تحقیق شما چگونه بود؟
در سال ۱۳۹۳ کل برنامههای شبکه یک تلویزیون را در ایام نیمه شعبان و ایام محرم بررسی کردم. از اولین اتفاقی که دلالت بر محرمی شدن آنتن داشت، یعنی حدود پنج، شش روز قبل از شروع ماه محرم تا آن آخرین اتفاقی که بعد از آن دیگر هیچ دلالت مناسبتی در تلویزیون نمیماند، یعنی تقریباً دو سه روز بعد از عاشورا، مورد بررسی قرار گرفت. از ساعت شش که برنامههای شبکه یک با سرود ملی آغاز میشود ساعت ۱۲ شب، دقیقه به دقیقه را ثبت کردم که چه اتفاقی افتاد و بعد از این ثبتها بررسی را آغاز کردم تا ببینم فرایند محزون شدن چگونه است. اتفاقاتی را که در آنتن رخ داد در هشت محور جمعبندی کردم. روشم ثبت مردمنگارانه بود و بعد با روش تحلیل تماتیک مضامین اصلی را تحلیل کردم. مؤلفههای عمومی عزاداری حسینی در تلویزیون ایران هشت شاخصه اصلی دارد، یعنی وقتی تلویزیون میخواهد در محرم محزون شود این هشت اتفاق رخ میدهد و وقتی این مؤلفهها کنار میرود یعنی تلویزیون از حزن درآمده و به حالت قبل از محرم بازگشته است.
اولین اتفاق مهم و ویژگی حزن مذهبی در تلویزیون «تباکی در حد نهایت و بکا در حد صفر» است. تباکی و بکا دو مفهوم متفاوت از هم است، بکا به معنای اشک ریختن و گریه کردن برای اهل بیت(ع) است، مفهوم دیگر تباکی است که البته آن نیز در جای خود نیکوست، اگر کسی واقعاً گریهاش نمیگیرد اما خودش را برای همدردی به حزن و گریه بزند، میگویند تباکی کرده است. مثل اینکه عزیزی در فامیل فوت کند، طبیعتاً بعضی رقیقالقلبترند و زودتر گریه میکنند اما کسانی هم شاید حال و هوای حزن فوقالعاده را در آن مجلس نداشته باشند، لذا ظاهر محزون به خود میگیرند. برای همدردی لباس مشکی میپوشند، دست خود را جلوی چشمهایشان میگذارند، محاسن خود در ایام عزاداری متوفا کوتاه نمیکنند و …، تباکی در تلویزیون نیز همین گونه است. بکائی در تلویزیون دیده نمیشود یا میتوان گفت عمدتاً تباکی دیده میشود، انگار زمینه یا انگیزهای در تلویزیون برای ایجاد بکا وجود ندارد، فقط همه خود را به غمگینی میزنند، عمدتاً سلبریتیهای تلویزیونی یک چنین حالتی دارند. یعنی خودشان را به غم و اندوه میزنند در حالی که رفتار غلیظترِ بکائی ندارند.
ایکنا ــ مرز تمایز بین تباکی و بکاء، نیت است و نیت هم امری درونی؛ چطور میخواهید امر درونی و کیفی را اندازه بگیرید؟
چرا امر درونی است؟ مگر بکا دیدنی نیست؟ کسی که گریه میکند، قابل تشخیص است، گریه رفتاری سخت و بیشتر ناخودآگاه است، در حالی که تباکی در خودآگاه رخ میدهد و سویههای غیرکلامی و غیرگریه دارد، برای گریه باید اتفاقی در دل بیفتد تا در قالب اشک تجلی پیدا کند. در تلویزیون جلوههای ناخودآگاه حزن مثل اشک کمتر است.
ایکنا ــ چه زمینههایی باعث رونق تباکی به جای بکاء در تلویزیون شده است؟
میشود فرضیاتی برای دلایلش داشت اما از حیث تحلیل نشانهشناختی دلالتهای خوبی را نشان نمیدهد. یعنی حزن، درونی نشده و انگیزه زیادی برای حزن واقعی وجود ندارد. گویی همه ادای حزن را درمیآورند. این از حیث فرهنگی در جامعه ایران، وضعیت نرمالی را نشان نمیدهد. مثلاً وقتی یک نفر در فامیل سراسر تباکی کند و یک بار هم کسی نبیند که اشکش بیاید، حتماً یک مشکلی هست.
