ایران و بازی بزرگان!
محمدحسین کریمیپور در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ایران و بازی بزرگان!» نوشت:
یادداشت مفید دکتر یدالله کریمی پور چرایی تداوم ابر قدرتی آمریکا را از منظر ژئوپلتیک کلاسیک، شرح می دهد. برتری نظامی، تعدد متحدان استراتژیک، گستره جهانی پایگاهها، تسلط بر دریاها و پایداری نسبی در تامین مواداولیه، از مزیت های راهبردی آمریکاست. می گوید تمهید چنین مقدماتی برای چین یا اتحادیه اروپا، آسان نمی نماید و تا آینده قابل پیش بینی، دنیا باید با همین یک ابرقدرت بسازد.
بگمانم درست می گوید. اما پایه های قدرت واشنگتن که در دو جنگ جهانی تحکیم شد، علاوه بر آنچه شمرده شد، مبانی مقوم دیگری هم دارد. وضعیت فعلی این مقومات ، محتاج رسیدگیست.
مثلا یک پایه تضمین قدرت آمریکا ، ساختار جهانی مالی-تجاریست. ارتش و ثروت آمریکای پیروز اجازه داد شرایط لازم برای تحمیل هژمونی دلار و کنترل اقتصاد جهان را تحمیل کند. نظم نوین، آمریکای قوی را قویتر می کرد. این چرخه هوشمند باز تولید قدرت تا دهه هفتاد میلادی، خوب کار کرد. از آن پس مشکلاتی بروز کردو سهم آمریکا از اقتصاد، تولید صنعتی وصادرات جهان کاهش یافت. حالا انباشت بدهی آمریکا از درآمد ناخالصش گذشته و دهه هاست در مهار کسر بودجه (که امسال به هزار میلیارد دلار سر می زند) ناتوانست.
در عرصه سیاسی نیز اعتبار رهبری آمریکا در داخل وخارج رو به کاهش است. ترکیه دیگر یک متحد نیست. اروپا بالاخص آلمان تعهدات نظامی خود را انجام نمی دهند. ناتوحال خوشی ندارد.در واشنگتن لابییست های اجیر بیگانه برای سیاست خارجی نسخه می پیچند. ترامپ از یک دوجین معاهده بین المللی خارج و پشت متحدان بهت زده را خالی کرده. زیاده روی آمریکا در تحریم این وآن، حتی متحدان اروپایی را معترض کرده. در تسویه حسابهای بین حزبی، چیزی از ارزش های آمریکایی سالم نمانده وآمریکا نامتعارف ترین رییس جمهور تاریخش را تجربه می کند.
در ۱۹۸۰ تولید ناخالص اسمی چین ۹٪ آمریکا و امروز ۶۹٪ آنست . بر اساس سناریوی میانه بلومبرگ (رشد ۱/۸ ٪ آمریکا و ۶٪ چین) ممکنست جایی حوالی ۲۰۴۰، چین اقتصاد اول جهان بشود. بودجه نظامی پکن که سی سال پیش ۳٪ آمریکا بود حالا ۳۸٪ آنست. بر مبنای “قدرت خرید”، وضع نسبی اقتصاد و ارتش سرخ بمراتب بهترست. ناوگان تجاری و کالای چینی در سراسر جهان حاضر و ناوگان جنگی مدرن شده اش از برمه و پاکستان تا غرب آفریقا ، بی سر وصدا به بنادر حساس دسترسی دارد. هنوز دلار ارز اول جهانست اما یک مطالعه برکلی می گوید سبدی ارزی (شامل یوآن وشاید یورو) دارد جایگزین آن می شود. دیگر چین فقط به صادرات کالای مصرفی متکی ودر برابر جنگ تعرفه، بی دفاع نیست. با تقویت قدرت خرید داخلی و عقد پیمانهای راهبردی (حول بزرگترین ابر پروژه جهان ؛ راه ابریشم) اقتصادش پایاتر می نماید. حالا چین در اینترنت نسل ۵ و برخی تکنولوژیهای راهبردی، پیشتازست . از منظر سرمایه، ۴ بانک برتر دنیا چینی اند وذخایرش، سه برابر کسری بودجه آمریکاست! پکن تنش با همسایگان را زدوده و با روسیه روابط عمیق دارد.
نه مبانی قدرت و تاب آوری آمریکا را می شود ساده لوحانه دست کم گرفت و نه اشتها وآمادگی و اراده چین را! اما باید بیاد داشت اقتدار ژئوپلتیک، تفوق نظامی و اتحادها بر بنیان چیزهایی از جنس توان اقتصادی، عزم ملی و اعتبار سیاسی بنا شده اند. امروز دلیلی برای فروپاشی ناگهانی آمریکا یا توقف رشد چین ، ملاحظه نمی شود. اما بسیار محتملست اولی در چرخه افول و دومی در حال طلوع باشد. هر دو، نقاط ضعفی دارند که ممکنست به تضعیف راهبردی یکی و بهم خوردن معادلات بیانجامد. اما با روال موجود، تشدیدرقابت (حداقل در جغرافیای حیاتی چین) طی ربع قرن آتی گریز ناپذیر می نماید. ظهور چالش، فراتر از جنگ تجاری، اکنون در جزایر مسلح و اختلافات سرزمینی در غرب پاسفیک ودریای چین متجلی است. ارتش چین تا دهه ها نخواهد توانست با ایالات متحده در دو قطب، اطلس، آمریکای لاتین واروپا هماوردی کند. اما تحرکاتش در پاکستان و شرق آفریقا و البته نزدیکی آمریکا با هند، نشان از تشدید تنش در اقیانوس هند دارد. نفت و مواد خام برای چین، حیاتیست.
برای ملل عاقل منطقه، رقابت دو قدرت، فرصتی برای توسعه منافع ملی است. مثلا پاکستان در قالب کریدور فرعی گوادر- کاشغر، بیش از ۵۰ میلیارد دلار سرمایه چینی جذب حمل و نقل، انرژی و صنعت خود می کند. درین میان، تداوم راهبرد آمریکا ستیزی آیینی، می تواند ایران را به عضو پرکار، وفادار اما بی جیره و مواجب تیم چین تنزل دهد.
انتهای پیام