بازخوانی مصاحبهی سال ۹۰ متهم ارتباط با روح الله زم
روزنامهی شرق شمارهی ۳۱ خردادماه سال ۱۳۹۰ گفتوگویی را با تیتر «گفتوگو با محمدحسین رستمی ، مدیر سایت عماریون / برکناری متکی نتیجه عملکرد ما بود»، منتشر کرده بود. روز گذشته خبرگزاری فارسی گزارشی را دربارهی محمدحسیم رستمی به عنوان اولین کسی که ارتباط او با روح الله زم «لو رفته» منتشر کرده است. روح الله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز از چند روز پیش در بازداشت شده است.
گفتوگوی سال ۹۰ رستمی با روزنامهی شرق که در گزارش فارس به آن اشاره شده در زیر بازنشر میشود.
۳۱ خرداد سال ۹۰، شرق، سروش فرهادیان: گفتوگو با مدير يك سايت شايد به خودي خود خيلي مهم نباشد. اگر هم مهم باشد جايش احتمالا در صفحه تكنولوژي يا آي.تي روزنامه است. گفتوگو با مدير سايت «عماريون» را يك ماه پيش انجام دادم. محمدحسين رستمي خوب حرف ميزند. حزباللهي است و از تيپ ظاهرش هم ميتوان به اين موضوع پي برد. نخست قرار بود ساعت پنج صبح در حسينيه صنف لباسفروشان تهران -يعني همان جايي كه پاتوق بچه حزباللهيهاست -گفتوگو كنيم كه نشد. ميگويد زماني مشاور احمدينژاد هم بوده. جنس خودش را«سايبورگ» ميداند و بر اين باور است كه در تهران نخستين بار پدر او كامپيوتر خانگي داشته. اگرچه موضوع جريان انحرافي از ارديبهشت به مد روز اصولگرايان بدل شده و سران آنها به صورت روزانه نسبت به وجود جريان عجيب و غريب و خوفانگيزي كه ميخواهد فلان و بهمان كند، خبر ميدهند؛ اما شايد باورتان نشود گروهي وجود دارد كه از اواسط سال گذشته نسبت به وجود اين جريان به اصولگرايان هشدار ميداده. به آرشيو سايت عماريون كه نگاه ميكني، ميبيني هم و غمشان را گذاشتهاند تا خبر پشت خبر منتشر كنند و هشدار پشت هشدار بدهند. سايت عماريون، سايتي است كه روزانه از جنگيرها، جنگيري، رمالان و رمالگري خبر ميدهد. نامشان هم تقريبا شبيه قرارگاهي است كه همين چندوقت پيش نامهايي مانند حسين اللهكرم، پناهيان، طايب، آشنا و… موجوديت آن را اعلام كردند. خودش و چند نفر ديگر از دوستانش از خانه، سايت را بهروز ميكنند و گله ميكند از حزب اللهيهايي كه قرار بوده كمك كنند در افشاگريهايي كه سايتشان عليه جريان به قول او انحرافي منتشر ميكنند كه گويا نكردهاند. ناراحت است از اين كه قرار بوده دفتر و دستكي برايشان مهيا كنند و نكردهاند. محمدحسين رستمي از جواناني است كه در ستاد احمدينژاد حضور داشته و فعاليت جدي سياسياش را آنجا آغاز كرده؛ حالا اما او منتقد دولت است. تند و تيز انتقاد ميكند چنانكه انگار نه انگار در انتخابات سالهاي 84 و88 در ستاد احمدينژاد فعاليت ميكرده. گفتوگو با مدير سايت عماريون پر بود از حرفهايي كه بعد از اتمام آن حاضر به انتشارشان نبود.