ایکنا ــ آیا ممکن است عدم بکای واقعی در آنتن، سیاستگذاری خود تلویزیون باشد؟ چون ممکن است برنامههای تلویزیونی را از این که هست محزونتر کند.
تباکی رفتار خودآگاهانه و مُوسَّعتری نسبت به بکاست و غمی غیرواقعی در مدتزمانی طولانیتر به مخاطب القا میکند. اتفاقاً تلویزیون اگر میخواهد کاری کند که برنامههایش محزونتر نشود و مخاطب فاصله نگیرد، باید از تباکی به سمت بکا حرکت کند، این حجم از تباکی محل انتقاد است و به نظر من آسیبی در تلویزیون محسوب میشود.
ایکنا ــ به جز فقدان اشک، چه نشانه دیگری بر وجود تباکی به جای بکا در تلویزیون وجود دارد؟
کسی که مخاطب گفتار یا بیان حزنی قرار میگیرد و قرار است متأثر شود، باید با بیان و گفتار ارتباط برقرار کند، به تأمل فرو رود و آن را جدی بگیرد. شاید این صحنهای را که میگویم در تلویزیون زیاد دیده باشید: مداحی را در یک برنامه دعوت میکنند و ذکر مصیبتی اتفاق میافتد، بعد از ذکر مصیبت، مجری یا مهمان دیگر برنامه ذکر مصیبت را دنبال نمیکند و نکتهای درباره آن نمیپرسد، نه تحسین عمیقی انجام میشود، نه تحت تأثیر قرار میگیرد، تشکر میکند و برنامه تمام میشود. گویی یک کار کلیشهای بوده است که به آنها دستور داده شده باید انجام دهید. همدلی اتفاق نمیافتد.
ایکنا ــ به جز نشاندن تباکی به جای بکا، چه مؤلفههای دیگری را شناسایی کردید؟
مؤلفه دوم حزن غیرحماسی است. انگار در آئینهای تلویزیونی محرم، نوعی حماسهزدایی اتفاق میافتد. حزن نشسته و در انزوا و حزن قاعد به جای حزن قائم ترویج میشود، مؤلفه حزن عاشورایی و مناسبتی شیعی از دیرباز، حزن قائم و برانگیزاننده بوده است و ناشی از افسردگی، تلخی، ناامیدی و گوشهگیری نیست، اتفاقاً حزن حرکت و انقلابی است. جوانهای ما در ماه محرم بانشاطتر از ماههای قبل هستند. چون شادی کم میشود اما نشاط کم نمیشود، بلکه نشاط معنوی بیشتر میشود. حزنِ تلویزیون باید حزنِ مفرح باشد. فرح یک انبساط روحی است که با حزن هم قابلیت جمع دارد، این حزن مفرح در بازنمایی مناسبتهای عاشورایی حداقل در بازه محرم دیده نمیشود.
ایکنا ــ حزن قاعد چه نشانههایی دارد؟
یکی از نشانههایش نور است، نور و رنگ مناسبت در تلویزیون ما کاملاً تیره و تار است. در استودیوهایی تاریک، افسرده و منزوی، یک مجری تنها نشسته است و ابیاتی را میخواند. یعنی اجرای ایستاده یا جمعی را کمتر میبینیم. استودیو چرا باید خلوت باشد؟ شما میزانسن و لوکیشن برنامه «عصر جدید» را با یک برنامه در ایام محرم مقایسه کنید، چرا چنان لوکیشینی برای یک برنامه عاشورایی ایجاد نمیشود؟ ببینید واقعه عاشورا منجر به قدرت و عظمت شیعه و بلکه کل جهان اسلام شد، عاشورا تجلی اجتماعی شیعه است، در کل جهان اسلام، آئینهای عاشورایی بزرگترین تجمعات انسانی محسوب میشود و فخر مسلمانان است. ویژگی متمایزکننده مناسک عاشورایی از بقیه مناسک این است که همه از مسجد، خانه و حسینیه به خیابان میآیند، در خیابان نماز میخوانند، غذا، آب و چای میخورند و عزاداری میکنند، همه کارها در صحنه اتفاق میافتد، اساساً فرق اصلی مناسک شیعی و اسلامی با مناسک ادیان دیگر در مؤلفه قائم بودن و برانگیزاننده بودن است.
