چه باید کرد؟ | عباس عبدی
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در کانال تلگرامی خود نوشت:
این متن روز یکشنبه در گفتگو با ایرنا انجام و منتشر شده است و با تغییرات و اضافاتی به صورت یک نوشته میتقل در اینجا تقدیم میشود:
🔘درباره اعتراضات و اغتشاشات روزهای گذشته باید دو وجه آن را از هم متمایز کرد هر چند که در عمل این دو وجه با هم تلاقی پیدا میکنند و تمایزشان به چشم دیده نمیشود. وجه اول اعتراض مردم است که با یک افزایش قیمت در بنزین مواجه شدهاند که ظاهرا درباره آن توجیه نشدهاند. مردم فکر میکنند که این مبالغ بدون هیچ دلیلی از جیب آنها میرود؛ بدون اینکه دلیل معتبری برای این کار وجود داشته باشد یا حداقل آنها به این دلایل راضی نیستند ولو اینکه دولت گفته باشد که من همه این دریافتیها را به جیب مردم برمیگردانم. در هر حال این توضیحات مسئله را حل نمیکند. مردم حق اعتراض دارند. اگر این حق هم به رسمیت شناخته نشود در عمل چنین میکنند. چرا که در ۱۵ سال گذشته رشد اشتغال مناسب را نداشتیم، در مقاطعی کاهش رشد اقتصادی هم داشتیم و وضعیت تورم هم بجز دو سال شدید بوده است. این موارد موجب عصبانیت مردم شده است و آنها هم اعتراض میکنند.
🔘وجه دیگر این اعتراضها حمله به اماکن و آتش زدن اموال عمومی است. نمیدانم تا چه حد بشود این وجه را از وجه قبلی تفکیک کرد، چون در این وضعیت بدون سازماندهی مدنی، دوغ و دوشاب قاطی میشود و هر کسی یک کاری را انجام میدهد و اگر مردم منفعل باشند کسی هم اعتراضی نمیکند. اما اینکه چرا این تخریبها فراتر از این اعتراضهای عادی رخ میدهد، این مهم است. چون در جوامع دیگر هم اعتراض وجود دارد ولی لزوما چنین تخریبهایی اتفاق نمیافتد.
🔘اگر جامعهای حق مردم در اعتراض را بپذیرد طبعا همیشه به شکل مدنی انجام میشود، و کسی این کارها را نمیتواند انجام دهد. اینکه آدمها حق دارند که معترض باشند و یک جایی حضور داشته باشند و اعتراضشان را ثبت کنند، مسئولیت میپذیرند و عمل تخریبی انجام نمیشود.
🔘بنابر این اگر در ادامه این رفتارها حکومت نتواند آنها را کنترل کند، این اغتشاشها تشدید و گسترده میشود، اما خنثی کردن این رویدادها چگونه است؟ در این شرایط نمیتوان به تنهایی با اتکا به پلیس و نیروی انتظامی کار را پیش برد. برای مثال چرا در گذشته این رفتارها یا نبود یا کمتر دیده میشد؟ برای اینکه مردم در برابر آنان راسا واکنش نشان میدادند. اما اکنون اکثریت مردمی که موافق این تخریبها نیستند هم در بهترین حالت در برابر آن سکوت میکنند. چرا؟ چون فکر میکنند یک حقیقت دیگری پشت این اعتراضها نهفته است و دستاندرکاران سیاست دوست ندارند که این حقیقت را بشنوند. بنابراین حتی اگر به این تخریبها معترض باشند، اعتراض موثری نمیکنند. چرا؟ چون آن حقیقتی را که یک عدهای باید بشنوند، نمیشنوند و علیه آنها نیز نمیتوانند اعتراض کنند. نمیتوان همیشه فقط یک طرف ماجرا را محکوم کرد.
🔘به همین دلیل معتقدم که این اتفاقها در اصل مربوط به بنزین نیست؛ البته بنزین بهانهای قابل توجهی بود. با مردم که صحبت میکنید میبینید که این اتفاقها ریشههای عمیقتری دارد و آنان عصبانی هستند و راهی مدنی برای بروز انتقاداتشان و عصبانیتشان و بیان خواستهایشان ندارند.