سمت شما در سايت عماريون چيست؟
حقير مدير مسوول سايت هستم. سال 84 ما گفتيم يك هواي تازه وزيدن گرفته…
اينكه شعار ستاد علي لاريجاني بود؟
البته ما وي را قبول داريم اما ملاك ما رهبريست و با كسي عقد اخوت نبستهايم. ما اگر هم با مشايي يا فردي مخالف هستيم چون امام خامنهاي در نامه سال 88 به دكتر احمدينژاد فرمودند، البته در حدود دو سال پيش فرمودند مشايي مساله اصلي نيست و فرعي است. اما بايد مساله فرعي را باز كرد و به مردم توضيح داد. مثالي براي شما بزنم؛ آيا كراك در جمهوري اسلامي مساله فرعي يا اصلي نظام و مردم است؛ خب نه! اما آيا نبايد به آن پرداخت؟
روند شكلگيري سايت عماريون از كجا شروع شد و چه شد به اين نتيجه رسيديد كه سايتي ايجاد كنيد كه در آن، اينچنين بيپروا به برخي ميتازيد؟
من در يكسري از سايتهاي خبري مانند صراط و رجا و چند سايت ديگر خبرنگار بودم. با اينها مشكل پيدا كردم و زدم بيرون. مردادماه سال گذشته در وزارت رفاه كار ميكردم كه اين سايت را راه انداختيم. عماريون مرداد و شهريور 89 ثبت شد.
هزينههاي راهاندازي سايت چطور تامين شد؟
مديركل بازرسي يكي از وزارتخانهها هزينههاي ابتدايي سايت را به ما پرداخت ميكرد.
بر چه اساسي و از كدام منبع؟
من منبع اين پرداختها را نميدانم اما آقاي مديركل به من گفت، تو چون تجربه كار خبري داشتي بيا و يك سايت براي ما راه بنداز. الان هم بر سر مالكيت اين سايت اختلافنظر هست بين ما و اين بندههاي خدا.
كدام بندههاي خدا؟
بين ما و آقاي «مت…» به عنوان مديركل بازرسي كه از مسوولان ارشد ستاد انتخاباتي آقاي احمدينژاد بودند و از نزديكان آقاي محصولي. وي قرار بود يكي از وزرا باشد كه نشد. قرار بود رييس سازمان حج بشود كه آن هم نشد.
ايده تشكيل سايتي به نام عماريون متعلق به چه كسي بود؟
ايده من بود. چون آقا آمدند و فرمودند: «اين عمار؟» ما در رسانهها عمار نديدم پس اين رسانه را راه انداختيم. اين سايت پاسخي به نداي اين عمار آقا بود.
چه شد كه اين ايده شكل گرفت؟
من آن موقع 20 سالم بود اما از دوران نوجواني كار سياسي ميكردم در گروههاي مذهبي كه به نام حزبالله معروف بودند.
همانطور كه گفتم ما سال 84 ديديم يك هواي تازهاي در كشور وزيدن گرفته، چه در جبهه نخبگان چه آن طرف. البته اين را هم بگويم كه اگر آنوريها روي يك نفر ميبستند، انتخابات را ميبردند.
خب اين چه دليلي براي رويش نخبگان است؟
شما افرادي را ميديديد كه فكر نميكرديد روزي رييسجمهور بشوند. رويش احزاب و گروههاي مختلف سياسي و همچنين روآمدن افراد جديد؛ باعث شد بنده و دوستانم در فضاي سياسي فعالتر شويم.
كجا زندگي ميكرديد؟
ما از ابتداي حياتمان بچه خاك پاي سيدالكريم شاه عبدالعظيم بوديم و رعيت سيدالكريم (عليه السلام)؛ به قول آقاي حجاريان بچه جايي هستيم كه حاشيه بر متن غلبه دارد. طيف فكري ما هم حزبالله بود. حزبالله كه عضو و غيرعضو نداشت اما در كارهايي كه تشخيص ميدادم به نفع اسلام و نظام است، شركت ميكردم.
مثل چه كارهايي؟
كفن پوشيدنها و… كه فكر ميكنم به اين زوديها تكرار هم بشود. در سايت هم خبر احتمال كفنپوشي حزباللهيها عليه وضع كنوني را زدهايم. من به اين كفنپوشي افتخار ميكنم. داشتم ميگفتم: در سال 84 ما ديدم كه آقاي احمدينژاد به ما نزديكتر است؛ در نتيجه وارد ستاد وي شديم كه آقاي بذرپاش هم رييس بود. عدهاي جوان بسيجي بوديم كه دور هم جمع شديم؛ از انتخابات هيچ چيزي به معناي حرفهاي و غربي آن نميدانستيم. بنده در ستاد مركزي كه مسوولش آقاي بذرپاش بود، كار كردم. حقير به اين اعتقاد دارم كه قلوب مردم دست خداست، چه وقتي كه احمدينژاد راي ميآورد، چه وقتي كه آقاي خاتمي، رييسجمهور ميشود و چه زماني كه بني صدر راي ميآورد.