ایکنا ــ بپردازیم به سایر مؤلفههای هشتگانه حزن مذهبی در تلویزیون.
مؤلفه سوم، «انفکاک بین رمزگانهای شور و شعور» است، اگر دقت کرده باشید مجریان تلویزیون دائماً تکرار میکنند که شور و شعور حسینی باید همراه و درهم تنیده باشند، تلویزیون خودش از هیئتها، سخنرانان و برگزارکنندگان مناسک این موضوع را میطلبد و خوب هم هست اما وقتی به بازنمایی مناسبت در تلویزیون میرسد، نماد شعور و شور را از هم جدا میکند.
نماد شعور در مناسک عاشورایی منبر است، یعنی سخنرانی که عقلانیت شیعی را بسط میدهد. نماد شور نیز آئین مداحی با محوریت مداح است، اما این دو نماد در تلویزیون به تفکیک بازنمایی میشوند. یعنی ترکیب مداحی و منبر را در یک واحدِ بازنمایی نمیبینید، منبرها در موقعیتهای زمانیِ متفاوت از مداحیها پخش و تبلیغ میشود.
ایکنا ــ البته منبر و عزاداری بیت رهبری بدون تفکیک پخش میشود.
شاید برنامه بیت رهبری تنها استثنایی باشد که در آن دست برده نمیشود. اما در بقیه بازنماییها حتی در برنامههایی که خود تلویزیون برای محرم تولید میکند، مداحی و سخنرانی کنار هم نشانده نمیشوند، مثلاً در یک برنامه فقط کارشناس میآید، حرف میزند و میرود، در یک برنامه دیگر هم فقط مداح میآید، میخواند و میرود. خیلی کم پیش میآید که بعد از گفتوگوی کارشناس مذهبی با مجری، مثلاً در برنامه سمت خدا، بعدش مداحی زنده را شاهد باشیم. نشانههای این تفکیک بسیار زیاد است اما در این مجال صرفاً به یک نشانه اشاره کردم.
مؤلفه چهارم حزن مذهبی در تلویزیون، «آغاز باشکوه و پایان برهوت» است، وقتی محرم شروع میشود و تلویزیون میخواهد محرمی شود، فضا خیلی گرم است، همه انگار جدی و باانگیزه هستند اما وقتی تمام میشود خیلی تلخ و سرد تمام میشود. به شکل ناگهانی همه چیز از آنتن میرود. انگار تلویزیون میخواهد از محرم فرار کند و خسته شده است، انگار خدا خدا میکند که این بازه غیرنرمال در آنتن تمام شود و برنامههایش به حالت عادی بازگردد.
ایکنا ــ اگر برنامهریزی رسانهای به گونهای بود که پیامها و دستاوردهای محرم در طول سال نیز بازنمایی میشد، امکان بیشتری برای تأثیر عاشورا بر سبک زندگی فراهم نمیآمد؟
بله، درست است، حتی از حیث روانشناسی هم دوره عزاداری باید با یک شیب ملایم تمام شود. اساساً برنامههای مناسبتی در طول سال ادامه پیدا نمیکند، اگر محرم تمام میشود برنامه عاشورایی را کلاً تعطیل میکنیم. در حالی که میتوانیم برنامهای عاشورایی به عنوان بِرَند تولید کنیم و در طول سال به بهانههای مختلف آن را پخش کنیم. بعضی هیئتها هستند که فقط در ماه محرم یا دهه اول کار میکنند اما الگوهای دیگر هم داریم، بسیاری از هیئتها بعد از محرم و در طول سال هم هر هفته یا هر دو هفته برنامه دارند و همین در زنده بودن جریان محرم در جامعه ما نقش مهمی داشته است.
تلویزیون برنامهای دارد به نام «مخاطب خاص» که فکر میکنم شبهای جمعه از عتبات عالیات، برنامه زنده پخش میکند. میتوان یک برنامه هفتگی مثل این برنامه با برند عاشورایی ایجاد کرد و آن را در طول سال ادامه داد. از یک هفته قبل محرم، تلویزیون آرام آرام با نشانههایی به شکل رقیق خود را محرمی میکند اما بعد از محرم، در اوج ارتفاع سقوط آزاد میکند که این مسئله به تلویزیون ضربه میزند.
