سود و ضررهای «دولت جوان» و دولت «جوان»
/ حسن یونسی، یاشار سلطانی و رسول بابایی در گفتوگو با انصاف نیوز /
زهرا منصوری، انصاف نیوز: جوانگرایی در سیاست امری است که در سالهای اخیر مورد تاکیدی مضاعف قرار گرفته است و بسیاری از مسوولان از لزوم جوانگرایی چه در مجلس -درآستانهی انتخابات پیشرو- و چه در مسوولیتهای دیگر سخن میگویند. چند ماه پیش بود که رهبری تاکید کرد «زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب اللهی فراهم کنید» پس از این سخن رهبری، آیت الله جنتی نیز بر روی دولت جوان و انقلابی تاکید کرد. اما دولت جوان و انقلابی به چه معنا است؟ منظور از جوان، یک فرد چند ساله است؟ معیارهای یک فرد انقلابی و حزب اللهی چیست؟
پس از تاکیدات اخیر، گمانهزنیها در مورد اینکه در راس دولت جوان آینده و یا بر کرسی نمایندگان مجلس چهکسی خواهد نشست بالا گرفت، برخی گفتند که منظور محمدجواد آذر جهرمی وزیر ارتباطات و یا مهرداد بذرپاش است؛ یا در مسوولیتهای دیگر انتشار عکسی سهنفره از رائفیپور، یامین پور و یاسر جبرائیلی هم حرف و حدیثها مبنی بر انتخاباتی بودن چنین عکسها و دیدارهایی را تقویت کرده و آنها را نیز به عنوان سهنام در لیست جوانان انقلابی آماده برای تصدی مسوولیتها -چه سمتهای انتخابی و چه غیر انتخابی- مطرح کرد.
اما در این مورد هیچ چیز قطعی نیست؛ نه اسامی قطعی هستند، نه انقلابی و مقبول ماندنشان در دورههای آتی. پیش از این هم کسانی چون محمود احمدی نژاد یا در ردههای پایینتر آدمهایی مثل حشمت الله طبرزدی عنوان جوانانی انقلابی را بر خود داشتند که بعدها از این قطار پیاده و با عناوینی جز انقلابی شناخته میشوند.
حسن یونسی، فعال اجتماعی-سیاسی اصلاح طلب، رسول بابایی فعال سیاسی که از نزدیکان به محمدباقر قالیباف بوده است و یاشار سلطانی فعال رسانهای نزدیک به محمدجواد آذری جهرمی، دربارهی جوانگرایی در تصدی مسوولیتها به اظهار نظر پرداختند.
یونسی در این باره میگوید از سال ۸۴ تا ۹۲ جوانگرایی به شکل غیرحرفهای پیاده سازی شد و به عقیدهی او استفاده از واژه جوانگرایی به منظور ایجاد تحول بسیار اشتباه است. از سوی دیگر رسول بابایی میگوید نسل سوم و چهارم هنوز نتوانستند وارد عرصهی سیاست و مدیریت شوند و شرایط برای حضور آنها هم فراهم نیست. او معتقد است علاوهبر جوان بودن فرد باید دارای صلاحیت و تجربه باشد وگرنه آسیب زا است.
در ادامه یاشار سلطانی میگوید رییس جمهور باید بتواند ساختار را اصلاح کند، وگرنه موفق نخواهد شد چه جوان باشد چه پیر. فقط یک فرد جوان با پشتوانهی یک حزب میتواند در عرصهی سیاست موفق باشد و کادر سازی کند و اولویتها را تغییر دهد.
این گفتوگوها را بخوانید:
از سال ۸۴ تا ۹۲ جوانگرایی به شکل غیرحرفهای پیاده سازی شد
حسن یونسی، فعال اجتماعی-سیاسی با بیان اینکه جوانگرایی باید براساس شایستگی و نقشهی راهی مشخص باشد، به انصاف نیوز گفت: «متاسفانه بر اثر گروهگرایی و تعصبات جناحی، روند معمول جانشینپروری و حرکت مستمر چرخهی مدیریت سالها در پشت سد مدعیان مدیریت و اندیشه متوقف شده است. این موضوع موجب خسران بسیار برای کشور و فعالین دهههای ۵۰ و بخش قابل توجهی از متولدین دهه ۶۰ شده است. علیرغم آنکه نتیجه انتخابات سال۷۶ را جوانان رقم زدند اما در سال ۸۴ با مجموعهای از فعالان جوانی مواجه بودیم که نه در بدنه سیستم اجرایی وارد شده بودند و نه در بخش خصوصی صاحب مهارت بودند.
از سال ۸۴ تا ۹۲، موضوع متفاوت شد، این بار جوانگرایی به شکل غیرحرفهای پیاده سازی شد. در حقیقت دولت وقت، جسارت این کار را داشت، اما شیوه نامناسبی را برای آن بگزیده بود و تنها معیار انتخاب را همراه بودن در نظر گرفته بود. از سال ۹۲ تا به امروز نیز وضعیت مشخص است. در حقیقت قانون منع بکارگیری بازنشستگان، واکنش یک نسل در برابر کسانی بود که سالها از حرکت چرخه مدیران و شایسته سالاری ممانعت کردند.