در ستاد چه ميكرديد؟
كار رسانهاي ميكرديم چون من از 14، 13 سالگي كار خبري و تبليغاتي ميكردم به اين امور آشنا بودم. پدر من اولين كسي است در تهران كه كامپيوتر داشته؛ فكر كنم از سال 68 وي كامپيوتر داشتهاند و به خاطر همين من جنسم سايبورگه.
خب انتخابات برگزار شد و احمدينژاد رييسجمهور؟
فيلم «آژانس شيشهاي» را ديدهايد كه بازيگر نقش جانباز بسيجي ميگويد: «بعد از جنگ برگشتيم سر زمينمون بيتراكتور»؛ حقير هم قبل از انتخابات تفحص بودم و بعد هم برگشتم سر تفحص. بنده از دوران نوجواني و دانشجويي منطقه ميرفتم.
چند وقت تفحص بوديد؟
13 ماه. تفحص تعطيل شد و رفتم ستاد احمدينژاد. بعد از پيروزي دوستان رفتند پست گرفتند و ما برگشتيم منطقه. بعد هم يكسري نهادها به دليل سابقه خبري كه من داشتم، خواستند برايشان بولتن خبري درست كنم.
چه نهادهايي؟
نميتوانم بگويم. بعد دوستان به من گفتند تو زن و بچهداري و بچهات گناه دارد. به من گفتند برگرد تهران چون ممكن است شهيد بشوي. من هم برگشتم و در حراست سازمان شهرداريها و دهياريهاي وزارت كشور مشغول به كارشدم. يك مدت ماندم تا اختلاف پيدا كردم با جوانهايي كه تا قبل از 84 غاز ميچراندن ولي بعد از پيروزي احمدينژاد در انتخابات به الاف و الوف رسيدند.
يعني چه؟
يعني طرف نميدانست فرق كاغذ گلاسه و كاهي چيست بعد ناگهان شد مديركل روابط عمومي فلان اداره. آقايان به صرف حضور در ستاد پست گرفتند. مثلا همين آقاي… كه شد مدير كل بهزيستي حتي كارت پايان خدمت وي هم مجعول بود، تخصص هم نداشت.
اما گويا دكترا دارند؟
اگر دكتر است مدركش را بياورد، حالا اصلا دكترا هم داشته باشد كه ندارد؛ خوب كه چه؟ مدرك دكترا چه قلابي و چه حقيقي، آيا مدارك دانشگاهي جاي تقوا را ميگيرد؟ يا مايه رستگاري در آخرت ميشود؟ اين همه اشخاص داراي مدارك دكتراي فراماسون در داخل و خارج چه ميكنند؟ دكتر شدن در هيچ رشتهاي موجب راه بردن به حق نميشود؛ علم چندان كه بيشتر خواني – چون عمل در تو نيست؛ ناداني!
خب اينكه چه كسي در چه پستي باشد به نظر رييسجمهور بستگي دارد؟
صرف تشخيص كفايت نميكند. اين انتصابها براي اين بود و هست كه… بلندتر از خودش را نميتوانست بپذيرد. بنده دولت آقاي خاتمي را در رابطه با تخصص محوري و اجراي سياستهاي موفق اقتصادي بيشتر قبول دارم. بسيار موفقتر بود. چون خاتمي بلندتر از خودش را ميتوانست ببيند.
بعد از سازمان شهرداريها كجا رفتيد؟
يك مدت كار آزاد ميكردم. مثلا شما اگر علي فائز را در اينترنت سرچ كني، مقالاتي را پيدا ميكني كه حقير با نام مستعار به سايتهاي مختلف مثل الف ميدادم. كارگاه خبرنگاري ميگذاشتم. درس ميدادم. عكاسي ميكردم و عكس ميفروختم. اما بعد از انتخابات سال 88 دوستاني در دولت به ما گفتند بيا يكي از وزارتخانهها. من هم رفتم وزارت رفاه.