مؤلفه پنجم حزن مذهبی در تلویزیون، «تقابل عزاداری تنها در گوشه استودیو با عزاداری دستهجمعی در وسط خیابان» است. به جای اینکه مجری در عرصه عمومی و در صحنه حضور داشته باشد، در گوشههای تاریک استودیو برنامه اجرا میکند. این بازنمایی، یک تناقض و تقابل است. اوج این تناقض و تقابل را در روز عاشورا شاهد هستیم، دو سه مجری در استودیو نشستهاند، با حالت تباکی متنخوانی و دکلمه میکنند و رفت و برگشتهای گزارشی به خیابانهای ایران انجام میدهند، این خیلی غیرمتوازن است. خود مجری باید کنشگر عاشورایی و در صحنه حاضر باشد، حتی خودش در حال عزاداری باشد، یک دقیقه سینهزنی را قطع کند، رو به دوربین برگردد و از حماسه خیابان سخن بگوید. مجری که در استودیو نشسته است چگونه میخواهد از حماسه خیابان سخن بگوید؟ چه فایده و تأثیری دارد؟ حداقل مجری میتواند در استودیو حرکت کند یا اینکه میزانسن استودیو را حماسیتر کند، نه اینکه استودیو مثل مجلس ترحیم باشد.
مؤلفه ششم حزن مذهبی در تلویزیون، «بازنمایی نقطهجوشی از آئینهای سنتی» است. هر آئین سنتی عزاداری حسینی که در خیابان یا هیئت انجام میشود، منحنی نرمال دارد، یعنی از جایی شروع میشود، آرام آرام به اوج میرسد و سپس آرام آرام فرود میآید، در بازنمایی تلویزیونی، این فرایند نشان داده نمیشود، فقط نقطه اوج منحنی نشان داده میشود. فقط نقطههای جوش و اوج مداحیها را به مخاطب نشان میدهند، تلویزیون نتوانسته با هیئتها به توافق برسد که اگر قرار است چهار دقیقه از هیئت پخش کند، در همان بازه فراز و فرود همه با هم باشد، این از لحاظ روانشناختی اثر مطلوبتری در ذهن مخاطب دارد. مثلاً یکهو برنامه طبیعی قطع میشود و هیئت حاج منصور ارضی را نشان میدهد که مداح دارد در اوج میخواند. این کار، تأثیر گوناگونی بر فرهنگ دارد و در زمینه عزاداری هم میتواند آسیبهای جدی داشته باشد، چون مردم را فقط به دراوجبودگی حزنی عادت میدهد و حوصله حضور آنها در مجالس مذهبی را سلب میکند.
مؤلفه هفتم حزن مذهبی در تلویزیون، «گفتوگو درباره عزاداری به جای عزاداری» است. عمده آئینهای استودیویی تلویزیون در ماه محرم، گفتوگو درباره عزداری و عمدتاً هم با موضوع آسیبشناسی رویدادهای محرمی و هیئتی است، انگار چهارشنبه سوری دارد میآید و قرار است به مردم آسیب وارد شود، یعنی بخش زیادی از گفتوگوهای کارشناسی درباره محرم آسیبشناسانه و گفتوگومحور است، عزاداری هم نیست.
توجه داشته باشیم که در محرم با یک جریان فرهنگی فوقالعاده فاخر مواجهایم، اگر آسیبهایی هم دارد اینقدر گم است که نباید ۵۰ درصد مضمون گفتوگوهای قاعد تلویزیون باشد. مثل یک روشنفکر مینشینیم و فقط درباره عزا حرف میزنیم، ما گفتوگو میکنیم که آماده عزاداری شویم نه اینکه مردم را به عزاداری دلسرد و بدبین کنیم. بخشی از گفتوگوهای محرمی در تلویزیون، گفتوگوی روشنفکرانه است و ذیل گفتمان آسیبشناسی اجتماعی انجام میشود. چرا این گفتوگوهای روشنفکری در آستانه چهارشنبه سوری که مملو از آسیب است، انجام نمیشود؟ چهارشنبه سوری در یکی دو دهه گذشته از وجه نورانی که مبتنی بر آتش و صلح و دوستی بود، به یک رویداد صوتی و انفجاری که جان مردم را تهدید میکند، تبدیل شده است. روشنفکران درباره این رویداد مخاطرهانگیز چندان صحبت نمیکنند اما در آستانه محرم و حتی در دهه اول به آسیبشناسی عزاداری میپردازند.