این موضوعات را مطرح کردم تا عموم مردم از دلایل جبههگیری نسلهای چند دهه اخیر با نسل قدیم آگاه شوند و علت این افراط و تفریط را متوجه شوند. به عقیده من استفاده از واژه جوانگرایی به منظور ایجاد تحول بسیار اشتباه است. عقیده دارم واژهی صحیح، شایستهگرایی است و اگر به واقع خواهان تحول باشیم باید بدنبال شایسته پروری و شایسته گزینی باشیم.»
او در ادامه بیان کرد: «معتقدم اگر رانتهای موجود در بخش اجرایی کشور از بین برود و حاکمیت قانون و شفافیت در تمام سطوح و وجوه را شاهد باشیم، بسیاری از کهنهکاران، علاقمندی خود را برای فعالیت در بخش اجرایی از دست میدهند. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که رانت انحصار مدیریت برای افراد باید در تمام بخشها برداشته شود و نباید اجازه داد مباحث تحولگرایی و بهبود تنها به بخش اجرایی محدود شود.
شایستهگرایی ارجح بر تمام مباحث است و برای ایجاد تحول مثبت در کشور باید به سمت تبیین قوانین مناسب و شفاف برویم و با اصرار بر حاکمیت قانون و شفافیت و اجرای گردش مدیران (همانگونه که در تمام کشورهای موفق انجام میشود) کشور را از بحران کنونی خارج کرده و به سمت توسعه هدایت کنیم و مانع از اتخاذ تصمیمات افراطی شویم.»
راه برای ورود نسل سوم و چهارم انقلاب باز نیست
رسول بابایی، فعال سیاسی با بیان اینکه راه برای ورود نسل سوم و چهارم انقلاب باز نیست، به انصاف نیوز گفـت: 40 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و چند تا موضوع به مساله تبدیل شده، نسل اول و دوم درگیر انقلاب و دفاع مقدس بودند و اکنون در سن پیری هستند؛ چون اینها از اول درگیر انقلاب بودند در مصدر امور بودند؛ پس ساز و کارها اینگونه چیده شد.
دوم اینکه نسل جوان و جدید، انقلاب و جنگ را ندیدهاند و در دوران پس از آن رشد یافته، با ارزشها، ساز و کار و فرهنگ آن دوران آشنایی و ارتباط نزدیک ندارند؛ یک نوع شکاف و فاصلهی نسلی ایجاد شده است.نکتهی بعدی این است که جوانایی که در دوران دفاع مقدس به دنیا آمدند اکنون در سن رشد و بلوغ هستند و توانایی دارند تا وارد بازار کار و مدیریت شوند. اما راه برای این تاثیرگذاری و مشارکت بسته است و در سطح پایین امکان اشتغال وجود ندارد و در سطح بالا و مدیریت هم امکان مشارکت فعال وجود ندارد.
تحولات فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و فراملی این مساله را حاد کرده، دورانی که در آن زندگی میکنیم با دوران انقلاب و پس از آن در سطح ارتباطات، رسانهها و تعاملات بین المللی و داخلی و فرهنگ و سبک زندگی تفاوت پیدا کرده است. این مسایل باعث شد تا حضور نسل اول در سیاست و مدیریت یک سری اغتشاشات ایجاد کند. فراتر از اینکه به دولت جوان و انقلابی نیاز داریم یا نه، باید در ابتدا به شکل ساختارمند و نظام یافتهی حضور جوانان در عرصهی مختلف در تصمیمگیری و تصمیمسازی و مدیریت را فراهم کنیم. مسالهای که باعث شده دولت انقلابی و جوان مطرح شود این است که دولت فعلی دست به گریبان است، زیرا از یک جهت دولت سالخورده و محافظهکاری است و حوزههای عملکردی، جسارت، انگیزه و خلاقیتی که از جوانها انتظار میرود را دارا نیست. اما جوانها در عین اینکه انگیزه، جسارت و انرژی بالایی دارند؛ در عین حال کم تجربه هستند و به صورت نظام یافته هم در موقعیتهای مختلف سیاسی و مدیریتی رشد پیدا نکردهاند، این کم تجربگی میتواند آسیب زا هم باشد.
اکنون اگر شعار جوانگرایی نمایش باشد، برای تضعیف رقیب است، همان مقدار که میتواند سود داشته باشد، ضرر هم به بار میآورد. جوانگرایی باید براساس یک طرح عقلانی، واقعگرایانه و در صدد تغییر و تحول رخ دهد.»