پس در انتخابات رياستجمهوري دهم، هم در ستاد احمدينژاد بودي؟
بله. اگر همين الان هم با همين اطلاعات دوباره انتخابات برگزار شود با همان كانديداها، من دوباره از احمدينژاد حمايت ميكنم.
خب چرا سايت عليه اطرافيان وي راه انداختيد؟
چون اينها منحرف شدهاند.
از چه؟
از خط حزبالله.
بعد رفتيد وزارت رفاه؟
بله! به دليل تجربههايي كه داشتم رفتم بازرسي وزارت؛ بعد آنها گفتند ما ميخواهيم يك سايت بزنيم. من در بازرسي كار ميكردم اما سايت را هم مديريت ميكردم. اين را هم بگويم كه ما حتي از اينترنت وزارت هم استفاده نميكرديم. شرعا حرام بود. همه هزينهها را هم آقاي«مت…» پرداخت كردند. تا آذر 1389 همه چيز خوب پيش رفت. در آذرماه برادر عزيز و متعهد ما آقاي رضا گلپور، آن نامه معروف را خطاب به مشايي نوشت. نامه را صبح منتشر كرديم و براي اينكه نتوانند فشار بياورند، سر كار نرفتم. موبايلم را هم خاموش كردم اما اشتباه كردم و دسترسي به كارتابلهاي سايت را مسدود نكردم. ساعت 10 شب گوشي را روشن كردم، آقاي «مت…» كه از مديران آنجا بود و هزينههاي ايجاد سايت را داده بود زنگ زد و گفت ما ميخواستيم با مشايي بيعت كنيم بيخود كردي اين نامه را منتشر كردي. گفتم شما كه تا ديروز ميگفتيد مشايي ال است و بل. گفتند با نامه آقاي گلپور، نظام به هم ريخته است شما بايد نامه را از سايت برداريد. گفتم من در خيابان هستم و به محض اينكه به خانه برسم مطلب را از سايت بر ميدارم. تا من به خانه برسم آنها خودشان مطلب را پايين آورده بودند. فردا من را از وزارت رفاه اخراج كردند و حتي حقوق چندماهه من را پرداخت نكردند. من هم دسترسي اينها به كارتابلهاي مديريتي سايت را بستم و با تعدادي از دوستان از خانههايمان فعاليت سايت عماريون را ادامه داديم. بعد از اين ما شديم «اخ» و «چيز» و «ويز» دولت و شديم ضد ولايت. نامه را هم سرانجام با فشار غيرمتعارف، غيرمعقول و غير رسمي حذف كردند.
و بعد شما دوباره نامه را منتشر كرديد؟
نه
چرا؟
چون دوستان گفتند شما كار خودت را كردهاي.
دوستان كي هستند؟
برادرانمان در سايتهاي ديگر.
و فشار نامتعارف يعني چه؟
مثلا از دفتر فلان مقام دولتي زنگ ميزدند كه بايد نامه را برداريد. ما يك بمب منفجر كرديم كه دولت بايد هزينهاش را ميداد و البته بايد همچنان هزينه اين نامه را بدهد؛ يا بيايد رسما نفي كند يا از ما شكايت كند. بالاخره در اين نامه ما، اتهامهايي را متوجه چشم اسفنديار دولت كردهايم؛ جالب است بدانيد يكي از هزينههاي اين نامه بركناري متكي بود.
رابطه اين نامه و حذف متكي چيست؟
نامه گلپور كه در مورد مشايي بود به متكي چه ربطي دارد؟ گويا شما از اختلاف وزير سابق امور خارجه و آقاي احمدينژاد اطلاعي نداريد؟! دولت براي اينكه يك جريان جديد فكري درست كند، متكي را با آن شرايط حذف كرد. مليگراهاي خارج نشين نزديك به دولت هم در سايتهايشان، اين تحليلها را زدند. يكي از دلايل عزل متكي، انحراف افكار عمومي از جريان ضد مشايي بود.
مليگراها؟
مثلا خانم پريوش سطوتي، همسر مرحوم دكتر فاطمي.
خب بعد از اينكه از وزارت رفاه اخراج شديد خودتان سايت را بالا آورديد؟
بله. با كمك دوستان و از سر تكليف. چون پول نبود و فقط تكليف بود. جالب است بدانيد ما در سايتمان مدرس دوره خبرنگاري هم به عنوان همكار داريم.