ایکنا ــ شاید اقدام بعضی روشنفکران دینی از این جهت باشد که نسبت به محرم و عاشورا دغدغه بالاتری دارند، شاید چون پیام امام حسین(ع) برای آنها آن قدر اهمیت دارد که نمیخواهند غبار انحراف بر آن بنشیند.
وقتی این گفتوگوهای آسیبشناسی در زمینهای فاقد عزاداری و از موضعی متبخترانه و متکبرانه ایراد میشود، به جریان عزاداری آسیب میرساند. شاید هم نیتی که شما میگویید داشته باشند اما دست کم، زمانی را که برای بیان این مسائل انتخاب میکنند باعث میشود نتوانیم از سخنانشان برداشت خوشبینانه داشته باشیم، بسیاری از این مباحث روشنفکری دقیقاً در مدخل محرم و زمانی که همه برای عزاداری آماده میشوند مطرح میشود. میتوانیم آسیبشناسی دهه اول محرم را بعد از دهه انجام دهیم اما این منطقی نیست که هنگام آغاز محرم چنین مطالبی را مطرح کنیم، مثل این میماند که در آستانه عید نوروز، هنگامی که همه خود را برای آئینهای سال جدید آماده میکنند، مدام از آمار تصادفات و سکته و … صحبت کنیم یا اینکه بگوییم نوروز قدیم خوب بود و نوروز فعلی دیگر مثل قبل نیست.
مؤلفه هشتم، «آئینیسازی از استودیوداری مجریها به مثابه مناسک عاشورایی» است، تلویزیون بعضی مجریان مشهور را به مثابه آدمهایی منجی و دارای یک وجه ایزدی خاص بازنمایی میکند و حضور، رفتار و بیان آنها در استودیو را به مثابه یک آئین عاشورایی اصیل جا میاندازند. توضیح این مؤلفه در کتاب با تصاویر مختلف انجام شده است و بهتر است مخاطبان برای شناخت بهتر این مؤلفه به متن کتاب مراجعه کنند.
ایکنا ــ این تحقیق ارزشمند و کتاب خوب چه سرنوشتی پیدا کرد؟ آیا صدا و سیما به آن توجهی کرد؟
کتاب را به برخی مدیران صداوسیما تحویل دادم. استقبال شایستهای از چنین زحمتی نشد در حالی که من پیشنهادهای سازندهای هم به مدیران ارائه کردم. اگر مدیران تلویزیون امکانی را فراهم کنند که جلساتی با برنامهسازان و تهیهکنندگان داشته باشیم، ممکن است اتفاقات خوبی رقم خورد.
این پژوهشها طبق قاعده باید در مراکز پژوهشی صداوسیما انجام شود که نمیشود، من بنابر دغدغه شخصی این پژوهش را برای یک پژوهشگاه انجام دادم و در یک انتشارات خصوصی به نام «آرما» آن را به چاپ رساندم. بازنمایی عاشورا و نهضت امام حسین(ع) نه تنها در رسانه ملی بلکه در سینمای کشور هم نیاز به بررسی جدی دارد، همچنین بازنمایی عاشورا در رسانههای داخلی و خارجی نیز جای تحقیق دارد.