رسول بابایی در پاسخ به این پرسش که وقتی از دولت جوان و انقلابی صحبت میشود، منظور از جوان یک فرد چند ساله است، گفت: «جوان بودن نسبت به کارهای مختلف نسبی است، یک فرد سی ساله در حوزهی فوتبال جوان نیست و آخر کارش حساب میشود. اما در حوزهی سیاست و مدیریت این مساله متفاوت است، ممکن است یک فرد شصت ساله برای ریاست جمهوری جوان به حساب بیاید، البته یک جوان وقتی مراحل لازم را برای رشد و پیشرفت طی نکرده است، نمیتواند رییس جمهور یا وزیر شود.
پس جوانگرایی در این سن نسبی است؛ باید در یک منطق خاص سیاست و مدیریت تعریف شود، قبل از انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مجلس را در پیش داریم؛ اکنون میانگین سنی مجلس را نمیدانم. نمیتوان 290 جوان 30 تا 40 ساله را در مجلس قرار داد؛ زیرا ممکن است در عرصهی تصمیمسازی دچار بحران شویم؛ جوان در این سطح قابلیت ادارهی مجلس را ندارد. باید ترکیبی از جوانان و افراد با تجربه باشند. این وظیفهی احزاب و گروه سیاسی که این جوانگرایی را در قالب درست و منطقی و واقع گرایانه طراحی و اجرا کنند. وقتی برای تهران یا کلانشهرها میخواهند لیست بدهند،باید ترکیبی از جوانان و باتجربهها باشد، نمیتوان به دلیل جوانگرایی عرصه را از افراد با تجربه خالی کرد.»
رییس جمهور بعدی باید کسی باشد که ساختار را اصلاح کند
یاشار سلطانی، فعال رسانهای با بیان اینکه رییس جمهور بعدی باید کسی باشد که ساختار را اصلاح کند، به انصاف نیوز گفت: «این فرد میتواند جوان باشد یا پخته. اما پرداختن به این موضوع که آن جوان کی باشد، خیلی زود است. اکنون دولت از جوانگرایی حمایت کرد و یک تعداد جوان بدون تجربه هم وارد عرصه شدند؛ اما مگر همه باید مدیر شوند؟ الان در خود دولت چقدر دیپلمه و زیر دیپلم داریم؟ جوانگرایی به این معنی نیست که حتما یک فرد بدون تجربه را مدیر یک مجموعهی هلدینگی کنید. حتی اگر نیت هردو طرف خیر است اما صلاحیت هم در کنار جوانگرایی باید مطرح باشد.
تا در کشور حزب نداشته باشیم صحبت از جوانگرایی بیهوده است. ابتدا باید کادرسازی کرد آدمها از دورهی راهنمایی و دبیرستان فعال باشند، کار تشکیلاتی و تیمی بدانند تا به یک جایی برسند. از کارشناسی شروع کنند و به کارشناسی ارشد و مدیریتهای میانی برسند؛ یک فرد به بهانهی جوانگرایی یک مرتبه نباید به جایگاه بالا برسد.»
سلطانی تاکید کرد: «جوانگرایی هم نیاز کشور است و هم آسیب بزرگی میتواند باشد؛ فرد باید علاه بر جوان بودن تجربه هم داشته باشد؛ کشور داری آسان نیست. اگر مثلا نمایندهی حزب کارگر انگلیس یا حزب سبز آلمان باشید، یک حزب پشتوانه شما است، نتیجهی آن رییس جمهوری جوان و فعال است. حزب میتواند کادرسازی کند و اولویتها را تغییر دهد. جوانگرایی اتفاق خوبی است اما در کنار شایستهسالاری و معیارهای دیگر باید اتفاق بیفتد. یک جوان به تنهایی نمیتواند ساختار کشور را اصلاح کند باید پشتوانهی حزبی داشته باشد
اما چون حزب نداریم؛ یک خلایی حس میشود. باید پارامترهایی کنار هم باشند، مثلا شاید بگوید اوایل انقلاب اسلامی یک سری از جوانها کشور را اداره کردند؛ اما گند زدند. مگر توانستند مدیریت کنند؟ اکنون اقتصاد، فرهنگ و حوزهی اجتماعی بهم ریخته است. نخست وزیر کانادا را ببینید، پدرش هم نخست وزیر بود و به دربار ایران میآمد و هویدا برروی سرش دست میکشید. یعنی او در فضا بوده و آشنا است. اما یک فرد بیست ساله تجربه ندارد و نحوهی مدیریت یک امر اکتسابی است
اکنون وضعیت کشور ما نرمال نیست و معلوم نیست فردا چه میشود؟ به همین دلیل زود است دربارهی این موضوع حرف بزنیم، البته با ساختار فعلی رییس جمهور چه جوان چه پیر باشد موفق نخواهد شد؛ دولت چیزی در دستش نیست و هرکسی رییس جمهور شود، موفق نخواهد شد.
یاشار سلطانی در پاسخ به این پرسش که آقای جنتی در جلسهی خبرگان بر روی دولت جوان و انقلابی تاکید داشت؛ گفت: آقای جنتی 80 سال پیش دوران جوانیاش تمام شده است و ایشان صلاحیت طرح کردن موصوع جوانها را ندارد.
انتهای پیام