رابطه شما با قرارگاه «عمار» چيست؛ همين قرارگاه كه هم اسمش شبيه شماست و هم شما خبرهايش را جزبهجز پوشش ميدهيد؟
سمتي ندارم.
يعني رابطهاي ميان شما با قرارگاه عمار نيست؟
اين قرارگاه خيلي بعد از سايت ما تشكيل شد.
يعني نخست رسانه تشكيل شد بعد ارگان؟
خب هم تاريخ ثبت سايت عماريون مشخص است هم قرارگاه عمار، ما در مرداد ماه 1389 سايت را ايجاد كرديم اما قرارگاه عمار 15 ارديبهشت 1390 ايجاد شده است.
خب بالاخره سايت عماريون رسانه قرارگاه عمار هست يا نه؟
ميتواند باشد. غير از ما سايتهاي بيباك و صراط هم هستند. حتي اگر خبري باشد خبرگزاري فارس هم منتشر ميكند.
يعني قرارگاه عمار نتيجه منطقي سايت عمار است؟
ميتواند برداشت شما درست باشد اما به همه اعلام ميكنيم كه عماريون يك اتفاق تازه است.
استقبال مخاطبان از سايت شما چطور بوده؟
خوب بوده. ما بيشتر مركز انتشار برخي اخبار و مطالبي هستيم كه بقيه نميتوانند آنها را منتشر كنند. الان حدود 7500 ايپي، بازديد از صفحه اول داريم و رنكينگ مادر سايتهاي ايراني الان بالاتر از 500 است.
رابط شما با قرارگاه عمار كيست؟
ما از اين نوع ساختارها نداريم و نامتقارن هستيم.
خيلي به اين واژههاي نظامي علاقه داريد؟
شايد سوابق نظامي هم داشته باشم.
شما سني نداريد كه؛ كجا سابقه نظامي پيدا كردهايد؟
تمام جهان اسلام عرصه حضور ماست.
تمام مطالب سايت را با قرارگاه چك ميكنيد؟
نه. كسي حق ندارد در كار ما دخالت كند. مسووليت اين سايت با من است. قرارگاه عمار با انتشار خيلي از مطالبي كه ما منتشر كرديم، موافقت ندارد.
واكنشها به سايت شما چه بوده؟
من امروز كه با شما صحبت ميكنم از دادگاه برميگردم چون شكايتهايي از سايت ما شده است.
همه خبرهايتان را يك شب ميگذاريد گويا؟
اخبار ويژه را يك شب ميگذاريم كه سايتها بتوانند بردارند. حرفهايگري است ديگر. اين ساعت خبر را ميزنيم تا نتوانند فشار بياورند كه خبر را حذف كنيد.
از خبرهايي كه منتشر ميكنيد اينگونه به نظر ميرسد كه شما رسالتتان را فقط در انتشار اخبار به هدف افشاگري در مورد جريان معروف به جريان انحرافي ميدانيد؟
نه اينگونه نيست، ما رسالت اصلي خود را در مبارزه با شيطان بزرگ آمريكاي جهانخوار ميدانيم، اما اولين سايتي هستيم كه اين جريان انحرافي را به صورت علمي و متقن افشا كرديم. ما سال 88 گفتيم، به همه هم گفتيم. خيليها توجه نكردند. ما خيلي بيش از اينها راجع به اين جريان منحرف نفوذي ضدولايت اطلاعات داريم كه منتشر خواهيم كرد.
تقريبا تمام اخبار سايت شما در مورد همين جريان مورد اشاره است و رد بسياري از خبرها در اين مورد يكجورايي به سايت شما بر ميگردد؟
بله. تازه بيش از اينها سند داريم كه هنوز كسي اطلاع ندارد.
واقعا؟
بله. ما سند داريم. فكر ميكنيد چرا تا به الان مشايي از ما به صورت شخصي و قانوني شكايت رسمي نكرده است، چون ميداند ما چه اسنادي از او داريم.