ایکنا ــ چه پیشنهادهایی برای غنای برنامههای عاشورایی تلویزیون دارید؟
متأسفانه برنامهسازیهای عاشورایی دچار کلیشه شده است و سنت قابل دفاعی نیست، باید جهانیتر فکر کنیم و سعی کنیم برای مخاطب جهانی برنامه بسازیم. در مجموع عملکرد تلویزیون در ماه رمضان از ماه محرم موفقتر است، مثلاً برنامه «ماه عسل» برنامهای است که رمزگان و نشانههای غلیظ مذهبی ندارد اما از نظر محتوا و هدف عمیقاً مذهبی است و جهش مذهبی بزرگی در رسانه ملی محسوب میشود. در این برنامه، گفتمان غالب، بازنمایی وقایع و قصههایی است که در آن نیکوکاری، احسان، خیرخواهی و بازگشت و توبه محوریت هستند و این دقیقاً با حال و هوای ماه رمضان که ماه احسان و گذشت و بازگشت است، همخوانی دارد. البته بعضی میگویند این برنامه فقط میخواهد مردم را بگریاند که من قبول ندارم، گریه و تحت تأثیر قرار گرفتن عاطفی هم در آن هست اما همه برنامه نیست، اتفاقاً احسان علیخانی سعی میکند برنامه را بانشاط برگزار کند و اگر در بعضی شبهای این برنامه، غمی هم هست، غمِ مجلس ترحیم نیست بلکه غمِ برانگیزاننده است. متأسفانه در مناسبت محرم چنین برنامههایی نداریم.
متناسب با سامانه معنایی محرم که ماه ایستادگی و مقاومت است، هیچ برنامهای نداریم. یکی از پیشنهادات من ساخت برنامهای با این سامانه معنایی است. میتوان آدمها، قهرمانها و قصههایی را پیدا کرد بر احقاق حق پافشاری کردهاند، مثلاً با وکیل دادگستری که در دوره وکالت خود ۱۰۰ پرونده مهم را احقاق حق کرده است، گفتوگو کنیم، با معلمی که در طول ۳۰ سال تدریس خود حق ۵۰ نفر از دانشآموزان را که تحت فشارها و انتظارات نابجای خانواده بودند، احقاق کرده است، گفتوگو کنیم، دیپلماتی را که در مجامع بینالمللی حقی از کشور ما احقاق کرده یا رزمندهای را که تا پای شهادت برای دفاع از مملکت پیش رفته است، به مردم معرفی کنیم.
ایکنا ــ سریالهای تلویزیونی در محرم چه وضعیتی دارند؟
اگر به تلهفیلمهایی که در محرم پخش میشود، دقت کنید فقط عَلَم، کُتَل و شفاگرفتن و نذری دادن میبینید، مضامین اصلی محرم و پیام عاشورا تصویرسازی نمیشود. سریال «شب دهم» و «مختارنامه» از سریالهای فاخر با محتوای محرمی بودند که برای تولید آثار فاخر در این زمینه اعتماد به نفس ایجاد میکنند.
ایکنا ــ بعضی میپرسند آیا اساساً لازم است در ایام عزاداری همه شبکههای تلویزیونی و همه برنامهها محزون شوند؟ آیا این برای نسل جوان دافعه ایجاد نمیکند؟
اگر عزاداری به شیوه فعلی بازنمایی شود، آدم دوست ندارد حتی یک شبکه هم حزن مذهبی داشته باشد اما اگر آن حزن، حزنِ بانشاط، برانگیزاننده و قائم باشد، همه شبکهها میتوانند در چارچوب نظم شبکهای خود برنامههای عاشورایی داشته باشند. عزاداری زدگی ایجاد نمیکند بلکه نوع بازنمایی ماست که آفاتی را ایجاد میکند. همین جوانها صبح تا شب در هیئتاند، چون در هیئت، نشاط، فرحناکی مذهبی و الهامبخشی هم وجود دارد.
ایکنا ــ سؤال پایانی؛ وضعیت فعلی بازنمایی عزاداری حسینی و آئینهای تلویزیونی چه تبعاتی دارد؟
وضعیت فعلی بازنمایی عزاداریهای محرم در تلویزیون نه تنها فرصتسوزی است بلکه به وجودآورنده آفاتی هم هست، چون خیلیها بیشتر مصرف مذهبیشان از طریق آنتن تلویزیون و آئینهای تلویزیونی است نه حضور در آئینهای واقعی؛ مخاطبهای بیمارستانی، پادگانی، افراد مُسِن، خانوادههای کمترمذهبی، مخاطبهای خارج از کشور، نوجوانانی که امکان هیئت رفتن ندارند و … بخش عمدهای از مخاطبان آئینهای تلویزیونی هستند که شیوه فعلی میتواند منجر به بیبهرهگی آنها از عزاداری محرم، کلیشه شدن عزاداری در ذهن آنها، دلزدگی از تلویزیون و آفاتی دیگر شود.