🔘مهمترین نگرانی مردم که تمام پیمایشها و گزارشها آن را نشان میدهد و امر کاملا روشنی هم هست، ناامیدی مردم از آینده است. این ناامیدی ریشه در تناقضهای سیاستهای موجود دارد. هیچکس نمیآید برای مردم توضیح دهد که بر اساس چه شواهدی باید به آینده امید داشت؟ چگونه این وضعیت بهبود پیدا میکند؟ اینکه بگوییم مقاومت کنیم، خیلی خوب مقاومت میکنیم اما بعد از ان چه میشود؟ به این موارد پاسخ روشنی داده نمیشود و این ناامیدی از آینده فردی و آینده اجتماعی ریشه اصلی این اعتراضهاست.
🔘اکنون باید پرسید که چه میتوان کرد؟ اول اینکه این اتفاقها قبلا هم افتاده است؛ اما چطور سریع جمع میشد؟ به دلیل حضور مردم است. در حال حاضر مردم منفعل هستند. بخشی با معترضین همسو میشوند و آنهایی هم که ناهمسو هستند یا سکوت میکنند یا دخالتی نمیکنند. بنابراین تنها راه این است که مردم به عرصه برگردند؛ با حرف هم نمیشود این کار را کرد. این بازگشت باید در انتخابات، و در حوزه عمومی، در آزادی رسانهها، در رفع تبعیضها و یا در نظارت بر اجزای ساختار قدرت خودش را نشان دهد.
🔘 اگر نخواهیم چنین کاری کنیم، هیچ فایدهای ندارد. حتی اگر این اتفاقات جمع شود که طبعا خواهد شد ولی دیر یا زود بهانه دیگری برای رفتار دیگری پیدا خواهد شد. باید آن را حل کرد و نه جمع.
🔘رکن دیگری که میتواند به بهبود این وضعیت خیلی کمک کند، تقویت نهادهای مدنی است. هنگامی که بخواهید معترضین و یا تخریبکنندگان را سرکوب کنید با کسانی مواجه هستید که آنها را نمیشناسید، نمیدانید از کجا میآیند و میزنند و خرابکاری میکنند و کجا میروند؟ و پشتسرشان را هم نگاه نمیکنند. نهادهای مدنی کارشان همین است که اعتراضها را عقلانی، منسجم، منتج به نتیجه و سازماندهی میکنند.
🔘اقدام دیگر تغییر ادبیات و رویکرد است. سخنان روحانی بلندپایه و امام جمعه شیراز در مواجهه با اغتشاشات این شهر، مخاطب را به این نتیجه میرساند که این نوع ادبیات و رویکرد است که شهر گل و بلبل و آرامی مثل شیراز را تبدیل به بدترین شهر از حیث تخریب و خشونت میکند. باید این ادبیات و رویکرد تغییر کند.
🔘 من فکر میکنم تا این تحولات ایجاد نشود، هیچ اتفاق مثبتی در ایران نخواهد افتاد. متاسفانه اکنون ما با روند معکوس آن مواجه هستیم. جایی که مردم باید در صحنه حضور داشته باشند، میبینیم که محدودیتها همچنان اضافه میشود و از نظر عموم امید و خوشبینی بهوجود نمیآورد. ولی من شخصا امیدوارم که گشایشی جدی صورت گیرد. حوزههای ضروری برای گشایش را پیشتر در گفتگوها و یادداشتهایم بطور مفصل گفتهام.
انتهای پیام
اینها از فردا بجای حل مشکلات اساسی که ناشی از فشارهای اقتصادی , سیاسی و اجتماعی هست میان حجم ارسال پیامک های بی حجابی را بیشتر میکنن!!! فشارهای اجتمعای رو جوانها را بیشتر میکنن و غیره
من بنظرم یکعده از قصد و بنام دفاع از انقلاب که نفوذی هستند , بذر کینه ها را کاشتند و الآن مشغول آبیاری هستند.
سخنان آیت الله جوادی آملی این روزها بیشتر ذهن مرا مشغول کرد که می گفتند که مسولان همه، جایی در آن ور آب برای خورد رزور کرده اند. من برای اولین بار به مهاجرت فکر کرده ام اصلا به ذهنم خطور نمی کرد در بدترین شرایط هم به مهاجرت فکر کنم. مگر Heاحمد خاتمی مسول معیشت مردم است که آرزوی قطعی اینترنت را می کند؟ اگر ایشان پاسخ گوی [اشتباهات خود] باشد کافی است. مگر امروز مجمع تشخیص مصلحت که راه ارتباط مالی با دنیا را قطع کرده است مسولیت معیشت مردم را به عهده می گیرد؟ مگر جایی هم پاسخگو هست؟