شما سندهايي از مشايي داريد كه رو كرديد؟
بله. وزارت اطلاعات من را احضار كرد، گفت: اين نامه آقاي گلپور كه منتشر كرديد، شماره دو و سه هم دارد؛ گفتم شك نكنيد. به ما تكليف شود، ميزنيم. ما آدمهايي هستيم كه اگر بگوييم كاري را ميكنيم حتما انجامش ميدهيم.
تا به حال با شما برخورد شده؟
بله. يكبار به وزارت اطلاعات احضار شدم و امروز هم كه رفتيم دادگاه. يكي شكايت رحيمي از سايت به دليل انتشار نامه گلپور و ديگري نسبت دادن مشايي به فراماسونري. يك آقايي به نام غفاري كه عكساش را به اشتباه جاي عباس غفاري، شيطانپرست گذاشتيم هم از ما شكايت كرده است.
و سايت را همچنان ادامه ميدهيد؟
بله. بدانند ما تا حذف جريان انحرافي ادامه ميدهيم يا آنها ما را حذف ميكنند يا ما آنها را حذف ميكنيم. ديگر كسي اينها را شعيب نميداند. آقا عزيز- فرمانده سپاه – و حاج علي فضلي و دكتر عبدالحسين اللهكرم خيلي بيشتر به شعيب شبيه هستند.
دقيقا در سايتتان با چه ميجنگيد؟
هر كس جلوي رهبري و تفكر ولايي بايستد.
سايت عماريون را بايد تبلور سايبري حزبالله دانست؟
انشاءالله اين تلقي محقق شود.
تحصيلات شما چيست؟
بنده چندبار دانشگاه رفتم اما درس را تمام نكردم چون در دانشگاه علم نديدم. درصد بالايي از دانشجويان ما دنبال علم نيستند و به خاطر جو و مدركگرايي وارد دانشگاه شدهاند. حقير در رشته علومسياسي، تاريخ سياسي تشيع و حقوق دانشگاه رفتهام.
چه دانشگاهي؟
دانشگاه مذاهب اسلامي، دانشگاه شيراز و دانشگاه جامع علمي- كاربردي شهيد محلاتي سپاه. چون از اساتيدم علم نديدم، درس را رها كردم البته مطالعات دانشگاهي و ديني متعددي دارم و به اصطلاح پاي منبر خيلي از اساتيد مسلم حوزوي و دانشگاهي بودهام.
شما تلفني به من گفتيد امروز در دانشگاه شهيدبهشتي تدريس داريد؟
بله! اما حراست آنجا بنده را به دليل نقدهاي صريحي كه به دولت ناكارآمد داشتهام، ممنوعالورود كرده است.
دولت نهم يا دهم از نظر شما ناكارآمد هستند؟
نهماش البته بهتر بود.
و كي به اين نتيجه رسيديد كه دولت ناكارآمد است؟
با مشاهده روند جاري كارها و حاكم شدن جريان منحرف نفوذي؛ الان روند كلي حاكم بر جريان اجرايي كشور كه توسط يك حلقه مشكوك اعمال ميشود، خودش را بيشتر نشان ميدهد. اين روند حتي ممكن است از سال 84 شروع شده باشد.
نگفتيد بحث تدريس را؟
من به دعوت انجمن اسلامي براي دانشجويان كلاس ميگذاشتم.
انجمن يا بسيج؟
انجمن اسلامي دانشگاه شهيد بهشتي؛ من خيلي از اين رفيقها دارم. خيليها به من ميگويند، تو از نظر فكري ليبرالي. بنده چند ماهي آنجا در مورد مباني حكومت اسلامي و ولايت فقيه تدريس ميكردم.
بدون مدرك تدريس ميكرديد؟
من مدرك رسمي پيشدانشگاهي در رشته رياضي و علومتجربي دارم. البته حوزه هم بودم. اما سطح مطالعات زيادي به لطف خدا و بيبي حضرت فاطمهالزهرا (سلاماللهعليها) دارم، نه به اين شكل كه كنكور بدهم و… اما در كلاسهاي حوزه به صورت آزاد شركت كردهام.
چند سال داريد؟
14 فروردين 1364 به دنيا آمدم.
انتهای پیام
ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم به این معنی نیست که ، به ما اعتماد نکنید و باید ببینیم باد از کدام طرف می وزد ؟!